۴ پاسخ

عزیزم بچت صحیح و سالم مشکلی نداره اون فقط کولیک داره همین اکثرا هم‌شبا بیشتر میشه سعی کن نفخشو دربیاری ورو شکم بزار خیلی آروم میشه بعد اینکه فعلا شب و. وزو تشخیص نمیده اخرای دوماهگی تموم میشه و شبا میخوابه

اون بهت احتیاج داره و تنها پناهش تویی میدونم یوقتایی خسته میشی هممون خسته میشیم من گاهی اژ خستگی با پسرم گریه میکنم ولی همیشه اینقد کوچیک نیست یروزی گریه هارو خستگیارو فراموش میکنی و دلت واسه این روزا تنگ میشه

عزیزم منم همینم. دیشب بچم ۹ بیدار شده تا ساعت شیش صبح نخابیده و گریه کرده منم کلی داد و بیداد کردم بعدش ک خوابید عذاب وجدان گرفتم ولی خب دست خودمون نیست ماهم خسته میشیم بیخواب میشیم ولی خب بچه هم ک چیزی نمیفهمه

سعی کن داد نزتی سرش اون بچه خودش الان درد داره من شده بود خودمو میزدم بالش گاز میزدم ولی سر بچه داد نمیزدم 🥲

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۵ ماهگی
درد و دل
بعد از بارداری اینقدر از همسرم متنفر میشم گاهی ک دلم میخاد فقط ازش جدابشم و با دختر تو خونه جدا و تنها و دوتایی زندگی کنیم
همسرمن یکی از خصلتای بدی ک داره اینه ک تو خونه اصلا کمک ب بچه داری نمیکنه و قشنگ دخترم تک والدی داره بزرگ میشه و مخصوصا وقتی خودمون ۳ تا تو خونه هستیم ولییی امان از وقتی ک یک نفر بجز خودمون پیشمون باشه یا توخونه مهمون باشه از همون دم ورودی قربون صدقه دخترم میشه و میاد بوس و بغلش میکنه و باهاش قشنگ صحبت میکنه ولی وقتی خودمون تنها خونه هستیم شاید بزور بچه رو پاهاش بزاره تابش بده درحد نیم ساعت در ۲۴ ساعت نگهش میداره تو اون نیم ساعتم اینقدرمنت میزاره و غر غر میکنه سرم ک نگو بماند ک اینقدر بهم عذاب وجدان میده ک چرا بچه رو نمیای بگیری ازم و نمیبینی گریه میکنه و فلان.خدا بسرشاهده اون نیم ساعتم ک دستشه من دارم تند تند کارامو میکنم
بعضی اوقات اینقدر متنفر میشم ازش ک حتی نسبت ب گریه های دخترم هم بی حس میشم و دخترم شاید ۵ دقیقه گریه میکنه ک بیاد بغلم ولی من تو اون لحظه واقعا بی حسم نسبت بهش ولی امان از وقتی ک بغلم میکنمش و چشمای اشکیش رو میبینم قلبم میشکنه بخاطر اون ی قطره اشکی ک تو چشماش برق میزنه و بهم زل میزنه و نگاهم میکنه
کاش خدا کمکم میکنه .بریدم از این زندگی
همیشه فک میکردم بعد ۷ سال ک بچه دار بشم قطعا تفاهم میرسیم باهمسرم ولی بعد بچه داری همه مشکلات دوباره پررنگ تر شدن و مایه عذاب من