۴ پاسخ

دستورشو میدی🙏

پنکیک خوردن دخملی 🫤😆

تصویر

نوش جونشن ذستورشو بده

دستورشو میدی لطفا من درست میکنم اینطوری نمیشه

سوال های مرتبط

مامان کشمش 👩‍👦 مامان کشمش 👩‍👦 ۱۷ ماهگی
بالاخره امروز هم گذشت با همه تلخی و شیرینی هاش
امروز دخملی اولین روز گودبای پستونکش بود
از صبح با خودم سرگرم کار شد عاشق کمک کردن ب مامان تو کارای خونست
این مه ی دستمال داشته باشه و من پیس پیس بزنم اون پاک‌کنه
خلاصه که تا بعد. از ظهر اینجوری سر کردیم هر بار رفت پستونک نصفه خودشو پیدا کرد آورد با اون زبان مخصوص خودش کلی بعد نشون دادن ب من غصه خورد بازی کرد و بعد پرت کرد گفت اه ( یعنی پستونک بد )
از صبح که برای غذا ب شدت بدعنق شد ولی از بعد بیدار شدنش ب طرز عجیبی همش گفت به به بده و من هربار جون تازه گرفتم با درخواست هاش
خلاصه که روز ب هر طریقی بود گذشت
تا آقای پدر اومد سریع رفت استقبال بعد شروع کرد تند تند صحبت کردن راجع ب پستونکش که نصفشو پیشی خورده 😂 بابا هم کلی همدردی مرد با دخملی

کشمش هرشب ده تا نهایت یازده میخوابه مستقل و در عرض چند دقیقه
ولی امشب از اون شبا بود ‌خداروشکر بداخلاقی و گریه نمیکرد ولی پستونکش رو میخواست بعد کلی رقصیدن و تاب تاب دیگه وقت خواب رسید ولی خبری از خواب نبود تا خود الان ده دقیقه لی میشه خوابید
خداروشکر روز اول بخیر گذشت فقط عیبش دیر خوابیدنش بود مه فکر کنم بعد چند روز عادت کنه
همسری کفت فردا شب تایم خواب با ماشین میبرمتون بیرون مه همونجا بخوابه و بیاریم بزاریم سر جای خودش تا کمتر اذیت بشه

دیگه تنها راهم ترک پستونک بود برای غذا خوردن خانمی
شنیدم سیری کاذب میده ب مغز بچه
امیدوارم شب بهونشو نگیره و بخوابه چون معمولا شب بکی دوبار بیدار میشد میخواستش در هرصورت من برا همه جیز آماده ام 😂😂😂
مامان کشمش 👩‍👦 مامان کشمش 👩‍👦 ۱۷ ماهگی
هوووووووف چقدر خسته ام
میدونین من کار کردن اصلا برام مهم نیست معمولا خستگی جسمیم خیلی زود رفع میشه یعنی ی جورایی برام مهم نیست
ولی در اصل من خستگی روحی و فکری منو از پا درمیاره

مثلا از دیروز کلا سر پا بودم ولی ذره ای برام مهم نیست اما از صبح که درگیر غذا نخوردن دختری ام انگار تمام بدبختی های دنیا رو سر من ریخته
و البته دو روزه که بعد خواب بعدازظهریش بیدار میشه ب معنای واقعی روانیم میکنه فقط نق زدن و‌گریه کردن اونم نه کم ب مقدار زیییاد روانی کننده
اینم از غذا نخوردن بدتر


من قبلا زندگی ب شدت آروم و منظمی داشتم الان هزار مرتبه خداروشکر بخاطر بچم با همه سختی هاش
ولی ی جورایی آرامش ندارم میدونی نمیخوام بگم آرامشم رو بچه گرفته
ولی خب سختی ها بیشتر از لذت ها شده
خیلی دوست دارم بیخیال باشم بی تفاوت باشم ولی نمیشه
الان اینقدرررر اذیت کرد که انگار تمام جونمو کشید و بی رمق شدم
میخواستم برم بیرون ب اینکه قراره با اون همه تنش حاضر بشم کلا پشیمونم کرد


بازم فقط شکرت خدا
مامان کشمش 👩‍👦 مامان کشمش 👩‍👦 ۱۷ ماهگی
سلام آخر هفتتون ب خیر و خوشی 🥰

