بلاخره 9ماه پر ماجرای من و تو دلیم هم به شمارش معکوس افتاد حس عجبیه‌ حسی که قابل توصیف نیست هیجان و ترس
قراره فردا سزراین بشم ولی اینقدر استرس گرفتم که درد های طبیعیم هم شروع شده و مدام انقباض دارم
داخل همین لحظه از خدا ممنونم که من رو لایق مادر شدن دونست و از کوچولو تو دلم ممنونم بابت وجودش از اینکه با آمدنش باعث شد من حس مادر بودن رو تجربه کنم🥹و با وجود قشنگش من و باباش حس پدر و مادر بودن رو هدیه داد مرسی ازت قلب مامان و بابا که با وجود قشنگت به زندگیمون رنگ و بوی تازه ای دادی از صمیم قلبم از خدا می‌خوام دامن همه چشام انتظار هارو سبز کنه برای من و کوچولوم‌ خیلی دعا کنید🥺

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط