۱۰ پاسخ

قدمش مبارک و خوش یمن

پمپ درد نگرفتی گلم؟

نه عزیزم بدن تو ضعیف نیست
ماساژش واقعا سخته

ضعیف بودن بدن نیس عزیزم شاید رحمت بالا رفته بوده برا اون دوباره فشار دادن
چون برا من فقط موقع بی حسی بود چک کردن رحمم گفتن جاش خوبه دیگه فشار ندادن

منم یه بار بعد بی حسی بود واقعا ک یه لحظه احساس کردم مردم

وای منم تو ریکاوری فشار دادن خیلی بد بود الان هم از همین فشار می ترسم 😮‍💨

ولا من ک پمپ درد گرفتم زیاد اذیت نشدم

مال منو فقط یه بار فشار دادن بعد عمل، اونم بی حس بود اصلا نفهمیدم

🤣🤣🤣منم با ماساژ همه ی امواتو جلو چشام دیدم

😟😟

سوال های مرتبط

مامان آرن👶 مامان آرن👶 ۴ ماهگی
سلام دوستای قشنگم
من اومدم از تجربه عمل سزارینم و تجربه بیمارستان بگم بهتون امیدوارم به دردتون بخوره ❤
اول اینکه ۳۸هفته و صفر روز بچم به دنیا اومد با وزن ۲۹۰۰
الکی خودتونو خسته وزن گیری نکنید همش ژنتیک هست من بهترین تغذیه رو داشتم باز با این حال وزنش بیشتر نشد .
😅مامانای عزیز من اصلا شب قبل عمل نخوابیدم تو راه بیمارستان به همسرم میگفتم من تو اتاق عمل میخوابم انقد که بیخواب بودم خانوادمم به مسخره کردن من میگفتن حتما با استرس اتاق عمل میخوابی به همین خیال باش😑رفتیم پذیرش شدیم تو لابی منتظر موندیم و اومدن دنبالمون با همسرم تا جلو در بلوک زایمان بودیم بعدش من رفتم داخل و همسرم پشت در بود کل لباس در اوردن لباس اتاق عمل دادن و یه سری سوالات پرسیدن و سرویس رفتم و رفتم رو یه تخت دراز کشیدن فشارم و گرفتن و از بچه ان اس تی گرفتن و همه چی خوب بود قرار بود من اولین نفر اتاق عمل دکترم باشم و ده دقیقه دیقه برم اتاق عمل اما به دکترم بیمار اورژانسی افتاد و یه ساعت بعد بردنم اتاق عمل،قبل اتاق تو اون یه ساعت😅من خوابیدم تو بخش یه عالم مریض دیگه ام بود که وقتی پاشدم فقط یه نفر بود و پرستار گفت تو توابتو اوردی و چه ریلکس خوابیدی😑😑بعد از خوابی که کردم یواش یواش باید اماده رفتن میشدم و قبل عمل یه قسمت خیلی بدی بود به اسم سوند ،فک نمیکردم انقد درد داشته باشه یه درد خیلی بد و با سوزش شدید کاش میشد این سوندو تو بی حسی زد 😓😓
بعد سوند سوار ویلچر کردن و بردن تو بخش اتاق عملا روی تخت و منتظر اماده شدن اتاق عملم بودم که برم برا عمل و دکترمو دیدم و و یه سری پرستار سوال میپرسیدن
مامان محمد جواد مامان محمد جواد روزهای ابتدایی تولد
هر کی میگه سزارین خیلی راحته و فلان اشتباه میگه چون بدن با بدن فرق می‌کنه مثلا من با راهنمایی های بقیه رفتم سزارین خودمم الان میفهمم که بدن با بدن فرق می‌کنه گفتن بی حسی میزنن هیچی نمی‌فهمی بعدشم فقط راه رفتنش سخته منو بردن اتاق عمل مردمو زنده شدم بعدشم توو ریکاوری ۳بار ماساژ شکمی دادن اثر بی حسی از شکمم رفته بود ولی از پاهام نه رفتم اون دنیا اومدم از دردش بعدشم اومدم بخش وقتی میخواستن انتقالم بدن تخت بخش انقد از درد گریه کردم داد زدم بعدشم گفتن پاشو باید راه بری دوباره رفتم اون دنیا برگشتم پدرمو درآورد درد تا الان که چند روزه بازم نمیتونم بلند بشم به بچم شیر بدم اصلا شیری ندارم خلاصه که خواستم بگم هیچ وقت از کسی نپرسین که چطور بود عملش یا از کسی توو این ضمیمه راهنمایی نخواین شاید بدن اون با شما خیلی فرق می‌کنه مثلا من زیر عمل نفسم تنگ شد نفسم رفت بی هوش شدم بعد از برش اول اکسیژن گذاشتن ولی تا برم بخش نفسم بالا نمیومد زیر عمل همش داد میزدم بیاین من دارم میمیرم خیلی سخت بود برای من اگر برگردم عقب سزارین رو انتخاب نمیکنم 😔
مامان نی نی مامان نی نی ۳ ماهگی
تجربه سزارین پارت پنجم
بعد از این که به هوش اومدم و تونستم خیلی ناواضح حرف بزنم سراغ پمپ درد را گرفتم که متوجه شدم شوهرم یادش رفته بگه پمپ درد میخام. کلی گریه و التماس کردم. گفتم درد دارم و توروخدا پمپ درد واسم بزارید ولی گفتن پزشک بیهوشی رفته و دیگه نمیتونیم.😑

با درد زیاد منتقل شدم بخش. چون قبل از سزارین هپارین میزدم خونریزیم زیاد بود. و مرتب ماساژ رحم انجام میدادند. دوبار داخل ریکاوری- یکبار حین تحویل از اتاق عمل به بخش - چهار بار مامای بخش - فردای عمل هم یکبار دکترم.
بدون پمپ درد واقعاً دردش غیر قابل تحمل بود. از چیزی که تصور میکردم طولانی تر و شدیدتر بود. و برای مسکن فقط شیاف و 1cc آپوتل بهم زدند.😑 درصورتی که بیمارستان دولتی شهرمون همون اول که بیمار از اتاق عمل وارد بخش میشه پتدین به بیمار میزنند. ولی خصوصی فقط پمپ درد داشت که شوهرم یادش رفته بود به پذیرش اتاق عمل بگه و رضایت بده. با هر بار ماساژ رحم من داد و بیداد میکردم و التماس میکردم که بسه دیگه.برای این که دست ماما را نگیرم مادر شوهرم دوتا دستام را محکم می‌گرفت و ماما ماساژ رحمی انجام میداد و من جیغ میزدم😭... برای من مثل شکنجه بود.
مامان رادمان💙 مامان رادمان💙 ۲ ماهگی