#دردودل....خیلی وقته هیشکی تو گهواره جواب نمیده ولی حداقل برا اینک خالی شم مینویسم...

دوسال گذشته و من انگار ک ویار بچه دارم...ویار ادم حامله...از بچه بدم میاد وقتی میبینم کسی حامله س بدم میاد مخصوصا کسی ک اولین بچه شه انگار دلم ب حالش میسوزه تو دلم میگم طفلک خیلی جوونه ک چرا حامله س؟
اصن حالم خوب نیس روزا هی دلم میخاد وسیله هارو بکوبم بهم هی دلم میخاد بزنم توسرم هرچی خونه رو تمیز میکنم تمیز نمیشه همش درحال بدو بدو و کار کردنم انگار ک زندگیم تازه ۱۲ونیم شب ب بعد شروع میشه...۱۲ونیم ک میخوابه بچه دیگ از اون ادم عصبی و وحشی ک طول روز بود خبری نیس میشم همون ادمی ک قبل بچه بودم اروم و سرحال دوس ندارم بخوابم دوس دارم تا میتونم از تنهاییم لذت ببرم....
هیچ برنامه ای برا زندگیم ندارم انگار الان زندگیم رو استپه هی میگم اره فلان کار رستا بزرگتر شد انجام میدم یا فلان مسافرت رستا بزرگ شد میریم...انگار ک اصن زندگی نمیکنم الان و فقط ب اجبار روزامو ب شب میرسونم از شدت اعصاب دستم پاهام درد میکنه مغزم جس میکنم درد میکنه ...گاهی دلم میخاد بمیرم ولی شب ک میشه پشیمون میشم و حس میکنم زندگی خیلی قشنگه 😔
حتی دلم نمیخاد با شوهرم باشم انقد ک عصبی و خسته میشم ک دیگ حوصله خودمم ندارم...الانم پاهام و دستام داره میترکه میدونم ک درد عصبیه..
لعنت ب افسردگی زایمان ک فک میکردم یروری تموم میشه و نشد...
بخدا قبل رستا کل بچه های فامیل عاشقم بودن هرچی بچه تو خیابون میدیدم دلم میرف ولی الان بدممممم میاد خیلیم بدم میاد چیکار‌ کنم😭😭😭

تصویر
۸ پاسخ

تو چرا انقد منو گفتی🙃

من قرص گاباپنتین میخورم برا دردام خیلی بهترم میکنه حتنا دکتر برو من‌دکتر گفتم حس و حالو دردهدمو قرص فلوکستین و گاباپنتین پرانول دادن

چقد درکت میکنم ، حال تورو دارم و متاسفانه تامیای دردودل کنی میگن ناشکری وفلان ولی هیچکس جای من نیست نمیدونه بچم چقد بدقلق و لجبازه، منیکه عاشق نوزاد بودم دقیقا عین تو انگار بدم اومده ، ولی اینم میدونم شاید اگه صفر تا صده مسئولیت بچه بامن نبود و همسرم همراهم بود اینجوری نمیشدم

من از بچه شیر خوار بدم میاد بخدا انگار میترسم از دیدن بچه نوزاد بدنم میلرزه حالم‌بدمیشه شاید بگین چقدر ادم‌بدیه ولی دست خودم نیس صدای شیر خوردن بچه اذیتم میکنه استرس میگیرم بشدت قبلا اینجوری نبودم اما الان نزدیک دوساله حتی عکس نوزاری بچهامم نمیتونم‌نگاه کنم

عزیزم چقدر سخته شرایطت 😥ولی برو مشاوره حیفه جوونیتو اینجور داری تباه میکنی

حتما برو مشاوره نزار این حالاتت بدتر بشه خودت اذیت میشی منم ی دورانی گذروندم ولی نمیدونم چی شد کار خدا بود خیلی بهتر شدم در حدی که برا بچه دوم اقدام کردم الان خیلی راضیم درسته اذیت دارن ولی دیگه خودم قلق کار اومده دستم

مشاوره رفتی

هممون همینیم خواهر من اصلن وقت نمیکنم دوتابچه یکی مدرسه ای هم زبان میره اون یکی میگه هی بیا بازی کنیم صبحونه نهارشام کارای خونه رسیدگی ب وظایف زناشویی بسیار خستم بعداطرافیان میبینن مگه چیکارمیکنی چراخونت بهم ریختس غرغرای شوهرم به خدا اگه ازشوهرم نمیترسیدم شبا میشستم یا پاکت سیگارمیکشیدم

سوال های مرتبط