این روزا یه حس ناامیدی و بی حوصلگی دارم، با اینکه شوق اومدن پسرم رو دارم ولی باز بی حوصله ام، منتظر یه اتفاقم که بشینم گریه کنم شماها هم این حس رو دارید ؟

۴ پاسخ

مال هورمونه

اره والا منک منتظر ی تقه ام فوش بدم ب عالم و ادم فقط ی اتاق میخوام ک‌هیچکس توش نباشه من باشم و تختم همین😂

بله خواهر ولی من همش خونه بابامم زیاد تنها نیستم تا افسردگی و اینا نگیرم تو هم سعی کن تونه نمونی یا تنها نباشی

آره خواهر منم حوصله ندارم این ماهم آخرم دیگه تمومی نداره خیلی سخت میگذره

مقالات مرتبط

حس چشایی در کودکان شیرخوار
حس چشایی در کودکان شیرخوار
بی اشتهایی در بارداری
علت بی اشتهایی در بارداری و راه های درمان آن
بی‌حسی اپیدورال برای تسکین درد زایمان
بی‌حسی اپیدورال برای تسکین درد زایمان چیست؟
تغییر خلق و خو در اوایل بارداری
تغییر خلق و خو در اوایل بارداری ؛ علت اصلی + هشدارها

سوال های مرتبط

مامان ملیکا🩷👧 مامان ملیکا🩷👧 ۳ ماهگی
مامانا شماها هم هفته من حس افسردگی و بی حالی دارید؟
مشاهده ۶ پاسخ
مامان دخترم مامان دخترم ۲ ماهگی
خانمایی که تازه زایمان کردید شما هم حالت عجیب و غریب دارید و دوست دارید گریه کنید ؟
حس بچه ای تو خانواده رو دارم که یه عضو جدید بهشون اضافه شده که خیلی عجیبه براش این طبیعیه؟
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان آوین مامان آوین روزهای ابتدایی تولد
چقدر معاینه دررررد داشت حس میکنم دارم میمیرم
دهانه رحمم حتی یه سانت هم باز نبود این بچه قصد اومدن نداره
مشاهده ۷ پاسخ
مامان لیانا و النا مامان لیانا و النا ۸ ماهگی
خانمایی که از کمر بی حس شدین واسه سزارین من گاهی اوقات باز پاهام اون حس بی حسی رو دارن کیا اینجورین؟؟؟؟؟؟
بخیه های شکم کی جوش میخورن ؟؟؟ من فوبیای باز شدنشون رو دارم
مشاهده ۴ پاسخ
مامان نون خامه‌ای مامان نون خامه‌ای ۲ ماهگی
مامانا، دو روزه که خیلی احساس میکنم میخوام الان پریود بشم، مامانای هم هفته من شماها هم این حس رو دارین؟ چیکار کنم استرس دارم.
مشاهده ۵ پاسخ
مامان آراد مامان آراد ۷ ماهگی
فردا سزارین میشم 🥲 چقدر دلم تنگ میشه برای لگدهای پسرم ، منی که از اول استراحت مطلق و سرکلاژ بودم انگار دلم نمیخواد این سفر تموم بشه ‌ حس عجیبی دارم ، هم میترسم هم ذوق دارم ، با اینکه خانواده ام کنارمن ولی حس غریبی دارم ، حس‌میکنم حتی با خونه خودم غریبم ، نکنه قراره اتقاق بدی بیفته این شکلی شدم😑از دیشب تا الان چشم رو چشم نذاشتم
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان ویهان مامان ویهان روزهای ابتدایی تولد
باورم نمیشه ۵رپز مونده زایمانم با اینکه ۹ماه منتظر بودم ولی دوست ندارم این پنج رو بگذره هم استرس دارم 🥲 هم حاملگیمو دوست دارم
مشاهده ۷ پاسخ
مامان تمشک مامان تمشک هفته سی‌وهشتم بارداری
سلام دخترای که اول ماه نهم هستین
حالتون چطوره؟
از تغییرات خودم بخوام بگم
شکمم اومده پایین
شاهد ترک های پوستی شدم داخل این ماه با اینکه نداشتم از قبل
و به شدت از لحاظ روحی به هم ریخته م
و حس های عجیب دارم و بی حوصله ام
شما چطورید ؟!
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان رایان مامان رایان ۶ ماهگی
برا دخترم که سز شدم یه ذره هم درد حس نکردم
ولی الان خیلی درد دارم با اینکه پمپ درد دارم و شیاف هم زدم ولی اثر نداره
