دلم برای دوران حاملگیم انقد تنگ شدهه🥲درسته خیلی شیرینه ولی خیلیم سخته ده روزه انگار رو هوام حس میکنم اگه مامانم بره نمیتونم به کارا و بچه و خونه برسم میخوام یه هفته فقط برم جایی که ذهنم اروم شه شماهم اینطوری بودید؟نکنه دارم افسردگی میگیرم

هنوزم ک هنوزه دنبال ی فرصتی ام ک بتونم یکم بخوابم🥲کلا ی هفته رفتم خونه مادرم اونم پاشدن رفتن عروسی شهرستان مجبوری برگشتم خونه خودم دوباره نه خواب دارم نه خوراک بچمم اصلا نمیخوابه

دقیقا من بدتر از الان تو بودم روزی یک ساعت فقط گریه میکردم خیلی سختمه حتی الانم ولی اینو بگم بهت این طبیعیه حال روحیت خوب نباشه تا چله اش اینجوری ولی بعدش اوکی میشه حالت فقط دیگه کارا سخته من حتی نمیزاره دستشویی هم برم مدام باید جفتش باشم خیلی سختمه😢

مگه خونه داری مسئولیت ماس؟ پس بابای بچه چیکاره س این وسط😁 سعی کنید از کمک همسراتونم استفاده کنید

منم مامانم مدام شبا پیشم بود دیگ ۴شبه نمیاد واقعا سخته و کم میارم