خوبید
سلام
آره خیلی نظز میدن منم خیلی عصبانی میشم فک میکنن اونا بیشتر از ما میدونن
نخیر نه تو خانواده ی ما نه تو خونواده ی شوهرم
خیلییی
د
مهم نیست بقیه چی میگن ادم کار خودشو انجام بده
من هنوزبچم بدنیانیومده،ولی یکی ازدوستام تعریف میکردمیگفت بچه های من(دوقلوداره)ازاول سینمونگرفتن وچون ازاول بهشون شیشه دادن دیگه به همون عادت کردن ودیگه سینه نگرفتن،میگفت شب وروزتلاش کردم،تاصب نخوابیدم وتلاش میکردم حداقل توخواب بهشون بدم که عادت کنن ولی تامیدادم دهنشون بالامیاوردن،مجبورشدم شیشه بدم،ولی جاریش ودوروبری هاش فامیلامون بودن اومدن گفتن ازبس که به فکرخودشه سینه شوندادکه سینه هاش خراب نشه،چه فایده دختراش بزرگ بشن ضعیف میشن،مثل بچه های عادی نمیشن،درحالی که دوستم میگفت من شیرخودمومیدوشیدم بهشون میدادم،ب نظرم اینجوری دل یه مادررونشکونیم اونم وقتی که دست تنهاست وکسی پیشش نیست کمکش کنه
آره کلا همیشه همه دایه ی مهربان تراز مادرن 😒
ممنون خوب منم میگم زوده بعدش مامان اینام میگن نگا اون داره بچه رو از پوشک میگیره تو تنبلی
فک میکنن مامانی خوبه که بچشه ۸ ماهه شو بزاره پیش کس دیگه بره ناخن بکاره موهاشو رنگ کنه بچه رو بغل هر رهگذری بده شعارشونم اینه که خودتو داغون نکنه واسه بچه ولی به نظر من مخصوصا دو سال اول بچه باید تحت نظارت مستقیم و کامل مادرش باشه تا آسیب روحی نبینه
خیلیا مادری نکردن خودشونو میخوان به منم یاد بدن مثلا فلان کارو نکن بابا ولش کن بچه بی وفا میشه خودتو ادیت نکن مثلا اصرار دارن که من بچمو تنها بزارم پیش خانواده شوهرم و برم برای کاری ولی من یا بچمو میبرم یا کارو کنسل میکنم یا میگن ول کن بابا بچه چیزیش نمیشه بزار توو اتاق تنها بخوابه خودت راحت بگیر بخواب ولی من توو اتاق بچه میخوابم و شبا هر وقت تکون میخوره نوازشش میکنم و جوری شیر میدم که بیدار نشه ...
بله بهداشت محله
قضاوت دیگران هیچوقت تمومی نداره خدا خودش بهتر میدونه که یه مادر چقدر به فکر بچه اش است و هیچ محبتی نمیرسه به محبت مادر.پس بزارین قضاوت کنند من فقط به حرف دل خودم گوش میکنم.چون کسی را قضاوت نمیکنم
قئبچب
اره مدام کم بودن شیرم رو بهم گوشزد میکنن😢
من عفونت شدید داشتم میرفتم متخصص زنان مادرشوهرم همه جاروپکردع بود پچش نمیشه واسع همین میره دکتر درصورتی من۱۸سالم بود🤣
من حدودا یه ماه از زایمانم گذشته بود که جایی مهمان بودیم وهمه خانواده شوهرم بودن وشوهرم خواهرزاده وبرادر زاده زیاد داره وهمش تایمی که من با اونا بودم بچه رو ازم میگرفتن وتو این شرایط یکی تو جمع به من گفت شما احساس میکنین که مادرهستین چون بچه پیش من نبود ومن واقعا رفتم تو اتاق دیگه کلی گریه کردم وبقیه هم به اون نفر گفتن که این چه حرفی بود زدی خوبه بچه رو دیگه به ما نده بغل کنیم
بله
قضاوت نه ولی بیش از اندازه دخالت میکنن 😒
خیلییییی
تومادر خوبی نیستی ب بچه غذا نمیدی
بچت از بچه های هم سنش عقب افتاده و...
در صورتی ک همش اشتباه
دخترم خیلی کم غذا میخوره بیشتر هله هوله میخوره چکار کنم؟
من بعد فوت داداشم خیلی اعصابم ضعیف شده بچه هام نمیزنم ولی خیلی داد میزنم سرشون همون داد واسشون ده تا کتک، بعد ک خواهرام فهمیدن حاملم بهم میگن تو همینارو بلد نیستی بزرگ کنی بچه سوم پیشکش... بچه هام عاشق منن رابطه خیلی خوبی باهم داریم وفتی کار بدی میکنن داد میزنم دیگه عه
شوهرم منو قضاوت میکنه..مادرشوهرم که خیلی رو مخه..دخاااالت پشت دخالت
بهم میگن به بچه ات نمیرسی بااینکه شب وروز بالاسرش بیدارم وهمه کاراش میکنم میترسم واقعن بهش نمیرسم 😔😔
منم بچه ام شیر خودمو نخورد شیرخشکی بود شیشه میدادم الان سه سالشه هنوز داره میخوره اطرافیان شوهرم خیلی سرزنشم میکنن بخصوص خود شوهرم 😔
قضاوت کنن حرف بقیه واسم مهم نیست.
پسر اولم عمم خیلی کمکم کرد برا بزرگ کردنش الان دومی سه ماهشه همه میگفتن اولی رو که تو بزرگ نکردی عمت کرده الان تازه مادر شدی این پدرتو در میاره ولی اینجوری نیس برا اولی هم کلی زحمت کشیدم خیلی ناراحت میشم از این حرف
هوم بهم گفت به بچت برس ندانستم منظورش چیه چون کل وقتم مال بچمه ولی چون تو جمع و بدون ملاحضه بیان کرد خوشم نیومد
مامانهای گل ببخشید
دیر اومدم گهواره
دیر جواب دادم
بهترین ها انشاالله همه مثل شما به گفته هاشون عمل کنن مامان پریا😘😘
دنیا گلستان میشه
اینم سخته خیلی سخت
فقط حرف من یادتون باشه اگه کسی رو یروز قضاوت کردین یاد گذشته تون بیافتید😘😘😅😅🙋♀️🙋♀️🙋♀️
دخالت تو شیر بچم میکنن
بخاطر شیردهی خودِ مادرم منو خیلی قضاوت کرد،اگر همسرم نبود و پشتیبانیم نمیکرد حتما تا الان افسردگیم ادامه پیدا میکرد
خدا لعنت کنه مادرشوهرمنوپدرمودراورده ها
آره مادر شوهرم جدیدا خیلی رو مخمه نمیخواد این رو به خودش بقبولونه که بچه های اون دوره با این دوره فرق میکنن
ام.افشن۴د
چجوری اخربن نظر رو بخونیم؟ اچرا یه فلش نذاشتید
آخرین
آره همینکه گاهی یه پیشنهادی میدند که منطورشون اینه که مادر بی مسئولیتی هستی یعنی قضاوت کردند. مثلا رفتیم باغ از تاریکی ترسیده بود گریه میکرد میگفتند سوپ دادی دلش درد گرفته .گفتم من هر شب دارم سوپ میدم گریه ی دل درد نیست .گریه از ترسه.
مثلا خواهرشوهرم پیش بچم به من میگه این زنه. نمیگه مامانت.🤷🤦😑😶 انگاری من غریبم.
من هنوز مادر نشدم 😒
اره چون بچمو شیرخشکی کردم و وزنگیریش متوقف شد همش میگن تو صبر میکردی نخوابیدنش درست میشد عجله کردی نمیگن ما کمکت میکردیم تو یکم میخوابیدی اولاش
مادرشوهرم هی بهم میگه شیرت خوب نیس که اینقدبچه استفراغ میکنه خیلی ناراحت میشم ازبس که بم گفته شوهرمم بلدشده هی میگه
من بچه ام ازاول سینه نگرفت خیلی تلاش کردم فایده نداشت شیرخشکی شد همه منو ومامانمو قضاوت کردن ک شما بلد نبودین سینه بذارین دهن بچه
بچم هفت روزش بود مادر همسرم و خواهرش اومدن و من و همسرم و قضاوت کردن که به بچه نمیرسید،این بچه ضعیف،بچه مریضه...دل شکستن و رفتن...بچه من ۳کیلو ۷۰۰بدنیا اومد...نمیدونم ضعیفی و تو چی میدیدن...خدایی هم هست!
بله من پسرم شیر نخورد از روز اول هرکاری کردم نشد، تا شیرم خشک شد بعد همه میگفتن تو به فکر راحتی خودت بودی و زیاد تلاش نکردی
قضاوت دیگران مهم نیس مهم کاریه ک خودت باانجامش حس خوبی داشته باشی چون قضاوت و همیشه هست چ خوب چ بد قضاوت میشی
حرف مردم ک زیاده ما نباید ب کسی گوش بدیم باید کار خودمونو کنیم ب کسی ربطی نداره تربیت بچه امون
چرا بحث عوض نمیشه
تا دلتون بخاد
بله من هنوز باردارم هم قضاوتم کردن هم هنوز نیامده دخالت
قضاوت اره شیر خودم کم بود مجبور شدم شیر خشک بدم دیگه خانواده شوهرم خیلی تنه زدن بهم
بله. از اول بارداری تا همین الان که دخترم 9 ماهشه. چرا لکه بینی داشتی تو بارداری؟ حتما به مامانت رفتی. چرا دیابت داشتی؟ چرا بچمونو شرخشکی کردی. چرا 9 ماهشه راه نمیره. چرا کامل نمیشینه. براش وقت نمیذاری؟ جواب من به تمااام این حرفا گریه و خودخوری بود. و اینکه سپردمشون بخدا. الان بچه خواهر شوهرم 48 روزشه. رفلاکس داره. کولیک داره. شیر خشکیه. خود خواهرشوهرم تو بارداری لکه بینی داشت.... چوب خدا صدا نداره. اما کاش میفهمیدن از کجا میخورن..
آره برای اینکه بچه م شیرخودمونخوردشیرخشکی شدخانواده شوهرم خیلی سرزنشم کردن
بله، میگن بچه ات ریزه بهش نمیرسی
خیلی زیاد هم قضاوت شدم هم دخالت کردن از دوران بارداری تا الان که بچم ۳سالو نیمه موقع راه رفتنش موقع حرف زدنش موقع غذا خوردنش ینی تو همه دوره ها دقیقا حرفشونم اینه که تو بهش نمیرسی یا حواست نیست
اره هردفه که مهمون میادیامهمونی میریم بچه م همش گریه میکنه وهرکس یه عیب میذاره روش هرچی میگم خونه خودمون ارومه بخاطر جابجاشدنه کسی باور نمیکنه میگن جاییش دردمیکنه😭
سلام
والا من شش ماهگی دخترم و از شیر شب گرفتم چون دندون هاش در اومده بود و گفتم خراب نشن .
دوست صمیمی من بهم گفت فکر کردی مادر نمونه هستی ؟ بچه شب گرسنش میشه چرا گرفتی ؟
والا من طبق نظر دکتر اینکارو کردم ناراحت شدم از حرفش
آره دخالت مثلا همسایمون هر موقع دخترم گریه میکنه میگه حتمن شیرت کافی نیس بچت سیر نمیشه درصورتی ک هردفعه دخترم وزن گیریش عالیه وهیچ مشکلی نداره
اره شوهرم میگه تو بلد نیستی بچه رونگهداری
اره زایمان زودرس داشتم هرکی بچه رو میدید میگفت وااااااااااای چقد ریزه آخییییییی😐😐
من ن اولاش آره اما الان بخدا همه بم میگن مادر خیلی خوبی هستی حتی شوهرم میگه خیلی خوب از عهده وظایف مادری براومدی بخدا واقعیت و میگم
پسرم بهمون وابستس خیلی شوهرم منومقصر میدونه همش میگاز اول اگمیدادی مادرمنگه داره وابست نمیشد .اخه تو سنترس از جداییه خ طبیعیهمه بچه ها هستن
وقتی پسرم کولیک داشت پرهیز میکردماز خیلی چیزا .مادرشوهرم ب شوهرمگف مادر بچتخیلی گیجه.قلبم شکست.
بچم تازه بدنیا اومده هر دقیقه میگن صبر کن حالا انقد میخواد گریه کنه حالا روزایه خوبته 😒😒
من فقط چون پسرم از بدو تولد زردی گرفت و 10روز زیر دستگاه بود شیرخشکی شد و بعدش شیر خودمو قبول نکرد و نشد قنداقش کنم الان سرزنش میشم بخصوص الان ی عده هستن ک میگن با اینکه دوماهشه قنداقش کنم
بله خیلی
سلام منم همسرم خیلی وقت ها بهم گفته مادر خوبی نیستم و من تا ابد تو دلم میمونه.در حدی که دلم میخواد داد بزنم همه بفهمن
سوالتونو بهتر بود اینجوری میپرسیدی تا حالا کسی بوده شما را به عنوان یه مادر قضاوت نکرده باشهد
بله هروق پسرم مریض شد گفتن شیرخودتو ندادی بچه بدنش پاستوریزه شده هی مریض میشه
حرف باد هواست همه دوست دارن این موقع ها یچیز بگن که مثلا ماهم بلدیم زندگی خیلی چیزارو به آدم یاد میدهه نیاز نیست کسی بگه
هلجاپپخف j 49رلست پس جججج@جپج@چی چی@∞'/@
تا دلتون بخواد قضاوت شدم.
آره من هنوز بچم ب دنیا نیومده سرکار هم میرم مرخصی ندارم اگه بگیرم جایگزین میارن بخاطر همین ده روز میخوام تا حالم خوب بشه ان شالله سرکار نرم ولی همه دارن سرکوفت میزنن بهم 😔😔
اوووه تا دلت بخواد از شوهرم تا بقیه ... اما من اهمیتی نمیدم چون هیچکس اندازه من نمیتونه دلسوز و نگران بچه م باشه
آره زیاد شده ولی کیه ک اهمیت بده😂
اره منم میگفتن تنبل بودی ب بچت شیر ندادی در صورتی ک نداشتم
اره شوهرم همش میگه مادری بلد نیستی وهمش پیش بقییه از دوربریا میپرسه که چی واسه بچه خوبه چی نه .و منو بد جلوه میده و ناراحت میشم در عوض ماهی ده روز خونه ی نیست و پس کی از بچمون مراقبت میکنه اگه من مادری بلد نیستم پس چرا الان دخترم سه سالشه و خداروشکر هیچ مشکلی نداره همه چیزش عالیه
همه بهم می گن تو خیلی به بچه می رسی
از اینکه بچم شیر مادر نخورد خودش نگرفت و اینو مدام هی میکوبن تو سرم چپ و راست کاش شیر مادر میخورد. 😔
زیااااد مخصوصا از طرف خانواده شوهر
سلام وقت بخیر
من تازه عضو شدم
اینجا گپ دوستانه هم هس؟
دخالت های بیجا از دوران بارداری تا الان
واقعا من دوست ندارم هر کی از راه میرسه ی چیز بهم میگه اینطوری کن اونطوری نکن این بده این خوبه... واقعا من خودم میخوام دخترمو بزرگ کنم بدون دخالت افراد😬
سلام مامانای عزیز بچه ام زیاد مدفوع میکنه به محض شیر خوردن دیگه شکمش کار میکنه زور میزنه یا عطسه سرفه ک میکنه مدفوعش درمیاد به شکل آبکی میشه راهنمایی کنید اگه کسیمیدونه بگه چرا اینجوریه
بله من تا ۸ونیم ماهگی میرفتم سر کار و میومدم و خیلی سر این موضوع مورد دخالت اطرافیان قرار میگرفتم و چون مایل بودم طبیعی زایمان کنم تا روز آخر ورزش های سخت میکردم و کلی شماتت میشدم ولی خیلی راضیم چون فعالیت هام باعث شد بچه م زود راه بیفته و کاملا زود هوشیار شه
والاکسی جرئت نداره حتااگه اشتباه کنمم چیزی بگه چون حتابه خوبی هم اگه یه بارخاستن حرفی بزنن بدون فرصت دادن کامل شدن حرفشون بی اختیارشون کردم وانقدغرزدم که خودشون پشیمون شدن والانبایدبه کسی روبدی اصلابه کسی چه حالاچه خوانواده خودت چه همسرچه دوست واقوام هرکسی باشه حتابه مادرمم وقت ندادم چیزی بگه
هم قضاوت هست هم دخالت
والا آدم با این حجم از خستگی می مونه بهشون چی بگه
جای کمک کردنشونه
بمن از اول بدنیا اومدن بچه خیلی حرفا زدن ولی من کار خودمو کردم از جمله حرف های مثل...
