امروز شوهرم بعد از مدددددت ها رفت سرکار. چون همیشه پیش دلاناس امروز دلانا از وقتی بیدار شد تاااااا وقتی باباش بیاد گریه کرد من فک کردم جاییش درد می‌کنه همهههه کار کردم از ظهر اصلاااا شیر نخورد هرچقدر خواستم شیر بدم انگار لج میکرد عصری باباش اومد شروع کرد ب خندیدن و برا باباش صدا درمی‌آورد و ققهقه میزد و باباشو که دید شیر خورد ینی پشماااااام ریخته ینیییی باباشو می‌خواسته

اره خب میشناسه باباشو پسرمنم باباشو خیلی دوست داره

اخ قلبممممم

روزایی که شوهرت نیست بچه گریه میکنه پیراهن شوهرتا بپوش آروم میشه

عزیزم قربونش دخترا باباین مث حضرت رقیه😥😢😢😢

من عاشق اسم دلانا هستم اما شوهرم نزاشت ....
خدا حفظش کنه
اره متوجه محیط و آدم‌های اطراف شون هستن دیگه

دختر منم باباشو خیلی دوست داره با باباش کلی بازی میکنه
همسرم که میره یهو وسط شیر ختردن بلند میشه خونه رو نگاه میکنه صدا در میاره که باباش جواب بده بهش همه جای خونه رو نگاه میکنه میبینه باباش نیست به ادامه شیر خوردن میپردازه

منم میگم ک پسرم منو میشناسه همه منو مسخره میکنن ومیخندن

اخی جانا

عزیزم🥺