پارت پنجم........
آقا
جونم براتون بگه حس فشار از جلو وپشت داشتم
قشنگ یادمه سر سومین زور
با اینکه دکتر گفت ۳ سانتی با زور سوم یهو یه چی از بدنم پرت شد بیرون
جیغ میزدم دکتر یه چی ازم دراومد
چون پرده هارو کشیده بودم کسی نمیومد ببینه فکر میکردن دروغ میگم تا اینکه
صدای بچه اومد سمت چپم مامای بغلی پرده رو زد کنار وفریاد زد بچه اش ب دنیا اومد .
وهرچی دکتر وپرستار بود ریختن کنار تختم همه میخندیدن وتبریک میگفتن ک یهو رو همون تخت زایمان کردم
مامای خودم اومد وصداشو انداخت پس کله اش ک چرا فشار داری منو صدا نمیزنی 😑😶
درصورتی ک من هربار صدازدم خلاصه ک من رو همون تخت با ۴ یا ۳ سانت زایمان کردم .
ماما میگفت نگا کنید مریض من زایمان فیزیولوژیک کرده🥲
ناگفته نماند ک از ۱۱ونیم تا ۱۰ونیم شب من گریه میکردم نمیدونم اونهمه اشک از کجا اومده بود 😅😅
بعد به دنیا اومدن بچه جفت موند ونیم ساعت هم سرم فشار رفت تو جونم بازم درد کشیدم ک باید جفت در بیاد .
روی همون تخت هم بخیه هامو زدن وساعت ۱۱ونیم رفتیم ریکاوری وهمچنان درد واشک ادامه داره🤣🤣🤣🤣
دیگه ب حدی روحیه ام خراب بود ک اشک هام تا ساعت ۳ ادامه داشت
من حتی رفتم ریکاوری نمیتونستم بچه رو شیر بدم .
تا ساعت ۳گریه کردم واین داستان زایمان من با اینهمه درد واشک به پایان رسید
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

۱۴ پاسخ

عزیزم یه سوال شما که بچه خودش به دنیا اومد مگه اون قسمت واژن پاره شد که بخیه خوردین ؟؟

الهی شکر که هر دو سالمین عزیزم مبارکه قدم نو رسیده😍
من زایمان اولم سزارین بودم خیلی دلم میخواد دومی رو طبیعی بیارم اخه سزارین خیلی وحشتناک بود خیلیی

به بچه سوم فکر میکنی 😅
واقعا خیلی زجر کشیدی 😥😥😥خداروشکر بخیر گذشت

چه تجربه ی سختی😭

عزیزم بخیه هم خوردی؟

🥲❤️عزیزم مبارک باشه چ جونی داریم ما زنا

وای چقدر سخت بوده، مبارک باشه عزیزم

خداروشکر ک هر دوتون سالمین عزیزم ورزشم داشتی تو بارداریت عزیزم

خداروشکر که بخیر گذشت فقط نمیدونم با این همه دردو سختی چی میشه که همتون میگید بازم برگردیم طبیعی انتخاب میکنیم😁

چ وحشتناک اگه بچه پرت میشد رو زمین چی خدایی نکرده اگه اتفاقی میوفتاد خیلی ناراحت شدم واست خداروشکر الان هر دو سالمین خودتم با نی نیت دوباره متولد شدی تبریک میگم

خداراشکر تموم شد بالاخره

خدا رو شکر هردو تون سالمین
ولی خیلی بی وجدان بودن ماما ها و دکترا

ببین من اون مامارو دلم میخواد بگیرم الان جر بدم.
دولتی رفتی؟

خوش به سعادت چه خوب زایمان کردی

سوال های مرتبط

مامان ني ني پيني🧿 مامان ني ني پيني🧿 ۴ ماهگی
امپول و ك زد پاهام شروع كرد سوزن سوزن شدن شديد و شكمم هم همينطور هم زمان دكترم داشت بتادين ميزد با پنبه ولي انقدر تو فاز سوزن شدن بين اينك ميتوني تكون بدي نميتوني اينا بودم خيلي ترسيدم بهش گفتم تورو قران برا من ارامبخش بزن گف ن ب بچه ميرسه ضربات رف بالا خودش زد🤣🤣🤣ديگ اقت دنيا بهشت شد همه جام ك سر شد(البت صبوري ميكردم نميترسيدمم ميشدا)دگ خبري از سوند چندش نبود يهو صدا بچمو شنيدم🥲🥲🥲واي نگم بهترين حس دنياس ميارنش بغلت گريت ميگيره و اون اروم ميشه🤣خلاصه گف حالا ك بچت درومد ميخواي يچي يزنم بخوابي منم از خدا خواسته دگ تا دكترم با غيبت با اون يمي پشت پرده برا من بخيه زدن من خواب بودم🤣🤣🤣بعدم رفتم ريكاوري زختركم اونجارو گذاشته بود رو سرش اومدن شبر دادن بهش شيرم داشتم اصلا تو ريكاوري عالي بودم هنه چي فوق العاده بود و من خووووشال😁😁يبار همون موقع ك خواب بودم شكممو ماساژ دادن يبار موقعي ك ميخواستن ببرنم بخش ك دردي نداشتم درضمن من پمپ دردم گرفته بودم،خلاصه گل و بلبل بود همه چي و من خوشحال ب فكر بچه هاي بعدي🤣🤣 امااااا