۱۰ پاسخ

بنظرم شیر ندین شیرتون موندس

منم تو گهواره دیدم اینو حرفو ولی خوب خودمم انجام ندادم من پسرمو از شیر گرفتم اصلا ذیگ بهش شیر ندادم میترسیدم بدتر اذیت شه
چسب هم زدع بودم سرسینه تا یک هفته فک کنم بعد چسبو درمیاوردم بو گند میداد

عزیزم ی نوار بهداشتی رو از وسط نصف کن بزار رو سینت تو سوتین
منم خیلی شیر داشتم اینکارو میکردم

اگه نمیخای بدی بدوش بریز بیرون ،اینجوری سنگین میشه یا میمونه مریض میشی

ولی در حدی که فقط سنگینی برطرف بشه چسب نزن بذار اضافه شیربیاد اینجوری شیر راهی برای خروج نداره کیست میشها

عزیزم چسب رو بردارم و دیگه نزن برو توی آفتاب در حدی که یکم سنگینیش برطرف شده ماساژ بده وبدوش اگه نکنی که میمیری

من بچه گربه میکرد میخاستم بدم مامانم میگفت بدی باز ول نمیکنه نباید بدی که یادش بره

عزیزم باید دو شب اول میدادی وقتی خواب عمیق بود الان شیرت کهنه شده نده ،سینه هاتم زیر دوش با آب گرم بمال بدوش

من شنیده بودم تا سه شب شب یه بار بدی
یعنی اشتباه میکتم؟؟؟؟
ایننجوری که خیلی مونده میشع

اره منم شنیدم باید شب سوم شیر بدی و بگی حلالت باشه البته منم از گهوازه شنیدم چجوری از شیر گرفتیش؟ چجوری میحابونیش؟

سوال های مرتبط

مامان رونیکا مامان رونیکا ۱ سالگی
سلام خانما . روزتون خوش
خواستم تجربه از شیر گرفتن رونیکا رو باهاتون اشتراک بزارم شاید به درد بخوره

رونیکا خیلی خیلی به سینه وابسته بود صبح تا شب
شل تا صبح سینه دهنش بود واسه همین تصمیم گرفتم از شیر بگیرنش . حتی خواب هم زیب سینه میخوابید و میترسیدم از شید بگیرمش دیگه نخوابه ولی ...
رفتم حرم و انار بردم روش یاسین خوندم تو حرم شیر بهش دادم و بعد انار خورد و دیگه بهش شیر ندادم .صبر زرد از عطاری گرفتم یه کوچولو به نوک سینه زدم تلخ . یه بار. گفت ممه بهش دادم گفت تلخه تلخه دیگه نیومد سمتش
اگه گاهی هم میومد خودش میگه نه تلخه

واسه اینکه سینه خودم درد نگیره هم تا یه هفته شب ها زمانی که خوابش عمیق بود بهش شیر میدادم و روز ها اصلا
دیگه شیر سینه خشک شده و اونم شب بیدار نمیشه واسه شیر
آیت روش نه خودتون اذیت میشین نه بچه .
واسه خوابش هم شب اتاق رو تاریک میگنم کنارم دراز میکشه ده دقیقه باهاش صحبت میکنم نازش میکنم میاد تو بغلم خودش خوابش میبره

گفتم بهتون بگم شاید لازمتون بشه
مامان پناه مامان پناه ۱ سالگی
همه میگن بچه رو کمتر از دوسال از شیر نگیر ولی به نظرم نمیشه یه نسخه رو برای همه پیچید
دختر من به شدت وابسته ی شیر بود ،توی طول رور کلا من همش یه سره داشتم شیر میدادم و بهم آویزون بود حتی سر سفره هم من غذا میخوردم دخترم رو پام داشت شیر میخورد،شبا هم که قشنگ 10 بار بیشتر بیدار میشد شیر میخورد حتی اگر سیرش میکردم و کلی به زور و بازی بهش غذا میدادم باید مثل پستونک تو دهنش بود،نگین چرا شیر شبو قطع نکردی چون من تمااام سعی خودمو کردم ولی نشد که نشد و برای دختر من تعریف نشده بود که صبحا میشه شیر بخوره و شبا شیر نمیتونه بخوره و اینکه کلا دخترم بدون شیر نمیخوابید یعنی کلا با سینه خوابش میبرد وشیر شب باعث خرابی دندونش داشت میشد و روی دندنش لکه افتاده ..
غذا هم یا کلا نمیخورد یا کم میخورد چون شکمش رو با شیر سیر میکرد و کلا بعد از یکسال و نیم وزنش به 9 کیلو هم نمیرسه😑😢
و اینکه من یکسال و هشت ماه بود آرزوی خوااااب داشتم و چون خودش شبا تا صبح شیر میخورد خواب آرومی نداشت و میگن بچه تو خواب رشد میکنه ولی حتی یک ساعت خواب عمیق نداشت😑
خلاصه دوست داشتم تا دوسالگی بهش شیر بدم ولی درحقش لطف که نمیکردم هیچ،باعث ظلم بهش داشتم میشدم چون بعد از یکسالگی هم اولویت با غذا هست نه شیر مادر
خلاصه یکسال و هشت ماه کامل شیر خورد و تصمیم بر این شد که اول یکسال و نه ماه ازش شیرو بگیرم و تماااام
و پنجشنبه صبح چسب زخم زدم روی سینم و یه تیکه از موهام رو چیدم و زیر چسب زخم وصل کردم و گفتم اوف شده ،شب اول خیلی گریه کرد ولی بعدش کم کم باهاش کنار اومد،الانم شبا یه بار بیدار میشه آب میخوره و میخوابه
با امروز شش روز هست شیرو قطع کردم و به شدت از کاری که کردم راضی هستم و بی نهایت از تصمیمم خوشحالم😍