ایخدا خودت کمکم کن چقد دلم تنگه من چقد حس خفگی دارم و‌نمیدونم چرا .. شاید چون خیلی بی استراحتم خیلی استرسیممم ...کاش ی چیزی بگین 😭

یه چند روز برو پیش مامانت اینها نمیشه؟

به نظرم یکم گریه کنین، من از بعد زایمان یه بغضی گلوم رو فشار می داد و کلا اشک تو چشام بود تا اینکه دیشب نشستم دل سیر گریه کردم احساس می کنم خیلی آرومتر شدم.
من درکت میکنم واقعا این روزهای بعد زایمان و درد بخیه ها، خستگی، کارهای بچه ها و ... خیلی سخته ولی میگذره تموم میشه.
بیخودی نیست که بهشت زیر پای مادرهاست ان شالله خدا کمکمون کنه و بهمون سلامتی و اجر بده.

بعدا خود به خود درست میشین ناراحت نباشین منم اونجوری بودم 😅

یکم گریه کن وقتی دلت گرفت سبک میشی بخاطر هورمونها آدم احساساتی میشه بخاطر خستگی و حس تنهایی و کار وبچه داری

عزیزم این حس ها بعد از زایمان طبیعیه.شب که بچه میخوابه برای خودت و همسرت چایی بریز و باهاش صحبت کن از چیزایی که اذیتت میکنه بگو برو بغلش تا هرچقدر که میتونه ارومت کنه.حتی گریه کن براش.
بعدش به این فکر کن که خدا بهت ی کوچولوی شیرین داده که هرچقدر بزرگتر بشه شیرین تر و لذت بخش تره.
لحظه های سختی و کم خوابی های الان کم کم کمتر میشه.کم کم عادت میکنی.

منم انگار افسردگی گرفتم فقط دلم میخواد گریه کنم احساس میکنم هیچکس ازم دلجویی نکرده بابت سختیا بارداری بعدش زایمان الان دردای بخیه بچه داری دلتنگی واسه دوران بارداری با اینکه لحظه شماری میکردم تموم بشه . اصلا نمیدونم چمه خیلی دلم میخواد یه جا تنها باشم و فقط گریه کنم 😔

چرا حس خفگی عزیزم