خانوما خیلی خوشحالم بقدری حالم خوبه حد نداره
صبح گفتم کمرم رگ به رگ شده شوهرم از سرکار اومد دید حالم بد گف بیا بریم بیرون گفتم کمرم درد میکنه گف نه پاشو بریم حالت عوض میشه رفتیم واسه خونه یکم خرید کردیم اومدیم یعنی پدرم در اومد اهورا بغل شوهرمم نمیرف همش بغل من بود اومدیم خونه با هزار بدبختی شام درست کردم اوردم شوهرم دید خیلی حالم بد گف یعنی اینقدردرد میکنه گفتم نفسم بالا نمیاد گف شامتو بخور کارت دارم شامو که خوردیم پسرم داشت بازی میکرد بهم گف بیا کمرتو ماساژ بدم شاید قلنچ کردی دراز کشیدم یهو فشار داد من جیغ کشیدم پسرم بدو با چهاردست و پا امد پیشم زد زیر گریهنمیذاشت شوهرم دست بزنه بهم فک کنم میترسید فک میکرده میخاد منو بزنه از این حرکت پسرم که نمیذاشت دست بزنه بهم خیلی خوشحال شدم خودمم برادر ندارم یه حس خوبی داد بهم شوهرم ناراحت شد گف ببین طرف توعه بهم گف بیا توام منو ماساژ بده ببینم عکس العملش چیه اصلن گریه نکرد 😂اخرسرم گف وفای بچه همینه😂حس میکنم پسرم بزرگ بشه حامی و تکیه گاه من میشه از این بابت خیلی خوشحالم

۲۰ پاسخ

کاش این مردا کاری نکنن بیشتر دردمندت کرده خاهر🤣🤣🤣🤣

عزیزم🥰
منم یه بارشوهرم قلقلکم داد باصدای بلندجیغ زدم دخترم از دور سریع جیغ میزد و میمود سرشو رو سرم میزاشت🥰🥰
ولی برای باباش اینکارو نکرد
یباردیگم مامانم باهام شوخی کرد من دست و پازدم و صدام رفت بالا ویانا گریه میکرد و میومد سمتم ک مامانم بهم دست نزنه🥰🥰

ای جلنم

دختر منم وقتی همسرم دست بهم میزنه میاد دستش از روی من برمیداره😂

عزیزم درکت میکنم مخصوصا برای مامانایی ک برادرم نداشتن خیلی شیرینه منم مثل شما برادر نداشتم یه وقتایی نشستم پسرم میاد از پشت بهم میچسبه یا دراز کشیدم سرشو میزاره رو سرم انگار دنیارو بهم دادن

نیکانم همینطوره
تا منو‌ محمد باهم شوخی میکنیم یا مثلا منو قلقلک بده یا چیزیو بخوام ازش بگیرم خلاصه سروصدامون بره بالا حتی اگر بلند بخندیم می‌ترسه فوری میاد بغلم و گریه میکنه
تا ببینه من آرومم اروم‌میشه ببینه من دوباره ابراز ناراحتی کنم یا صدای بلند از خودم‌دربیارم گریه میکنه
فقط رو من انقدر حساسه
محمد میگه باید یه دختر بیاریم پشت من باشه
نمیشه اینطوری شما دوتایین من تک
دو به یکیم😂
پسرامون حامی ماماناشونن
یه جا خوندم میگفت خدا به زنی که بخواد قدرت بده و حمایتش کنه،بچه ی اولشو پسر میکنه🥲🫶

بله اتفاقا پسر ها خیلی هوای مامانشون رو دارن
منم دوتا پسر دارم
پسرام همش پشت منن تا شوهرم

شوهر منم همیشه همینو میگه🤣🤣🤣 میگه شدین دوتا من تک موندم باید یه دختر هم بیاری طرف من باشه . حسودیش میشه

اخی عزیزم .. دختر‌من هم ب شدت مامانیه

اخی چه ناز😍حالا کمرت خوب شد یا نه؟!

اخی عزیزم اولا ک انشالله کمرت خوب بشه دومم مهراد منم همینه از گریه من گریه میشه باباش الکی گریه کنه گریه نمیکنه میخنده ک هیچ اصلا سمتش نمیره😂🤣

قزوین خیلی الوده هس رفتی بیرون ماسک زدی

ان شاالله حامی و تکیه گاه جفتتون بشه

خداروشکر انشالله همیشه همینطوری باشه

خداحفظش کنه گلم 🤩🤩🤩

یهویی بغض کردم

موندگار باشه برات عزیزدلم

اخه عزیزم

اخی پسرا کلا مامانی هستن 🤗🥰

چ عالی ولی من برعکسم😐 پسرم میره بغل باباش دیگ بغل من نمیاد میخام بغلش کنم گریه میکنه نمیاد پیشم😐😐