1.چرا همش جاشو عوض میکنی مآی بی بی گرونه:😐 عوض نکردنی بچه نابود میشد..
2. چرا کلاه سرش نمی ای تو خونه😐😐😐😐😐
3. چرا ازش عکس میندازی چش میخوره🥺😐
4. چرا غذا نمیدی بهش😐
5. چرا حدس میزنی گرمشه.. درحالی که گرمش بود.😑
6.چرا بغلش میکنی..عیبه😐🤐
7.چرا غذا میدی😑..
8 تواز کجا میدونی شیر میخواد.. درحالی که مادر میفهمه😐😍
9. چرا ازخونه بیرون میبری 😐
10. چرا حموم میبری گریه میکنه کتکش میزنی حتما😕😑_آخه کدوم مادر دلش میاد نوزاد بزنه.
11. دستشویی نشورش تو خونه وسط حال بشور، 😕😂
12. دست بهش نزن دستش در میره...
13. چرا از مآی بی بی جداش نمیکنی، 😐😑😕
14. 40 روز بخاطر زردی بچه جز شیر و کیک چیزی نخوردم بخاطر اینکه فک میکردن زردیش بالا میره😕😐
15. چرا گوشش درد میکنه چرا گریه میکنه و.....
در آخر این همه قضاوت که. خیلیاش موند ولی یاد گرفتم هیچ وقت به حرف دیگران گوش ندم کار خودمو بکنم آخه با هر گوش دادن ها یه ضربه بدی خوردم😐مادر بودن سن و سال حالیش نیس مادر بودن اینکه بچه ای که صدتا صاحاب پیدا میکنه از گوشت و پوست و خون و جون تو هیچ احدی نمیتونه تورو درک کنه جز خودت و خدا ❤️😍😍😘
بهم میگن مواظبش نیستی درحالیکه بخداپسرخیلی دوستدارم
خواهرشوهرم پسرم گریه میکردمیگفت وای بچش داره گریه میکنه
سلام دوستان پسرمن پنج ماه وبیست سه روزشه ازهنگام تولدتاالان شیرخشک میخورداماالان نزدیک یک ماهه که اصلا شیر نمیخوره خیلی لاغرشده چکارکنم لطفاکمکم کنید
چه شکلی میشه عکس بچه ام را بزارم اینجا پروفایلم
سلام مامان ها شب خوش کی بیداره کی خوابه
نه نشده
این سوالای چرت چیه میپرسین که چی مثلا
مامان های خوش سلیقه به پیچ منم سر بزنید خوشحال میشم @TricoRezvane
بافت انواع ست های سیسمونی وباکس های لوازم آرایش وغیره میباشد
با این کار میتونم برای بچه ام شیر خشک بخرم وسرلاک اصلا خودم شیر ندارم بچه ام سیر نمیشه خوش حال میشم به پیچ من بیاید
سلام خدمت مامان های گل خوشحالم وارد این گروه شدم من مامان فرهام کوچولو هستم
شوهرم همش بهم میگه تو قطره هاشو نمیدی ، بخاطر همینه بچع گریه میکنه، در حالی همیشه قطره هاشو میدم
آره خیلی زیاد پدرش تا گریه میکنه میگه به تو هم میگن مادر بلد نیستس با بجه چطور رفتار کنی در صورتی که خودش یک ساعت که نگهش داره صد بار زنگ میزنه کجایی
اره هم قضاوت هم دخالت که دخالا خیلییی بیشتر از قضاوت مثلا میگن بچت کند حرف میزنه تقصیر توعه تو باهاش حرف زیاد نمیزنی اینم یاد نمیگیره و میگن تو حوصلشو نداری باهاش کار کنی اینم یاد نمیگیره فکرم نمیکنن اخه من اگه حصولشو نداشتم تا همینجا هم نمیریسید خداروشکر داره بهتر هم میشه کم کم
من هنوز مامان نشدم بدونم
موافقم، منم سریع هر چی چیز بد بود اومد تو ذهنم همینجوریشم بچه داری یه روزایی واقعا سخت میشه با وجود تمام شیرینیهاش، حالا بخوایم به خاطرات و حرفای بد دیگران هم فکر کنیم و اهمیت بدیم دیگه داغون میشیم
قضاوت که نه ولی خلاصه هی میخوان یه چیزایی به ادم یاد بدن خب یکی نیس بگه عزیزم هیچکسی بهتر از یه مادر بلد نیس بچشو نگه داره تو رو خدا دایه مهربانتر از مادر نشین لطفا
واقعا خيلی دخالت ميکنن سربچم پسرمن بچه اي نيست بره ارايشگاه ميبريم گريه ميکنه دير به دير ميبريمش همين سر مو کوتاه کردنش غذا خوردنش لجبازیش دستشويي رفتنش خيلي ميگن من اغصاب ندارم باهاشون دعوا ميگيرم
همش تذکر میدن حواست بیشتر به بچه باشه
از اولی که خودم بدنیا اومدم قضاوت شدم تا الان که مادر سه تا بچه هستم،هم قضاوت و هم دخالت،رو اسم بچه هام گیر دادن،رو غذا خوردنشون،،بچه هام نا آروم بودن هر سه تاشون،این آخری شش ماهشه،همش میگن فلان غذارو این جوری درست کن اونو نده اینو بده خلاصه نگم براتون که دلم خیلی پر،برخلاف شماها که از مادر شوهر ناراحتین من از خانواده خودم،مادرم زن داداشام و داداشام 😁 متاسفانه هنوز نتونستم این رفتارهارو هضم کنم عصبی شدم ابروهام سفید شدن
آره. دخترم سینه مو نمیگرفت انقدر تلاش کردم نگرفت ولی بعضیا میگفتن تو از قصد بهش نمیدی یا تلاش نمیکنی😔
اره ولی نبایداهمیت داد
خیلی خیلی از دست عزیزانی ناراحت شدم که فکرشم نمیکردم
همین شوهر خودم بهم میگفت فکر این بچه نیستی لاغره
یا پدرشوهرم یواشکی به بچم غذا میداد فکر میکنه من بهش نمیرسم هی میگه لاغره لاغره
خیلی حرص میخورم از دستشون
اره من خیلی قضاوت میشم واز این موضوع بسیار ناراحتم وقتی بخودم برسم بقیه فک میکنن من بفکر بچه نیستم اگه هم خودمو فراموش کنم میگن بایع بچه این جوری شدی تو از پس بچت برنمیای
خیلی زیاد قضاوت میشیم، مخصوصا وقتی تو فامیل شوهر میریم همه یه ذره بین میگیرند دستشون رفتارمون رو زیر نظر میگیرند که چه جوری دارم بچه داری میکنم.. موقع غذا دادن به بچه یکی میگه شله یکی میگه سفته یکی میگه آب نده یکی میگه چی هست غذاش هر کس یه نظری میده مدامم قضاوتمون میکنند..
قضاوت نمیکنن ولی چند روزی هم که میان سر بزنن دخالت میکنن انگار بقیه سالو خودشون نگه میدارن
راهنماییم کنید خیلی کار واجب دارم
بچه ها من تا حالا چت نکردم و نمیدونم چطور و کجا مسعلمو بنویسم
سلام
وااای پدر شوهرم،انقد دخالت میکنه حالموبهم میزنه دائم میخاد یه چیزی به من یاد بده،اصن دوس ندارم برم خونشون،وقتی بچم غذانمیخوره میگه باید دنبال بچم بدوئم غذا بهش بدم درصورتی که میدونم بچه باید به میل خودش غذا بخوره...البته هرچند به حرفاش محل نمیزارم محترمانه جوابشو میدم ولی واقعا رواعصابمه وازقصد دوس داره ناراحتم کنهومنم علاقه ای به رفتن خونشون ندارم وخیلی شوهرم اصرارکنه میرم،وقتایی هم که نمیرم به شوهرم میگن بچه روبیار،انقدپرروئن ....واقعا حالمو خراب میکنن بارفتارو حرفاشون
سلام
بله قضاوت شدم
اگر بزرگترا چیزی بگن از روی تجربه و دید زمان خودشون هستش ناراحتی نداره اما وقتی یکی هم سن وسال خودت یا کوچکتر از خود آدم قضاوت بی مورد یا دخالت در بزرگ کردن بچت میکنه واقعا دور از انتظار و باعث ناراحتی آدم میشه. همه میدونن که برای بچه هیچکس دلسوزتر از پدر ومادر نیست اما متاسفانه بعضیا این نکته رو یا فراموش می کنن یا نادیده میگیرن و خیلی راحت در موردت قضاوتهای ظالمانه میکنن
من به شخصه هیچ عکس العملی دز مقابل این افراد از خودم نشون نمیدم فقط سعی میکنم طوری بچمون تربیت کنم که به مرور خودش متوجه اشتباهش بشه که بچه از همون اول تولد اون چیزی نمیشه که اونا انتظار دارن باید با تجربه و زندگی هم مادر یا بگیره هم بچه
البته ک قضاوت شدم،امااصلا توجهی نمیکنم ک کاری ک فک میکنم درست رو انجام میدم...شماهم اهمیت ندین،هیچکس ب اندازه ی ی مادر صلاح بچش نمیخاد،بقیه جای خوددارن.....
تا پسرم رو میبین میگن چقدر بچه ات لاغر شده وبهش خوب نمیرسی
کلا میترسن یوقت خدای نکرده فکر کنیم لالن
تا دلت بخواد ولی الان ک جلو چشمشون همه کار میکنم بچم بازم لاغر هیچی نمیکن
به حرف هیچکس گوش ندید
زیاد
تا جایی که دلت بخواد دخالت دارند
امان از مادرشوهر من ک سه ماه تمام هر روزخونه من بود این کارو بکن این کارو نکن میکرد حتی میگفت قربون صدقه بچت نرو چشمش میکنی اونوقت خودش هی قربون صدقه بچم میرفت وقتیم میرفت خونه هی زنگ میزد ک نبری حموم بندازیش بگو من بیام این کارو نکنی اون کارو نکنی میگفت من تاصب نمیخابم همش استرس دارم بلایی سر بچه نیارید انگار اون زاییده داده من بزرگ کنم اخر برگشتم گفتم خودم حالیمه چیکار کنم چیکار نکنم دیگه هم باهاش سرسنگین شدم خداروشکر کمتر میادومیره دیوونم کرده بود بخدا
سلام از چند ماهگی باید غذای کمکی به نوزادبدیم
میگن بچت بد قلقه...همش نق میزنه...میگن به خودت وابسته ش کردی 🥺🥺
مثلا میان میگن مواظبش خیلی باش کدوم مادری هواسش ببچش نیش وقتی جوابشون میدی ناراحتم میشن والا
مگه میشه عروس باشی و خونواده شوهر نگن تو مادر خوبی نیستی
هیشکی همچین حقی نداره ،هیچکس جز پدر و مادر غمخوار و نگران فرزندش نیست
وای از این بحث نگو که من همیشه ناراحتم
مخصوصا مامانم😔😔😔
اوه همسرم تا دلتون بخواد تا یه درد دلی بکنم باهاش و ببینه خسته م میگه پس مامان منچیکار میکرده با سه تا بچه 😶
بله خیلی زیادازطرف مادرشوهرم مخصوصا همسرم بعداززایمانم به شدت افسردگی گرفتم نمی تونستم به بچم شیربدم ازطرفیم که شیرم خیلی کم بود بااین وجودهمسرم خیلی اذیتم کردکه خودم عمدابه بچم شیرنمی دم دوسه بارم منوزدبااون حالم هیچ وقت نمی بخشمش ولی تاالانه که الان ازم معذرت خواهی میکنه میگه من اون وقت عصبی بودم شایدم راس میگه منم میگم پس من چی چرادرکم نکردی وخیلی قضاوت های دیگه ازطرف اطرافیان که چرابچت لاغره ومادرشوهرمیگه چراحرف نمیزنه وخیلی حرفای دیگه ولی دیگه ناراحت نمیشم چون که مگه اونلخرجی بچتومیدن مگه اوناازش نگه داری میکنن که راحت اظهارنظرمیکنن پس بیخیال همشون
ای خدا دیگه خسته شدم ایقد بچمو بردم دکتر و فایده ای هم نداره
دقیقا چرا بچه رو شیر نمیدی گرسنه است چرا انقدر پوشوندیش گرمش میشه چرا کم لباس تنشه سردش میشه یعنی کسی که مادره حتی یه سریال هم نمیتونه ببینه چون مادر شده و باید کلا در سرویس دهی به شوهر و بچه باشه
برای من قضاوت نه اما دخالت بوده اما گاهی مفید وبه حق میگن خوشحال هم میشم اما دخالتی که ناراحتم کنه نبوده خداروشکر
دخالت زیاد میکنن...
من انقد بد ویار داشتم تا ماه 8 همش میگفتن بخور بخور بچت کم وزن نشه
تا کی قراره دهنا بسته بشه کاری ب ی مادر نداشته باشن چ دوران بارداری چ بعد زایمان و دوره بچه داری ، هیچ کس بد بچش رو نمیخواد هیچکس احمق نیست بچش رو زجر بده و اذیت کنه
اوایل زایمان بخاطر خستگی زیاد و بی خوابی یکم بی حوصله بودم، بهم میگفتن تو که عرضه بچه داری نداشتی چرا آوردی، واقعا بجای درک شرایط بچه داری و افسردگی پس از زایمان باری رو دوش مادر میشن
فضاوت کردن ، کم هم گریه نکردم ، انگار ی جین بچه بزرگ کردم تو این یکی موندم ، اولین بچمه ، من مادرشم میفهمم چی براش خوبه چی بد چی میخوره چی نمیخوره ، باور نمیکنن فکر میکنن تنبلیم میشه فلان غذارو بدم دخترم ولی چقتی علاقه نداره چیکار باید کنم باید ب زور بریزم حلقش ، حساسیت داره باید بهش بدم تا خدایی نکرده ی بلایی سرش بیاد ، نه ماهه دارم بزرگش میکنم اینقد هم احمق نیستم میفهمم چیکار کنم ، چیزی ک صد سال پیش نبوده الان هست تقصیر منه ؟ بچه حساسیت داره ب غذا ب هر چیزی ، گوش نمیکنن بهش دادن الا ده روزه ب زور شکمش کار میکنه اذیت میشه ، الان دیگه تایید شد من راست میگم
اَه
بهترین راه اینه که با کسی رفت امد نکنی تا یک سال...والا رو ندین پاشن بیان خونتون..هرکی هم حرف زد بگین این زندگیه منه اینجوری حال میکنم
خیلی خیلی قضاوت شدم پسرم خیلی شیطون هست وکلی خرابکاری میکنه که همه رو به پای من میذارن
نظرارو که خوندم خیلی ناراحت شدم بچه هرکسی براش از جونش هم عزیزتره اخه نمیفهمم چرا بعضیا به خودشون اجازه دخالت یا قضاوت کنن😔😔😔😔
من بچم تازه راه افتاده هردفعه که میخوره زمین همه میگن باید خیلی مراقبش باشی .اخه من که علم غیب ندارم کی میخواد بیوفته بگیرمش .خیلی دلم شکسته
من دوست دارم موهای پسر عمو بلند کنم اما وقتی موهاشون بلند میشه میگن(خواهر شوهر و پدر شوهرم)جلوی رشد بچه رو میگیره ،سپس میزنه حالااونیکی جاریم دوتا دختر داره همیشه مو هاشون شلخته و شپشیه هیچی بهش نمی گن چون چی اون جوابشونو میده همه از ترس این که موهاشون شپش بگیره پیششون نمیرن ولی جرات نمی کنن بهش بگن هر وقت میان خونه ما من همه جارو سم پاشی میکنم همه چیرو میشورم نمیتونن به اون چیزی بگن پیش اون به من میگن که اون حالیش بشه ولی انگار نه انگار
من امروز از طرف شوهرم قضاوت شدم به اینکه بلد نیستم بچه داری کنم چون بچم گریه میکنه بلدنیستم آرومش کنم اخه من همه تلاشمو میکنم شده یک ساعت باهاش حرف میزنم همش بغلم راه میرم ما مادرا چکار باید برای بچه هامون بکنیم که به چشم بیاد لااقل ازمون بخاطر زحمتایی که میکشیم یه تشکر خشک و خالی بکنن امروز واقعا دلم شکست
اره قضاوت شدم.
