۶ پاسخ

توهم وقتی داره خرف میزنه خودتو سرگرم یه مار مسخره کن مثلا با ارااامششش یه تیکه لباسو تا کن جوری که انگار کسی پیشت نیست تنهایی
ببین من تو ریلکس ترین حالت ممکن حرف میزدم که میسوخت...
حرف نمیزنم ... حرف نمیزنم هر از کاهی یه حرف سوزش آور میومد تو سرم تو آرامش میگفتم... آتیش میگرفت چون میدید نتونسته اعصاب منو به هم بریزه
وقتی داد بزنی میبینه که تو داری حرص میخوری به مقصودش میرسه
کاری هم نداشته باش با شوهرت دعوات میشه یا نه... اگه شوهرت حرفی زد گفت چرا اینجوری کردی ... چرا این حرفو زدی بگو من به تو هزار بار گفتم خودت جوابشونو بده جلوشونو بگیر... نذار من خودم وارد عمل شم
من نمیخواستم خودم حرفی بزنم
بین من و تو یه نفر باید حرف بزنه... یا من یا تو... تو خودت خواستی ساکت باشی من رو مجبور کردی جواب بدم

وای من با مادرشوهر تو یه خونه نه... ولی تو یه ساختمون زندگی میکنیم اونا طبقه اول ما طبقه سوم...
میاد خونمون میگه خونه رو جمع نکردی... منم خیلی جدی میگم نه!
یا میاد غر غر میکنه چرا جمع نکردی یه کلمه هم چیزی نمیگم و مشغول کار خودم میشم که انکار این با دیوار داره حرف میزنه بدتر میسوزه
یا زنگ میزنه میگه خواب بودی؟ میگم اره...
میاد خونمون بچه بغلشه پامیشم کارارو کنم از یه طرف میگم بشینن فکر نکنه ازش ترسیدم دارم جمع میکنم از یه طرفم میگم تا نگه داشته غنیمته...اون نیکه بده ببرم پایینا پلی خودم نمیخوام بدم پایین نگهش دارن ولی خونه خودم از خدامه نگه دارن

چقد بی انصافن در حقت نمیدونم این ماجرای مادرشوهرا تا کی ادامه پیدا میکنه

عزیزم بهتر بود بهش دلیلش رو میگفتی
گرچه اون حق نداره حرفی بزنه ولی فک میکنه تو تنبلی کردی
خیلی قشنگ میگفتی من پریود شدم خونریزی شدید دارم بچه رو دادم به شما ک استراحت کنم و حالم خوب نیست
اینطوری دهنش بسته میشد و دفعه دیگم که بچه رو بزاری پیشش میفهمه حالت بده

میخاستی بگی بچه رو دادم یکم استراحت کنم نه اینکه بشورم مو بسابم اینکارو بعد هم میشه انجام داد آخرش خودم انجام میدم شما که نمیای انجام بدی
والا که خیلی پرو ب توچه بگو
کار خودتو بکن ولش کن با شوهرتم حتما صحبت کن من ی هفته دعوا داشتم اولش هیچی حرف نمیزدم هی می‌ریختم تو خودمو گریه میکردم ولی دیگه ی شب ریختم بیرون هرچی تو دلم بود با دعوا هرچی شده گفتم دیگه الان باهم خوب شدیم همو باز فهمیدم توام تلاش کن بگی

چرا جدا زندگی نمیکنی

سوال های مرتبط