خانما پسرم صبحانه نمیخوره تو مهد
تو خونه کلا کم میخوره و روزایی ک میره مهد نمیخوره همه چی هم امتحان کردم از پنکیک شکل دار یا انواع ساندویچ ولی نمیخوره درعوض وقتی واسش اجیل و ابمیوه یا حتی بسکویت کوچیک و تیکه شده بذارم میخوره
مربیشون میگه ارشا تنها بچه ای ک سرسفره نمیشینه خلاصه ازش پرسیدم گفت حالم بهم میخوره ارشا یجور اختلال وسواسی داره و از همه چی ایراد میگیره حتی از غذا له شذه داداشش و هیچوقت دوست نداره غذاخوردن داداشش چون کثیف کاری میکنه رو ببینه و اگه غذایی رو از دهنش بریزه بالافاصله ارشا بالا میاره
حتی از پاهامونم ایراد میگیره و میگه سرسقره نباید مشخص باشن غذاهایی ک میخوره خییییییلی محدوده و سبزیجات و لبنیات و حبوبات و بادمجون و بامیه و انواع سالاد و ترشی و کشمش و….همه حذفه بیشتر وقتا غذاش جداس
به مدفوعشم حساسه و خودشو نگه میداره و وقتی یکم میبینه زود بینیش رو میگیره و میگه حالم داره بد میشه
خواستم بدونم کسی هست ک همچین مشکلی داشته باشه و رفع بشه؟
باید بره کاردرمان؟

۱۲ پاسخ

چقد سخته 🥺

برادر کوچیکه من اینطوره بچه بود تا یدونه چایی برا صبونه میخاست شیرین کنه کردار مارو درمیاورد میگفت یدونه برگ چایی نباید از این صافی رد بشه قاشقی که میخام چایی رو باهاش شیرین کنم دمش باید پهن باشه به شلوار نخی حساسیت داشت پای هر کی میدید میگفت باید بری درش بیاری ادویه نمیخورد غذایی که پیاز داغ داشته باشه هنوزم نمیخوره وسواس شدید داره الان دانشجوعه

عزیزم حتما از کاردرمانگر مشاوره بگیر اختلال حسی داره

چقدر سخت حتما ببرش

نوه ی خالمم اینجوریه ۱۳سالشه.اماکمترازپسرشما.مخصوصااگرسرسفره پاببینه حالت تهوع میگیره.خواهرزاده یخودمم کوچیکتربوداینجوری بود

وای شیما جان چه سخته

عزیزم ببرش دکتر چون واقعا سخته بعدا بیشتر اذیت میشه هرچی بزرگتر بشه

پسر منم وسواس داشت هنوزم کسی با دهن پر حرف بزنه یا بد غذا بخوره حالش بهم میخوره
دوازده سالشه
یا مثلاً یکم نارنگی بماله به لباسش بعداً ببینه حالت تهوع میگیره

یسر ببرش

عزیزم باید ببریش دکتر
از الان تحت درمان باشه زودتر خوب میشه و علائمش کاهش پیدا می‌کنه ولی بیخیال باشی تو بزرگ سالی هم خودش اذیت میشه هم اطرافیان

خیلی شرایط سختیه و این ک دختر منم خیلی بد غذاهه خیلی چیزا نمیخوره و ی چیزی مثلا غذای شول ببینه بالا میاره با چربی مرغ و گوشت ببینه دلش میاد بالا
یا می‌ره سرویس ذرع ای کثیف باشه اوق میزنع از این چیزا بدش میاد
انشالله بزرگتر بشن بهتر شن ولی دستشویی میرع

آره ببرش کاردرمانی اونجا با بازی در مانی اکی میکنن

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۵ سالگی
خانما دوروز پیش بچه هامو بردم پارک ی بچه ای اومده بود مریض بود از قبل هم دیده بودمش و با بچه هام آشنایی داشت و هی نزدیکشون میشد برا بازی سرفه هاش وحشتناک بود مامانای دیگه هم به مامانش تذکر دادن و گفتن نباید میاوردیش
چون خونمون نزدیک بود بچه هامو اوردم خونه و نیم ساعت بعد به حساب اینکه رفتن و بخاطر بهونه گیریا ارشا دوباره رفتیم بدون ایهان
حالا امروز ازصبح ایهان همش بهونه میگیره و هیچی نمیخوره حس میکنم بدنش داره گرم میشه ولی تب نداره فعلا
بخدا دو هفته س خوب شده بودن بعد از کلی دکتر و دارو دادن با دردسر و بیخوابی😔
اخه این چرا بچه ها مریض باید برن پارک من هربار ک بچم مریض میشه تا ده روز مهد نمیفرستمش بخدا از کارو زندگی افتادم دوماه پیش قراربود واکسن انفولانزا بزنیم اینقد بچه ها مریض شدن تا موند برا شنبه الانم ک اینجوری
الان چیکار کنم نزدیک یک ساعته داره گریه میکنه و چشاشو میمالونه خواب نداره شیربهش میدم یکم مک میزنه باز گریه میکنه