همه میگن بلدنیستی غذابدی.
بلدنیستی آب بهش بدی
اینکه مادرشوهرم اصرار داره که تو شیرت کمه.با چشماش میبینه شیر دارما ولی بازم میگه.کم مونده بهش بگم بیا بخور تا ببینی زیاد داره
از همون بارداری و شیردهی تا الان که الوین یک سالشه کلا بهم تیکه انداختن
متاسفانه قضاوت میکنن ولی بیشتر دخالت ...
آره والا. من ب بچم گوشی نمیدم بازی کنه فقط برا الو کردن بهش میدم. بهم میگن نمتونی از گوشی دورش کنی خیلی حساسی.
آخ آخ آخ بچه لاغر باشه تو بهش نمیرسی چاق باشه تو نمیرسی هل وهوله میخوره دیگه رد دادم خداااااااا
خیلی زیااااددد☹️☹️ با اینکه تازه ده روز گذشته و هنوز حالم بعد از جراحی خوب نیست
مادر نکوهی همیشه هست متاسفانه
پسرمرفلاکس داره ودایم بمن سرکوفت میزنن تو شیر زیاد میدی میاره بالا
أمان امان از دست دایه های مهربان تر از مادر😡😡😡😡😡😡
مادر شوهرم میگه تو انرژی منفی میدی به بچه لباس پوشیدنی گریه میکنه میگه بلد نیستی براش غذاهای مقوی بپزی😡😡
شوهرم هروقت ک بچم گریه شدید میکنه میگه از شیر تو معلوم نیست چی خوردی ک اینجوری میکنه. انگار مقصر گریه های همیشه اش منم
ازاینکه توشیرخشک میدی ومادرپسرت نیستی دلم شکست
من یه نامادری ام هرچی هم ب دوتا بچه شوهرم لطف کردم و محبت از اخر از دهن خودش شنیدم گفت تو نامادری هستی و جای مادرشونو نمیگیری همه اقوامش هم راجبم همین حرفو زدن دیگه متنفرشدم از بچه هاش مقصرشم خودش بود
آره زیاد گوه خوری کردن دلمم ازشون خیلی پره که تو مادر نیستی دلت برا بچت نمیسوزه احساس نداری آخه مادر میتونه بی احساس باشه و بچشو دوس نداشته باشه 😞😞
بهم میگن حس مادری نداری به بچه خوب نمیرسی بلد نیستی بچه نگه داری
پسرم با چهارکیلو وزن و 49قد به دنیا اومد و بخاطر کم اکسیژن بستری شد منم با یه زایمان سخت و داغون از بستری شدن پسرم داشتم میمردم مادرشوهر و خواهرشوهرا اومدن با طعنه اوه ما بچه زاییدیم دو متر قد تو اینهمه خوردی و به خودت رسیدی اینو زاییدی قلبمو شکستن
اره خواهرشوهر ومادرشوهرم .چون بچم شیر خودمواصلا نخورد مجبور شدم شدم شیر خشک بدم😢😧😧
خیلی ولیه کیه که اهمیت بده اصلا برام مهم نیست
اره خیلی لوس بارش اوردی و...شیرم خشک شد یهو شیرخشکی شد سراین شیرخشک دادن چ زجرها ک نکشیدم وهرلحظه اشکمودرمباوردن اخرشبا بالاسربچم گریم میگرف ناخوداگاه هنوزم دارم قضاوت ومقایسه میشم خدابزرگه
خیلییییی زیاد انگار بچه اوناس دادن دست من بزرگش کنم؛چون بهش غذا میدی واسه همین بی اشتهاس نده خودش گرسنه باشه میاد میخوره؛چون یادش نمیدی نمیره دسشویی جیش کنی ؛
من چون همسرم کارش یه جوریه که همش میره ماموریت بیشتر خونه مامانم هستم، به خاطر همین هم زیاد قضاوت میشم هم دخالت میکنن، کافیه دخترم بگه غذا نمیخورم یکی میگه نه باید بخوری از اون ور یکی دیگه میگه ولش کن اگه نمیخوره بزار نخوره، اون یکی میگه گوشتاشو بخور، دیگه به من مهلت نمیرسه که به بچم بگم بخور یا نخور البته این فقط یه نمونه کوچیک بود، یا وقتی دخترم میگه مامان میشه فلان چیزو بخورم تا من بیام دهنمو وا کنم کلی نظر میدن که میشه یا نمیشه
دختر من موهاش کمه من دوست ندارم موهاش رو کوتاه کنم همه میگن تو مادرخوبی نیستی به خاطراین که تو تواین سن دوست داری گل سر به سرش بزنی داری گندمیزنی تو موهای بچه موهاش رو بایداز ته بزنی تا درست بشه یا میگن اگه بچت خوب غدا نمیخوره جون نمیگیره چون دست پخت تورو دوست نداره خوب غذادرست نمیکنی براش کلا اطرافیان خیلی بیشعور هستن
کدوم مادریه حرف نشنوه بچتو مث دسته ای گل بزرگ کنی بازم یه ایرادی یه حرفی در میارن 😑🤦♀️
من یه دختر ۴ ساله دارم و یه دختره ۲ ماهه همه میگن دیگه دختر بزرگشو دوس نداره محبت نمیکنه بهش توجه نمیکنه آخه کدوم مادر همچین کارو میکنه چون بچه دوم به دنیا میاد از بچه اول بدش میاد دختر ۲ ماهم چون به رسیدگی زیاد نیاز داره بهش میرسم میگن دوس نداری دیگه 😢💔
بله خیلی.بیشترازهمه مامان خودم معتقده من مامان خیلی ظالمی هستم
همیشه می گفتند تو بچه داری بلد نیستی ،خیلی هم دخالت می کردند
اره بخاطر اینکه بچم لاغره فکر میکنن من مقصرم.با اینکه هیچی براش کم نمیزارم
ما همه مادرم ولی همین مایم ک تو طول زندگی هم جنسای خودمونو قضاوت میکنیم منکرش نشید لطفا
اره خیلی وقتایی ک کم میارمو و عصبانی میشم همش بهم میگن حق نداری عصبانی بشی چون خودت خاستی بچه بیاری
اره مادرشوهرم میگه مدام لباس های رنگارنگ تن بچه کن هردفعه با یه لباس باشه ولی من خیلی راحت میگم اول راحتی بچمه و بعدم اصلا دوست ندارم به سر و گردن بچه فشار بیارم بخاطر اینکه روزی دوبار لباس عوض کنم براش فقط برای قشنگی😑بچه عروسک نیست که اخه
دایه بهتر از مادر زیاده درصورتی که خودشون ذره ای بلد نیستن همونو برای خودشون انجام بدن
اره میگن تو اصلا حوصله بچه رو نداری بهش نمیرسی
اووه تا دلت بخواد هر کی یه چیزی میگه منم هیچکدومو گوش نمیدم😄
آره بااین حال که بهتریین کارارومیکنم واسه بچه هام چون بابام حساس رواینا همش میگه بایدعروسی نمیکردی همون درستومیخوندی تونمیتونی یه مادرخوبی باشی🤨
بچه هرچیزیش بشه میگن مقصرمادرشه🙁
مطمئنا قضاوت شدم بیشتر از طرف خانواده خودم و خانواده همسر ،اینکه چرا به بچه غذای کافی نمیدی چرا خودت خوب غذا نمیخوری ؟چرا بچه تپل نیست ؟ حتما خوب شیر نمیخوره ،قبل از شش ماهگی میگفتن چرا بهش آب نمیدی ؟
دختر منم قد و وزنش خوبه،اما همش بهم میگن لاغره،جون نداره
صبح تا شب با بچه تو خونه تنها بودم و درس هم میخوندم، تازه بهم میگفتن تنبلی که خونت برق نمیزنه
خیلی سختم بود ولی سپردم دست خدا
خیلی زود جواب همه رو میده قربونش برم
اره خیلیا قضاوت میکنن و دخالت منم قبلا خیلی ناراحت مسشدم و تو خودم میریختم اما الان یاد گرفتم که اگه واقعذ از حرف کسی ناراحت میشم همون لحظه منطقی جوابشو بدم نه با دادو بیداد و خودخوری اینطوری آرامش دارم😊😄
خیر به کسی اجازه دخالت و قضاوت توی مسایل خصوصی زندگیم نمی دم
همه واس بچه مون دایه مهربانتر از مادر میشن تو شیر خوردنش تو همچیش میخوان دخالت کنن .مخصوصا اینکه شیر خودمو نخورد میگن خودت نخواستی بدی از اولم نقشه ات همین بود
دست رو دلم نزار...
منم دخترم رفلاکس پنهان گرفت شیرمو پس زد دیگه نخورد مادرشوهرم میگفت تو شیر نداری که این طفلی بخوره خیلی دلم شکست از این حرفش واقعا بعضی ها هر چی بهشون توضیح میدیم هیچی نمیفهمن
بله دائماااااااا دائما منو دچار عذاب وجدان کردن و میکنن هم تو بارداری هم تو شیردهی هم الان دائما دارن از بدی های من بعنوان مادر میگن مادر و خواهر و عمم
اره چون شیرم کمه مادرشوهرم از اول میگفت سینهات شیر دارن؟؟شیر دارن؟ رفته به بقیم گفته شیرش سیرش نمیکنه 😑
از اول به دنیا اومدنش خیلی قضاوتم کردن بچه ی من شیر منو نخورد شیر خشک خورد گفتن من بهش ندادم و در آینده بچه ام به من احساسی نداره ... دخترم خوب غذا نمیخوره میگن من بهش نمیرسم اگه یه وقت مریض بشه میگن من حواسم بهش نبوده و ...
آره زیاد اطرافیانم معمولا مخصوصا مادر شوهر بردار شوهرم خییییلی
من بچم سینه رو نمیگرفت هرکس بهم میرسید میگفت وااای چقدر بی خیالی یه کاری کنبچت شیر بخوره از اون طرف اول کرونا بود استرس خانوادم ازدور بودن، خیلی افسرده شدم
تا دلتتتت بخااااادددد
من اصلا به حرفای هیشکی اهمیت نمیدم بخاطر همین اصلا یادم نیست کسی چیزی گفته یا نه
تو روش تربیتی گاهی وقتا اره
دخترم رفلاکس داشت همش بالا میاورد میگفتن بهش زیاد شیر میدی بالا میاره الان یک سالشه خیلی لاغره با اینکه هم خوب غذا میخوره هم من خیلی بهش میرسم ولی دیگران میگن که من بهش غذا نمیدم یا اب نمیدم مادر بودن منو زیر سوال میبرن کاش بفهمن که ما مادرا از همه چیز خودمون میگذریم
هیچکس نمیتونه شرایط دیگری رو درک کنه...فقط تصویرو تفکرخودشو بیان میکنه
زیاد..واین بی انصافیه ..قضاوت
سلام مامان گل
میخواستم در مورد درمان اسهال پسرم بپرسم الان چهار روز اسهال هرچی بهش دارو میدم خوب نمیشه نمیدونم چکار کنم حتی دکترم بردم
همیشه خوب با وجود بد نمودار میشه باید بدها باشن تا خوبیها دیده بشن پس خیلی عادیه که یه مادر قضاوت بشه اگه نشه جای تعجب داره
من خودم از دست خودم ناراحتم چون پسرم شیر خشک میخوره فکر میکنم کوتاهی کردم در شیر دادن از سینم اگر بیشتر تلاش میکردم شایدشیر خودمو میخورد ولی همیشه یکجور نیست شرایط روحی مادر تاثیر داره که من روحیه بسیار بدی داشتم که باعث این مشکل شد
به من میگن سر بچه ات حساسی. آخه مگه میشه ادم روی بچش حساس نباشه.خب یا مسئولیت مادری رو قبول کردم. می خوام درست انجام بدم.میخوام اذیت نشه. تو سرو صدا نمی خوابونم.... همش میگن تو سر وصدا بخوابون تا عادت کنه. بچم عصبی میشه خب
نوزادم شب ها گریه میکنه چرا ۱۵ روزش است 😪
برای من انجیر خوبه نوزادم ۱۵ روزش است
خیلی همش مادرشوهرم به زوز میگف شیرخودتو بده بابا به پیر به پیغمبر شیرم نیومد که نیومد همشم آبکی بود
اره، خیلی زیاد، مخصوصا از طرف خانواده همسر، میگن چقدر به بچه هات رسیدگی میکنی بزرگ بشن نگات نمیکنن، به فکر خودت باش، نمیدونم دوستن یا دشمن این قوم شوهر به فرماندهی مادرشوهر
اوه اوه...امان از دست قوم شوهرم....فک میکنن همه چی میدونن ولی هیچی حالیشون نیست.خدا رو شکر خودم خیلی خوب به بچه ام میرسم دهن همه بسته شده
ازاینکه همش میگن بچتوهنوزم ازپوشک نگرفتی تازه دوسالشه وهنوزنمیتونه بگه ک جیش دارم ومنم تازه دارم یادمیدم بهش روزاپوشک نمیکنمش ولی شباپوشک میکنم
من با قدرت و احترام جلوی هرگونه دخالت و کنایه رو گرفتم الان دخترم ۶ ماهشه و خیلی حس خوبی دارم
مادر هم انسانه اجازه ی خطا داره دلیل نمیشه کسی به خودش اجازه قضاوت بده و این وظیفه ی خودمونه تا جایگاه و شخصیتمونو حفظ کنیم
اره ولی من اهمیت نمیدم به حرف دیگران قضاوت بیجا میکنن
ن خداروشکر یا شایدم بگن من خیلی شوتم متوجه نمیشم😅🤦🏼♀️😁
واقعا بعضی سوالاتون مزخرفه. خب مگه میشه نکنن. ینی اگر تمام و کمال هم ماددی کنی باز ی جاش برای افرادی میلنگه
مادرم خیلی دخالت میکرد تو تربیت بچم اون روزا سر کار هم میرفتم و مجبور بودم بچم رو پیش مادرم بزارم تا جایی که دیگه دخترم از من حرف شنوی نداشت
دخالت زیاده ولی کمتر میشه رفته رفته
بچم شیرنمیخوره ضعیف شده هی به من میگن خانوادم که بدنش شل ول😢
خدا دلی رو که درد میاره درد بیاره . همه از این حرفا شنیدیم انگار ک خودشون علامه دهرن .
