میخوام از تجربه ی زایمانم براتون بگم
پارت یک
من از ماه اول انتخابم زایمان طبیعی بود و کلی سعی کردم خودمو از نظر روحی و جسمی براش آماده کنم
با وجود پیاده روی از ماه اول و ورزش وگل مغربی و رابطه بدون جلوگیری و ورزش تا ۳۹هفته و ۶ روز تازه دهانه ی رحمم ۲سانت بازشد و ماه درد های زیاد از ۳۷هفته داشتم
دیگه چون دردام زیاد نمیشد و زمانم تقریبا تموم شده بود و حرکات بچم کم شده بود،رفتم بیمارستان nst گرفتن خوببود،دکترمم سونوی بیوفیزیکال نوشت اونم خوببود ولی وزن بچه رو گفتن ۴و۲۰۰منم همونو نقدکردم و رفتم جای دکترم ک وزن بچم زیاده من میترسم مدفوع کنه و زایمان هم برام خیلی سخت میشه چون وزنش بالاست تو رو خدا بستریم کن
اونم بستری کرد ،خلاصه منم رفتم زایشگاه و اول از همه اومدنnst گرفتن،دیدن ضربان قلب بچه بالاست ،از طرفی وزنشم زیاده بلافاصله گفتن باید سز شی

۰ پاسخ

مقالات مرتبط

وزن گیری نوزاد در ماه اول
وزن‌گیری نوزاد در ماه اول
مراقبت از نوزاد تازه متولد شده
نوزاد تازه متولد شده و همه نکات مراقبت از آن
بهترین ورزش بعد از زایمان
بهترین ورزش بعد از زایمان چیست؟
بازگشت به اندام قبل از بارداری
بازگشت به وزن و اندام قبل از بارداری: رژیم غذایی یا ورزش؟

سوال های مرتبط

مامان 🩷هدیه خدا مامان 🩷هدیه خدا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من .
من از اول طبیعی میخواستم ورزشا رو انجام میدادم پیاده روی از ۳۷ هفته روزی یک ساعت داشتم. شیاف گل مغربی هم از ۳۷ هفته استفاده میکردم خلاصه هر کاری لازم بود انجام دادم ماما هم گرفته بودم . دیگه یک روز مونده بود به تاریخ زایمانم من از ساعت ۱ شب دردام شروع شد
صبحش رفتم بیمارستان برای نوار قلب که معاینه کردن گفتن ۲ سانتم بستری کردن چون دردام شدید بود
مشاهده ۱ پاسخ
مامان آراد💙 مامان آراد💙 ۶ ماهگی
پارت اول از تجربه زایمان طبیعی
من ت 36هفته دردای زایمانم شروع شد ک رفتم زایشگاه بهم گفتن انقباض داری و ضربان قلب بچه هم ضعیفه ک گفتن یا با دارو دردات کم میشه یا باید زایمان کنی سه شب بستری بودم تا بهتر شد دردام
مشاهده ۳ پاسخ
مامان 🩷ال آی🩷 مامان 🩷ال آی🩷 ۵ ماهگی
#زایمان_طبیعی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱

