دقیقا خودمم چهار. ماه. درگیرم هر چند روز یبار تب میکنم. یکی از سینه هام نوکش ورم میکنه. یبار. سمت راستی یبار. سمت چپ بدن درد. بزور. اینو باید راه ببرم. تازه قرص مسکن خوردم ک بتونم بچه رو راه ببرم. هلاکم. هلاک. کسی نمونده. من. پیشش گریه نکردم. بهش نگفتم برام دعا. کن.
مادر. بودن. خیلی. سخته. خیلی.
دقیقا منم اینجوریم از خانوادم دورم مجبورم بشینم خونه بخاطر دخترم دریغ خانواده شوهر بگن بیا بگیریم دخترت یا بیا بزار پیش من برو دنبال کارات شوهرم ک اصلا شاید ندونه بچم چند سالشه انقدر بی مسئولیته ن چکابی ن دکتری دندونام همه خراب دخترم میگه مامان دهنت بو میده میکم دندونام خراب شدن میگه عیب نداره خودم بزرگ میشم درست میکنم برات بمیرم براش خودمم ک افسرده شدم
کاش همون موقع در حد نیم ساعت میرفتی .ازمایش هم میخوای صبح ساعت ۶بری شوهرت که خونست زود برو بیا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.