نه خداروشکر ، همه به من میگن واقعا خیلی صبرو حوصلت زیاده که بچت ماشالا به این شیطونی میتونی ازپسش بربیای و اینکه من زود باردارشدم مادرشوهرم میگه خداروشکر خداروشکر خیلی خوبه ادم زود باردار بشه و اینکه دخترمم بهم وابستس همه میگن خیلی خوبه که اینقدردوستت داره و میگن ماشالا به همه کاری میرسی شوهرم میگه خیلی ماشالا زرنگی هم به بچه میرسی هم خونه همیشه تمیز و مرتبه هم غذاهات اماده و خوشمزه اس نه خداروشکر ازمن تعریف میشه
آره پسر من رفلاکس شدید داشت دو بار خواهر شوهرم گفت شیشه شیر مادر واقعی امیرعلی منم دومین بار جوابشو دادم گفتم به شما مربوط نمیشه به منو باباش مربوط
😃😃😃😃😃😃
چرا من پسرم خیلی ورجه وورجه ای بود...میگفتن مامانش تربیت نکرده...نمیفهمن چه میشه کرد
تاحالا کسی چیزی بهم نگفتی همش تعریف میکنن ک دخترعاقل وباادبی داری ،،چون من بادخترم رفیق شدم نزاشتم ازم بترسه
اینکه میگن شیرت سیرش میکنه؟نه پس گرسنه اس اه اه
بعضی اوقات خیلی حرفای مفت میزنن خیلی هم ناراحت میشم ... ولی بعضیا مادرزاد نفهمن کاریش نمیشه کرد
اوفففف قضاوت دخالت به اینجام رسیده بعضی وقتا واقعا کم میارم که من اصلا مامان نیستم یه گرگم واس بچم .......
اره خیلی همه مادر شوهر خواهر شوهر مادرم خاله هام همه همه واقعا تو این دوران حساس خیلی عصبی شدم خیلی بخدا تموم سعیمو میکنم بتونم مادر خوبی باشم....بچه م یکم یه طرف پشت سرش صاف شده چون خودم بخیه داشتم نمیتونستم هر دو طرف شیر بدم فک نمیکردم اینجوری بشه کاش بیشتر اهمیت میدادم کاش واقعا عصبیم همه قضاوت میکنن سر بچه کجه پشت سرش صافه اله بله چرا اینجوریه چرا شیر خودتو میدی چرا شیر خشک میدی چرا بچه اونجوریه چرا گریه میکنه چرا اینجوری لباس تنش میکنی چرا زیر سرش بالش گذاشتی و و و و و و و و و و و این کارو بکن اون کارو بکن باباااااااااا منم ادمم بخدا سعی خودمو میکنم اینو بخور اونو نخور حرف گوش نمیدی چرا اینجوری شدی چرا هر چی میشه میری تو نت میگردی حرف مارو گوش نمیدی خسته م خسته از نظر روحی خسته م
بله منم دینطوری شدم یدون پسردوسال دارم که خیلی شیطون یکی میگه خوب تربیتش نکردی یکی میگه زیاد رفت خونی بابات اینا اینطوری شد خلاصه خیلی میگنه یدون مادرشوهردارم زبونش عین زبون مار زهرمار خلاصه خیلی میگن ولی من اصلا به این حرفا اهمیت نمیدم بذار هرچقد دلشون میخواد بگن😐😐😐😐
بله بهم میگن خیلی حساسی و به شدت در کارهام دخالت میکنند
بله دختر من تازه راه افتاده و شنبه گذشته درحین راه رفتن تعادلش رو از دست داد و مثل خیلی دفعات که زمین خورده بود افتاد روی زمین و این بار دستش شکست، بچه روی فرش افتاد، وزن زیادی نداره و حتی سرعت زیادی هم نداشت، حتی گریه زیاد هم نکرد و زود ساکت شد و دستشو تکون میداد تنها دلیل اینکه بردمش دکتر این بود که نمیتونست دستشو روی زمین بذاره و بلند شه یا چهار دست و پا بره
از اون روز نوع نگاه های برادر شوهرم و حرفای مادر شوهرم که همشون منو مقصر میدونن و میگن تو مواظب بچه نبودی داره آزارم میده، هیچ مادری بی توجه به بچه نیست این واقعا یه اتفاق بود که ممکن بود هرجایی و برای هرکسی بیفته
سلام، به نظرم نصف بیشتر دلیل افسردگی بعد از زایمان مادرها، قضاوت و اظهار نظر دیگران در موردشونه
بهم میگن برای بچت دل نمیسوزونی...چرا رنگش زرده،چرا وقتی گریه میکنه ،میذاری راحت گریه کنه،مادردلسوزی نیستی،نذار تلویزیون ببینه ،گناه داره و....
فراوان بخصوص خاندان شوهرم کلا در حال قضاوتم هستن
کلا وقت سر خاروندن ندارم هم کار بچه هم کار خونه هم کار خودم اخرشم میگن بلد نیستی هی میگن این کارو بکن اون کارو نکن
آره خیلی,هم تو دوران بارداری هم بعداز زایمانم.ولی خب اصولا گوش نمیدم و کار خودمو میکنم😄
وای آررره ،بچم کولیک شدید داشت خیلی گریه میکرد میگفتن چه بچه ایه تو داری دائم گریه میکنه ، میگفتن بلد نیستی بچه رو ساکت کنی ای کاش خواهرت بود پیش اون ساکت میموند ، یا اینکه ریفلکس شدید گرفت نمیتونست شیر بخوره دکترا هم ریفلکسشو تشخیص نمیدادن چون بالا نمیاورد میگفتن چرا بهش شیر خشک نمیدی درصورتی ک هیچ مدل شیر نمیخورد😐 قضاوت بسیااااار است 😐😞
اره خیلی همسرم همش مادر بودنمو زیر سوال میبره خب دل ادممیشکنه دیگه
اره😔
من از خانواده دورم و چندماهی یکبار میبینمشون اما دورا دورنظرات خودشونو میدن ک من میگم مادرش منم پس من تصمیم میگیرم چجوری باشم شماسعی کنیددرگیر بچه های خودتون باشین.
دخترم سینه خودمانمیگیره نمیدونم چی کار کنم
من قالی دارم تو خونه تا قبل بارداری میبافتمش اما الان با بچه سخته یکم همش خانواده شوهرم بهم میگن دیگه کاری که تو خونه نداری چرا نمیبافی تموم شده بره فلانی با دو قلو داشته قالی بافته تموم کرده همش با دیگران قضاوتم میکنن تحمل این حرفا سخته برام
اره خیلی حرف مفت زیاده. من امروز صبح پسرم یه دفع بالا آورد هرچه میخورد میاورد .بعدش من چهار روز پیش رفتم خانه داداشم خواهر شوهرم به شوهرم میگه حتما مال اینه رفتین اونجا شوهرم گفت ما چهار روز پیش اونجا بودیم تا امروز صبح هم بچه خوب بود یه دفع آورد بالا. و خیلی خیلی حرفای مفت دیگه
منو قضاوت کنن با دلیلی و منطق جوابشونو میدم ینی بهم برمیخوره شوهرم همیشه میگه که تو به بچه نمیرسی وابسته مامان بابامه دیگه نمیگه چون مامان باباشو اندازه من تو خونه میبینه بچه اش وابستشونه والاه از اون عروسا میشدم نمیزاشتم نزیکشون بشه ادم خوبه میشدم والاه
خیلیییییییی خیلیییییی زیادددد از همسرم گرفته تا بقیه
آره بابا من بچم عدم تحمل لاکتوز داره مجبور شدم شیر بدون ااکتوز بهش بدم همه میگفتن آره متاسفانه شیرت به بچه نمیسازه😂😁
واقعا ما زنا تا کی باید چرت و پرت بشنویم چرا مردا رو کسی قضاوت نمیکنه
بنظر من که تقصیر خودمونه خودمونیم که همیشه با زبونمون زنای دیگه رو اذیت میکنیم حالا ممکنه خیلیا بگن نه ولی بطور کلی میگم ما زنا خودمون خودمون رو آزار میدیم
خواهرم گفت بچتو گشنگی میدی🤐
ای گهواره جان خانواده شوهر مخصوصا که خونه شون کنار خونت باشه حرفا و چرت و پرت زیاد میگن بنظر هیچ کس عین مادر غمخوار بچش نیس و همشون ادای دایه مهربون تر از مادر میش اگه زیاد اهمیت بدی که همسایه ها هم شروع می کنه .مادر شوهرم همسایه مونه از بس ازش بدم میاد همش دخالت می کنه به کارای بچه و من حوصله بحث رو ندارم بد تر از اینکه طرف بچه رو الکی میگیرن و توی تربیتش هم دخالت می کنن حالم ازشون به هم می خوره
بله خانواده شوهرم مخصوصا پدرشوهرم شوهرم خاهرشوهرعنتر شغال سگ میمون تف توذاتشون گوبگیرتشون هیچوقت ازشون نمیگزرم ایشالا خداجوابشوبده
اره😁😁😁😁😡
سر شیرخشک بیچارم کردن
منو توی دوران بارداری خیلی قضاوتم می کردن و خیلی اذیت می شدم الان که دخترم به دنیا اومده قضاوتم می کنن و بنظر شون خودشون فیلسوف ان و من هیچی از بچه داری بلد نیستم ولی دخترم در عوض وزنش عالیه و هر موقع بهداشت می برم از وزن دخترم راضی هستن ولی بازم بهم میگن من بلد نیستم و این حرفا میگن به فکر راحتی خودشه و بچه رو دوس ندارم ولی من درعوض اصلا توجهی بهشون نمی کنه و فدا سرم که هر چی میگن 😉
مادرم قضاوتم میکنه
بله من مادری ام که بچه ش آلرژی شدید داره و تو نه ماهگی وزنش ۷کیلوعه..همه قضاوتم میکنن برا وزنش در حالی که من هر کاری از دستم برومده انجام دادم.
بله شده مخصوصا مادر شوهرم فکر میکنن خودشون مادر نمونه بودن که هر کسئ ممکنه خطا کنه اما قضاوت برائ خودشون خوب نیست برائ ماکه تجربه نداریم بده
شوهرم خبربارداری رو بهش گفتم خوشحال نشدهمش میگه سقط کن خودش همش میگفت من بچه میخام الان میگه نمیخام بخاطر یه مادرو دختر عراقی زندگیم داغون کرده همش گریه میکنم نمیدونم چکارکنم اصلا خونه هم نمیاددوهفته منو تنهاگذاشت ورفت الان هم صبح میره شب میادمیخابه حتی غذاش بااونا میخوره اصلا به من توجه نمیکنه
اره زن داداشم میگه بچت چرا جیش دادن بهش یاد نمیدی میگه مادر که میشی باید سختی شو بکشی و میگه اصلا به بچت نمیرسی
فکر بعدی هم نیست ایشالا دفعه بعد 😈😈😈
من فقط ی چیز اذیتم کرده شدیدا اونم اینکه پسرم موهاش بور و بلند منم عاشق موهاشم هر کی هم میبینه از دورو بریام میگه کوتاش کن ضعیف میشه چشاش آخه به شمااااااااا چههههههههه اه😣😣😣
قضاوت آره مادرشوهرم همش بهم گیر میده
سلام وقت ب خیر دوقلوهای من الان ۱۷ روزشونه و مدفوع خیلی سفتی دارن و موقع دفع اذیت میشن و گریه میکنن کسی میدونه چیکار کنم بهتر بشن؟؟؟
ارههههههه همین دیشب پدرشوهرم دراومده میگه بچه رو لاغرش کردی اخه من باهاشون زندگی میکردم الان ۱ماهه دیگه جداشدم ازشون مثلا میخواست بگه ازاینجا رفتین ب بچت نمیرسی بخدا من پدرشوهرما اندازه بابام هم نه بیشتر بابام میخواستمش ولی از دیشب از چشمم افتاده😭😭
بله بخاطر رژیم سختی ک برای الرژی دخترم دارم مدام حرف میشنوم ک چکاریه چیزی نمیخوری رژیم چیه و...
اره خیلی
اره خیلی ها خیلی چیزا گفتن و من چون استرس داشتم جوش میزدم به خاطر حرفاشون ام الان خداروشکر دیگه حرفاشون برام مهم نیست کارخودمو میکنم
تادلت بخواد
قولنجی شدن بچه یعنی چی؟
من همیشه میگم هرمادری بچه خودشو بهتر از بقیه میشناسه واگه مشکلی داره اون خودش به حد کافی عذاب میکشه دلیل نداره من بیام اونو دوباره بهش گوشزد کنم چون منم مادرم واذیت میکشم از نصیحتای بیجای اطرافیان.
قضاوت نه ولی نصیحتاشون از قضاوت بدتره یعنی کل تربیت وبزرگ کردنت غلطه
مامانم هر از گاهی میگ خدا میدونه بچتو چجوری میخوای نگه داری :///
ن خدا رو شکر
مورد قصاوت قرار گرفتم ولی همیشه سعی کردم کسی رو قضاوت نکنم،قضاوت دیگران هم برام مهم نیست چون خودم می دونم که تمام تلاشم رو برای بچه ها انجام میدم
اره دخترم از تاب افتاد دندونش لبشو پاره کرد همه سرزنشم کردن حواست به بچه نیست اونطوری ک اون اذیت میشد میدیدمش حاضر بودم لب خودم اونطوری میشد بقیه فکر میکنن دلشون بیشتر از من برای بچه میسوزه انگار من دوست دارم بچم زخمی شه 🥺🥺😔😔
الهی امین
من پسرم دو سال و یک ماهشه ولی هر وقت میخوام از پوشک بگیرم برا اینکه بد دله پوشک میاره ببندمش که نریزه بهش تو دستشوییم فکر میکنه فقط باید اب بگیره به خودش اصلا مفهوم جیش کردنا درک نمیکنه
ارع چون بچم شیرخشکی شد گفتن ت خودت نمیخاستی بهش شیر بدی مادر نیستی ولی من خیلی کارا کردم ولی شیرخودمو نخورد همه جوره هم امتحان کردم حتی کلاس شیردهی هم رفتم بازم فایده نداشت
اجازه نمیدم قضاوتم کنن💪
خیلی این اجازه رو نمیدم. کسی چیزی بگه معمولا جوابشو میشنوه. موادب باشه مودب جواب میدم بی ادب باشه مثل خودش جواب میدم
ازمادرشوهرم نارحتم که بجای کمک به بزرگکردن دوقلوهام انتظارداره براش کارکنم اون چه کارای حیات ۱۰۰۰۰۰متری روجاروکنم و....
