ممنون میشم اگر تجربه ای دارید در مورد جدایی با یک بچه ی شش ماهه باهام در میون بزارید
حس میکنم دیگه من و همسرم هم دیگه رو دوست نداریم و فقط زوری کنار همیم
خیلی به اختلاف میخوریم اختلاف نظر اختلاف عقیده اختلاف فرهنگ ....قبلش اینطوری نبود ولی بعد از تولد دخترم اینجوری شده و شش ماهه که زندگی ندارم همش حرص خوردن و بحث و ....امشب بهم گفت بیا توافقی جدا بشیم و منم قبول کردم به شرطی که دخترم بهم بده

صبر داشته باش ما خانم ها همیشه تو هر شرایط محکومیم به کوتاه اومدن و صبر کردن ...زندگیتو باید خودت درست کنی به اعصابت مثلت باش سعی کن آروم باشی هروقت عصبی میشی بحثو ادامه نده محیط متشنژو ترک کن برو یه جای خلوت خودتو آروم کن به خودت برس به شوهرت سعی کن بیشتر برسی قربون صدقش زیاد برو حرفهای محبت آمیز زیاد بزن وقتی از بیرون میاد ببوسش خسته نباشید بهش بگو اینطوری که رفتار کنی اونم کمکم نرم میشه و مثل خودت باهات رفتار می‌کنه زندگیتون سامون دوباره میگیره ...الان بچه داری به فکر آینده اون باید باشی درسته بزرگ میشه ولی این جدایی ممکنه خیلی اثرات بدی تو ایندش داشته باشه

مطمئن باش اگه بچتو ازت بگیرن خیلی اذیت میشی خیلی عذاب می‌کشی من حتا فکرش قلبو از جا میخواد دربیاره ...وقتی مادر میشی دیگه واسه خودت نمیتونی زندگی کنی تک تک نفس هات با وجود بچت کنارت برات معنی داره نباشه زندگی بی معنی و مسخرست

کلا روابط تا یکسال بعد بچه دار شدن خیلی سخت میشه بنظرم صبر کنید و بازم بهم فرصت بدید

تا ۲ سالگی تصمیم نگیر منم شوهرم حتی کنارم نمیخوابه ولی خب خبر مرگ خودش و مادرش بیاد من محل نمیدم بخاطر بچه م

ترس نداره بعد از ۷ سالگی بسته به شرایط پدر مثلا معتاد ،رفیق باز ...
و شما مسکن و درآمد داشته باشی میتونی حضانت و بگیری با یکم از پول مهریه ات راحت حضانت و بگیر

عزیزم افسردگی بعد از زایمان. حتی چندین ماه بعد از زایمان هم وجود داره ، این ها همش بخاطر اختلالات هورمونی هست که اینقدر حساس شدی ، یه کم صبر کن یه کم به خودت برس همش درست میشه

بعد از زایمان هورمون های زن بهم میریزه اینو شوهرت باید درک و شعورشو داشته باشه که کمک حالت باشه نه اینکه بدترش کنه... و اینکه جدا شدن که الکی نیست حتی به شوخی گفتنشم قشنگ نیست شما این وسط به اون بچه ۶ ماهه فکر نکردین؟؟؟ اون هم به پدر نیاز داره هم به مادر خواهشا بچه بازی نکنید و فقط به فکر خودتون نباشید!!

مامان خورشید منم همین مشکل ها رو الان با همسرم دارم بخاطر دخترم دارم تحمل میکنم
واینکه اشتباه کردی توافقی چیه دخترت تا ۷سالگی حضانتش با تو و ممی تونه بگیره ازت گولت زده مهریه ات و بگیر تو این دوره زمونه سخته بچه بعد آقا خوش و خرم بره زندگی کنه تو بمونی و مشکلات خودت و بچه اشتباه نکن

من تو دوماهگی پسرم فهمیدم داره بهم خیانت میکنه، خیلی سخته برام
اما فعلا دارم تحمل میکنم تا بزرگتر شه پسرم بعد تصمیم درست بگیریم...
واقعا بچه دار شدن عجیبه

عزیزم سعی کن به خاطر بچت کوتاه بیای. بعد بچه دار شدن یکم سردی پیش میاد کم کم بهتر میشه. البته با شوهرت حرف بزن ببین دقیقا مشکلتون چیه .

به خودتون و زندگیتون فرصت دوباره بدین حیفه . حداقل اون طفل معصوم چ گناهی کرده

عزیزم ورود بچه همیشه چالش های بزرگی بین مامان و بابا به وجود میاره شما اولیش نیستی . هرکدومتون ب روش خودتون میخاین حرفاتون رو در مورد بچه ب کرسی بشونید و این خودش شروع بحث و دعوا میشه

عزیزم این سردی بین زن وشوهر هست بعد بچه دار شدن ما هم همینجور شدیم ولی خب بچه گناه داره به خاطر بچه بابد سعی کنی آروم بشی

منم خستم بریدم کم اوردم خانوادمم خوب نیستن برم پیش اونا اونام بدتر از این الان ی تدمار تاپیک گذاشتم واقعا دیگ کم اوردم هر چی گفتی وضع زندگی منم هست هی خدا هعی خدا بخدا دیگ نمیتونم

اختلاف فرهنگ ؟؟؟