درد و دل
بعد از بارداری اینقدر از همسرم متنفر میشم گاهی ک دلم میخاد فقط ازش جدابشم و با دختر تو خونه جدا و تنها و دوتایی زندگی کنیم
همسرمن یکی از خصلتای بدی ک داره اینه ک تو خونه اصلا کمک ب بچه داری نمیکنه و قشنگ دخترم تک والدی داره بزرگ میشه و مخصوصا وقتی خودمون ۳ تا تو خونه هستیم ولییی امان از وقتی ک یک نفر بجز خودمون پیشمون باشه یا توخونه مهمون باشه از همون دم ورودی قربون صدقه دخترم میشه و میاد بوس و بغلش میکنه و باهاش قشنگ صحبت میکنه ولی وقتی خودمون تنها خونه هستیم شاید بزور بچه رو پاهاش بزاره تابش بده درحد نیم ساعت در ۲۴ ساعت نگهش میداره تو اون نیم ساعتم اینقدرمنت میزاره و غر غر میکنه سرم ک نگو بماند ک اینقدر بهم عذاب وجدان میده ک چرا بچه رو نمیای بگیری ازم و نمیبینی گریه میکنه و فلان.خدا بسرشاهده اون نیم ساعتم ک دستشه من دارم تند تند کارامو میکنم
بعضی اوقات اینقدر متنفر میشم ازش ک حتی نسبت ب گریه های دخترم هم بی حس میشم و دخترم شاید ۵ دقیقه گریه میکنه ک بیاد بغلم ولی من تو اون لحظه واقعا بی حسم نسبت بهش ولی امان از وقتی ک بغلم میکنمش و چشمای اشکیش رو میبینم قلبم میشکنه بخاطر اون ی قطره اشکی ک تو چشماش برق میزنه و بهم زل میزنه و نگاهم میکنه
کاش خدا کمکم میکنه .بریدم از این زندگی
همیشه فک میکردم بعد ۷ سال ک بچه دار بشم قطعا تفاهم میرسیم باهمسرم ولی بعد بچه داری همه مشکلات دوباره پررنگ تر شدن و مایه عذاب من

۸ پاسخ

هر مردی ی اخلاق خوب داره ی اخلاق بد منم شوهرم اصلا کمک نمیکنه نمیتونه از دستش بر نمیاد حوصله نمیکشه واقعا منم روزا اولی کلی غر زدم دیدم خوب نمیشه ولش کردم دیه با مامانم تا اینجا رسوندیمش🤣ایقد سخ نگیر این دوران آدم خیلی حساسه من یکسر اشکم در مشکمه خیلی حساس شدم شوهر میگه سلام شروع میکنم گریه کردن غر می زنم به سرش ول کن خودمون دیه مادر شدیم باید به دندون بگیریم تا بزرگ شه پیشونی نداشتیم شوهر با مسیولیت گیرمون بیا دیه باهاش کنار بیا

یاسی شوهر منم کمک نکرد اصلا الان که علی بزرگ شده خیلی به خودش زحمت بده میبره تا دم مغازه یا پیش دوستاش

علی 5 سالشه تا الان یه مرتبه با من دکتر نیومده ها همیشه بیرون تو ماشین نشسته من تنها رفتم🙃
تو این چند سال فقط همین ماه پیش ک علی ویروس گرفت بچه رو بغل کرد اتفاقا روش بالا آورد و پی پی کرد 🤣 دلم خنک شد

عزیزم الان هورمونات بهم ریخته .زمان همه چیو حل میکنه
چون که پدر مادر دوتاشون دارن یه مرحله جدید زندگی رو تجربه میکنن یکم طول میکشه عادت کنن
مردا با ما زنا فرق میکنن ،ما باید یکم مدارا بکنیم ،وضعیت مملکت و گرونی و ... هم خیلی روی روحیه مردا تاثیر داره
انشالله‌ ک زندگی هامون همه درست شه عزیزم😘

منم همین بود وضعیتم هنوز بدتر از شما قصه اش مفصله
ولی از چند ماه که گذشت بخاطر پسرمم شده دوباره کوتاه اومدم و سعی کردم دوباره زندگیمونو مثه قبل کنم

شوهرمن توبارداری خیلی کمک کرد توبچه داریم کمک کرد ولی ی مدته ن کشیده کنار ........ولی خدایی دپرش میگرده و روهم رفته خیلی کمک حال امااااا تو دعوا منتشو گذاشت ک چندین ماهه پدر من درامده و فلان

شوهرمن کلا جلوی مردم ادمی بسیاراجتماعی و عالیه ولی تو خونه حتی زورش میاد از اتفاقاتی ک افتاده بگه ولی همون اتفاقات رو اینقدر با اب و تاب برا مردم میگه ک من گاهی حسرت ب دلمه ک چرا تو خونه اینجوری نیست
بخدا امروز همینکه فهمید مامانمم هست خونمون .از بیرون ک اومد اینقدر قربون صدقه دخترم رفت و دستاشو بوسش کرد ک نگو
.نمیدونم چرا ..ولی دلم امشب خونه😢😢😭💔

من بعد ۱۰ سال هنوز باخلاق شوهرم کنار نیومدم
خیلی پشیمونم اگر پشت داشتم حتما برمیگشتم

اشتباه فکر کردی که با اومدن بچه همه چی درست میشه اینجوری یه نفر دیگه قربونی میشه طفلک
دررمورد کمک هم باهاش صحبت کن بگو دخترمون به محبت توام احتیاج داره

سوال های مرتبط