سلام هفته ۳۱ هستم بهم گفته زایمان زود رس داری کسی ای جوری بوده
آره اون موقع که پسرم تازه به دنیا اومده بود
دخالت زیاد میکنن خانواده شوهر😏😏
به من مادر شوهرم هر کاری که میکردم غر میزد الآنم همینجوریه بازی میکنه دخترم میگه درست تربیت نکردی شلوغه غذا درست نمیخوره میگه درست تربیتش نکردی بد غذا شده بنظرتون من چیکار کنم؟؟؟،،
زیااااد، مخصوصا ک میگن چجوری با این هیکل درشتت شیرت کمه و ب بچه ت شیرخشک میدی🤦♀️
سلام بچمو دوهفته میشه ک کم کم از شیر گرفتمش هر روز داشت بهتر میشد.ولی از دیشب خیلی بیقراری میکنه بیدار میشه گریه میکنه لباسمو میزنه بالا حالم خیلیییی بده چیکارکنم کمکم کنید لطفا😭😭😭😭
دیگران پدرمونو درآوردن با دخالتا وقضاوتاشون. یکم فکر نمیکنن خب این مادر الان پنجاه روزه تمام وقت با بچشه،قطعا عادات و رفتار و خلقیات بچشو بهتر از من میدونه،هی میخوان تجربیاتشونو تو حلقمون کنن،هی نظر بدن،هی دخالت کنن. بابا بذارید هرجا نیاز بود خودم ازتون میپرسم اونوقت نظر بدید،نه اینکه با ذره بین نشستید فقط هی میگید واااای پستونک میدی؟ فکش کج نشه،وااااای شیرخشکی شد؟ من انقده شیر داشتم که محله رو شیر میدادم،واااااای بچت گریه میکنه؟ بچه ی من اصن گریه نمیکرد همش قهقهه میزد. بابا دیوونمون کردن بخدا
آره ، چون بچم وزن بالا بدنیا اومده بود ولی بعد بدلیل رفلاکس و آلرژیک وزنش نرمال رشد نکرد و خیلی استخونی و لاغره بهم میگن بلد نیستی مادری کنی ، میگن فقط سن زیاد کردی هیچی بارت نیست. درصورتیکه من تنها فوق لیسانس توکل فامیلم و درمورد همه چیز قبلش کلی مطالعه میکنم و تمام وقتم سربچمه ، حتی خیلی روزا نمیرسم خودم غذا بخورم انقدر درگیر آب و غذا دادن و مراقبت ازشم. این حرفا فقط دلما میشکونه
اینکه چون مشکل قلبی داشتم و شیر نداشتم بهم گفتن تو که برا بچت کاری نکردی بعدا بهش میگیم کتکت بزنه و ازت انتقام بگیره
اره اوایل زایمان رژیم گرفتم میگفتن تو مادر خوبی نیستی که از اول رژیم گرفتی شیر رو کم میکنه اصلا کم نمیشه
آره خیلی قضاوتم کردن یکی راجع به شیر خشک دادن به بچم چون شیر خودم خ کمه و دیگه این که میگن بچه آرومه پس زحمتی نداره
اره شوهرم وقتایی که خسته میشم میگه تو مادر خوبی نیستی وظیفته به بچه برسی چرا میگی بچه اذیت میکنه با اینکه من جونمو برا دخترم میدم و به لحظه کم نزاشتم
خواهر شوهرم هر دفعه میخاد بگه که تو یاد نداری یه دفعه میگه میری سرکار بچه شیشه نمیخوره دیگه شیر تو رو هم نمیخوره.یه دفعه میگه این بچه شما غذا نمیخوره.یه دفعه میگه چرا یادش ندادی خودش بازی کنه کلا ایراد میگیرن
هیچی خواهرشوهر هروقت به من میرسید میگفت بسه دیگه هرچی میخوای پیش مامانت باشی و به زور ازم میگرفتش نکبت و بچم گریه گریه ...واقعا حیوون بی شعوری بود..عنتر و خیلی حرفای دیگه که واگذارش کردم به خدا
بچه ام از وقتي دنيااومد حساس بود مثلا دير شير ميدادم قهر ميكرد شير نميخورد الانم يه ساله اس تا يه چيزي رو ازدستش بگيرن عصباني ميشه ميگن بچه رو بد بار اوردي لوسش كردي بعدا نميتوني جمعش كني☹️
اره قضاوت میکنن ک ب دخترم نمیرسم و اهمیت نمیدم بعضی وقتاهم دخالت میکنن
ای بابا عزیزان ب این چیزا توجه نکنین چون فقط خودتون میدونید و میفهمید ک چقدر دلسوز بچه هاتون هستین
قضاوت نه دخالت های بیجاشون ادمو خمه میکنن هرچیزی خودشونو دخالت میدن
اره به من میگن رفتارت عین مادرا نیست خیلی خونسردی با بچه بازی نمیکنی همش با خودشون مقایسه میکنن توقع دارن منم عین خودشون با بچه تا کنم ولی من از تربیتو رفتارشون خوشم نمیاد اونا دوست دارن بچه آویزونت باشه ولی من دوست دارم بچه استقلال خودشو داشته باشه قوی باشه وابسته نباشه
بلههههه بیشتر دخالت کردن تا قضاوت
حالا هم که به دنینا اومده میگن همش باید بغل ما باشه. وقتی هم میگم بغلی میشه نمیزاره به کارام برسم چش روشون میره تو هم. اخه ناگفته نمونه من با مادرشوهرم و خواهر شوهرم تو یه خونه زندگی میکنیم
بارداریم تو زمستون بود مادر شوهر و خواهر شوهرم همش میگفتن تو یه بچه سینه پهلویی برا ما به دنیا میاری اخه من اصلا سردم نمیشد لباس گرمم زیاد نمیپوشیدم مثل خودشون خودمو با بافت و پالتو خفه نمیکردم بچمم هیچوقت سردش نشد که بخواد خودشو جم کنه اذیت بشم
دخترم شیر خودمو نمیخوره سینمو نمیگیره شیر منم خشک شد الان هرجا شیشه میدم دستش همه چپ چپ نگام میکنن دوساعت از خواص شیر مادر میگن دلم میشکنه خب مگه تقصیر منه چیکار کنم😔😔
آره بخاطره اینکه میخواستم ب بچم پستونک بدم ک اونم نگرفت
کسی جلومچیزی نمیگه چون اجازه دخالت دادن ب هیچکس نمیدم
میگفتن خیلی میخوابی روش اذیتش میکنی اینجوری
بعنوان یه مادر نه.ولی بعنوان کسی که ۶سال خودش دلش بچه نخواست خیلی قضاوت شدم😣وفراموش نمیکنم.
اره بخداخیلی باوجوداینکه بچه دومه بازم زیاد😔😔
قضاوت نه دخالت خیلی میکنن
بله میگن مادر نمونه هستی از هنه لحاظ به دخترت میرسی
میگن به دخترت نمیرسی که وزنش کمه در حالی که دختر پنج سالم خیلی شیطنت داره و جنب و جوش اصلا برام مهم نیس جواب میدم میگم مهم اینه که سالمه🥴
خواهشا بچه هارو مقایسه نکنید باهم واقعا کار درستی نیست
دوتا بچه از یک پدر و مادر خیلی متفاوتن چه برسه به بچه هایی که از یه ژن و پدرو مادر دیگه هستند.
سلام.بله گاهی اوقات در مورد تعداد لباس پسرم تو فصل گرما وسرما؛ یکی میگه کم پوشوندیش ودیگری میگه زیاد پوشوندیش،منم زیاد اهمیت نمیدم چون اونا از دید خودشون قضاوت میکنن ولی من مادربهترمیفهمم چه اندازه بچه مو بپوشونم.
بچه کولیک داشت
هرکی از راه میرسید میگفت
ترنجبین بده
قند داغ بده
بالنگ بده
کره بده
منم میگفتم باشه و کار خودم میکردم
مرسی گهواره این سوال رو پرسیدی ک ما مامانا یکم دلمونو خالی کنیم...😢
والا چی بگم دو هفته اول فقط گریه میکردم از دست این دخالتا و قضاوتا...😭
من عاشق مادرشوهرمم ولی چون بچمونو خیلی دوس داره متوجه نیست که از یه سری حرفا و رفتارا میرنجم... بیشتر از همه از این حرصم میگیره که هی شیر خودشون و کارای بچه هاشون با پسر من مقایسه میکنن... در حالی که پسرم همچیش نرمال قد و وزنش حتی وزن گیریش هم عالیه...
یا این که صدای گریه پسرم بطور طبیعی خیلی بلنده تا گریه کنه همه میدون میخوان از دستم بگیرنش...🥺 خیلی بهم بر میخوره ولی الان چند روزیه دارم دفاع میکنم از حق خودم و پسرم و یکم آرومتر شدم🤗🌻
به من میگفتن تومادر نیستی که چون بچه ام شیرمو نخورد. 😥
به خاطر اینکه دخترم خوب وزن نگرفته و لاغره همش مورد نصیحت قرار میگیرم که چیزی ندادی بچه بخوره...
بله خیلی دخالت و قضاوت میکنن و من خیلیییی حساسم و عصابم خورد میشه
سلام
صدبار
سلام. ی فضولی گفت مادر بیخیالی هستم
شوهرم بهم میگه هیچ کاری واسه این بچه بلد نیستی بجز شیر دادن در صورتی که این طور نیست خودش یا سرکاره یا سرش تو گوشی وتلویزیونه وقتی بچه سرحاله بغلش میکنه خیلی راحت منو قضاوت میکنه کاش اطرافیان یکم مادر و درک میکردن و اینقد بهش فشار نمیاوردن که چرا بچه گریه میکنه چرا نمیخوابه چرا شیر نمیخوره...
از وقتی بچه ام به دنیا اومده خیلی احساس پوچی میکنم 😞😞😞
بله خیلی
امروز یکی بهم گفت اگر شیرخودتو ندی مدیونی
مادرشدن یعنی از خودگذشتگی
درحالی که من هیچ اعتقادی به این قضیه ندارم من مادرنشدم که از خودم بگذرم
سلام.وقت همگی بخیر.
قضاوتی که شاید قضاوت نباشه و حقیقت باشه،شنیدن این حرف که آرزومه یه روز بیام خونتون یا بیای پیش ما وتو حالت خوب باشه آروم باشی بگی امروز خیلی به ما خوش گذشت همه چیز خوب بود کلی شادم عالی هستمومن متاسفانه دو ساله فقط درگیر پسرم هستم که بگم بکن نکن بشین پاشو خراب کروی و دنبال خراب کاری و شیطنتاش باشم یا باخواهرش درگیره یا بامن و من امروز واقعا قلبم درد گرفت از اینکه انقدر لجبازه و حرفم رو گوش نمیده ،پسرم ۴ سالشه اما متاسفانه به هیچ عنوان حرف شنوی نداره.
میگن کاری نمیکنی که یه بچه نگه مبداری تو خونه تازه لذت هم داره ولی وقتی میسپاری بچه رو دستشون دست همونایی که میگن کاری نداره ۱ ساعت نشده به هر بهونه ای برمیگردونن تو بغل مادر
ناشکری نیستا مادر هم خوب آدمه دیگه خسته میشه میخاد واسه خودش وقت بزاره
ولی بقیه میگن کاری نمیکنی
اره نذاشتن باوجود اذیتا و نفخ شیرم بی میلی بچم به شیر مادر وقتی تازه به دنیا اومده بود به بچم شیر خشک بدم الانم ناراضی نیستم ولی خیلی از موقعیتهای زندگیمو از دست دادم واقعا خدا نگذره ازش
هنوزم میشم یه بار انقدر قضاوتم کردن که چون بچه اولته و مادرت نیست نمیتونی بچه رو شیربدی خواهرشوهرم بارها بااونکه میدونست ناراحت میشم بچمو شیر داد
اره یه اسمشو نبره فوضولی میگفت هر نیم ساعت یه بار به بچم شیر میدم در طول شبانه روز درحالی که هر وقت پیششون بودم میدیم بچه اصلا شیر نمیخوره هر نیم ساعت دروغ میگفت مثل چی. درواقع میخواست کاری کنه من هر دقیقه به بچم شیر بدم نمیدونم هدفش چی بود ولی من دوساعت به دوساعت دیگه شیر میدادم از اول طبق دستور پزشک هم رشد خوبی داشت هم شیر میشد امان از خانواده شوهر🤦♀️🤦♂️
بلللله خیلی زیاده هم قضاوت هم اینکه کلی دخالت .تا خود امروز ادامه داشته و داره 😒هر کاری میکنم واسه بچه ام همش ایراد میگیرینو برعکسشو میگن
نه ولی خودم بارها و بارها خودمو سرزنش کردم
ولی هر دفه که دلمو شکستن بعد چند روز قوی تر بلندمیشم البته که تا عمر دارم فراموش نمیکنم
آره میگن حساسی
خاهر شوهرام چون پسر من لاغره عکسشو رو وضعیتشون نمیزارن ولی عکس پسر خاهرشون چون شیر خشک میخوره تپله رو میزارن هی قربون صدقه تپلیش میرن 😁قبلا دلم میشکست ولی الان ن چون پسرم ب محبت اونا احتیاجی نداره خودم عاشقشممم
وااااااای دلم خوووووونه پسرم لاغره همع میگن بهش نمیرسیواین حرفاخیییییلی اذیت میشم😭😭😭
من اوایل ک بچم دنیا اومده بود شوهرم خیلی غر میزد.بچم بخاطر رفلاکسش حساسیت ب پروتین گاوی داشتم خودم هیچی نمیخوردم خیلی لاغر شده بودم شوهرم همش میگف این از مادریته ک این بچه انقد مریض شده دور از جون حسینم چپ میرف راس میرف میگف نمیره خوبه .درصورتی ک خودش میدیدک من روز ب روز لاغرتر میشم و خیلی ضعیف شدم .خاهر شوهرام میگفتن بچت لاغره شیرت قوت نداره با خاهر زادشون ک از حسین چند ماهی کوچیک تر بود مقایسش میکردن میگفتن تپله ولی اون شیر خشکیه .منم دلم میشکست ک حتی شوهرمم قدرمو نمیدونس .الانم همش میگن چرا حسین لاغر شده زیاد بهش غذا بده .میگم میشه بزور غذا داد خو بچه بالا میاره .هی میگن بچه های ما سن حسین بودن انقد بودن ولی دلمون میسوزه حسین لاغره 😞😞
من زایمان زودرس داشتم میگن مقصر خودتی خونه مامانت رفتی زایمان کردی😏😒
خیلی غمگینم تنها دلیل بودنم فقط پسرمه
شوهرمم ی ادم بی احساس ولی دختر خودش ۳۰ سالشه تا ۶ ماهگی پسرش خونه مادرش بود 😔😔
مامان آریستاخانم هستم من الان چطوربفهمم چندهفته هستم
بله زیاد من تنهام یعنی از خانواده خودمم دورم وطبقه بال پدر شوهرم زندگی می کنیم
پسرم خیلی اذیت میکنه منم اولین بچمه وهنوز ۲۰سالمه از اون پایین مادرش داد میزنا پسرتو ساکت کن تا پسرم بخوابه چشماش شده عدس
قطعا قضاوت شدم
اما برام نظر دیگران مهم نیست مگر یه عده ی محدودی که به حرفاشون ایمان دارم
ازاینکه به رفتار بچه ام و تربیت بچم ایراد بگیرن بدم میاد
آره دقیقا خیلی قضاوت و دخالت میکنن. چرا چاق نمیشه. چرا فلانه. هیچ کس به اندازه مادر دلسوز بچه نیست. این مادره که شب و روز خودشو وقف بچه میکنه و واقعا واسه یه مادر سخته که متهم به این بشه که در حق بچه کوتاهی کرده. هرکسی دل یه آدم مخصوصا یه مادر و میشکنه واگذارش به خدا.
از قضاوتها نگم که دلم پره😔
زیاااااااااااااااااااااااااد
پدر شوهرم هرروز یه حرف میزنه انگار خودش چنتا شکم زاییده هرروز یه عیب رو بچم میزاره جواب میدم یه جور نمیدم یه جور
سر بچت صافه همش به پشت خوابوندیش،تو نوزادی قنداق نکردی پاش پرانتزی شده....
اره خدا خیر بده خانواده شوهرم هر کدومشون یه زری میزنن .قلق بچم دستم اومده اونا میان وسط نظر میدن هر کدومشون اینقدر بدم میاد .خوبه خودشونم باعث شدن بچم بیشتر مریض شه
مادرشوهرمنم میگه بچت سیرنمیشه گشنشه براچی لاغرتوشیرنداری شیرخشک بدش😏😏😏درصورتی که دکترگفت بچه وزن کامل گرفته نیازبه شیرخشک نیس
خواهر ینی ماهم مادر شوهر بشیم مث اونا میشیم ؟؟
بعضی وقتا حس میکنم مادر خوبی نیستم
من از اول بارداری اجازه ندادم کسی نظر بده...حتی مادر و پدر خودم
میدونم که الان پیش آدما به عنوان کسی هستم که به قول شوهرم متکبر اما در واقع اینطور نیست...یادمه در آن واحد سر لباس پوشوندن به پسرم مامانم میگفت سریع تر مادر شوهرم میگفت یواش تر...منم جوری دم همشون رو قیچی کردم که بدونند مادر بچه منم پس قرار نیست کسی دیگه نظر بده...به خدا تا الان که ۳۷ سال از عمر خودم و حدود چهار سال از عمر مادر شدنم(البته با بارداری)میگذره کسی نظری داده باشه من گوش نکرده باشم و پشیمون بشم...همون اول هم به همه فهموندم هرچی دکتر بگه چه تو بارداری چه وقتی پسرم دنیا اومد
.
