بچه ها خیلی اعصابم خرابه . دو ماه پیش اومدم یه شکلات بخورم . بعد
تا گذاشتم دهنم‌ روکش دندونم چسبید بهش و بلند شد باهاش .‌
کلی حواسم بود و قایمش کردم مثلا. اوردم ته کشو لای دستمال قایم کردم ..اونقدر این بچه به من فشار میاره و روانیم کرده . امروز یادم اومد که خونه رو تمیز کردم پرت کردم رفته . یعنی ببین یه نفد نبود بچه رو دو ساعت بگیره من برم بچسبونم.‌. فروردین و اردیبهشت دو بار دکتر زنان آنلاین ویزیت شدم برام ازمایش نوشت باورتون نمیشه نشن من برم ازمایش عین دو ماه بچه مریص و تب دار . همش کارای رو هم مونده. بقیه دندونام خراب بود اونا درست نشده روکش این گم‌شد . فکر نکنم دیگه الان روکش کمتر از ۱۰ تومن باشه. چقدر خودم کمک همه میکردم و چقدر تنهام تو این شرایط. هر چی فکر میکنم هیچی به حز مردن حالمو خوب نمیکنه . تموم بشه بره دیگه این زندگی .نه بخاطر یه دندون هااا
بخاطر اینکه من دیگه تحمل ندارم واقعا . خیلی به من فشار اومده
بیماری های پشت هم و دائم مریص بودن و درگیر بودن بچه منو از پا درآورده . اخه چقدر من باید قوی باشم. دیگه حتی نمیتونم فیلم بازی کنم.
دندونپزشک خوب سراغ دارید تهران سمت شرق؟

تصویر
۳ پاسخ

دقیقا خودمم چهار. ماه. درگیرم هر چند روز یبار تب میکنم. یکی از سینه هام نوکش ورم میکنه. یبار. سمت راستی یبار. سمت چپ بدن درد. بزور. اینو باید راه ببرم. تازه قرص مسکن خوردم ک بتونم بچه رو راه ببرم. هلاکم. هلاک. کسی نمونده. من. پیشش گریه نکردم. بهش نگفتم برام دعا. کن.
مادر. بودن. خیلی. سخته. خیلی.

دقیقا منم اینجوریم از خانوادم دورم مجبورم بشینم خونه بخاطر دخترم دریغ خانواده شوهر بگن بیا بگیریم دخترت یا بیا بزار پیش من برو دنبال کارات شوهرم ک اصلا شاید ندونه بچم چند سالشه انقدر بی مسئولیته ن چکابی ن دکتری دندونام همه خراب دخترم میگه مامان دهنت بو میده میکم دندونام خراب شدن میگه عیب نداره خودم بزرگ میشم درست میکنم برات بمیرم براش خودمم ک افسرده شدم

کاش همون موقع در حد نیم ساعت میرفتی .ازمایش هم میخوای صبح ساعت ۶بری شوهرت که خونست زود برو بیا

سوال های مرتبط

مامان باراد مامان باراد ۴ سالگی
مامان محمد مامان محمد ۳ سالگی
سلام مامانا
من خیلی خستم اعصابم نمیکشه دلم میخاد گریه کنم😭😭😭
استرس این اوضاع و احوال
تو خونه موندن با دوتا بچه حوچیک
غریبی وتنهایی
احساس میکنم هیچکس و ندارم مادرم از اون مادرایی که زیاد محبتی باشه و بتونم باهاش درد ودل کنم نیس
خواهری ندارم
از وقتی بچه دارشدم دیگه فرصتی برای روابط دوستانه هم نمونده
خیلی فشار عصبی دارم به حدی که دیگه از دست کارای بچه ها خودمو میزنم
شوهری که صبح تا غروب سرکاره
دخترم یک ونیم سالشه به شدت وابسته یعنی کل امروز بغلم بوده
باپسرمم باهم نمیسازن دایم درحال دعوان واقعا رد دادم
دیشب مهمون داشتیم
برادرشوهرم وقتی اومدن من براشون چای و تخمه و شیرینی بردن
تااونادرحال خوردن بودن پسرم دستشویی داشتم بردم شستم اوردم
رفتم سراغ غذا درست کردن
اونایهویی اومدن اما ما شبا باهم یه شام سبکی درست میکنیم و خونه ی هم میمونیم این وسط رفتم پوشک دخترموعوض کردم وشیرش دادم ولی اونا درحال بازی وخوردن بود
منظورم اینه هم کارای بچه هارومیکردم هم شام میذاشتم هیچی بالاخره شامشون دادم تا خوردن بلندشدن که برن
وقتی رفتن شوهرم رفت سراغ یخچال گفت عه چرا براشون هندونه نیاوردی
توی سبد میوه دیگه هم بود سیب و زردالو اینا گفت چرااز اینا نیاوردی واقعا که توچرا هیچی نمیاری که من ازکوره دررفتم گفتم خودت میومدی میبردی من چندتا کارومیتونم باهم انجام بدم بعدم زودبلند شدن این بجای تشکر کردنته که دوساعده تو اشپزخونم
حالا از یشب باهم حرف نمیزنیم 😭بخدا که هیچچچچکس درکم نمیکنه دوتا بچه ی شیر به شیرداشتن یعنی چی 😭😭😭😭بخداااا من کل روز هیچ تایمی برای خودم ندارم هیچی تخش اینه برم ببخشید دستشویی اوم انقد دخترم‌ پشت در گریه میکنه که نگو
مامان دلوین😍 مامان دلوین😍 ۳ سالگی
دیگه خسته شدم الاندخترم و دعوا کردم شدید رفت خوابید با گریه😭😭هیچی نمیخوره از غذا ها حالش بهم میخوره چندشش میشه به زور و بازی بهش غذا میدم فقط دو مدل غذا میخوره همش در حال غذا درس کردنم براش تو حسرتم مثل بقیه بچه ها بشینه غذا بخوره الان براش شیر خشک دادم گفتم لااقل یذره شیر خشک وزن بده بهش آخه شیر پاستوریزه میخوره وزنش هیچی فرق نمیکنه اونم نخورد استفراغ کرد هیچی هیچی دوس ندارن همش در حال عوق زدنه به جز دو مدل غذا ...خستم کرده دیگه نگید ببر دکتر که دکتر نمونده نبرده باشم شربت و کاری نمونده که نکرده باشم بی فایده ختی وقتیم که خوب میخوره غذاهای خودش و بازم وزن نمیگیره بزور و هزار مصیبت وزنش و کرده بودم 12و900که از این ویروسها گرفت دوباره شد 12کیلو کی دختر 3سال و نیم دیده 12کیلو باشه دارم دق میکنم از غصه چرا این بچه هیچی نمیخوره چرا آخه حالش بهم میخوره حتی از بوی غذا حالش بهم میخوره عین یه زن حامله رفتار می‌کنه انگار به همه چی ویار داره