۱۵ پاسخ

من تا رسیدم اورژانس داشتم شرح حال میدادم به مسئول اورژانس که آقا بود همونجا کیسه آبم داره شد لباسام خیس شد کلی خجالت کشیدم،۱۷ ساعت درد کشیدم از آخر دیدن حال من و بچه خیلی بده، سریع بردن سزارین، اینقدر سریع عمل کردن که نتونستم یک دعایی کنم پیش خدا😅فقط احساس میکردم دارم می‌میرم دور از جون، ولی وقتی دخترم دادن بوسیدمش خیلی آروم شدم😍

من پشت در کلی گریه کردم به شوهرم وصیت میکردم سفارش بچمو میکردم یعنی وضعی وقتیم بدنیا اومد هی میگفتم سالمه سالمه تا مدتها همه جاشو چک میکردم انگشتاشو صد دفعه میشمردم میگفتم سالمه؟ خل شده بودم🤣🤣

من طبیعی بودم اینقد دردم شدید بود جون نداشتم گریه کنم
ولی بعدش که اومدم خونه تا مدتها افسردگی گرفتم و گریه میکردم وقتی یاد زایمانم میوفتادم

منم خیلی گریه کردم وقتی اومدم بیرونم گریه کردم

من بااینکه طبیعی زاییدم بعدش هرکی میومد گریه میکردم

وای دقیقا منممممم انقد زار زدم وقتی صدا گریه پسرمو که از شکمم دراوردنش شنیدم
مث اسکولا میگفتم بگید سالمه یا نه؟🤦‍♀️🤦‍♀️😅

منم گریهه میکردم 😂
از اول ک بستری کردن تا موقع ک زایمان کردم و ابجیمو دیدم بعدش دیگ تموم شد😂

منم اینجوری بودم برای دوتا بچهام😁اولی گریه شدیدتر. دومی استرس و گریه باهم 😁

من گریه نکردم وقتی گفتن میبریمت اتاق عمل بی نهایت ترسیدم کل وجودم میلرزید نشوندم رو ویلچر بعد گفتم ب خانوادم نگفتم ب زور حرف میزدما صدام خیلی میلرزید گوشی و دادن دستم نتونستم نگه دارم افتاد زمین در این حد ترسیده بودم تو اتاق عملم همچنان میلرزیدم و خوابم میومد ی خانومی بالا سرم حرف می‌زد باهام ب زور جواب میدادم وقتی بچه ام دنیا اومد آوردن ببینمش شاید باورت نشه ولی اصلا چشام باز نمیشد ببینمش نمیدونم چرا اینجوری شدم ، زایمانم طبیعی یاید می‌بود ک دوشب بستری بودم هر کاری کردن بیشتر از ۳ سانت باز نشد دهانه رحمم شب دوم ساعت ۱۱ بردنم اتاق عمل 😭😭😭

من نه خوشحال و خندون بودم ته گریه کردم
پوکر فیس بودم😅

مخصوصاًواسه بچه دومم چون همسرم من۱ماهه باردار بودم که ورشکست شدیم روز زایمانم حتا یه دونه سونوگرافی هم نداشتم حتا دکترم واسم گریه میکرد چه برسه به خودم از خدمه گرفته تا پرستار و ماما همه مراقبم بودن.
همین که بچه م سالم بود هزار بارخدارو شکر کردم خدایا هزار هزار بار شکرت.

من ریمل زدم رژلب زدم ک مثلا خوشگل باشم فیلم میگیرن
ک فیلمم نگرفتن هیچ بچمو ک اوردن گریم گرفت چون ریمل زده بودم خیس خورد رفته بود تو چشمم بعد اینکه اوردنم بخش همش خندم میگرف ک چرا گریه کردم ریمل رفت تو چشم سیخ میده

من گريه نكردم خوشحال بودم
چون زايماه زودرس شدم توي ٣٥ هفته وقتي صداي گريه رو شنيدم و اون صورت داغشو گذاشتن روي صورتم حس ازامش گرفتم كه سالمه..
فقط بغض داشتم

منم واسه هر دو تا بچم اول تا آخرش گریه کردم

والا من اومدم بیرونم کلی گریه کردم نمیدونم چم بود🤣

سوال های مرتبط

مامان دِلیار🩷 مامان دِلیار🩷 ۱۲ ماهگی