دو ساعت پیش تو گوشی کار داشتم دخترم اومد نگاه کرد دعواش کردم نیا پیش من برو یه لحظه دور باش
آخه خیلی عصبانی بودم هم کار مهم داشتم
بعد اومد سرشو گذاشت بغلم گفت مامان نمیزنی 🥹
دیدم خوابش برده از اونموقع تا الان هزار بار خودم رو نفرین کردم چرا من اینجوری ام 😢

تصویر
۴ پاسخ

اشکالی نداره منم هرازگاهی اینجوریم تقصیر ماهام نیست خیلی رومون فشاره

چسب زدی رو ناخنش چسبوندی ؟

ی ناخنش نیس 🥺🥺

طفلیا چوب آدمای ظالم رو میخورن فقط ... 😭😭😭

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
توکسوپلاسموز در بارداری
توکسوپلاسموز در بارداری | درمان آن قبل از بارداری + عوارض
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری

سوال های مرتبط

مامان ماهی جونم مامان ماهی جونم ۲ سالگی
خانوما چی کار کنم شیر تو طبقه یهچال داشتیم اخرین تاریخش ۱۶ بود ماه قبل بعد من نمیدونستم تو در یخچال پشت بطری ها بوده شوهرم دیشب گرفته بود دیشب داده بودم خورده بود فکر مردم اونه دخترم اورد گفت شیر بریز منم ریختم دادم خورد وای بعد نیم ساعت نگا کردنی دیدم دو تاس حالا چی کار کنم هیچی هم ندادم بخوره شوهرم دعوام کرد گفت یه بار من خوردم تا چند روز دل درد معده درد داشتم توام دادی بچه 😟
مشاهده ۲ پاسخ
مامان وروجک ها مامان وروجک ها ۲ سالگی
مامانا
دختر بزرگم خیلی شلوغکاره
موقعی هم که خوابش بیاد نخابه کلا دیونم میکنه امروز عصبانی شدم ویشگول گرفتمش اونم گریه کرد منم بغلش کردم خوابید باز خودم گریه کردم
همیشه موقعی ک عصبانی میشم دعواش میکنم خودمم بعدش گریه میکنم
شمام اينجوری این؟؟
مشاهده ۶ پاسخ
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
مامان های عزیز بیاین تجربه هاتون وبرای از پوشک گرفتن بچه هاتون بگین من چندماه پیش ی روز اومدم خونه مادرشوهرم دخترم با مادرشوهرم رفت دستشویی و دیگه خوشش اومد چندروز همش جیشش و گفت حتی پی پی و هم بردم بعدش ی روز بیرون کار داشتم ترسیدم مای بی بی اش کردم و رفتم بعدش دیگه تا جیش،می‌کرد میگفت جیش کردم الان چندماه گذشته و من خونه ی خودم نیستم گفتم هروقت رفتم خونم از پوشک میگیرمش اما موندنم طولانی شد از دیروز هر چی میبرم دستشویی جیش نداره بعد ک میاد بیرون جیش میکنه چیکارش کنم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان آقا شاهان مامان آقا شاهان ۳ سالگی
امروز سه بار سر پسرم داد زدم دعواش کردم و حتی الان موقع ناهار هی نمیخورد با داد دن گفتم نمیخوری گفت نکیخوام منم با عصبانیت گفتم خب نخور نمیتونم هی التماست کنم و نخوری

