اولین سفر مشهدی بود که ایییینقد سخت گذشت بهم
بچها پدرمو دراوردن
بیشتر پسر بزرگم خیلیییی شلوغه اصلا نمیدونم باید چیکارکنم از دیوار صاف میره بالا یک دقیقه ی جا نمیشینه خیلی خستم میکنه
شبا از خستگی بیهوش میشم
دیگه فعلا حالا حالاها به فکر سفر رفتن نمی افتم
رفتم مثلا خستگیم دربره یکم حال و هوام عوض شه بدتر خسته تر شدم امروز فعلا تو خونه نشستم پسر بزرگم فرستادم مهد استراحت کردم یکم

منم با دوتا بچه کوچیک آبان ماه رفتیم
سخت بود
ولی بازهم خوب بود
ادم یکم‌روحیه میگیره بخصوص بعدحاملگی وزایمان

ما مشهدیم ولی زیاد سردمون نیست عادت کردیم از گرگان اومده بودن شهرمون میگفتن چقدر سرده واقعا من تعجب میکردم

الهی چ سخت

خسته نباشي زيارت قبول
اب و هواش چطور بود؟
من شوهرم ميگه بيا اخر هفته بريم ميترسم بچه ها خدايي نكرده مريض بشن هواي مشهد خيلي سرد و سوز داره

سفر ک هیچی من خونه مامانم دوروزه اومدم از دماغم دراومد شوهرم فردا میاد دنبالمون