دیگه دارم کم میارم چه غلطی کردم بچه دوم آوردم دختر بزرگرم که رد داده اونقدر اذیتم می‌کنه خودم هم نمی‌دونم چک شده کلا دیونه شدم اعصابم نمی‌کشه یه نوزاد کولیک رو چیه بچه پیش فعالو نگه داری کنم همسرم اصلا کمک نمیکنه میگه مادرم 6تا بچه بزرگ کرد یه اووف نگفت تو ناز نازی شدی بیچاره دختر بزرگم اونقدر از من کتک میخوره بخواطر کاراش دوروزه پیش بخواطر دختر بزرگم تصادف کردیم ماشین داغون شده خیلی عذاب وجدان دارم 😔ولی بشدت اذیتم می‌کنه میگم شب بشه یکم استراحت کنم تا شب میرسه یه داستان طولانی داریم تا دختر بزرگم و بخوابونم

باید بگی خداروشکر اینا دارم خداروشکر سالمن خداروشکر من سالمم میتونم بالاسرشون باشم مثل من مریض نیستی

عزیزم صبور باش تا این دورانم بگذره ..از دختران غافل نشو نیاز ب محبتت و توجهت داره

مشکل همینجاست که بچه رو کتک میزنی
باهاش حرف بزن و بهش توضیح بده که بچه دومت نیاز داره تو کاراش رو برسی چون خیلی کوچولو
اصلا بچه رو نزن
نمیتونی کمترلش کنی ببرش مشاوره
همسرتم بسیار اشتباه میکنه
کارای خونه رو بنداز گردنش
چقد از این طرز تفکر مرد ایرانی بدم میاد
من که نمیدونم بچه بزرگت چند سالش ولی اگر مدرسه نمیره ومشکل مالی نداری بفرستش مهد لااقل هم انرژیش تخلیه میشه و شب زود میخوابه هم صبح سرت آروم از دستش

محبت میخاد خیلی زیاد دختر بزرگ من حسودی میکرد باش اینقدر نازش میخره که خودش مواظبشه اگه شوهرت کمک نمیکنه خودت باید بهش برسی حتی با ناز کردن

فقط منی که دارم به بچه دوم فک میکنم برای یکسال اینده😆😆😆 نباید این پیامو میدیدم

خدا به دادت برسه،درکت میکنم خیلی سخته عزیزم منتهی چاره ای نداری جز اینکه قوی باشی

خدا بهت صبر بده تو همین هم من موندم

وای خیلی سخته برای من که هردو کوچیکن دیگه دارم له میشم به بزرگتره هم ظلم میشه دلم گرفته 😭نترس تنها نیستی

باید دخترتو به زبون بگیری