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۱۱ ماهگی
مامانا خدا قووت,اول هفته‌ی منم اینجور شروع شد ،دخترم دهنش خورد ب لبه تخت و لثش پاره شد ب گفته دکترا پارگی فرنوم ،عکس پارگی از گوگل در آوردم ک ببینید کجا میشه ،چون دخترم اذیته نمیزاره دست ب دهنش بزارم وبعد ضربه،انقد گریه کرد نزاشت دهنش ببینم وقتی چک خوابید و دیدم اینجور شده سریع بردمش دکتر در عرض کلا یساعت بعدش ،بردمش بیمارستان کودکان گف باید ببریش متخصص فک حلق تو کاشانی،دوباره اسنپ گرفتم بردمش کاشانی ،تا رسیدم تو ترپاژ دکتر بخیه بودش وضعیت ک گفتم گف بیا چکش کنم نگاش کرد گف بخیه میخاد چن ساعت چیزی بش نده ک بیهوشش کنیم 😭گفتم من نمیخام بیهوش بشه ،اگر جز بخیه راهی هست بگین اگر بخیه نزنم ممکنه ت گفتارش و بقیه چیزا اثر بزاره گف نه فقط لب ول میشه دیگه ب فرنوم چسبیده نیس ولی اگر نظر من میخوای بخیه کنه ،اومدم بیرمن ب شوهرم زنگ بزنم مشورت کنم پرستار دید دارم گریه میکنم گف صبر کن ی زنگ هم ب دکتر حق بینی بزنم بیاد اینجا چکش کنه مشابه دخترتون یکی آوردن عمل نکردن خوب میشه ،خلاصه دکتر اومد چکش کرد گف نیازی ب عمل نیس ،گفتم میترسم عفونت کنه گف گاز استریل بعد هر چی خورد بزن ب دهنش پاکش کن،چیزی تو دهنش نمونه ،گفتم میترسم جوش نخوره عفونت کنه چون دهنش همش خیسه،دارویی چرک خشکنی گف نیاز نیس خودش جوش میخوره ،بقدری امروز حال بدی کشیدم بقدری تن بدنم لرزیده استرس گرفتم 😭ک دلم میخواست بمیرم ،خیلی نگران دخترمم تو روخدا اگر همچین موردی خدای نکرده برای اطرافیانتون پیش اومده کمکم کنید چکار کنم زودتر خوب بشه 😭
مامان آرین مامان آرین ۱۲ ماهگی
سلام مامانا من امروز با شوهرم بحثم شد سر اینکه یدقیقه این بچرو نگه نمیداره پسرمم میاد تو اشپزخونه تو دستو پای من منم انقد خونم بهم ریخته بود دوروز بود نتونستم خ‌ب تمیز کنم پریود شدم خیلی حالم بد بود گفتم امروز بگیر تو دستو پای من نیاد یکم به این خونه بیصاحاب برسم پسرمم امروز کلا لج کرده بود خوابش میومد نمیخوابید الکی بهونه گریه به شوهرم بی عرضم امروز سپردم سر بچم دوسه بار خورد اینور اونور کله مرگسو گذاشته بود بهش از تو اسپز خونه هی میگفتم پاسو ارینو بگیر گفت عرضه نداری یه بچه جم کنی منم هم درد پریودی هم خونه که دوسه روز بود جم و جور نکرده بودم پسرمم گریه دیگ اعصابم خورد شد شروع کردم گریه کردن تو خونه داد و بیداد سر شوهرم بچم از داد و بیدادای من تو خونه ترسید شروع کرد گریه کردن سوهرم خدا لعنتش کنه رفت سر بچه داد زد من دیگ انقد بهم فشار اومد خواستم طرف چینی دکوری بکوبم رو سرش که بچه برداشت باز ارومش کردخیلی ناراحتم چرا داد زد سر بچم هدا اعنتش کنه الهی بمیرم برای پسرم بچم نکنه تا اخر عمر یادش بمونه میترسم با اون دادی که سر بچم زد بهش اسیب زده باشه هیلی ناراحتم هیچی ارومم نمیکنه هی باخودم فکر میکنم خدا لعنت کنه این مردای نفهمو حمله کرد سمت من منو بزنه بهش گفتم ناخنت به من بخوره تیکه پارت میکنه جرات نکرد خیلی اعصبانی بودم ولی بمیرم برای پسرم داد زد سرش الهی من بمیرم راحت شم از طهر ناراحتم یعنی یادش میمونه؟لخودم گفتم این خر نمیفهمه حداقل دیگ دفه اخرم باشه که تو‌خونه بخاطر پسرم داد بزنم