بچها پسرم از اول پاییز خیلی بهونه گیر شده اذیتم میکنه ن خاب و خوراک درست دارم ن حموم میرم داغونم عصابم خیلی ضعیف شده سرش داد زدم امروز 😔نمیذاره دسشویی برم حتی باید بذارم بخابه بتونم برم حموم یا دسشویی اونم اگه بیدار شه خودشو هلاک میکنه همش مریضه داروهم بزور میخوره دخالتای خانواده شوهرم یه طرف دیگه واقعا کم اوردم
خیلی پشیمونم بچه دار شدم از من مادر خوبی درنمیاد بچم گناه داره😔😔😔از ظهر یکسر نق میزنه سرش داد زدم گریه کرد

همه همینیم

بچه منم همینطوره من دسشویی هم با خودم میبرمش چون دیگه توانایی نگه داشتن ندارم ب سازش میرقصم کاری ب تمیز کاری خونه هم ندارم وقت کنم تمیز میکنم نتونمم نمیتونم دیگه

من از وقتی دخترم به دنیا اومده کولیک و رفلاکس و الرژی داشت همش بغلم بود باورت میشد هر یک ماه میرفتم حموم شب تا صبح تا چهار ماهگی بیدار بود و گریه میکرد می‌بردیم داخل ماشین آروم میشد بعد چهار ماهگی الرژی و رفلاکس با رژیم سخت تونستم شیر خودم رو بهش بدم چون شیر خشک نخورد آنقدر شب بیداری و رژیم گرفتم همه موهام سفید شده همه بدنم درد میکنه الانم که دندون و شب بیداری و بد غذای بچه فقط میدونم همه مثل همیم و تمومی نداره مشکلات

عزیزم بچه همینه 🫠 زندگی همینه این دخالتا همه جا هست🥲 اینقد ب من زخم زبون میزنن ک چرا بچه راه نمیره چرا خیلی دندون ندارع هزارتا حرف😅
باید بسازیم 🤧