ن ولی خودمو خیلی سرزنش میکنم
اره.خونه خواهرشوهرم بودیم خواستم بچموبخوابونم چون وقت خوابش بود.هی میگفت اووچکارش دارین بذا فله ای بار بیاد بزورچرامیخوابونین.چرانمیذارین بازی کنه .من بچه هامو عل کردم و بل کردم .شوهرمم گفت هربچه ای یه قلقی داره.روشهای توبرابچه خودته .خواهرشم ناراحت شدو هرچی دهنش اومدگفت بی لیاقت بیشعور شمابایدتشکرهم کنین ک کمکتون میکنم خخخ بعدم شوهرم ازخونش رفت بیرون ومنم گفت اماده شوزودبیا.خواهرشوهرمم بهم گفت بره گم شه وبرین دیگ پاتونو نذارین اینجا خخخخ .بخاطر یه دخالت بیجا یه دلخوری پیش اومد
ن تابحال کسی نگفته جرات دارن بگن
من پسرم از روزی ک بدنیا اومد بزووور تا ۱ماه شیر خودمو خورد بعدش نخورد نتونستم گشنه نگهش دارم شیرخشک دادم بهش.از خانوادم نشنیدم ولی غریبه ها خیلی میگن اگ مادر دلسوز بودی نمیذاشتی پسرت شیخشکی بشه😔و من افسردگی گرفتم خیلی حس بدی دادن بهم.تا ی شب شوهرم انقد باهام حرف زد الان یکم بهترم
سلام شوهرم میگه تو شیر نمیدی به بچه میگه تو به فکره خودتی 🙂احمقا دیگه چکار کنم
اره بابا تا دلتون بخواد
میگن به بچه بی محلی میکنی بچه گریه میکنه پدر شوهرم میگه هه
اره خیلی به منم حتابرادرای شوهرم میگه تومادری خوب نیستی دخترت هنوزراه نمیره خوب مواظبش نیستی
اره خیلی از تمیزی خونه بگیر تا دیر شدن شام و ناهار و چایی و غیره تا از پوشک گرفتن که مادرم همش اصرار میکنه داره دیر میشه و من باید تند تند دخترمو ببرم دسشویی نگه دارم تا جیششو بگه و میگه من از تنبلی این کارو نمیکنم و اینکه دخترم خیلی شیطونه من گاهی درست و حسابی حموم هم نمیتونم برم غذا نمیتونم درست بخورم 😔😔😔
آره اولا شیر نداشتم بخاطره کم بودن شیرم هر کی یه چیزی میگفت فقط از خودشون موقعی که بچه شیر میدادن تعریف میکنن سر کوفت به ما 😔
شیر کمکی میدم به پسرم و بازخواستم میکنن که فقط شیر خودمو بدم، و با این کارشون همین شیریم که دارم از استرس و اعصاب خوردی تموم میشه
من هنوز تجربه نکردم اما اطرافم دیدم که همش مادرا رو قضاوت میکنن و به کارهاشون گیر میدن
پسرم از ۳ ماهگی شیرمو پس زد بهم گفتن خودت نخواستی بدی در صورتی که من یک هفته داشتم تلاش میکردم بگیره ولی نمیگرفت یا وقتی بچم غذا نمیخوره میگن چون از اول بهش ندادی اینجوری شده من از اول طبق اصول بهش همه چی دادم ولی...
نه نشده.اتفاقا بهم میگن چقدبه بچه اهمیت میدی ومراقبش هستی😂
بهتره بگم دخالت می کنن نمیزارن مادریمو بکنم
نه بابا اتفاقا مال من که اینجوریه🤭خیلی اذیت شدم😑
بله خانواده ام میگن حوصله نداری چرا بچه آوردی ، هیچکس انگار درک نمیکنه وقتی شب ها چندبار برای شیردهی بیدار میشی دیگه تو طول روز انرژی نداری
وا خاک بتلم
به قران که برا منم همینطوره دیگه بدتر از این که من با مادرشوهرم تو یک خونه ایم..قشنگ پوستم کنده شده
آره...هرکاری و هرتلاشی کردم که بچم شیرمو بخوره اما نخورد فقط ۲ماه بزور خورد و بعد از اون بهم میگفتن خودتو راحت کردی از شیر دادن..درصورتی که جز آرزوهام بود بچم شیرمو بخوره
اصلا بلد بودن و نبودن نداره ... آدم بچه دار میشه که خودش هر جور دوست داره بزرگش کنه😐 یه جوری هی میپرسن و دستور میدن انگار چی بزرگ کردن خودشون😂
من ناخنای پسرم زود بلند میشه و متاسفانه صورتش رو هم چنگ میندازه، یه بار که نتونسته بودم ناخناش رو کوتاه کنم یکی از اقوام گفت چنگالای بچه رو کوتاه کن، خیلی بهم بر خورد
نمی دونم این قضاوت حساب میشه یا نه ولی بدترین چیز به یه تازه مادر اینه که بگی بازم بچه بیار، وا مگه می خوای فقط دو تا بیاری، وا مگه می خوای بچه رو بذاری مهد کودک و در حالیکه دو قلو دوست نداری هی بگن ان شاءالله خدا دو قلو بهت بده.
برام قضاوت دیگران مهم نیست
سلام مامان های عزیزم من پسر م ۴ ماهش الان اشکال نداره میخام ختنه کنم
اره بهممیگن ظالمهستم😐
خیلی دختر من یهو میزد زیر جیغ دوماهه بود و وزنش کم بود از اول البته خودمو همسرمم لاغریم و بچه وزن معمولی داشت همش می گفتن تو نمیرسی بهش تا اینکه فهمیدم سنگ کلیه داره و من تا سنگش افتاد اب شدم همسایم همش کمکم بود می گفتن بهانه میاری تا رفتیم خونه مادر شوهرم اصفهان اونجا سنگ دیگش دفع شد ولی هنوز هم زنگ میزنن ب همسرم ک تخم مرغ بگو بده اینو بگو بده و اونم سرکار هستش و نمیبنه و دعوا ک تو مادر خوبی نیستی
اره میگن توام شدی مادر ک بچه رو دعواش میکنی سر بعضی چیزا . دوستدارم بگم از توجه زیاده ن بی محبتی ونالایقی
بله گفتن قدت کوتاهه بچه به تونره مادرشوهرم گفت منم گفتم چشم داشتین روزاول میدیدین بعد
منو تو نامزدی مادرشوهرم فهمید کیست دارم میپرسید نازا نیستی بچه دارمیشی.خدارو هزار مرتبه شکر میکنم یه ماه بده عروسی باردار شدم.دختر خودشون که سالم بود الان نزدیک یه سال و نیمه عروسی کرده .همش میگه رفتم سه ماه قبل بارداری ولی هنو باردار نشده .عظمت خداروشکر .
من چون واقعا خیلی مطالعه میکنم و بچهدوست دارم کسی قضاوتم نکرده و همه بهم میکن مادر خوبی هستی☺ ولی خودم اینجوری فک نمیکنم
متاسفانه مقایسه کردن بچه ها تو همه جا هست من بعداز ده سال بچه دار شدم از شانس من خواهر شوهرم با من حامله شد پسرش ده ماه از پسر من بزرگتره خانواده ی بی فرهنگش همیشه منو با اون مقایسه میکنن همشونم میدونن من سنگ تموم میزارم واسه پسرم چون چیزی ندارن بگن حرفهای چرت میزنن
من هنوز نه بچه دارم نه حامله هم هستم ولی جاریم میگفت بچت به دنیا بیاد تو خودت نمیفهمی چکارا بکنی باید به من بدی تا چهل روزش بگذره منم گفتم پسرتو خوب تربیت کن اب و غذا بده کاری به بچم نداشته باش 🙂🙂🙂🙂
والا تمام آدم ها برای قضاوت کردن همیشه آماده هستن و خیلی راحت تو همه کار نظر میدن من از یه جایی به بعد تو زندگیم تصمیم گرفتم که هر کسی چیزی میگه در جوابش میگم خودم این طوری دوست دارم و بچه من زیر نظر پزشکه هر چی اون بگه من قبول دارم و تا الان هیچی مشکلی نداره از نظر من و کاملا دهنا بسته میشه تمام 🤭🙏
صد در صد. امان از قضاوت های بعضی هااا
میگن توی تربیت کمبود هست که درواقع با تربیتی که بچه های خودشونو کردن میسنجن و فکر میکنن بهترین تربیت رو انجام دادن درصورتی که میدونیم همه کاستیهایی دارند
توجه نمیکنم هرکاری که ازدستم برمیاد برای تربیت بچم انجام میدم که روز به روز روشهای بهترو یادبگیرم
دختر من مجرا اشکش بسته است قی داره چشمش . از اون اول مادر شوهرم اینور میره اونور میره میگه من چند تا بچه بزرگ کردم اینجوری نبودن و ندیدم حتما نوک سینه ات رفته تو چشمش دستت خورده زیاد فشار دادی . همش میخواد بندازه گردن من
آخر شدم🤣
چی بگم والاه. توی بارداری که به خاطر کرونا جایی نمیرفتم هی طعنه میزدن که چقد خودشو میگیره. بعد زایمانم هم ... نگم بهتره . یادم میوفته اعصابم خورد میشه. مخصوصا طعنه و کنایه های خواهرم هیچ وقت یادم نمیره
آره وقتی سرمامیخوره خواهرم میگه مادرخوبی نیستی
آره😔بهم میگن تو مادر نیستی،بچه مادری که بهش شیر نداده میخواد چیکار کنه،چون پسرم از اول شیر منو نخورد
بله چون شیرم کم شده بود مجبور شدم به بچه شیر خشک بدم و بخاطر همین کلی کنایه شنیدم از دیگران
بچه م تازه بدنیا اومده بود شیر نمی گرفت انقدر بهم می گفتن عرضه شیر دادن بچه رو نداری که عصبی و کلافه شده بودم
پسرم یکسال هم نداشت بهم می گفتن چرا نمی گیریش رو دست و بهش بگی جیش جیش تا یاد بگیره از پوشک بگیریش
همه اینطورن..منم بچه اولمه الانم دوماهشه..بم میگن بچه رو نگیر نشور .توبلد نیستی..شاید از دستت بیوفته وچیزش بشه
بله خیلی بوده چون بچه م لاغره بهم میگن تو خوب بهش نمیرسی😔😔
ببخشیدا من به زر ها گوش نمیدم،جاریم موقع بارداریم گفت خیلی چاااااق شدی،درحالی که تا ماه هفتم هیچ کدوم از همکارام نمیفهمیدن حاملهام،الان برگشته وزنم به دوران قبل بارداریم،این اراجیف همش از سره حسادته
اخ امان امان از دست این مردم چی میکشم من خستم کردن من بهشون هر چی میگم اینارو انجام دادم حرف حالیشون نمیشه
انقد شوهر و خانوادش رو اعصابم بودن از بارداری تا الان که اصلا دلم نمیخواد دو باره بچه دار شم
بگذارید خودمون بچه رو تربیت کنیم .کسی که صاحب فرزند میشه حتما با آگاهی قبلی این کارو کرده
بله. بچم حساسیت داشت رژیم گرفتم. شیرم کم شد بچم وزن نگرفت سرزنش شدم.
غلط میکنن 😡😡😡
تا دلت بخواد منم خیلی رک میگم خدا قضاوت میکنه خوبم یا بد شما نصیحتات را برا خودت نگه دار دوتا کلفتم بارش میکنم
تا دلت بخواد،،،،شوهر خودم،،،تا چيزي ميشه بچه ميگه تو مقصري تو به فكر بچه نيستي،،،
بله
من رو همه چی قضاوت شدم.
شوهرم میگه چرا با بچه، بچه گونه حرف نمیزنی و لالایی نمیخونی😪
اره بابا زیاد بیشترازهمه اینکه میگن حوصله بچمو ندارم اذیتم میکنه
همین دیشب بخاطرش گریه کردم
سلام بله متاسفانه. خانواده همسرم دائمامیگن شمابرای بچت وقت نمیزاری. واسش غذادرست نمیکنی. چرابچت اینقدرلاغره؟!
بااینکه میدونن من تمام وقت درخدمت دخترم هستم شبا کارای خونه رومیکنم که روزکلا خدمات بدم به خانواده.
ازوقتی دخترم به دنیااومده فقط وفقط عیب روی دخترم گذاشتن تاالان وفقط اشک منودرآوردن. دلشون خوشه که ادعای مومنیشون میشه.
دوست دارم بهشون بگم خودتونم یه روزی مادرشدین وازهمه مهتر ازخدامیخوام یکی مثل خودتون سرراه عزیزانتون قراربگیره ودرست مثل خودتون با عزیزتون رفتارکنه ببینیدچقدردردداره.
واگذارتون کردم بخدا. چون همیشه حرمت نگه میدارم وجواب نمیدم.
