مادر شوهر شما تا بچه گریه کنه بدو بیاد بالا ببرتش خونه خودشون چیکار میکنید؟دوس دارم با لگد از پله ها بندازمش پایین علس هم بهش عادت کرده همش گریه میکنه

وا چرا با لگد از پله بندازیش پایین بنده خدا داره محبت می‌کنه من از خدامه یه مادر شوهر می‌داشتم بچه‌مو ببره پایین نگهشم می‌داره چیه مگه؟؟

دقیقا جوری هم رفتار میکنن انگار بچه ما نیس خودشون زاییدن

وای این اخلاقو‌ بابای من داره، وقتی خونشونیم یا خونه مان وقتی مثلا پسرم چیزی میخواد که بهش نمیدم یا موقع خوابش باشه همیشه یکم بهونه و نق میرنه تا بیاد بخوابه، به محضی که صداشو‌میشنوه میاد میگرتش ازم میبره ایقد حرصم میگیره هیچی هم نمیتونم بگم ، خب من مادرشم حتما یه دلیلی داره ک مثلا بهش چیزی رو نمیدم،یامیدونم قلق خوابش اینه یکم گریه و بهونه داره تا بخوابه میگه بزور میخوای خوابش کنی 😒😒

درو قفل کن
صدا تلویزیون زیاد کن
گوشیتم سایلنت کن
بگو نشنیدم
یا اسپیکرربزار
دودفعه میاد میبینه باز نمیکنی شاید فهنید

شاید واقعا خیلی دوستش داره که با صداش میاد اگر میدونی خوب مراقبش هست بزار بیاد ببره توام به کارهای دیگه برس واستراحت کن انقدر حرص و استرس هم نخور یه وقت ازم ناراحت نشی ها اما آدم خوبه از تجربه دیگران استفاده کنه تا اینکه خودش تجربه کنه

من بیشتراوقات دروبازنمیکنم بازازفرداقیافه اومدنشون بیشترمیشه وقتی همسرپشت زن ویچه نباشه وضع بهترازاین نمیشه

گلم هرکس که باخانواده ی همسرتویه ساختمان باشن همین جوری میشه چاره نداری بایدتحمل کنی چون خودم شرایطت ودارم میگم ازوقتی بچه اوردم آرامشم ازسمت همسرم وخانواده اش ازبین رفته بهشون تذکرمیدم ازفرداش مادرشوهرم قیافه میادفقط بایدجوابش وبدی بگی خودم میدونم بچم وچطورآروم کنم ممنون که بفکربچم هستیداگه نتونستم آرومش کنم میارم خونتون تموم اگه جواب ندادکه یه روش دیگه امتحان کن من که پسرم چندتربیتی شده. نه میتونیم بلندبشیم روزی هزاربارخودم وفحش میدم

دقت کنی مادر خود ادمم وقتی میری خونش همینجوری تا بچه گریه کنه میگه توروخدا نزار گریه کنه چرا به گریه انداختیش ولی این مادرشوهر چون نزدیکه اینجوری دخالتاش بیشتره از مهرو محبتشه دیگه طاقت نداره ولی خوب نمیدونه داره کار اشتباهی میکننه

تنها راهش همینه وقتی اومد با لگد بندازش پایین

عزیزم من حیاط مشترکم تا گریه میکرد می‌گفت چرا گریه کرد. چرا اینطور شد
منم چیزی نمی‌گفت تا دیگه همیشه خود خوری میکردم از وقتی جواب میدم خیلی آروم تر هستم خودش دایه عزیز تر از مادر می‌دونه
حتی به خودش اجازه داد بگه اگه من نبودم یعنی دخترم که نوشه هم نبود فکر کن
اومد گفت تو بچه عصبی کردی اینقدر نفهمه بچه بخاطر اقتضای سن داد و فریاد می‌کشه . منم قشنگ جوابش دادم دیگه حساب چیزی نمیکنمش. با حرفاش قلبم شکست خیلی اذیتم کرد خدا ازش نگذره

طاقت ندارن دیگه😂🤣 بچت بزرگ ک بشه متوجه خیلی چیزا میشه شاید تو بچگی چون بچه ها خیلی مهرطلبن و با کسی ک باهاشون بازی میکنه دوس دارن بیشتر باشن بخواد با اونا باشه ولی هرچی باش رابطتو محکم کنی بعد دراینده اوکی میشه
صبر کن تا ۶سالو دوم و سوم ک منطقشون فعال تر شده و ازین حالت بچگیم دراومدن
بچس دیگه دوسش دارن عزیزم شایدم نوه یکی ی دونشه طاقت نداره🙂🌹 ولی خب حواس بچتو پرت کن واسش ی کار باحال انجام بده ک دوسداره ک با تو بیشتر وقت بگذرونه

انگار چه گوهی براش کرده انقدر دوسش داره