«دو ماهه مادر شدم…
و خجالت نمی‌کشم صادق باشم.

خجالت نمی‌کشم بگم بعضی روزها دلم برای زندگیِ قبلِ بچه تنگ میشه.
خجالت نمی‌کشم بگم بعدِ زایمان تا ۱۰ روز از درد اشکم درمیومد.
خجالت نمی‌کشم بگم هنوز به وزن و اندام قبل بارداری برنگشتم و گاهی خودمو مقایسه می‌کنم.
خجالت نمی‌کشم بگم بعضی وقت‌ها با خودم میگم کاش دیرتر مادر می‌شدم.
خجالت نمی‌کشم بگم حتی یه حموم یا سرویس رفتن راحت هم ندارم.
خجالت نمی‌کشم بگم دیگه مثل قبل انرژی برای رسیدن به خودم نمی‌مونه.
خجالت نمی‌کشم بگم گاهی به همسرم حسودی می‌کنم چون هنوز می‌تونه کارهایی که دوست داره رو انجام بده.

من خجالت نمی‌کشم…
چون مادر بودن قشنگه، اما آسون نیست.
و من دارم هر روز یاد می‌گیرم که قوی‌تر باشم.»

اوخی یاد یکماهگی دخترم افتادم اون موقع خیلی حالم بد بود ولی خداروشکر هرچی بگذره هم هورمونها تنظیم میشن هم حال جسمی بهتر میشه هم بچه داری آسون تر و آروم آروم روزای خوب کم کم از راه میرسن 🙂

روزت مبارک قلبم 💞
تمام این خجالت نکشیدنا می ارزه به ی لحظه دیدن و بوی بدن آرنیکا اینکه هر وقت نگاش کنی ته دلت قیلی ویلی بره و خداروشکر کنی برا داشتنش🫀🧿

دقیقا منم همینجوریم خیلی خیلی سخته دلم برای دونفره بودن با همسرم تنگ میشه🥲

قربونت برم روزت مبارک🥹❤️🫂

خدا قوت بهت😢

خسته نباشی عزیزم ....ما هممون داریم یه دوران خیلی سخت رو میگذرونیم ایشالله بتونیم با سلامتی و دلخوش از این مرحله ام بگذریم انشالله

روزمون مبارک ❤️🥺