واقعاممنونم ازبرنامه گهواره این روزا مادراواقعانیازبه دردودل کردن دارن 😔😭😭😭
بهم گفتن خوب مواضب خودت باش که بچه نیوفته پشیمانی به بار بیاد انگار ازخود م دلسوزترن
نه خداروشکر کرونا باعث شد حرف های اضافه مردم نشنوم چون هیج جا نمیرم
سلام. بستگی به روحیه خودمون داره ...انتقاد وقضاوت میتونه تأثیر خوب بزاره تو زندگیمون ومشکلاتمونو حل کنه ...خوب بپزیریم مشکلمونو وحلش کنیم با کمک از قضاوت دیگران ....همیشه مثبت باشیم ...مثبت فکر کنیم ..تا زندگیمون زیبا باش🌺🌺🌺🌺🌺😍
پ نشده
خدا این دیگرانو انگار واسه قضاوت آفریده
نه همیشه طوری رفتار کردم که نتونن قضاوت کنن😊
آره بهم گفتندتومامانی هستی که بچه رالوس میکنی درصورتی که به موقعش باهاش جدی هم هستم
اره پیش اومده ولی نظر دیگران برام ارزشی نداره
خیلی مخصوصا همسایه مون
Hamish in harfa hast nabayd gosh bedi
هنوز بچم بدنیانیومده خخخ
بله اینکه نمیتونی بچه رو نگه داری بلد نیستی بغلش کنی 😐
خيلى زياد ولى من كلا گوش نميدم كار خودمو ميكنم چون ميدونم دارم به روش علمى ميرم جلو 💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
همه چی ب کنار فقط اون لحظه هایی ک فامیل شوهر زنگ میزنن اخر ک میخوان قطع کنن میگن مواظب بچمون باشیاااااا 🥴🥴🥴🥴تو نمیگفتی نمیدونستم باید مواظبش باشه در ضمن توروخدا ب بچه مردم نگید بچمون🤐کاش اینو فامیلای شوهرم ببینن
بله متاسفانه
متاسفانه بی رحمانه ترین قضاوت هارو شنیدم
تامدتها ناراحت بودم
اما بعد فهمیدم هرکسی منو به اندازه درک و شعورش برای خودش معنی میکنه
قطعا اون آدمی ک آزرده خاطر کردن دیگران برایش سرگرمی زندگی خوبی ندارن
جالب این ک اغلب آدمهای عقده ای ک ب هیچ جا نرسیدن و دارن از حسودی میمیرن شامل این خوردن
خیلی سخته امان ازدست این قضاوتها و دخالتها من بامادرشوهرم تو یک ساختمان هستیم
چه روزهایی را گذراندیم. خدا ازشون نگذره
من به دخترم نوشابه ندم یاچیپس وخوراکی های مضر میگن تو چقدر سختگیری دخالت ها همیشه هست فقط بایدگوش ندیم بزاریم بگن ولی توجه نکنیم🙂
بچه من وابسته به منه.مادر شوهرم گفت چقد نق میزنه کتکش بزن😐.هربارم میرم خونش بچه نو بابچه سه ساله مقایسه میکنه میگه فلانی خودش میتونه بره دسشویی
بله پیش میاد.اما همسرم جواب همه رو میده.میگه هیچکس تو خونه نیس که ببینه تو چه زحمتی میکشی
اره خیلی بعد از بدنیا اومدن پسرم اولین باره اومدیم پیش خانواده همسر که یه شهر دیگه ان. خیلی دخالت میکنن
پسرم همش گریه میکنه همه میگن نمیخایی خوب بهش شیربدی سیرش کنی🤭
به کسی اجازه نمیدم من بخواد ناراحت کنه چون من بهترین مادرم
سلام اره همه قضاوت میکنن هنوزمعلوم نیس پشتم چیا که نمیگن🥲
ما توشهرمون وقتی بچه به دنیا میاد جلوی سرش رو هدبند یا دستمال میبندن که بچه پیشونیش جلو نیاد بعد بچه من نزاشت مادرشوهرم همش میگه پیشونیش اینجوریه اونجوریه جلو اومده تو نبستی واسش،،یه روزم جلو خودش برا بچه ام پیشونیش رو بستم اینقدر گریه کرد که داشت غش میکرد ،،
اره بهم گفتن خیلی حساس هستی
بچم تو شیر خوردن مشکل داره شبا تو خواب فقط شیر میخوره وقتی توی جمع هستم بد و بیراه میگن ومیگن اصلا بفکر بجه نیسی چرا اصن شیر نمیدی
تادلت بخوادمگه میشه دهن مردم بسته باشه
منم اکثرا مورد قضاوت قرار می گیرم. هم خانواده خودم و هم خانواده شوهرم اکثرا میگن من مادر کم نظیری هستم و خیلی خوب مراقب بچه ام هستم و خوب تربیتش می کنم 😍
برای تایم شیردهی نظر میدن که من اصلا خوشم نمیاد از اینجور دخالت ها
پسرم ۱۵ماهشه . باید برم سرکار براش پرستار گر فتم. میگن داری ظلم میکنی به بچت
بله خودم ، خودمو قضاوت میکنم همش میگم مادر خوبی نیستم ، حتی گاهی شبا هم خواب ندارم دلم برای پسرم میسوزه گاهی که من مادرش هستم 😔😔😔
چیزی که زیاده قضاوت😂
اره خیلی قضاوت شدم یه روز دخترم دوماهش بود اصلا شیرشو نخورد همش گریه میکرد همه دورم جمع شدن ک اینکارو بکن اونکارو بکن ولی من همه بیرون کردم ازخونه باارامش تونستم به دخترم شیربدم👌
نه همه میگن ک خیلی خوب مادری میکنم و عین من کم پیدا میشه ک اینقد به بچه برسه😂
😁😜
آره بچه منو همه با دختر عموش مقایسه میکردن اون از یه مامان تپل به دنیا اومد خودشم تپل بود حسابی اونوقت همه بچه منو میگفتن لاغره در صورتی که همیشه از نمودار رشدش بیشتره بود منم میگفتم دکترش میگه همه چیش عالیه بچه باید سالم باشه نه که فقط به فکر چاق کردنش باشم که بقیه راضی بشن خودشون از اشناهاشون بچه دار شد از یه مادر تپل یه بچه فوق العاده ریز و لاغر منم تلافی کردم تا تونستم کارا خودشون و براشون انجام دادم
بهم میگن شیرت خوب نیست بچت لاغره
انقد بدم میآد مادرشوهرم میگفت گرسنه نمیمونه،شیر نداری تو،ما وقتی بچه شیر میدادیم شر شر میریخت،اون موقع لال بودم به ذهنم نرسید جواب بدم ،ولی آخه بچه ای که تپله گرسنه مونده،اینا همه تجربه شد واسه خودم که به بچه هیچکس کار نداشته باشم.از خواهرم و مادر و زنداداشمم قضاوت شدم.مامانم میگفت هیچکی مثل زنداداشت بچه داری نمیکنه،ناخونا بچتو نمیگیری چنگ میزنه صورتش،درصورتی که من هفته ای ۲ بار میگرفتم ولی چکار کنم رشدش زیاد بود و ناخن نازک و تیز یا خواهرم میگفت به بچه شیر نمیدی ،زنداداشم ...
ای بابا ولش کن،از این حرفا زیاده
من هنوز بچه م دنیا به دنیا نیومده واسه اسمش دخالت میکنن .به خودمم میگن چون تو ضعیف ولاغری بچه تم مثل خودت میشه
بهم میگن بچه ی شیر خشکی چه میفهمه مادر چیه ک همش دنبالت میاد
قضاوت نه ولی دخالت تا دلتون بخاد
از طریقه شیرخوردن بچم تا مای بیبی کردنش فقط دخالت...کلا فکر میکنن کسی که بچه اولشه اصلا بلد نیس که بچه بزرگ کنه و همش باید راهنماییش کنن درصورتی که هر زنی برای روزی که قراره مادر بشه برنامه میریزه یکسری اعتقادات وباور هایی داره که میخاد پیاده سازی بکنه اما امان از این دلسوزی های بیجا و بی مورد...من که توی این دو ماه کم دخالت ندیدم ولی خداراشکر هم خودم هم همسرم اصلا به حرفاشون توجه نمیکنیم و کارخودمونو میکنیم و پشت هم هستیم
بله منم خانواده شوهرم همش بهم میگن اصلا بفکرت بچت نیستی استرس ب خودتو بچه وارد میکنی میگن عمدا غذا نمیخوری ک بچت تقویت بشه حتی برا کاری زناشویی هم دخالت میکنن ازدستشون خیلی ناراحتم حرفاشون خیلی رواعصابن
آره خیلی اطرافیان دلمو شکوندن،از بارداری تا همیشه ولی من به حرمت شوهرم سکوت کردم و سپردم بخدا چون میدونم چوب خدا صدا نداره،یه وقتایی هم با زبون بی زبونی بهشون فهموندم ولی بعضیا رو هر کاریشون هم بکنی فضولن و آتیش به زندگیت میندازن😤😥😱
اره مامان عابس انگار خودمون سرمون نمیشه این مواردو چک کنیم
میگما این کی میره یک بحث دیگه بیاد خیلی زنه رو مخه
د، زر
من قبل بچه دارشدنم هیچوقت این حرفارو به یه مادرنمیزدم یاحتی اگه همه توجمعی میگفتن بچش اینطوریه اونطوریه مخالفت میکردم چون یه مادر انقدری خستست که منتظر یه حرف مثبت ازشخصیه.ولی دقیقاهمون ادم میاد میگه اره بچت فلان بسیاره واقعاشعورهم خوب چیزیه...حداقل این جوابت توکشور وفرهنگ ماصدق نمیکنه مامان ملیسا .تازمانی که یادنگیریم حسادت وکناربزاریم و بادل یه مادر اینجوری بازی نکنیم نمیتونم حرفتو بپذیرم.من هرچفدرم جوون و کم تجربه باشم بازیه مادرم هیچکس دلسوز ترازمن برای بچم نیست چرافک میکنن بیشترازمیدونن
مدام باید بپرسید کی شده قضاوت ودخالت نکنند
ودوست داریم به کسایی که قضاوت میکنن بگیم که به شما مربوط نیست اگر بیل زنی برو باغچه خودتو بیل بزن😂
آخه گهواره اینم بحث گذاشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟گندشو درآوردی دردامون تازه شد باید برات گزارش بزنیم ومسدودت کنیم به عنوان یه خطاکار😤😱🤭
زیاد گفتن ولی اون که آزارم میده اینه که یجوری وانمود میکنن انگار خودشون بچه رو بزرگ کردن و من اصلا کاری با بچه نداشتم
درمورد بچه ۷ ماهه میگن خودت بغلیش کردی . خب یکی نیست بگه اخه ادم نادون بچه ۷ ماهه مگه جز مادرش کیو میشناسه که بخواد بی تابی نکنه واسه مامانش ؟
اصلا بغلیش کردی یعنی چی؟! بچه فقط بغل میخواد از محبت ،؟ چیز دیگه ای راضیش نمیکنه که
مال من بچم زرنگه رود غلط میزد وسینه خیز میره خواهرم هرسری میدید میگفت این دیگه خیلی هوله😄😄
من دوران زایمان خیلی سختی داشتم..خانواده شوهرم اعتقاد دارن بچه مال خانواده شوهره...کل کارا رو خانواده خودم انجام میدادن و خانواده شوهر فقط ناظر بودن..مادرش همش تو گوشش میخوند و ایراد میگرفت..هر لحظه آمار شیر خودمو میگرفت...شیر خودتو دادی؟حتی یه بار کاری کرد شوهرم فککنه مادر خوبی نیستم..پسرمو شیر دادم و خوابوندمش رفتم بخیه هامو شستشو بدم اومد در حموم زد که بچه گرسنهس...گریه ایی میکرد مادرش که بیا و ببین....کاری کرد خانوادم نیومدن و من ۵ ۶ روز هیچی نخوردم آخرش شیرم خشک شد....هیچوقت نبخشیدمش........
طبقه بالامونه وبچه ندیده همش پایینه آرامش نداریم از دستش.با بچم تو سکوت بازی میکنم نفهمه بیدارشدیم یا دخترم بیداره پاشه بیاد.اصلا اجازه نمیدم بهش زیادوگرنه بچه رو اصلا ب خودمون نمیده تا چند وقت ک خودشم مامان میگفت منم گفتم بچه ی مامان بیشتر نداره اونم منم 🤨😊
والاهمه به من میگن خیلی مادرخوبی هستی همیشه به بچه هام میرسم پسرم ۱سالشه نارس بدنیااومدهمه میگفتن توازپس برنمیایی بچه به این ضعیفی چه جوری میخوای مواظبش باشی ولی من مطمعن بودم پسرم چیزیش نمیشه الان ک پسرم ۱سالشه همه دهنشون بازمونده میگن واقعامادرنمونه ای هست اصلاباورنمیکردیم 🙂بچتوبزرگ کنی ازحدش بربیایی
وقتی میگن اینو بدین غذا بخوره و چ ریزه میزه هست
من از خواهر خودم بیشتر حرف شنیدم بچم تاطهر خوابه.هروقت باهاش حرف میزنم میگه اینم مثل خودت تنبل کردی همش خوابه،یا کمکی روزی یبار شیر خشک میدادم میگفت داری درحق بچه ظلم میکنی آب نبات بدی بهتره.شبا بعضی وقتا بیدارنمیشه منم بیدارنمیکنم واسه شیر میگه چرا گشنه مونده بچه الهی بمیرم براش یا حتی رو لباس پوشیدنش هم نظر میده این از ی طرف حالا مادر شوهرم هم هست.البته جرات نداره چیزی بگه😁و دخالتم کنه یجوری جوابشو میدم
سلام
آره چون بچم مریضه رفلاکس داره میگن تو مادر نیستی ک بچت میرض هست اگه مادر بودی بچه سالم ب دنیا میوردی
اره دخترم خیلی فضولی میکنه همش درحال گریه کردنه بهم میگن از دخترت نمیپرسی میگم چیکار کنم صبح تا شب تو خونه تو بغلمه دیگه جایی میرم ی ساعتی میخوام ارامش داشته باشم
اینجوری که این برنامه اینقدر پولکی نباشه حداقل پیام مشاوره را رایگان بزاره
بله مادرشوهرم میگه بچه رو ول کردی به امان خدا که وزن نمیگیره و استپ وزن داره ،من هروز غذا های کدید متنوع درست میکنم زیاد نمیخوره منم اذیتش نمیکنم هرچقدر دلش بخواد میدم بخوره
آره خیلی میگن بچه داری بلد نیستی
به طور مستقیم نه اما غیر مستقیم چرا خیلی چرا بچه اینجوری نمیخوابه این غذا رو نمیدی بهش یا خیلی چیزای دیگه
ع ا۴.۶
خواهرم میگه بچه تربیت کردن بلد نیستی بچتو تنبی کن تا یاد بگیر هر واری که میگی انجام بده ولی تو این دوره زمونه نمیشه این کارارو کرد
اره ازاین قضاوتا ک تو هرچیزی هست بچه ک جای خودداره🚶♀️
منکه زیاد اکثرا هم خانواده همسرم مدام میگن لاغره یبار میگن دنبالش بره غذا بده میرم میگن عادت میکنه یجا بشین غذا بده
همیشه یه سری هستن ک اگه حرف نزنن میمیرن، منم گوشامو میگیرم، میگم بگو،ک نمیری😂😂😂😂😂🤣🤣😂😂🤣
از قضاوتا نگم ک خیلی زیاد شدم دقیقا اکثر مشکلات بقیع مامانا ....مشکلات مث همن
دختر بزرگم خیلی بد غذا بود کلی چیزی درست میکردم که شاید یکم بخوره ولی بعضیا میگفتن چقدر لاغره بهش برس ، واقعا ناراحت میشدم
اجازه نمیدم کسی چیزی بگه. فهمیدن بهشون ربط نداره و من مادر کافی هستم برای بچه خودم
آره خیلیمخصوصا خوانواده خودم
ولی شوهرممیگه گوش نکن تو بهترینمادر دنیایی
نظر می دن اما قضاوت نه
همیشه شوهرم تو هر مسئله ای سر بچه منو مقصر میدونه
زیاااااااد
کلا خوشکلا زندگیتونو کنین شیوه خودتون رو پیش برین بی خیال باشین
میگن بچت کم وزنه
اووووف ...جر ررررربخورن الهییییی .....
