سلام مامانا خوبین
من پسرم قبلا خیلی اجتماعی بود اما الان خیلی کم شده یعنی همون اول توی جمع بچه ها نمیره اگه یکی اومد دنبالش میره باهاشون بازی میکنه خودش پیش قدم نمیشه. چیکار کنم خوب بشه. اینم بگم که کلی کلاس بردم تا خودم داخل کلاسم خوبه خودم که میام بیرون همش دنبال منه نمیدونم چیکارش کنم اضطراب جدایی داره فقطم برای کلاس اینجوریه

۲ پاسخ

من مشورت کردم گفتن یا روانشناختیه یا بیش حسی دارن باید بررسی بشه

آخ دقیقا دختر منه

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
اضطراب جدایی در کودک
اضطراب جدایی در کودک | علت، علائم و راه‌های درمان
بازی های نمایشی برای کودکان
بازی های نمایشی برای کودکان
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
سلام مامانا الان اومد مهد دخترم خیلی گریه می‌کنه اصلا کلاس نمیره همش چسبیده به من گریه می‌کنه خیلی ترسو
مشاهده ۴ پاسخ
مامان ادرین مامان ادرین ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین بنظرتون چیکار کنم پسرمو یه مهد خوب فرستادم و خیلی مربی داره وتو کلاس پسر من مربیش هم سنش پایینه مثلا هم سن های خودم شاید باشه 25 تا 26 اگ خیلی باشه و هم تعداد بچه هاش پایینه پسرم که هیچی تعریف نمیکنه سوال هم ازش میپرسم هیچی نمیگه میگ سوال نکن اصلا نمیدونم چیکار میکنه مربیش خوب یا نه چیکار کنم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان نخود مامان نخود ۴ سالگی
پسرم ۴ سالشه
وقتایی که نمیره مهد و خونست دوست داره از صبح تا شب کارتون ببینه فقط.میخوامم باهاش بازی کنم باز وسطش ول میکنه میره دنبال کارتون.خطری نداره؟؟
مشاهده ۹ پاسخ
مامان البالو🍒 مامان البالو🍒 ۴ سالگی
مامانا میشه منو راهنمایی کنید
پسرم کلاس ک میره یه همکلاسیش خیلی اذیت پسرم میکنه
و پسرمو عصبی میکنه چند بار تاحالا پسرمو زده
مامانش هردفعه عذرخواهی میکنه ک ببخشید بچمو اینکارو کرده
ب نظرتون چیکار کنم ک دوباره پیش نیاد
خودمم ب بچش گفتم زدن کار بدیه نباید بزنن مامانش هم گفته بهش ولی بازم کار خودشو میکنه
با مامانش هم در حدی ک تو حیاط کلاس بشینیم حرف بزنیم دوستیم و یکبار هم با مامانا بیرون رفتیم
حالا من چیکار کنم بچش خیلی بی ادبه
یکی کلاس هم بیشتر ندارن
مشاهده ۳ پاسخ
مامان جوجه مامان جوجه ۴ سالگی
خانوما سلام من پسرم خیلی بهم وابسته هست.یکساله کلاس مادر کودک میریم حالا تصمیم گرفتن کم کم جداشون کنن. امروز فقط تو اتاق نشستیم بچها تو سالن همه بچهای مشغول بازی بودن پسر من میگف در و نبندین همش تو فکر من بود. جز باباش باکسی نمیمونه‌
کوچیکتر ک بود می موند با مادربزرگش بیرون میرفتن میگشتن.
شهربازی میرفتن. اما ب شدت ب من وابسته شده . چیکار کنم تجربه ای دارین؟
مشاهده ۱ پاسخ
مامان پسر قشنگام ❤️ مامان پسر قشنگام ❤️ ۴ سالگی
خیلی دلم میخواد پسرما بزارم کلاس شنا اما میگن باید با یه اقا باشه و شوهرم نمیره همراهش
خودشم دوس داره بچم.نمیدونم چه کنم
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان بهراد و برسا مامان بهراد و برسا ۴ سالگی
مامانا تو رو خدا بیایید خواهرانه و منطقی منو
راهنمایی کنید.
شاید از نظر خیلی ها موضوع  پیش پا افتاده باشه ولی تحملش برای من سخته
ما ۴ ماهه اومدیم توی خونه جدید اینجا بچه ها از صبح میان توی حیاط ساختمان بازی تا شب دنبال بچه منم میان که بره باهاشون بازی گاهی اوقات حتی واسه ناهار یت شامم به زور میاد توی خونه.
از طرفی بچه ها با دست فوش های بد میدن که متاسفانه پسرم منم میاد خونه میگه فلانی این کارو کرد.
چند روز پیش هم یکی از بچه ها جای خصوصی شو نشون داده بود.
