چقدر سخته بچه دوم. دارم روانی میشم. همش فکر خودکشی میاد تو سرم. ی پسر ۵ ساله و ی پسر ۶ ماهه دارم. بزرگه از نظر روانی داغونم کرده‌ .کوچیکه ام شیرنمیخوره‌ دارم خفه میشم از بغض. خستم دیگ توان ندارم‌ دیگ کشش ندارم. خودم خاستم .لعنت ب خودم‌ .همش میگم پاشم خودمو از بالکن بندازم پایین حداقل دردش ی لحظس و تموم. بهترازاینه ک هرثانیه عذاب بکشم از بچه هام و شوهرم و بی پولیمون .و بخت سیاهم.
هی مادرشوهرم منو میبینه پیش همه میگه .،این عروسم خیلییی صبوره. تو خیلی حوصله داری.تو خیلی ب فکر شوهرتی تو خیلی فلانی..حس میکنم دارن خرم میکنن. . خدایا بریدم دیکه. بسه. غلط زیادی کردم.بچه دوم خاستم.
چقد عذابم میدیییی

ناشکر نباش همینکه بچه هات سالمن پیشتن یه دنیا ارزش داره

حالتو درک میکنم من اینجور مواقع غسل حضرت زینب میکنم واقعا آدم کم میاره ولی باید برای زندگی جنگید

واااییی واییی .ناشکر نباش دختر .
خودکشی ی لحظه نیست...تازه شروع میشه...مردن طبیعی میگیم یبارکی تکلیفمون مشخصه ولی خودکشی همیشه سردرگمی تا مرگ واقعی و طبیعی خودت انسان میرسه .معلوم نیست مرگ واقعی شاید ۱۰۰ساگلی باشه.



هرلحظتو شکر ...سایه ت رو سر بچهات باشه .خدا توان بده .میگذره.

حالا بازم خوبه مادرشوهرت دوستت داره...بهش بگو کمکت کنن....البته این روزای سخت میگذره و به این پیام هات میخندی یه روزی

ماهایی که دوتا بچه داریم درکت میکنیم عزیزم.خیلیییییی سخته.اما تا فکر بد بد اومد تو ذهنت بیا به این فکر کن این دو طفل معصوم هیچکی رو غیر ما مادرا ندارن.من خودم بارها با مرگ جنگیدم که بمونم بالا سر بچه هام
چون نمیخام هیشکی غیر خودم بالا سرشون باشه
بگو مادرشوهر جان حالا که میگی من عروس خوبی ام وبیا گاهی بچه رو ببر پیش خودت تا یکساعت من به کوچیکه برسم وانرژی بگیرم برا دوتاشون باحوصله بیشتر مادری کنم.
یا اگه شوهرت ادم با درکی باشه بهش بگو حداقل یک ساعت باخودش ببره بیرون تا تو نفس بکشی.

خدا رو شکر کن ک بچه هات سالمن،برای تمام زحمتی ک واسه بچه هاتو و خونه میکشی مطمئن باش اجرت پیش خدا محفوظه،ب خدا حسن ظن داشته باش از خدا بخواه بت صبر و سعه صدر بده،بی پولی و گرونی واسه همه هس شما تنها نیستی،فکر خودکشی رو نکن،شیطون رو لعنت کن و توکل ب خدا و توسل ب اهل بیت کنید،درِ خونه اهل بیت رو بزنید مطمئن باشید بی جواب نمیمونید،خود کشی گناه نابخشودنیه چون این روح رو خدا داده فقط خود خدا هم حق گرفتنش رو داره

خودشم مادر شوهرم هم ازاون زرنگا نیس خودشم مریض

ناشکری نکن من ۳تا دارم خودشن هم کوچیکن هرروز هم مهمون دارم مادرشوهرم هم پیش من زدگی میکنه شوهرم هم دور کار میکنه باز زندگی همش رودوش منه حتی ی لحظه هم فکر اون کار نکردم شکر گزار باشه

منم یه بچه ۶ساله دارم ،بااصرارخودم دومی رو اوردیم،همش خودم دست تنهام،ولی بایدبخاطربچه هامون زندگی کردوهواشونو داشته باشیم

حتی فکرشم نکن

عزیزم نگو نکن اون بچه ها فقط تورو دارن

بچه منم شیر نمیخوره از فکرش داغونم

عزیزم بچه منم ۴سال داره اینم ۶ماه ناشکری نکن منم اذیت میشم ولی چاری نیست

تورو خدا این حرفو نزن خدا روشکر کن قلبت آروم شه ناشکری نکن

نزدیک خانوادت نیستی ؟خواهری برادری کسی رو نداری ؟خانه بازی سر بسته نداره شهرتون بخوای یه ساعت بچه بزرگه. رو بزاری

بزرگه رو بذار مهد عزیزم