در چه حالین

منکه از صبح بیدار شدم دخملی مقاومت ب خوردن صبحانش گل کرده بود ب هیچی لب نزد که بعد تلاش های پی در پی و شکست های پی در پی
گفتم بزار از ناهارش بیارم ببینم مشکل صبحانه است یا کلا بی میله ( کره مربا ‌تست و خامه و شیره و پودر مغزیجات )
نمیدونم اسم غذا شو کته بزارم یا سوپ که ی چیزی مابین دوتاشون بود ‌برنج و گردن گوسفندی با سیب زمینی و هویچ که برنج کاملا پخته و شفته اونارو هم کوبیدم له شد ریختم داخل برنج از کته آبکی تر بود که از اون ده قاشق تقریبا خورد بعدشم ی موز
فهمیدم صبحانه هارو ندوسته خانم خانما

بعد اونم چون کارامو کرده بودم دیروز و امروز کار نداشتم ب قول همسری کار ساختم با دخملی افتادم ب جون کابینت ها ی کرد گیری کردیم حسابی هم ب مامان کمک کرده کشمش کوچولو
فقط مونده اصل کابینت ها مه ریسکه با جوجه تمیز کردنش اون بخوابه بعد

همسری هم زنگ زده جویای نزدیک ترین مناسبت مختص آقایون شده
میپرسم چرا ؟ 🧐 میکه جعبه ابزارم شکسته 😂
عملا مستقیما گفت کادو جعبه ابزار میخوام

منم میرم بدون مناسبت امروز بخرم براش خوشحال بشه 🥹

سر پستونک جوجه رو قیچی کردم می‌خواد بخوابه داره زار میزنه 😂 من نمیتونم مقاومت منم میدونم
مامان نرگسی🐥علی‌‌آقا مامان نرگسی🐥علی‌‌آقا ۱۷ ماهگی
این روزای آخری واقعا خسته شدم، خیلییی🤕
آدمی نیستم که هی غُر بزنم قبول دارم بارداری سخته، هیچوقت هم اهل غر زدن نبودم، اما واقعا این روزا دلم میخواد همش غُر بزنم🤧
دلم نمیخواد آشپزی کنم، دلم‌ نمیخواد ظرف بشورم، دلم نمیخواد هی ساک وسایلمو چک کنم، دلم نمیخواد هی لگد زدناشو‌ چک کنم که کم و زیاد نشده باشه، دلم نمیخواد شبا به زور پهلو به پهلو بشم، دلم‌ نمیخواد هی خونه رو تمیز و مرتب کنم به خیال اینکه امروز فردا قراره برم‌ بیمارستان و باز چند روز بگذره و نه خبری از درد باشه نه هیچی، دلم میخواد فقط دراز بکشم، خوابمم‌ نمیادا، فقط میخوام دراز بکشم🥺
از یک طرف دیگه هم مطمئنم که مثل زایمانم سر نرگس قطعا دردام تو خونه‌ شروع نمیشه با اینکه دهانه رحمم بازه🫤 حالا البته الان‌ نمیدونم باز شده یا نه ولی با این کمر دردی‌ که دارم مطمئنم باز شدم ولی نمیرم معاینه حتی😐
ماماهمراهم میگه بمون هنوز وقت داری معاینه‌ات نمیکنم، منم لج کردم با خودم گفتم باشه پس من تا ۸/۲۸ نمیام بیمارستان🙂 چرا؟! چون مثل بچه‌ها شدم! میگم نرگس تاریخ تولدش رند بود ۴/۴ اینم بزار رند بشه😶‍🌫️
خلاصه که هم خسته ام از بارداری، هم خسته ام از این‌ بلاتکلیفی، هم خسته ام از اوضاعم، هم خسته ام از این اخلاق مسخره‌ام که نمیرم یه چک بشم(چون اگر برم زایشگاه احتمال زیاد مثل سر نرگس بگه بخواب برای زایمان و منم‌ گفتم دیگه فقط ۸/۲۸)
هوووف دلم میخواست غُر بزنم براتون🥺❤️
مامان کشمش 👩‍👦 مامان کشمش 👩‍👦 ۱۷ ماهگی