وااای خدایا سوختگی چققدر بده دارم میمیرم به معنای واقعی😭
( طبق تاپیک قبل) خواهرشوهرم اومد وضعیت منو دید خودش کارارو انجام داد
من اصلا نمیتونستم بشینم حتی چه برسه بخوام راه برم
اومدم توی اتاق
شام رو خودش درست کرد همه ی کارارو انجام داد
خونه رو جمع و جور کرد
ولی خیلی بد شد🥲 خیلی عصبی ام خودم هیچکاری نتونستم انجام بدم همه ی کارارو خودش انجام داد
ولی من نمی‌تونستم اصلا وگرنه آدمی نیستم الکی کارامو بندازم روی دوش یکی دیگه🥲
دارم از سوزش میمیرم انگار تو آتیشم
کل بدنم نابود شده😭🥲
کاش حداقل سوزش نداشتم😭😭
خیلییی بدجووور میسوزه تمام بدنم😭
به معنای واقعی دارم میمیرم
امشب هم خواهرشوهرم میمونه خونمون چون راهشون دوره و نمیتونن برن حالم اصلا خوب نیست از شدت سوزش دلم میخواد جیغ بزنم فقط😭😭😭
این دیگه چه بلایی بود به سرم‌اومد خدایاااا نمیتونم قدمی بردارم نمیتونم بشینم
کی خوب میشم خدای من😭
انگار الان منو میندازن توی آتیش دیگه این حد سوزش دارم😭😭

۹ پاسخ

پناه بر خدا نمیدونم چی بگم اصلا

ان شاالله زودتر خوب بشی عزیزم بلا دور بشه ازتون

امتحان کن گلم سوزش از بین میبره

عزیزم خیر ببینه انشاالله

انشاالله زود سرپامیشی
مشکلات برای همه هست خودتو اذیت نکن

عزیزم شما بودید ک همراه همسرت جاب جا شدی؟ رفتین ب یه شهر دیگه؟
اگه اونی حس میکنم از وقتی رفتین خییلی اتفاقای بدی براتون میفته یه چیزی قربونی کنید صدقه بدید

عزیزم انشالله زود خوب بشی

کجای بدنت سوخته 🥺
بلا به دو انشاالله زودتر خوب بشی

سفیده تخم مرغ زدی؟

سلام عزیزم حمد شفا میخونم ان شالله زودتر خوب بشین

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
آموزش خواندن ساعت
برای آموزش خواندن ساعت به کودکان چه کنیم؟

