خیلی دلم میگیره از ادما...یوقتایی پشیمون میشم از ازدواج فامیلی،شوهرم خیلی خوبه ولی امان از زبون خانواده شوهرم که بعد ازدواج خودشونو نشون دادن،از وقتی هم جاری دار شدم بیچارم کردن با حرف زدنشون،من اصلا کاری به کارشون ندارم،خیلیم کمکشون بودم،حتی مهمون داشت من بلند شدم کار کردم جاریم از همونجایی که اول اومد نشست از همونجا هم رفت بیرون،ولی بی دلیل بهم گفتن به پوشش اون کار نداشته باش(یه زمانی مادرشوهرم خیلی گیر بود به چادرم،من شدم مانتویی پوشیده،ولی جاریم کاملا بی حجابه روسریم سرش نیست)مادرشوهرم به مامانم گفته انقد که دختر تو بدی میگه اون یکی عروسم یه کلام بدی نمیگه،دختر تو خیلی کنجکاوه و حساسه
ناراحتم از اون همه خوبی هایی که کردم،دلی که سوزوندم براشون،تمام فامیل شوهرم با من در ارتباطن همیشه بهم میگن تو خیلی خوبی ولی نمیدونم چرا مادرشوهر خواهرشوهر خودم اینجورین باهام،یوقتایی میگم اگه پای این بچه وسط نبود اگه شوهرمو دوست نداشتم از این زندگی میرفتم،خیلی تحقیر شدم خیلی بی ارزشم کردن
دوست ندارم حرفامو اینجا بزنم ولی واقعا غیر از خدا من هیچکسو ندارم حتی حرف بزنم باهاش

۵ پاسخ

من نه بدگویی کردم نه به پوشش جاریم کاری داشتم
بی دلیل این حرفا رو به مامانم زده حتی شوهرمم بابت این حرفا ناراحته چون میبینه من کاری ندارم

شما سیاست داشته باش هرچند فامیلی ولی بد هیچچچچچ کسو جلو خانواده همسرت نگو

قطع ارتباط با فامیل شوهر . بهترین راه . هنوزم دیر نشده روابطت به صفر برسون ... رفتی خونشون در مورد هیچ مسائلی صحبت نکن . دعوتشون نکن بخاطر همسرت سالی یکبار... به شوهرتم نگو میخوای قطع رابطه کنی کم کم رابطتو کم کن

خب شما چیکار به پوشش جاریت داری

همینه دیگه عزیزم لیاقت خوبی کردنو ندارن دیگه مث خودشون باش براشون تره هم خورد نکن

سوال های مرتبط

مامان 🫐رُهــام جون🫐 مامان 🫐رُهــام جون🫐 ۱ سالگی
در اینکه داستان این فیلم مسخره س که شکی نیس کلا کاری ندارم🤔
ولی به نظر من اصلا درست نیس که ادم ضعف های زندگیشو
اینکه مامان خوبی نداشتم بابام بد بود بابات اینطوریه عمو باهامون این کارو کرد داداشم اینجوری شد من نمیخوام مث اونا زندگی کنیم😭...به بچه هامون بگیم
نظر شخصی منه من دلم نمیخواد هیچوقت بچه م از اینکه این موضوعات باعث شکستای من شده باخبر بشه🥺
چون بچه م نمیتونه اتفاقای قبلو برامون درست کنه ،فقط میره تو فکر که این بد....اون بد...😑
یه ضعف تو وجودش اتفاق میوفته 😓
همش ازشون میترسه😥
یا همش از اون اتفاقا میترسه
مثلا بگیم بابام منو میزد.چه هم هر وقت بابامو ببینه یا همون اول میترسه یا با یه داد که اصلا هم قصد دعوا نبود یا بچه منم نبود خودشو میکشه کنار که مامانم میگفت میزدش شاید منم بزنه.😢
این لرزشایی که تو قلب بچه ها ایجاد میشه خییییلی خطرناکه😢
.
.
من اگاهی خییییلی زیادی برای تربیت بچه م ندارم ولی میتونیم عبرت بگیریم از خودمون که چه چیزهایی باعث شد خودمونم تو بچگی یه ترسایی ندونسته از سمت پدر مادرامون بهمون منتقل بشه🙁
و سالها تا الان اون ترسا اون اتفاقای بد یا اون بی اعتمادیایی که نسبت به اطرافیان داشتیم که هیچوقت هم بهمون لطمه نزد ولی فقط تو سرمون بود چون یه بزرگتر بهمون از ضعفاش گفته بود 😢