امروز پسرمو صدا کردن که بره بازی من دیدم صدای بچه ها نمیاد بلافاصله پشت سرش رفتم پایین دیدم بچه ها دارن آروم صحبت میکنن پسرمو آوردم بالا و در رو قفل کردم الان که از پسرم پرسیدم چیکار میکردن گفت جای خصوصی شونو نشون میدادن.
من زیاد نمیزارم پسرم بره بیرون.
عصر همه خانما پایین بودن بهم گفتن نمیزاری پسرت بیاد بیرون منم گفتم بچه ها بی ادبن  خوشم نمیاد یاد بگیره یکیشون گفت منم بچه اولمو خوب تربیت کردم ولی سر دومی بیخیال هرکار میخواد بکنه آخرش یاد میگیره (این خانم مدیر مدرسه هم هست) یکیشون گفت بچه اوله حساسی واسه دومی خوب میشی.
ولی من ده تا بچه هم داشته باشم نمیتونم نسبت به تربیتش بی تفاوت باشم.
این مدت هم پسرمو چندتا کلاس ثبت نام کردم. عصرها هم شوهرم بره بیرون  ماهم باهاش میریم  که پسرم نخواد بره توی حیاط.
وقتایی هم که میره یا دنبالش میرم یا از بالا نگاهش میکنم.
ولی کم آوردم نمیتونیم جابه جا بشیم چون سر همین خونه کلی بدهی داریم.
دیگه نمیتونم زیاد برم از خونه بیرون با بچه کوچیک سخته برام.
خسته شدم
مشاهده ۱۶ پاسخ
مامان آیناز⁦☘️⁩ مامان آیناز⁦☘️⁩ ۴ سالگی
سلام.قشنگا.روزتون بخیر
یه تجربه برای مامانای که میگن کلی اسباب بازی خریدیم برای بچه ولی باهاشون بازی نمیکنه
عزیز من بچه بیشتر به هم بازی نیاز داره تا اسباب بازی....
یه مدته که دوستم ازم خواسته بجاش بیام خانه بازی سرکار و دخترمم میتونم با خودم بیارم بازی کنه .امروز جمعست.و طی یک ساعتی که اومدم هنوز بچه ای نیومده که بازی کنه د دخترم با وجود این همه وسایل بازی و اسباب بازی خسته شده و به من میگه بیا باهام بازی کن...درصورتی که روزای قبل با بچه ها مشغول بود😁
پس هم بازی خوب از اسباب بازی خوب مهمتره✌️
مشاهده ۴ پاسخ
مامان مصطفی مامان مصطفی ۲ سالگی
سلام خانمابچم ی هفته اس مریضه دوبار بردم دکترچیکارکنم خوب نمیشه تبش یهو میادپایین یهومیره بالا قبلا بازی میکرد سمت من نمیاد فقط درحال بازی الان بغلی شده تکون نمبخوره ن نمیخنده بچم خیلی شیطون بود
مشاهده ۱ پاسخ
مامان سامیار مامان سامیار ۴ سالگی
سلام مامانا .لطفا راهنمای کنید پسرم جدیدا خیلی پرخاشگر شده اصلا تا خلاف میلش حرفی میزنیم بهمون حمله میکنه و میزنه. اصلا هم توخونه من و باباش اهل دعوا و سر وصدا به اون صورت نیستیم که بگم یاد گرفته. شما چه بازی هایی با بچهاتون میکنید؟ کلاس آموزش چیزی هم میفرستید
مشاهده ۴ پاسخ
مامان یسنا مامان یسنا ۴ سالگی
سلام خانوما من خودم از بچگی ادم استرسی بورم الان دخترم هم اضطراب داره استرسیه چیکار کنم تورو خدا کمک کنید
مشاهده ۲ پاسخ
مامان ادرین مامان ادرین ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین اونای که بچه مهد کودکی دارن پیش یک
من یه مشکلی دارم که هنوز برطرف نشده
پسرمو فرستادم بهترین مهد مدیریتش خیلی خوبه ولی نمیدونم چرا کار جمع نمیکنه
پسرم که اول مهر رفت مربی داشت خوب بود مربیش تا این که بعد یکی دو هفته پسرم گفت جا مدادیم گم شده و وقتی پیگیری کردم دیدم یک هفتس که من لوازم ها رو تحویل دادم جا مدادی پسر گم شده خانمش هیچ کاری نکرده وبه مدیر گفتم پیگیری کرد پیدا کرد
پسر منم تنها یه مشکل داره اینه که نه توضیح میده اونجا چیکار میکنن وقتی هم بپرسی عصبی میشه میگه فقط دارم بازی می‌کنم در حالی که یکم از رفتارهاش فهمیدم مثلا شهر میخونن قصه میگه خانمش این حرفا حالا نمیدونم سر چه جریانی مربی پسرم بیرونش کردن یا رفته منم از اول مهر هیچ گروهی نزدن و هیچ فعالیتی ندیدم ازشون نمیدونم اصلا تو طول روز بچم چیکار میکنه چند بار رفتم به مدیر گفتم به معاونه گفتم هنوز هیچی به هیچی میگ اول سال یکم بهم ریختس اینا نمیدونم اصلا مربی پسرم کیه نمیگن چند بار رفتم فعلا که فایده ای نداشت مهر هم تموم شد خیلی ناراحتم بابت این قضیه حالا چیکار کنم
