امروز بالاخره خبر بارداریم و به مادر شوهرم اینا دادم کلی خوشحال شد و بعدشم دیگه نزاشت هیچکاری کنم فقط گفت بشین 😄🦦


غروب هم رفتیم بیرون و این ظرف ها رو هم برای بچه هام خرید گفت یلدایشون باشه
( پسر اولم ۱۴ ماهشه ) و پسر دومم که اردیبهشت دنیا میاد 😍🥹


سرویس غذا خوری پنج تیکه چین😌🙏ی

به سلامتی مبارکشون باشه. انشالا به سلامتی دنیا بیاد. من هنوز نگفتم اما احساس می کنم دیگه اگر دیرتر از 4 ماه بگم ناراحت میشن والا دلم اصلا نمی خواد هرچی دیرتر آرامش بیشتر

چه دیر چطوری متوجه نشدن😂😂😂

منم اول هفت ماهگی گفتم 🤣
با این ک هر روز همدیگه رو میبینیم
بچه تو پهلو هامه متوجه نشدن حتی جاریام 😅

من تا آزمایش دادم مامانم زنگ زد به مادر شوهرم گفت😂گفت بذار از الان بدونن ک رعایت کنن حالتو که مهونی نیان یا اذیتت نکنن

منم پنج شنبه هفتع قبل گفتم. ولی خب میتونستم این هفته هم. چون میل توام عبا دارم مشخص نمیشه هیچی

منم هنوز به خانواده شوهرم نگفتم دختر منم یکسال و نیمه واقعا سخته احساس میکنم

عجب مادرشوهری

مبارک باشه من تو هفته ی هشتم بعد از سونوی قلب خبر دادم هنوزم باهام سرسنگینن که به ما دیر گفتی

کلا مادر شوهر وقتی بفهمه عروس حامله اس میگه کار نکنه
مخصوصاً اگر دیگه بچه پسر باشه

میزاشتی زایمان میگفتی 😅 تحملت چقدر خوبه من سری گفتم

فقط دوتا پسر دارین؟ منم پسرم ۱۸ ماهشه دومی تو راهه

چقدر قشنگن ولی چطور نفهمیدن تا الان مگه میشه؟ من ک انقدر حالم افتضاح بود و بالا میاوردم همه میفهمیدن

خوبه نگفته چقدر دیر گفتی😂
من حس میکنم قراره چقدر سختی بکشیم😬دختر منم ۱۹ ماهشه