دلیل گاهی دروغ گفتن بچه ها تواین سن چی میتونه باشه
مثلا امروز من رفتم پسرمو ازمدرسه بیارم زنگ آخرشون زنگ بازی بااسباب بازی بعد دیدم دارن تو ملاس بامعلمشون فوتبال بازی میکنن پسرم اول گفت نمیام بعد دوباره رفت تو بازی اون وسط مسطا قل می‌خورد اما هیچ گلی نزدنه او نه هیچکدوم ازدوستاش بعد الان زنگ زده به باباش که ماامروز تو کلاس باخانممون فوتبال کردیم من نه تا نمیدونم چندتاگل زدم
البته من هیچ به روش نیوردم
ولی نمیدونم چراهمچین دروغ بزرگی باید بگه.
واین شده که دارم همش فکرمیکنم نه خیلی وقتا بیاد الکی بگه من فلان کارو کردم یا دوستم فلان کارزشت کرد
موندم بخدا

عزیزم من اسم این کار گل پسرتون رو دروغگویی نمیتونم بزارم این هایی که گفته بخاطر قدرت تخیل بالای پسرته اونقدر غرق در بازی شده اونقدر خودش رو در بازی خوب دیده و‌ تلاش کرده که چیزی که دوست داشته انجام بده رو فکر کرده واقعا انجام داده و برای پدرش تعریف کرده پسرت اون لحظه فقط خودش رو قهرمان فوتبال کلاس دیده و این اصلا چیز عجیبی برای یک بچه ۶ ساله نیست

پسرمن زیاددوست نداره بره مهدهرروزبه اسراروعده وعیدمیفرستمش یه روزگفت امروزمیرم دیگه نمیرم گفتم باشه بعدباخودش فک کرده فردانرم به خانم معلمم چی بگم رفته گفته خانم مافرداخونمون ازاینجامیرع من دیگه ازفردانمیام بعداومدباباش گفت اگه فردابری برات ماشین شارژی میگیرم بعدمیگه وای حالافرداچکارکنم به معلمم گفتم ماازاینجامیریم گفتم چرادروغ گفتی گفت اخه توگفتی فقط امروزبروفردا نمی فرستمت😂

اکثر بچه ها تو این سن اینطورین درست میشه

عزیزم بچه ها قدرت تخیل خیلی قوی دارن
من به اینجور حرفا دروغ نمیگم
دوست داشته گل بزنه

دختر منم دروغ میگه انقدر هم جدی میگه آدم باور میکنه

پسر منم ی مدت ایجور شده بود داستان براش گفتم داستان چوپان دروغگو کم کم از سرش افتاده ولی حس میکنم اقتضای سنشون هست جلب توجه میکنن

دلیل یا ترس یا نقطه ضعف هایی که هست که دزطول تربیت به بچه نشون داده میشه
مثلا میترسه راستش و بگه پنهان میکنه یادروغش و میگه