منم دیگه بلاخره وقت کردم بیام تجربه ام رو درباره زایمان طبیعی بنویسم
من از ۲۲هفته میرفتم کلاسای زایمان که بهداشت میفرسته و خیلی خوب بودن برام و تقریبا از ۳۰هفته ورزش های سبک گفته بود انجام بدیم و من هفته ۳۴که رفتم پیش دکترم و اون بهم گفت چون قدت بلنده برو طبیعی و کلی تشویقم کرد و منم جرعت پیدا کردم و گفتم میرم طبیعی خلاصه دیگه افتادم دنبال ماما همراه و بعد کلی پرس و جو فرناز محمدی رو انتخاب کردم چون هم تو فامیل های ما زایمان انجام داده بود هم تو کلاس کلی تعریفشو میکردن ۳۶هفته رفتم پیشش معاینه و بعد معاینه لگن بهم گفت که خیلی خوبم برای زایمان طبیعی و دهانه رحمم هم یک سانت باز هست و منم خوشحال از اینکه دیگه دهانه رحمم بازه و زود زایمان میکنم بهم هم گل مغربی داد و به همراه کلی ورزش و از ۳۶هفته دیگه من جدی ورزش ها رو شروع کردم و پیاده روی و پله نوردی هم کلی داشتم هر روز میگذشت و من هیچ دردی نداشتم….
مشاهده ۱ پاسخ
مامان 🧡هامین مامان 🧡هامین ۴ ماهگی
خب منم بیام از تجربه زایمانم
بگم
پارت یک
..من از اول تصمیم سزارین بود تا هفته ۳۷..ولی چون زایمان اولم طبیعی بود و عالی بود و راحت همه هم گفتم چرا وقتی اینقد خوش زا هستی میخای سزارین کنی خلاصه من دقیقه ۹۰تصمیم گرفتم طبیعی بیارم و وقت عملی که خانم دکتر گرفته بود برام کنسل کردم .. دکتر گفت دهانه رحمت نرمه لگنت خوبه راحت دومی رو دنیا میاری گفت ورزش اینا انجام بده پیاده روی ..من از هفته ۳۸شروع کردم ورزش پیاده روی حموم آب گرم رابطه بدون جلوگیری که دیگه مصمم بود طبیعی میخاد بیاد و من از طبیعی نمی‌ترسیدم خوشحالم بود ..درد های کاذب شروع شدن رفته رفته بیشتر شدن تا چهل هفته منم هم رفتم دکتر توی دو سه هفته فقد دو سانت باز شدم ک دیگه دکتر نامه داد گفت برو بیمارستان آمپول فشار بزنن بیمارستان من خصوصی بود یاس سپید اومدم بستریم کردن آمپول فشار رو زدن کم کم دردام شروع شدن
مشاهده ۵ پاسخ
مامان HOSNA مامان HOSNA ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
من از اول بارداری ورزش میکردم و لگنم کاملا انعطاف پیدا کرده بود و آماده بود برای همین از همون اول تصمیم به زایمان طبیعی داشتم تا هفته ۱۹ که سرویکسم به ۳۱ رسید و‌دکتر بهم گفت احتیاط کنم من تا هفته ۳۲ ورزش نکردم و دوباره از هفته سی و دو شروع کردم . خلاصه هفته ۳۷ شد که پیدا روی هم بهش اضافه کردم و یه شب در میون رابطه بدون جلوگیری داشتم تا هفته ۳۸ که رفتم دکترم معاینه کرد و گفت بچه اصلا توی لگن نیومده و رحمت هم خیلی بالاست حتی سر انگشت من بهش نمیرسه برو فعالیتت رو بیشتر کن
مشاهده ۱ پاسخ
مامان امیر محمد مامان امیر محمد ۴ ماهگی
خب تجربه زایمان طبیعی
نمیدونم من زیاد اذیت شدم ولی خب در برابر بقیه زایمانم عالی بود و درد زیاد نکشیدم

