خدایا من چرا شانس ندارم این هفته های آخرم همش شده استرس مامانم اومد خونمون رف داخل باغ قدم بزنه پاش پیچ خورد افتاد الان سه روزه امروز راضیش کردیم بردیم شکسته بند گف طاقت نمیاره جا بندازم پاش در رفته برین بیمارستان عکس بندازین بعد گچ یا آتل ببنده الان اوردیمش بیمارستان من اگ دردم بگیره چ غلطی کنم آخه هیچ کسم نیس بیمارستان پیشم بمونه

خداروداری من سربچه ددم‌مگه دست تنهابودم خود خدایجوربرام درست کرد ک نفهمیدم چجور اصلاغصه نخور توکلت به خداباشه من میخواستم زایمان کنم شوهرم تصادف کرده بود توکما بعدبهوش اومد یکی میخواس خودش نگهداری کنه پوشک میشذ دست پاش فلج مامانم چشمش مشکل پیداکرد خواهرم زائوبود بچه هامون همسنن الان تقریبا خواهرشوهرام عروس شدن وای فقط به حال خودم زار میزدم یکدفعه مامانم بهترشد عمه هام اومدن یکم کمک حالم شدن خود خدا فرستادشون توکلت به خداباشه

یه پرستاری کسی پول بده تو بیمارستان کارات انجام بدن

ان شاءالله نشکسته باشه هم‌ در رفته باشه خوب میشه

من واسه زایمان اولیم مامانم پاش شکست ولی خوب رفت گچشو باز کرد اومد بیمارستان پیشم

اروم باش
خدا همیشه هوامونو داره
حتی اگه دردت بگیره مامانت حس مادرانش نمیزاره تنهات بزاره