الان خیلی عصبیم از خودم ک چرا با بچه دوساله ام اینجوری میکنم

حالم بده
مشاهده ۳ پاسخ
مامان آیلین🐣😻🤍🌱 مامان آیلین🐣😻🤍🌱 ۲ سالگی
نمیدونم چرا بعضی بچه ها تو سن کم اینقدر عصبی هستن
دیشب دخترم بردم خانه بازی رفت تو استخر توپ یه دختره هم بود اومد بیرون دختره رفت سرسره دختر منم رفت سرسره یهو داد زد سر دخترم برو رد کارت بچه قرتی دنبال من نیا هر جا میرم میای.
دخترم هنگ کرد تا حالا این رفتار هیچ جا ندیده بود منم به دخترم گفتم مامان جان نرو اون دختره خیلی بی ادب بود
واقعا بچه سه چهار ساله چرا اینجوری باید باشه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان دردونه 💕💕 مامان دردونه 💕💕 ۳ سالگی
عذاب وجدان نمیزاره بخوابم💔😔
آهر شب دخترم خیلی اذیت میکرد و حرف گوش نمی‌کرد منم سردرد شدید داشتم که دیدم پوپوکرد بردمش سرویس شستمش که دیدم همون لحظه دستشو گذاشت کف روشویی که کثیف بود منم بی اختیار دوبار محککم زدم به پشت شونش 🥲بغض کردباباشو‌صدا کرد بعد رفت تو رختخوابش دیدم خوابش برد😔😔😔الان تو دلمه که چرا آنطور برخورد کردم با دخترم😔😔خدایا ببخش منو💔🥲
مشاهده ۷ پاسخ
zizi zizi قصد بارداری
من آدمی نیستم جواب بدم ولی دیروز ی تاپیک تو گهواره دیدم ک از حق بچم دفاع کنم امشب بالا بودیم بچه جاریم دخترمو زد بعدش داشتم طرف میشستم رفتم پیش دخترم گرفتمش بغلم دوباره اومد با کلید میخواست بزنمش گفتم حق نداری بزنیش خیلییی پرو هسن بهم زبون درازی کرد گفت گمشو گفتم خیلی بی ادبی این دفعه تکرار کنی به بابات میگم گفت برو بگوووو منم گفتم باباش ببین دخترتون دخترمو ادیت میکنه باباش خودشو زد با نشنیدن بعد مادرشوهرم خیلی دوسش داره چون از بچه های شلوغ خوشش میاد اومد بالا سرش گفت چیشده چیزی نگفتم اخم کردم بعد دوباره دخترمو زد گفتم این دفعه بزنیش من میزنم چون دخترم بلد نیست تورو بزنه مگه بی کسو کاره که میزنیش مامانم نگاه می‌کرد هیچی نمی‌گفت مادرشوهرم خندید گفت نکن دخترم رفت ولی من خیلی داغ کرده بودم چون اولین بار بود جواب میدادم اما بچهه یک عجوبیه ای هست ک کم نمیاره و هیچکس حریفش نیست
مشاهده ۹ پاسخ
مامان پرنسس😍🤰🧿 مامان پرنسس😍🤰🧿 ۲ سالگی
مامانا من دخترمو ظهر ساعت یک اینا بود ک تو شورتش جیش کرد دعواش کردم
بعد دیگ هرچی بردم دستشویی جیش نکرد تاهمین ۵ دقه پیش ینی ۹ ساعت جیششو نگه داشت تازه اون یهو اومد وگرنه میخاست نگه داره بنظرتون چیکار کنم ممکمه از اینکه دعواش کردم باشه یا کسی بوده مشکلش مثل من باشه البته اینم بگم قبلش هم نگه داشته دستشویشو کلامن تو ۴ ساعت هر ۲۰یا ۳۰ دقه میبرم یبارشوجیش میکنه خیلی نگه میداره بنظرتون چیکار کنم
مشاهده ۵ پاسخ
مامان m مامان m ۲ سالگی
خانما من کار داشتم بچم خیلی اذیت می کنه بیش از حد دوسهدبار اومد محکم با سیلی زد تو دهنم یه لحظه خیلی عصبانی شدم میخواستم بزنم رو زمین بچم نرفته بود اونور دستم خیلی خیلی محکم خورد تو پهلوش پشت کلیه اش خیلی بد بود جای انگشتام لا کرده پاک رو کمرش نمیخواستم اونو بزنم یدفعه اومد پشتم خیلی حالم بده اتفاقی براش نیفته خطری داره؟ برا کلیه اش خونریزی داخلی نمی کنه
مشاهده ۳ پاسخ
مامان مامان دایان مامان مامان دایان ۲ سالگی
سلام خانوما بچم ویروس گرف چند روز تب استفراغ اینا بعد شکمش چند روز کار نکرد دکتر پودر اینا داد کار کرد خیلی شکمش باد کرد نفخ داره بهش دایمی‌ترمون داد الان دیدم نافش اومد بیرون چرا؟
مشاهده ۰ پاسخ
مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ سالگی
بچه ها داشتم جیگر درست میکردم داشتم خوردش میکردم دخترم یهو اومد دست گذاشت بهشون دستشو گذاشت دهنش چیزی میشه؟؟
مشاهده ۲ پاسخ
مامان مایکی💕 مامان مایکی💕 ۲ سالگی
مامانا پسر من کار بد میکنه بعد میگه ببخشید بعد بازم کار بد میکنه باز همون کار یا یه کار دیگه . مثلا میبرم دسشویی دس میزنه در و شیرو اینا دست میزاره دهنش خیلی کفری میشم یا آب میریزه رو فرش دعواش میکنم میگه ببخشید بعد روز بعد باز انجام میده الان پوست تخمه هارو ریخت رو فرش دعواش کردم گف ببخشید باز انجام داد نمیدونم دیگه چه جور باید باش رفتار کنم براشم توضیح میدم که کارت زشته من اذیت میشم ولی انگار نه انگار
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان m مامان m ۲ سالگی
خانما ببخشید من یه لحظه عصبانی شدم بچم خیلی اذیت می کنه آروم هلش دادم اونور یه لحظه دست چپش اومد زیر قفسه سینش افتاد حس کردم اذیت شد انگار به بدنش یا قلبش فشار اومد همونجوری موند یه لحظه قفسه سینش انگار درد گرفت خطر نداره؟
مشاهده ۴ پاسخ
مامان هاکان👶❤️ مامان هاکان👶❤️ ۳ سالگی
بچم یه لحظه چشماشو باز کرد گفت دستشویی دالم🥲🥹بغلش کردم بردمش اصلا چشماشم باز نمیکرد خوابالو جیش کرد بعد میگه کردم خیلی بامزه بود🥹فقط کاش این پی پیه کوفتی هم میگفت راحت میشدم😮‍💨
مشاهده ۷ پاسخ
مامان آرامشم مامان آرامشم ۲ سالگی
چند وقت پیش با دخترم رفته بودیم مسجد بعد ی دختر تقریبا سه چهار ساله اونجا بود همش نگاه ما میکرد من فکر کردم شاید بچاز بیسکوییت دخترم میخاد . ب دخترم گفتم برو ب دوستت بیسکوییت بده ، ولی دختره زودتر از دخترم اومد پیشمون منم بش بیسکوییت دادم گفتم برو پیش مامانت بخور وقتی تموم شد باز اگه خواستی بیا با بدم دیدم گفت من مامان ندارم🥺🥺🥺🥺 گفتم با کی اومدی گفت مامان بزرگم 🥺🥺🥺 اینقدر دلم سوخت براش ک 🥺🥺🥺
امشب دخترم میگه مامان یادته دختره تو مسجد مامان نداشت ؟ گفتم بله با مادربزرگش بود ، دوباره دخترم گفت پس مامانش کی میاد پیشش؟ کجا بود؟
دخترم تو فکرش بود و بنظرم براش دلش سوخته بود 🥺🥺🥺🥺🥺
خدا هیچ بچه ای رو بی مادر نکنه و هیچ مادری هم داغ فرزندشو نبینه 🤲🤲🤲🤲
مشاهده ۸ پاسخ