مشاهده ۸ پاسخ
مامان آوینا مامان آوینا ۴ سالگی
سلام وقت همگی بخیر مامانهای خوب به سوال دارم دخترم ۴سال و‌نیمشه اصلا تحت هیچ شرایطی مهدکودک نمیره اضطراب جدایی داره دیگه مستأصل و درمونده شدم چی کار کنم؟
مشاهده ۵ پاسخ
مامان زندگیم مامان زندگیم ۵ سالگی
سلام مامانا.من چندوقتی هست که خیلی حال روحیم خرابه‌.تقریبا چندماهه.و سه هفته هست که خیلی خیلی حالم بده. هرکاری میکنم به دربسته و چاله میفتم‌ . نمیدونم واقعا چی قراره بسرم بیاد،نمیدونم سرنوشت پسرم چی میشه ،حتی نمیدونم چه کاری درسته چه کاری غلط ، هرکاری میکنم فقط بیشتر به زندگیم دارم گند میزنم. حالم اصلا خوب نیست ، خیلی به خودکشی فک میکنم مغزم قفله ،میگم حداقل میمیرم ،میرم اون دنیا عذابم میکشم لااقل گناهام کمتر میشه، اما تو زندگی فقط دارم بارگناه و عذاب وجدانم بیشتر میکنم، از خودم متنفرم ، از خودم بدم میاد من خیلی احمقم. پسرم طفلی خیلی تحملم میکنه،امشب ازم خواست باهاش بازی کنم اماواقعا توان بازی نداشتم.کلی گریه کرد.بغض کرد چندبار بغلش کردم.هی رفت از اتاق بیرون و دوباره اومد بغلم.اخرگفتم بریم بیرون پیاده‌روی؟گفت اره.بعد بابغض گفت میخوام خوشحال باشم،چرا نمیتونم؟؟وای وای دلم آتیش گرفت،همش تقصیر منه،بردمش پیاده روی کردوبرگشتیم گفت حالم خوب شد. مادرا لطفاً بگین چجوری میتونم حالم خوب کنم؟؟؟میخوام دیگه به خودکشی فک نکنم.میخوام دوباره پسرم بخنده.دلم داره آتیش میگیره از اینهمه سکوتش امشب
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
بعد از یک سال و نیم کاردرمانی و گفتار درمانی و انواع و اقسام دکتر و دارو. به این نتیجه رسیدم که واقعا دخترم اتیسم داره به هر دری زدم به هر ریسمانی چنگ انداختم که دخترم بهتر بشه نمیخواستم اصلا قبول کنم دخترم اتیسمه اما انگار واقعا همینطوره چون همه علایمشو داره بچه هایی بودن که وضعشون از دختر من خیلی بدتر بود اما با کاردرمانی و گفتار درمانی بهتر شدن اما دختر من لاک‌پشتی داره پیشرفت میکنه الان اونا کاملا خوب شدن اما دختر خیلی باهاشون فرق داره یه مدته کلاسلس خلاقیت و مادر و کودکم میبرم. اما فرق خاصی نکرده میبینم نه دخترم خیلی با بقیه فرق داره. ارتباطش ضعیفه. دوس داره تنها بازی کنه اصلا نمیتونه با کسی دوست بشه یا بازی کنه. کلام رو داره اماحرف زدنش با بقیه فرق داره نمیتونه چیزی رو تعریف کنه. احساسات رو درک نمیکنه و خیلی از مشکلات ریز و درشت دیگه. امروز تو کلاس بازی یخ کنی انجام میدادن کن به زور یکم دخترم رو بردم که بازی کنه اما باز فرار رد رفت سراغ کار خودش. اصلاً بازی کردن بلد نیس انقد دخترم رو بردم و آوردم کلاسای مختلف تو جمع. اما امروز دیدم چقدر خسته شدم. فهمیدم بیخود دارم درجا میزنم انگار دخترم قرار نیس دیگه یه بچه عادی باشه باید اینو قبول کنم اما چ کنم نمیتونم جیگرم کبابه. اگه خدایی نکرده زبونم لال دخترم رو از دست میدادم هم همینقدر ناراحت میشدم. با تمام وجودم خستم از زندگی. هیچوقت حتی یه درصد هم فک نمیکردم یه روزی برسه خدا منو با بچم امتحان کنه. منی که انقد ضعیفم تو این مورد گاهی میگم کاش هیچ وقت بچه دار نمی‌شدم که الان بخوام این همه غم بخورم
مشاهده ۲۴ پاسخ