من سی هشت هفته رفتم پیش دکترم درد داشتم گف ماه درده برو دوشنبه بیا بستریت کنم رفتم گفتن باید ورزش کنی یه سانتی دو روز دیگ بیا دو روز بعد بدون هیچ دردی رفتم خودمو بستری کردم ساعت ده بود سوند وصل کردن برام
مشاهده ۱۷ پاسخ
مامان فسقلی مامان فسقلی ۸ ماهگی
تجربه زایمان
پارت اول
من از روز بعد شب چهارشنبه سوری درد پریودی شدید گرفتم و از اونجا شروع شد و خیلی درد بدی بود توجه نکردم تا روز عید رفتم خونه مامانم و اونجا بهش گفتم شب رفتیم بیمارستان گفتن ۱ سانت باز شده دهانه رحمت منم خوشحال گفتن پس برم برا زایمان ورزش و پیاده روی کنم تا زودتر زایمان کنم الکی درد نکشم خلاصه من شروع کردم تا ۴ روز با مامان و شوهرم فقط پیاده روی و ورزش کردم کلی اصلا فرق نکرد منم پام داغون شد دکترم گفت درد کاذبه دیگه بیخیال شدم ولی هر چند روز ب سرم میزد و باز کلی پیاده روی و ورزش و شیاف و رابطه و گل گاو زبون و گلاب و نبات داغ ولی فایده نداشت فقط ماه دردای خیلی شدید می‌گرفت ب دکترم که دفعه آخر گفتم گفت تا ۲۶ اگه دردت نگرفت بیا بیمارستان بستری
مشاهده ۰ پاسخ
مامان نِلارا 🧚🏻 مامان نِلارا 🧚🏻 ۷ ماهگی
#تجربه زایمان_۱
خب منم اومدم تحربه مو از زایمان بگم
من از ابتدا انتخابم طبیعی بود و براش تلاش هم‌کردم از مطالعه مراقب های بعدش و کلاس شرکت کردن تا انواع ورزش و پیاده روی و رابطه بدون جلوگیری و اسکا زیر دوش آب
حتی یادمه سعی میکردم وزن بچه خیلی بالا تر از سه و دویست اینا نره جون دکترم میگفت طبیعی میخوای و‌شکم اولی اکر بچه تپل باشه زایمان ت سخت میشه
خلاصه تمام آمادگی ها چه دهنی چه روحی رو داشتم برای طبیعی اما….
دو هفته قبل زایمان رفتم مطب و با معاینه پزشک م با تعجب کفت عزیزم شما دهانه رحمت کاملا بسته س و حتی پایین هم نیومده بگم سر بچه اومده توی لگن ت( از ماه هفت هم نی نی سفالیک بود )
کفت حتی نوک دستم به زور به دهانه رحم میرسه
برو هفته بعدی بیا ببینم جی میشه ورزش و کارات هم بکن شاید هفته بعدی باز شدی
و من رفتم تا هفته بعدی….ت
مشاهده ۳ پاسخ
مامان پناه🩷 مامان پناه🩷 ۹ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت یک
من تو بارداری هفته ۱۸ سرکلاژ شدم و استراحت نسبی بودم و هفتگی امپول میزدم و از هفته ۳۲ دیگه امپول رو دکترم قطع کرد و سرکلاژم رو هفته ۳۷ باز کردم بعد از اون معاینه شدم و گفتن لگن خوبی برای زایمان طبیعی داری منم فقط پیاده روی کردم یک روز در میون و خاکشیر و رابطه داشتم و ۳۹ هفته و ۶ روز رفتم سونو دادم فهمیدم اب دور جنین ۶ شده که کم بود و به ماما همراهم گفتم و اونم گفت برو بیمارستان بستریت میکنن منم رفتم بیمارستان ۱۷ شهریور اونجا معاینم کرد ۳ سانت بودم بدون درد ولی اونجا پذیرش نکردن و گفتن باید بری بیمارستان امام رضا یا بیمارستان قائم منم خیلی ترسیدم ولی در نهایت رفتم بیمارستان امام رضا،از در ورودیش انقدر ترسیدم که نگم براتون خیلی وحشتناک بود رفتم اونجا همه دانشجو و داغون بودن محیط بسیار کثیف و افتضاحی بود دانشجوهاشون ریختن سرم چندبار معاینم کرد میگفتن چرا ۴ سانتی ولی درد نداری خلاصه تو همون یک ساعت خیلی اذیتم کردن
مشاهده ۵ پاسخ
مامان دایانا مامان دایانا ۶ ماهگی
حوصلم سررفته گفتم تجربه زایمانمو بنویسم 😌
پارت یک

تو هفته های آخر بود که ورزش های مخصوص زایمان راحت و باز شدن لگن رو شروع کردم
(البته قبلش باید بگم من از اول فعالیتم تو بارداری زیاد بود و ورزش و پیاده روی میکردم و سرکار میرفتم)

اما با وجود ورزش و پیاده روی هیچ دردی نداشتم و هفته ۳۸ برای معاینه تحریکی رفتم که کمردرد و بدن دردم بعد از معاینه شروع شد اما خیلی کم بود شدتش.
ولی خود معاینه دردش خیلی زیاد بود، دکترمم گفته بود اگه تا هفته بعد زایمان نکردی باز دوباره بیا معاینه تحریکی.

