بگه ها بیاین راهنمایی
من و شوهرم قبل بچه خیلی همو دوست داشتیم پیامامون همه با سلام عزیزم شروع میشد و عاشق هم بودیم هر روز همو بغل میکردیم تو بغل هم میخوابیدیم ولی بعد بچه من بدنم رفته رو حالت بقا یعنی اصلا خودم نیستم مدام در حال کار کردنم رابطه ماهی یکبار اونم دیگه از سر اجبار و رفع نیاز و فقط همون تایم کوچیک همو لمس میکنیم در سایر اوقات حتی دستمونم بهم نمیخوره از سرکار میاد غذا میخوریم من بچه رو میخوابونم میام میبینم خوابیده بیدار میشه میریم بیرون دور میزنیم و بعد باز شب خواب همو اصلا بغل نمیکنیم حرف زدنمونم مث غریبه ها پیامامونم در حد چی بخر و کدوم گوری هستی و چرا نمیای! اصلا وقتی برای اینکه من ریلکس کنم و بتونیم در ارامش با هم باشیم نیست همش بدو بدو یعنی من ارامش ندارم ک بعد بتونم برم سمتش همش تو فکرمت چی شام بذارم چی نهار به بچه میان وعده چی بدم ظرفارو بشورم شما چیکا. میکنید؟؟خانواده هم قربونش یک بار نمیگن بیا بچه اتو بذار اینجا یعنی اگه بگم میخام بیام بذارم اول میگن شوهرت کجاست بگم خونه میگن چرا نگه نمیداره چیکار کنم

۶ پاسخ

منم‌مثل تو بودم .بچم‌که بدنیا اومد تا یکسال جدا از شوهرم خوابیدم بخاطر بچم که کنارش باشم عادت کرده بودم و اصلا حواسم به شوهرم نبود.اونم‌هیچی نمیگفت تا اینکه یه روز فهمیدم داره بهم‌خیانت میکنه وقتی بهش گفتم کلی بهم‌گله کرد که تو از وقتی بچه بدنیا اومده کلا منو گذاشتی کنار و دیگه بهم‌توجه نکردی.واقعا همینجوری بود ناخواسته.از همونشب گفت دیگه ازم‌جدا نخواب.حالا نمیخوام‌کارش رو توجیه کنم یا اینکه نگرانت کنم.ولی به نظرم تو اشتباه منو نکن.که مثل من لا اقل بهانه دست شوهرت ندی

دقیقاااااااا مثل ما

عزیزم بچت که بزرگ شده دیگه
کاراتو یجوری برنامه ریزی کن و انجام بده که وقتی همسرت میاد کاری نداشته باشی
وقتی اومد با هم یه چای بخورید، کیک درست کن قبلش، میوه بخورید، یکم وقت بگذرونید با هم
طوری نباشه که دیگه همش آشپزخونه باشی

😂عزیزم سعی کن درست بشه این
بالاخره عین قبل نمیشه
ولی از سر کار میاد خودت برو بغلش کن بوس بده🥰😂
رابطه رو هم بیشتر کنین اینجوری که نمیشه
با یدونه بچه هنوز خیلی زوده رابطه ها انقد کم بشن

اگر میشه بذارش مهد. روزی دو سه ساعت.‌
صبح یکم زودتر بیدار شو
به شوهرت توی نگه داری بچه و کارهای خونه اعتماد کن.
کمتر به نظافت خونه و تمیز کاری بپرداز
اولویت محبت به خودت و فندق و بابای فندق باشه
مطمئن باش هر جی بری جلوتر کارها بیشتر میشه.‌ پس باید الویت هارو مشخص کنیم

خوب اون تایمی کع میگی باهم میرید بیرون دور میزنید شما نرو بچه رو بده همسرت ببره
خودت واسه خودت تایم بگذرون تا کم کم شارژ بشی

سوال های مرتبط

مامان باران و بهار مامان باران و بهار ۳ سالگی
مامان سامیار مامان سامیار ۳ سالگی
من یه مشکل خیلی بزرگ با پسرم دارم به نظرتون چیکار کنم،پسر من کلا لجباز و شیطون هست اما تو خونه قابل کنترله و اینطور نیس که بگم کار خطرناک میکنه،اما وقتی میریم خونه مادرشوهرم بچه های خواهر شوهرم هم هستن یکیشون ۷ سالشه اون دوتا دیگه کوچیکترن و آروم تر هر چی میگم با کوچیکا بازی کن اصلا سمت اونا نمیره فقط دنبال بزرگه میره بزرگه هم اذیتش میکنه گاهی،پسر منم بلد نیس بازی کنه درست فقط بدو بدو میکنه بلند میخنده،پسر خواهر شوهرمم وقتی دلش بخواد به بچه من میگه بیا بازی وقتی که پسر من سمتش بره داد میزنه که سامیار نیاد پیش من،خب من هزار بار بع پسزم گفتم نرو پیشش ولی بازم میره و شلوغ بازی میکنه هر چند پسر خواهر شوهرمم شلوغه اما پسر من نفهم تره مثلا اصلا سرسفره نمیشینه تو مهمونی هی میچرخه دور سفره میره سمت بجه ها واقعا معذبم دیگه نمیدونم چیکارش کنم،خانه کودک میبرم تو کوچه میبرم با بچه ها بازی کنه اما بازم وقتی پسر خواهر شوهرمو میبینه هیجان زده میشه اصلا دوس ندارم سمت اون بره چون اونم داد میزنه همه چیو تقصیر این میندازه
مامان محمد مامان محمد ۳ سالگی
مامان Delvin😍 مامان Delvin😍 ۳ سالگی
وقتی نوجوون و کودک پراز نیاز باشه پرخاشکر میشه حرف شنویش میاد پایین و شمارو عصبی میکنه حالا راهکارش چیه
کودک رو براش تایم کیفی بذارید و باهاش بازی کنید بازی درمان هر بیماری روحی رو درمان میکنه و یچیز که باید بدونید اینه که بدونید تایم کیفی رو چجور برگزار کنید که واقعا مفید باشه و چالش با بچه های بزرگتر ببینید وقتی بچه میبینه من واد با پدر یا مادر رابطه درستی ندارم یعنی نمیتونم صحبت کنیم باهم و با احترام باهم برخوردی نداریم اونم الکو برداری میکنه از ما و با خواهر یا بردارش همونجوری که بزرگتر باهم رفتار میکنن اونم برخورد میکنه و نهادینه میشه درونش
و ما شاکی میشیم که چرا شما بچه ها برد نیستین دوست داشتن و محبت بهم رو و حتی بازی باهم رو
وقتی دختر ۹ ساله من برخوزد با بچه ۳ساله من رو بلد نیست باید چیکار کنم اول اینکه من رابطم رو با دختر ۹ سالم پیش ببرم چیکار کنم نیازهاشو بشنوم بدون نصیحت بدون اینکه قضاوتش کنم فقط بشنوم و باهاش همدلی کنم و بهش بگم موافقی باهم دنبال راه حل بهتر برای مادر فرزندی خوب باشیم دختر نوجوان عقلو منطقش کامله مثل کودک نیست با باژی اموزش بعش بدی
پس شما نیازی داری رابطتت رو ترمیم کنی وقتی بچه بزرگ نیازهاش دیده شد و حرفاش شنیده شد دیگه پرخاشگر نیست بله حرف گوش کن و اروم خواهد شد پس در نتیحه اولین قدم حال خوب مادر
همکاری مادر و‌پدز
وقت گذاشتن برای بچه های بزرگتر و در اخر تایم کیفی گذاشتن برای بچه های کوچکتر