۵ پاسخ

من خونه بابام روبه رو خونمه 😅هر روز ظهر تا اخر شب خونشونیم..دخترم بدعادت شده خونه نمیمونه

ما که مادر نداریم خونه پدری نیست از صبح تا عصر توخونه عصرها هم خونه بازی یا بازار

من‌هفته ایی یکبار میرم خونه مامانم بقیشو تو خونه مشغول میکنم‌اما خودم دیگ‌نابود شدم‌

ما می‌بریم پارک
تو خونه کلی بازی براش درست میکنم
نقاشی میکشیم
خرید میکنیم
شعر می‌خونیم

عادت کرده دیگه برای ماهم به خونه و تنهایی عادت کرده

سوال های مرتبط