مشاهده ۹ پاسخ
مامان نی نی کوشولو🩵 مامان نی نی کوشولو🩵 ۲ ماهگی
خانوما فکر کنم پسرم اومده پایین تر چون هم شدیداااا تکذر ادرار دارم هم اینکه یه قسمتی از تکوناش دقیقا رو واژنمه؟سفالیکه .به نظرتون طبیعیع شماهم حس میکنید روواژنتون حرکاتشو تو این هفته ها؟؟
مشاهده ۵ پاسخ
مامان جوجه🐣🩵 مامان جوجه🐣🩵 ۲ ماهگی
به وقت شستن لباس های نینی😍 چه حس خوبیه بی صبرانه منتظر اومدن گل پسری هستیم👼🏻
مشاهده ۹ پاسخ
مامان کنجد💙🩵 مامان کنجد💙🩵 ۴ ماهگی
چقد شبا بد میگذره،چقد حس کلافگی دارم، بدن درد دارم‌ توی‌پاهام احساس خستگی شدید میکنم دستام بی حس میشه اگه خودم رو کنترل نکنم هر شب با گریه صبح میشه خدایا این چند روزم به خیر بگذرون بی خوابی دیوونه ام‌کرده ساعت ۵میخوابم‌۷ بیدار میشم ساق پام‌میگیره تو همون‌دو ساعت‌خواب،نفس کم میارم، حس مزخرفی دارم کلا ولی به خاطره پسرم باید تحمل کنم پسر قشنگم پسر خوش شانس من بختت قشنگ باشه جان مادر💙💙
مشاهده ۶ پاسخ
مامان باراناوپناه مامان باراناوپناه ۲ ماهگی
خیلی بی حصولم این روزا دوباره مثل اوایل بارداریم شدم انگار افسردگی گرفتم همش دلم میگیره گریه میکنم،حالم یه جوریه،اصلا حوصلم نمیکشه ساک بچه رو جمع کنم با این که ۱۴روز مونده به زایمانم 😭
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان گندم مامان گندم ۲ ماهگی
خانما یه سوال
هم هفته ای های من شما هم وقتی راه می‌رید حس این که کیسه آب تکون بخوره رو دارید
مشاهده ۲ پاسخ
مامان هانا مامان هانا ۴ ماهگی
پارت هشتم سزارین من .
رفتم اتاق عمل فضا رو که دیدم خیلی ترسیدم فشارمم کلا همیشه پایینه
افت قند هم داشتم.
ضربان قلبمم اومد پایین
اکسیژن خون رو بهم وصل کردن
و گفتم بشین رو تخت سرتو ببر پایین شونه هات به سمت پایین خم تا ما بزنیم آمپول بی حسی رو
بعد منم گفتم بخدا من بی حس نمیشم من عمل بلفارو داشتم بی حس نشدم از اول تا آخرش اذیت شدم
سر عمل مینی بای پس هم بی هوش نشدم
چشام بسته شده بود ولی چون خیلی میترسیدم مغزم هوشیار بود تمام صداها رو می‌شنیدم
دیگه فایده نداشت همینطور که باهاشون حرف میزدم گفت من آمپول رو دارم میزنم تو الان فهمیدی ؟ پاهات داغ نشد پاهات مور مور نمیکنه ؟
پاهاتو تکون بده ببین چقدر سنگین دارن میشن
گفتم آره پاهام سنگین شده
گفتم آره مور مور هم می‌کنه
گفتم آره داغ هم شده ولی من هنوز حسش میکنم بخدا دیگه هرچی گفتم نه فایده نداشت که نداشت حرف حرف خودش بود دیگه آمادم که کردن گفتن دکترم اومد
دکترم که اومد گفتم من بی حس نشدم
گفت پاهات بی حسه الان تو دستای منو رو پاهات حس می‌کنی گفتم نه
گفت الان حس می‌کنی که سوند رو دارم دست میزنم گفتم نه.
گفت خب بی حس شدی نترس و نگران نباش
گفتم خداروشکر پس بی حس شدم
هنوز داشتم حرف میزدم که تیغ رو زد
یعنی یه دردی پیچید تو کل وجودم یه دادی زدم یه حس سوزش داغونی کردم که خودشون فهمیدن من شکمم بی حس نشده فقط پایین تنه من بی حس شده
دیگه اومدن و بیهوشی رو زدن و خوابیدم ولی دز خیلی کم
دیگه اذان ظهر رو که دادن دکتر بیهوشی زد به صورتم گفت پاشو نگاهش کن موقع اذون شروع کرد به گریه کردن دعا کن برا هممون دعاکن
دیگه چسبوندنش به صورتم بوسش کردم نازش کردم
ولی خیلی خیلی گیج بودم چشام به سختی باز نگه داشته میشد
مشاهده ۵ پاسخ