۱۲ پاسخ

منم تمام این استرس ها و نگرانیها را دارم.روزهای سختیه

طبیعیه عزیزم منم برا زایمان سوم از قبلی ها استرس و ترسم بییشتر بود ولی سعی میکردم فکر نکنم بهش و واقعا هم خدا کمک می‌کنه منم دو تا دخترام سپردم به خدا بعدش هم ابجیم اومد پیششون دو شب نبودم

آره منم چون هیچکس رو ندارم که پسرم رو بزارم جاش طفلک‌بچم خیلی اذیت میشه 🥲

بزار موقع بشه کلا استرست میره درد داری اصلا یادت نمیاد چی میخای فقط میخای بزای

خداروشکر واسه همین روزها من پسرمو به خودم وابسته نکردم الان مریض میشم دکتر میرم بازار میرم‌کار واجب‌پیش میاد میزارم پیش پدربزرگ مادربزرگش میمونه واسه خودش بهتره اذیت نمیشه دوری رو تحمل نیاره اینروزا رومیدیدم که همه میگفتن بچه هامون بی طاقتی میکنه تامیریم جایی و میایم دیگ‌من نزاشتم وابستم بمونه

شما فقط یه شب بستری هستین اونم دیگه مجبورید ۲۴ ساعته میگذره تحمل کنید

منم پسرم وقتی زایمانم 19ماه میشه خیلی نگرانشم جز به مامانم شوهرم دگه بکشی اعتماد نمیکنم بزارمش خانواده شوهرم نزدیکم نیستن بزارمش پیش اونا شوهر مامانم بامن برن بیمارستان پسرمو چکارکنم

من استرس زایمان ندارم فقط نمیتونم دخترمو بذارم برم کلا دلم میمونه پیشش 😭😭

منم همینجوری ام طبیعیه واقعاً خیلی سخته هم استرس دارم مخصوصا شبها😭

عزیزم مگه چندسالشونه ؟

واااای منم ترس زایمانو دارم

منم دل تودلم نیس بچموبزارم برم

سوال های مرتبط