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام کیان جانم ۱۰ماه نیمشه همش دوست داره بغل من باشه تا میزارم زمین گریه میکنه شدید حتی دستشویی نمیتونم برم از ساعت ۸ از بیرون اومدم شلوارمو هنوز عوض نکردم نمیزاره کاری کنم چیزی درست کنم اسباب کشی هم کردم پسر دیگه ام هم مسموم شده نمیزاره بهش برسم مگه نباید حداقل برای یکساعت با خودش بازی کنه به معنای واقعی کم آوردم شهر غریبم
مشاهده ۶ پاسخ
مامان مهراد قشنگم مامان مهراد قشنگم ۵ سالگی
سلام خانوما این تکلیف پسرم بوده
حالا من فک میکنم اصلا خوب انجام نداده به خودش اصلا چیزی نگفتم
بچه های شما هم ازینا دارن؟ چجوری انجام دادن؟
مشاهده ۱۶ پاسخ
مامان فندوق کوچولو مامان فندوق کوچولو ۵ سالگی
من مادرمو هیچ وقت نمیبخشم
اون از زایمان کردم منو تو حال بد ول کرد رفت اتیش بپا کرد آبرو منو برد اینم از امروز ویروس گرفتم بدن درد دارم گفتم بیا پیش بچم بمون برم دکتر بهونه اورد طبق معمول که نیاد خونمون،کاش اصلا تو همچین خانواده ای بزرگ نمیشدم
مشاهده ۹ پاسخ
مامان فسقلی مامان فسقلی ۵ سالگی
مامان قشنگا شماهم گاهی پیش اومده از کار یا رفتار کوچولوتون ناراحت بشید ؟دوسه روزه من حالم زیاد نرمال نیست توو خودمم پسرم هی بداخلاقی میکرد و هی منو فشار میداد و بااخم درخواستشو میگفت چندسری م جوابمو داد منم انجام ندادم گفتم خودت انجام بده
الان موقع مسواک گفتم ازت دلخورم بخاطر کارای امروزت و بغل قبل خواب بهش ندادم
نمیدونم من خیلی زود رنج و خسته شدم یا طبیعی
خلاصه الان دلم براش تنگ سده ولی نمیخوام برم پیشش گرچن میدونم فردا همون کارارو میکنه و تاثیری نداره
مشاهده ۴ پاسخ
مامان دوقلوها مامان دوقلوها روزهای ابتدایی تولد
سلام خانما من از اول بارداری تا الان عفونت دارم سوزش ادرار وتکرر ادرار دارم الان توهفته ۱۶هستم هرچی هم پماد واژینال یا قرص برای عفونت میخورم اصلا عفونتم خوب نمیشه چکار باید بکنم خسته شدم دیگه الانم هوا گرم بدتر اذیتم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان سدنا مامان سدنا ۵ سالگی
خانوما من وقتی بدنم کم اب میشه سوزش ادرار میگیرم باز مایعات بخورم خوب میشم ..الان چند روز پیش سوزش داشتم باز خوب شدم دوباره امروزم گرفتم با این که مایعات خوردم خوب نشدم و اینکه ادرارمم شفاف بود به نظرم این سوزش با قبلی ها فرق داره
مشاهده ۱ پاسخ
مامان مه یاس و طهورا مامان مه یاس و طهورا ۵ سالگی
سلام خدایا دوره ویار کی تموم میشه دارم میمیرم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان نازلی مامان نازلی ۵ سالگی
سلام خانما این بیست روزه زایمان مردم و الان پشتم کیست مویی دراومده درد شدیدم دارم ن میتونم بشینم و ن راه برم الان بنظرتون عمل داره برم دکتر اصلا نمیتونم بشینم شیر بچم بدم نمیدونم علتش چی بوده
مشاهده ۲ پاسخ
مامان پسری مامان پسری ۵ سالگی
سللم مامانا ببخشید من دوروزه موقع ادرار درد سوزش دارم خیلی حالم بده قبلنم اینجورمیشدم میرفتم دکتر میگفت عفونت ادراریه قرص میداد خوب میشم دوبارع برمیگیرده چه قرصی بخورم بهترشم کلیه هام درد میکنه ؟اکثر جاهم تعطیه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان دلوین مامان دلوین ۵ سالگی
مادرایی ک چسبندگی رحم دارید....توروخدا بیاین...ب من گفتن ذارم..لگنم ب حدی درد داره م نمیتونم کارایه روزانمو انجام بدم ...موقعه معاینه هم سوزش و خونریزی و درد گرفتم تا الان
مشاهده ۰ پاسخ
مامان نازنین مامان نازنین ۵ سالگی
امشب رفتم فیلم بچگیا دخترم دیدم نی نی های رو دلم ضعف رفت هم گریه ام گرفت به حالی شدم به خدا گفتم دوباره بهم بده یه جوری شدم گفتم خدایا یعنی میشه یبار دیگه بدی دخترم از تنهایی دربیاد انقدم لجباز شده و حسودی می‌کنه هی میخواد حرف خودش باشه اصلا یه وضعی گفتم بیارم بچه خوب بشه آیی دلم می نی خواست ننه ان شا الله هرکسی ندارها خدابعش بده یکی هم به من
مشاهده ۳ پاسخ
مامان رایان مامان رایان ۵ سالگی
گاهی وقتا رایان ی حرفایی میزنه قلبم‌ یطوری میشه بچه های شماهم از این چیزا میگند؟ گفت امروز نقاشی کشیدم‌اورهان ( یکی از‌همکلاسیاش ) گفت نقاشیت اصلا قشنگ نیست من خیلی ناراحت شدم مامان ولی بهش گفتم چشمات قشنگ نمیبینه. من نقاشیمو دوست دارم.ولی خوشحالم با من از این احساساتش حرف میزنه چون بعدش که من بهش حس خوب میدم اون حس بده میره. و دیگه ناراحت نمیمونه ولی دل خودم یطوری میشه🤭🥲بعد برای من ی نقاشی کشید من ازش تعریف کردم گفت مامان میدونی توبهم میگی عالیه خیلی حس خوبی میگیرم دیگه حالم خوب میشه.مامان بودن چقد گاهی یطوریه🥲
مشاهده ۷ پاسخ
مامان پرهون مامان پرهون ۵ سالگی
سلام شب همگی بخیر
خانما به دادم برسید 😩😩😩😩
سوزش و خارش شدید واژن گرفتم لابیای داخل به شدت قرمز شده و خیلی عذاب میکشم چه راه حلی سراغ دارید که زود خوب بشم خودمو به دکتر برسونم
ممنون میشم جواب بدید خیلی اذیتم 🙏🏻
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان 🫀mahan🫀 مامان 🫀mahan🫀 ۵ سالگی
خانما کمرم خیلی دردمیکنه انگار میخواد از وسط نصف بشه چیکارکنم دارم میمیرم از درد
مشاهده ۱ پاسخ
مامان ❤جوجه کوچولو❤ مامان ❤جوجه کوچولو❤ ۵ سالگی
خیلی حالم بده نمی‌دونم چیکار کنم ، باور نمیشه وابستگیباعث بشه نتونم از جوجه های پسرم دست بکشم . خیلی آدم عاطفی هستم اما نمی تونم باور کنم اشکام اینجوری برای جوجه هام می‌ریزه . گوجه هام بزرگ شدن و دیگه نمیشه تو خونه نگهشون داشت ، گناه دارن تصمیم گرفتیم بذارین باغ خواهرشوهرم اما نه من ،نه پسرم تحمل نداریم . عین ی مادر ازشون سه ماهه نگهداری کردم ، صبح زود بخاطر گرسنگی و تشنگیشون از خواب بیدار شدم ،غروب بخاطر بیرون رفتنشون حاضر شدم برم تو پارکینگ که اینا برن باغچه بازی کنن🥲 آنقدر منو میشناسم میرم سمتشون می‌دونم غذا یا آب می برم براشون ،انقدر مهربونن می خوان بگیرم بذارم سر جاشون یجا وایمیسن 🥲 کنه ترسو آنقدر دوستشون دارم جفتشون رو یجا میگیرم قربون صدقه اشون میرم 🥲 خیلی وابسته شدیم من و پسرم ،انگار بچه هام شدن . نمی‌دونم با خودم چطور کنار بیام ببرم بذارم تو باغ ،عادت کردم بهشون . پسرمو گول بزنم خودمو چیکار کنم ،لعنت به وابستگی🥲
خودم می‌دونم مسخرست اما خیلی حالم بده 😭
مشاهده ۲۳ پاسخ