خلاصه من از ترس معاینه تحریکی مجدد ، انقد ورزش کردم تو اون هفته و پله های خونرو چندین بار بالا پایین رفتم، زیر دوش اسکات زدم، آهنگ گذاشتم و کلی رقصیدم که دردام شروع بشه ولی فقط درد پا و کمر داشتم، هیچ دردی تو قسمت شکمم نداشتم. با اینکه انقباض هم داشتم و شکمم همش سفت میشد ولی دریغ از درد تو شکمم...
مشاهده ۲ پاسخ
مامان امیرعباس مامان امیرعباس ۳ ماهگی
تجربه زایمان
زایمان من خیلی سخت بود من خودم رو اماده کردم برای طبیعی گفتم پیاده روی از38 هفته شروع کنم ولی بچه یاری نکرد یه شب احساس کردم بچم تکوناش کم شده نگران شدم صبح بلند شدم رفتم بهداشت علاۍمم رو گفتم نامه داد زایشگاه رفتم سونوازم گرفتن گفتن اب دوربچه کم شده ختم بارداری منم خوش حال که میخوام زایم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان مامان پسرای ناز مامان مامان پسرای ناز ۳ ماهگی
خب منم می‌خوام تجربه زایمانم خلاصه کنم براتون تعریف کنم من تقریبا دوهفته بود که پیاده روی میکردم همش دردای پریودی داشتم تا پری روز که دردام بیشتر شده بود رفتم زایشگاه برای معاینه که ماما من معاینه کرد گفت ۳۹هفته۲روز هسته وه دهانه رحم دوسانت بازشده برو پیاده روی ورزش تا دردات بیشتر بشه اون موقع بیا منم دوباره برگشتم به خونه
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان 💙مهراد💙 مامان 💙مهراد💙 روزهای ابتدایی تولد
شرح زایمان من
پارت اول


دوشنبه صبح بخاطر درد و انقباض های زیاد و شدید که داشتم ولی فاصله هاش کوتاه نمیشد رفتم بیمارستان پیش دکترم برای معاینه و چک کردن
معاینه کردن گفتن ۲ فینگر و ۳۰،۴۰ درصد افاسمانم
ان اس تی گرفتن درد و انقباض زیاد داشتم دکترم دستور بستری داد
دیگه کارامو کردم و بستری شدم اومدن دوباره نوار قلب جنین گرفتن که یهو دستگاه ی صدا داد و همه دویدن بالاسر من
بعد گفتن ضربان قلب بچه افت کرده بود و ترسیدن فکر کردن مکونیوم دفع کرده و سریع زدن کیسه ابمو پاره کردن و دردای منم خیلی بیشتر شده بود خیلی نزدیک بهم بود فاصله ها ولی نمیذاشتن از جام پاشم برای ورزش بخاطر ضربان قلب بچه و واقعا کلافه شده بودم ولی با تنفس دردهارو رد میکردم و میگفتن خیلی خوب نفس میکشی آفرین ، ولی کلافه هم شده بودم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی
پارت ۲ زایمان

من از اون روز دیگه تقریبا تو استراحت بودم از اونجا که مرخص شدم رفتم پیش دکترم برام آمپول ریه اینا نوشت تا هفته ۳۷ ت۳۸ بارداری من مراعات کردم اینم بگم انقباض درد کم بیش داشتم ولی منظم نبود خلاصه گذشت من یه روز رفتم پیش دکترم گفتم از حرکات بچه زیاد خوب نیس گف باید نوار بدی منم تقریبا ۳۷ هفته خورده ای بودم رفتم نوار دادم گفتن اول نوارش خوب نیس بعد گفتن درد داری باید بستری بشی هیچی دیگه منم با رضایت خودم اومدم خونه خلاصه گذشت تا ۳۸ هفته ۲ روز بودم لکه بینی داشتم باز رفتم به زور مادرم خواهرم گفتم شاید بستری کنن برا زایمان که گفتن اشکال نداره منو چقدر اسیر کردن دوباره فرستادن خونه ....
مشاهده ۰ پاسخ
مامان دخملی🩷🎀 مامان دخملی🩷🎀 ۱ ماهگی
تجربه ی زایمان

صبح روز چهارشنبه بوقت ۴۰ هفته و ۴روز با نامه ی بستری ک از ۳۷ هفته از دکترم گرفته بودم رفتم بیمارستان برای بستری چون ماماهمراهم گفت برم بستری شم... خلاصه رفتمو با پزشکم تماس گرفتن و ایشونم گفت ک بستریش کنین .چون دهانه رحمم بسته بود و هیچ دردی نداشتم . ساعت حدودا ۸.۵ رفتم تو بخش زایشگاه . ماما اومد گف ک برات قرص زیرزبونی میزارم تا ۴ساعت بعد ک اندازه ی انگشت باز شدم فقط ...بعد از ۴ساعت دوباره ی قرص‌زیر‌زبونی دیگ دادبهم ک بعد از اون دردام شروع شد...
مشاهده ۴ پاسخ