۹ پاسخ

به زور، با گریه و شیون های فراوان، دست و پا زدن زیاد در بغل😅😁

میبرم آریشگاه

ماهان وقتی ۱۱ماهش بود بردم آرایشگاه با شیون واویلا بغل باباش نشست به زورگوشی وآهنگ کوتاه کردبراش دیگه ترسید یه باردیگه بردمش صدای ماشین اصلاح که میومدچنان جیغ میزدوسرش روتکون میدادکوتاه نکردیم برگشتیم دیدم خیلی بلندشد ومیومدتوچشمش خودم بردم توحموم باقیچی کوتاه کردم براش گریه میکرد ولی به زورنگهش داشتم میگفتم ساکت ببینم صدای چیه عههه بابا با ماشینش اومد هیس ببینم صدای دراومد عهه عمواومدخونمون نی نی بیا پیش ماهان دیگه هی حرف میزدم چنددقیقه ساکت میشدتندتندکوتاه کردم

پسرمنم اینجوره نمیدونم چرا میترسن برن آرایشگاه

ارایشگاه کودک ببر که سرگرم بشه
من بردمش یه جا رو صندلی حالت ماشین بود نشست اولش خوب بود وسطاش گریه کرد بغلم کردم اوکی شد تو بغل خودم کوتاه کرد

من که هنوز با آرایشگر همکاری نمیکنه فعلا عمه جونش موهاش و کوتاه میکنه

تو خواب ی کوچولو جلوشو بزن

من دو ماه پیش بردمش گوشی دادم دستش کارتون نگاه کرد ارایشگره اروم کوتاه کرد براش

همسرم کوتاه میکنه موهای پسرمو
منم کمک میکنم بازی میکنم باهاش حواسش پرت بشه

سوال های مرتبط