صب تا شب ب زور از بچه حرف میکشم آخر شبا تا صب تو خواب حرف میزنه 😐
خب بچه تو طول روز باهام حرف بزن دیگه

به خدا که منم امشب خیلی فکرم درگیر حرف نزدن بچمه

وای. ادم ساییده میشه. وقتی بچش. یه کم عقبه. پسر منم. همین. حدودا بود حرف زدنش. ولی. بهتر مثلا تو دو سالگی. تقریبا مثل الان پسر شما بود. نمیتوام نا امیدت کنم ولی الان کلاس اوله. خوبه میفهمه ولی قوی نیست. مثلا دی اونجام پاره شده اینقد میگم و میخونم و مینویسه. دی جر وا جر شدم. جز. بچه های متوسطه. ولی خیلی از همکلاسیاش. مامانشون میشناسم. یکیشون بچش. همون تو مدرسه یاد میگیره خونه هیچ کار ندارن. باشگاه و کلاس نقاشی. و گردش. و بیرون و مهمونی و ... میرن بعد از ظهرا هر روز یه برنامه دارن من بد بخت کل روز دارم درس میگم اخرم. اون قدرا عالی نیست

قصه بگییییید
من قبل خواب ۷_۸تا قصه میگم با کلمات جدید

در چ حدی حرف زدنشون

پسرمن کلمه میگه‌اونم حدودی