دوتا بچه شیر به شیر دارم ....ففط منتظر یه بهانهوهستن تا ناراحتم کنن خیررررر ندیده ها
بهم میگن مردم توی این سن بچشون رو توی پنبه بزرگ میکنن اون وقت تو از صبح تا شب تو ماشین و گرما و سرما جابجاش میکنی،میگن نباید میرفتی سرکار وقتی بچه به این کوچیکی داری
خیلی عذاب وجدان میگیرم
چون محمدم رفلاکس داشت شیر منو نخور مادرشوهرم گفت تو مادر نیستی اصن مادری نکردی به بچه شیرندادی رفتی از بقیه یاد گرفته چون فلانو فلانی به بچشون شیرندادن توام ندادی 😏😐احمق خرووو الان بازفکرشو گردم اعصابم خوردشد با کفگیر بگیرم لهش کنم انتر خانومو🤬🤬🤬🤬🤬
کلا به قضاوت و حرفهای دیگران که بهشون مربوط نباشه اهمیت نمی دم ولی اگه کسی با حسن نیت راهنماییم کنه اگه درست باشه می پذیرم .الان خود گهواره هفته ای ۷ تو پند میده😁😁
خیلی زیاد چون بچه م خیلی لاغره همه بهم میگن بهش خوب غذا نمیدی
به منم مادرشوهرم و اطرافیان میگن بچت آرومه، دردسر نداره. ولی خدا میدونه و البته همسرم که من چه ها کشیدم... ولی هر بچه ای اذیت های خاص خودشو داره
نه نه تابه حال قضاوت نشدم ولی کلا ماهستیم با این هولای کوچولو داریم سروکله میزنیم اگه تونستن ۱ساعت با بچه هامون بمونن اون وقت قضاوتمون کنن
بله قضاوت شدم شیرم کم بود شروع کردم به بچم شیر خشک دادم.خانواده شوهرم میگفتن مادره خوبی نیستی که شیر خشکی کردی بچتو
بچم گاهی کارایی میکنه یا یه کلمه هایی میگه که بهم میگن شما حتما اینجوری کردین که اینم میکنه اخه من چی کار کنم بچه سرشو به زمین میکوبه تقصیر منه والله من سرمو جایی نکوبیدم چرا کسی نمیفهمه
ا
هر چی بگن واقعا برام بی اهمیته چون خودم میدونم که چیزی برای دخترم کم نزاشتم
از اینک میگن بچت دختر شده 😩🤦♀️ اخه مگ جنسیت دست خانومه ..تا کی خانوم باردار بخاطر این افکار پوسیده باید برنجه ؟؟؟یا مگ دختر چشه خدایی ؟مگ ما خودمون دختر نیستیم .چقد ظلم در حق دختر
زیااااااد اون لحظه خیلی ناراحت شدم چون مقایسه کردن کسی که تجربه بچه نداره با کسی که حسابی تجربه داره اشتباه
من که بچم هنوز حرف نمیزنه دوسالشه میگن چون باهاش حرف نمیزنین اینطوره آخه بی همه چیزا مگه میشه حرف نزنیم چه حرفیه میزنین
من فکر میکنم مادرشوهر من در هفتاد درصد مواقع وقتی مثلاً کاری یا کمکی میکنه میخواد به بقیه بگه که من بلد نیستم و اون بلده
مامانا ک میگن من بچم ضعیف بود گیر دادنو ایناا
ول کنید اینا همش بهونشونه بخدا پسر من هم وضنش خوبه هم بهش میرسم هم غذاش امادس هم شیطنتاش به راهه ولی کلنننننن دستور میدن اسکلن ولشون کنید 😆
ار۶ منم دخالت خیلی دارم تو زندگیم ببخشید مامانا تا الت بسرمم فضولی میکنن جدیدا هم میگن بردی عروسی چشمش زدن .یه چشش کوچیک شده یکی بزرگ😶در صورتی ک سالم سالم بچم خدا بهم صبر بده نه میتونم جواب بدم نه به شوهرم بگم روز به روز دارم ضعیف میشم
قضاوت نه ولی دخالت تا دلتون بخواد منم خیلی حساس تقریبا همه ازم دلخورن از وقتی بچه دار شدم 😒
مگه میشه این همه مردم بی فرهنگ داشته باشیم و قضاوت نداشته باشیم؟
تومگه غذا نمیخوردی که بچت کم وزن بدنیا اومده💔
سلام
چون بچم رفلاکس داره و بالا میاره میگن لابد شیرت خوب نیس یا بچه رو زیاد سیر نکن
سلام
خیلی خیلی دخالت میکنن تو کارام و فکر میکنن خودشون علامه دهر هستن بهتر مادر بچه میدونن چه چیزهایی برا بچه خوبه چه چیز هایی بده..از بس بسکوییت دادن و کلوچه بهش معده پسرم اذیت شد و رفلاکس گرفت..نمیبخشمشون به خاطر دخالت هاشون
من غیر از پسرم ی دختر فلج مغزی دارم خیلی مورد قضاوت نیستم مگر اینکه افراد خیلی کوته فکر باشن
میگن بچه لاغره چشم مارو دور دیدی به بچه شیر تمیدی بهش نمیرسی😐
عهل۵ومنلا
خخخخ این گهواره هم برامون جا برا غیبت درست کرده ها 🤭
بله، پسرم کوپ عموشه، مادر شوهرم چن وقت پیش با داااااد توی پله ها می گفت: ببین بچت چقد دوستت نداره که حتی چهرشم شبیهت نشد............... 😔😔😔😔
کلا نمیدونم چرا همه دوست دارن نظر بدن. بابا یکی نیست بگه مگه نظرخواستیم 😂🤣
من دو ماه پیش کرونا گرفتم و شیرم خشک شد.اطرافیانم همش سرزنشم میکنن چرا به بچه شیرخودتو نمیدی. خودتو راحت کردی شیرخشک میدی. ب خدا شیرخشک دادن هم راحت نیست همش دغدغه آبجوش داری،جایی میری کلی باید وسایل برداری.
چون ازم بزرگترن نمیتونم حرفی بزنم بهشون و فقط سکوت میکنم.
دل ۴۴ک
اینکه میگن خدا کنه دخترت مثل خودت سفید باشه خوشگل باشه، اصن به سلامتش فکر نمیکنن نمیگن انشاالله دخترت صحیح و سالم صالح و باهوش باشه
سلام مامانا دخترم ۵ماهشه هنوز غلط نمیزنه طبیعیه؟؟؟تلاش میکنه تا لحظه آخر ولی اون مرحله آخری رو نمیتونه
اره هم قضاوت میشم هم دخالت میکنن متنفرم از این کار🤕🥺🥺
پسر من شدیدا سرماییه. مدام میگن به سرما عادتش بده. درک نمیکنن که تحملشو نداره. تا یکم سردش میشه شدیدا گریه میکنه روشو که میپوشونم آروم میشه. دست و پاشم همیشه سرده. با این حال ازم انتظار دارن تو هوای سرد ببرمش حیاط. چون فلانی بچشو میبرده...
تا دلت بخواد .
گهواره.ناکسی
سلام مامانای عزیز
شرمنده جدا از این بحثا این حرفو میزنم
خواستم بگم من فروشنده مراقبت از مو و پوست هستم
انواع ماسک مو
انواع کرم
دارو برای برا ترکهای پوست
روشن کننده پوست
انواع شامپو
شامپو کراتین
انواع شامپو بچگانه
و غیره.......
اینم شماره چیزی خواستین من در خدمتونم۰۹۹۴۱۶۷۰۳۴۳
@ellenbeauty78
خوشحال میشم دیدن کنید از محصولاتم
خیر🙂اجازه هم نمیدم نظر و تجربه رو با کمال میل قبول میکنم ولی قضاوت اصلا
آره به منم خیلی ایراد میگیرن اطرافیانم ، به بچه نمیرسی ، باهاش ارتباط نمیگیری ، پشیمونی از بچه آوردن 😒😒😒😂🤣🤣🤣
من که ازشون نمیگذرم کسایی که تو دوران بارداریم و الان که دخترم دوسالشه اذیتم کردن خدا هم ازشون نگذره مادر بهتر از هر کسی میدونه چجوری با بچش رفتار کنه
مادرشوهرم میگه به بچه چای بده خوبه یا حریره بادام نده برای بچه سنگینه،از هر غذایی که میخوری یه انگشت هم به بچه بده تا طعم غذاها رو بچشه😐😐😐
تا دلت بخواد
سلام خانوما من بچم 21 بدنیا اومده الان زردی داره هی داره بدتر میشه چیکار کنم
اسلام خواهرا بچه من سه ماه نوزده روزش است تا چهل روز پروید شدم بعداز چهل روز پاک شدم حالا یک هفته ای میشه که حالت تهوع دارم تست زدم یکی پرنگ ویکی کم رنگ شد به نظر شما حامله ام
هیچ کاری نمیکنی تو خونه بیکاری خوشی😌
مادر شوهرم میگه بعضی مامانا از رو عشق بچه بزرگ میکنن ولی تو معلومه از رو وظیفه تین کارو انجام میدی!
خیلی بدم میاد میخوان تربیت نادرستشونو ب بچم تحمیل کنن و من نمیتونم چیزی بگم جز حرص خوردن🙁🤐
وقتی وزن بچه اولیم کم بود هرکه ازراه رسید یه چیزی گفت منم سنم کم بود مینشستم گریه میکردم
کاربعضی ازخانمها دخالت کردن وقضاوت درمورد این مسائل هست یعنی من خیلی زنم خیلی مادرم خیلی حالیمه یعنی البته من خیلی عقده ای هستم منوببینین
سلام به من میگن خیلی روبچت حساسی
برای بچه اولم خیلی دخالت کردن ولی برای این تا حالا نذاشتم
سلام مامانایه مهربون همین جمعه گذشته خونه مادر شوهرم بودم میگفتن بچه را بزرگ نکردی این چه طرز به چه دارییی چهار ماه من یه دل سیر غذا نخوردمو نخوابیدم تازه دوران بارداریم شوهرم تنهام گذاشت نزدیک زایمان امد منو برد
چون دخالت میکنن ک قضاوت هم میکنن اکه کسی توکارم دخالت نکنه اجازه ای قضاوت بهش نمیدم
چون که پسرم خیلی بد غذا هستش همه میگند تو مقصر هستی در صورتی که من همه تلاشم را کردم
دخترم کولیک که داشت میگفتن بهم شیرت خوب نیست و نفاخه و حالا که دخترم شیر خشک میخوره بخاطر شیر خشک قضاوت میشم
بخاطر اینکه دخترم شیر خشک میخوره همیشه قضاوت میشم و همیشه دلم بد میشکنه .
والامن خیلی حرف شنیدم ازهمه ولی اهمیت نمیدم چون کاره خودموانجام میدم
.مادر شوهرم میگه چیزی به بچه نمیدی لاغر میمونه بقیه به بچشون میرسن😐😐
بخاطر شیرخشک خیلی قضاوت شدم. اول از همه مادرمو شوهرم کلییییی سرزنشم میکنن. از خودم بدم میادو خودمو گناهکار میدونم
بخاطر شیر ندادن آخه دخترم بخدا قسم سینمو نمیگرف اما خیلی حرفا بهم زدن،
اره بچم یک سال و پنج ماهشه هنوز بدون کمک راه نمیره دست میگیره ب همه جا بلند میشه اما مستقل نه هنوز نمیره مثلا باباش وایمیستاد جلوش بهش میگه بیا دست میگیره به من بلند میشه میره یه چند قدم اما خودش ب تنهایی نه میترسه خیلی همه میگن مقصر تویی بخدا من هر روز دستش و میگیرم کلی راه میبرمش نگهش میدارم سر پا پاهاش و چرب میکنم خیلی میترسم
گاهی پیش میاد ومن محکم جواب دادم همون موقع ها الان دلم نمونده چیزی چون به موقع حل کردم اصلا هم مث بعضی ها نگفتم بله تاکارخودمو بکنم همونجاگفتم من این روشی دوست دارم وروشم درسته مثلا دکترگفته یاتوکتابانوشته راحتتت
قضاوت برای اینکه تنبلی کردم و شیرمو به پسرم ندادم در اصل پسرم هر کاری کردم نخورد.
آره خیلی
الان که دارم پیاما رو میخونم همه از بقیه مینالن که قضاوتشون کردن به ناحق،لطفا لطفا حالا که هممون میدونیم چقدر این قضاوتا قلبمونو به درد میاره،حواسمون باشه ماهم هیچوقت هیچ پدر ومادری رو قضاوت نکنیم،به هر حال هرکدوممون خواهرشوهریم یا.....
من هم این دوران گذراندم ودوست ندارم
بهم گفتن بچت چقدر شیطونه ببرش پارک انرژیش تخلیه شه😞
امان از حرف ها.....مادرم میگه مادری تو چرا چیزی نمیدی بچه ها بخورن بزرگش از تو پوک میشن.....چی بگم والا من هر کاری بتونم برا بچه هام میکنم اما حرفهای دیگران از جمله مادر و خانواده همسر تمومی نداره......
آره ،تولد دوسالگیش زن داداشم بهم گفت به جای اینکه روزی نیم ساعت دعا بخونی بابچه بازی کن ،خیلی ناراحت شدم
بله اون اوایل که بچه م به دنیا اومده بود و شیر کمتری داشتم و دخترم با گریه شیر میخورد منم نمیخواستم بهش شیرخشک بدم، خانواده شوهر جوری رفتار کردن که انگار من میخوام بچم رو گشنگی بدم!!
مادر شدن این چیزا هم داره،حرف میزنن،قضاوتت میکنن،میگن بلد نیستی فلان کار کنی ،درست و به موقع به بچه غذا نمیدی،اگر گریه کرد میگن دیگه چی خوردی ،بلند نیستی درست تربیتش کنی و....این چیزا چرا باید برا یه مادر عاقل و دانا مهم باشه؟!!!!🤗
ما به عنوان یه انسان عاقل و بالغ قبول کردیم که مادر بشیم
پس اگر به خودمون اطمینان داریم که کار درست رو انجام میدیم دیگه لزومی نداره در در مورد قضاوت بقیه واکنش نشون بدیم🤗😊در کنارشم سعی کنیم از تجربه دیگران هم استفاده کنیم😉😉😉
اره باردار بودم بهم گفتن مادر خوبی نیستم چون هیچی نمیخوری😑درصورتی ک میخوردم ولی بقیه تصور اینو داشتن ک خودکشی کنم با غذا🤦🏻♀️
بله واقعا اعصاب خورد کن هست این قضاوتای الکی
اره میگفتن به بچت غذانمیدی لاغرمونده
مگ میشه ی مادربه بچش غذانده
اگ نمیخواست غذابده ک هیچ وقت بچه نمیاورد🥴😵
ولله من نمیدونم از جونِ ما مادرها چی میخوان...قضیه شیردهی مادر به خودش ربط داره پسر منم بعد از دو ماه و نیم سینه ام رو پس زد و شیرخشک بهش میدم، وای که چقدر اطرافیان سرزنش میکنن،اخه یکی نیست بگه بهشون مادری کردن که فقط شیردادن نیست، من به علت بارداری سخت و تزریق انسولین بدنم پسرفت کرد، تنها کسی که حمایتم کردن پدر و مادرم بودن، پدرم گفت خودت رو از بین نبر شماها هرسه تا با شیرخشک بزرگ شدین، بچه آخرش بزرگ میشه😐😐😐😐
ب همه چیز گیر میدن دخالت میکنن حتا تا الان چیزی نگفتم ولی وا گذارشون کردم بخدا
من رو قضاوت میکنن و همشون میگن واای چقد به بچه ات خوب میرسی چقد براش وقت میزاری چقد خوب بچه ات رشد میکنه و همش مادر شوهرم و برادرشوهرا تشکر میکنن که اینقد خوب به بچه میرسی
آره همش میگن مادری خوبی نیستی نمیتونی بچه تو تنها بزرگ کنی
سلام مادران به منم میگن مادرخوبی نیست ولی بخدا تا میتونم اول بچم میرسم بعد خودم از دیشب نخوابیدم بچم همش گریه میکرد صبح هم کلی کاردارم ظهرم دخترم نمیزاره
من هنوز بچم بدنیا نیومده خواهر شوهرم میگه یکم کتاب بخون چیز یاد بگیر😐
تا دلتتتتتتتتون بخواد 😰😰😰😭😭😭😥😥😥دوتا پسر دارم شیر به شیر شدن یکی چهار سال یکی دوسال چرا از جیش دیر میگیریش چرا هنوز پستونک میخوره چرا بلد نیست حرف بزنه چرا باهاشون بازی نمیکنی چرا چرا چرا چرا . .. . ولی دریغ از درک که این مادری که دوتا بچه داره تو وضعیت کرونایی تو شهر غریب تنها هم هستن ن دوستی ن فامیلی هیچی ک فقط خونه هستن بچها لجبازن فقط ب فکر بازی واقعا اهمییت میدن ب مادر 😭😭😰😰
تا دلت بخاد بعضیا فکر میکنند فقط خودشون بلدن بچه داری کنند یا خودشون بچه داری کردن
یکیش اینکه شیرم کم بود بچم شیر خشکی شد هر کی فهمید یه چیزی گفت خدا میدونه که من تلاشمو کردم شیر خودمو بدم ولی نشد اینو نمیشه همش به همه توضیح داد...
زیاااااااد 🙈ولی برام اصلا مهم نیست 😊
مگه اصلان داریم مادری که قصاوت نشده🤨😬
بسیاااار
من یه فامیل دارم که بچه ش یه ماه از بچه من بزرگتره هر کاری اون میکنه یه عده پیگیرن ببین بچه منم انجام میده یا نه ،نمیدونم از بیسوادیه یا حسادت🤦🏻♀️معلوم نیست دنبال چی هستن،جداً مراحل رشد هر بچه ای از اون یکی متفاوته ،خداروشکر بچم سالمه اگه یه پدر و مادری واقعا بچه شون یه نقصی داشته باشه به کی باید پناه ببرن با این برخوردا،کسانی دنبال ایراد گرفتن از کارم هستن که واقعا تربیت بچه های خودشون پر از عیب و ایراد بوده ،به نظرم باید یه درسته به همه حرفاشون بگیم و بحث و عوض کنیم کار خودمونو بکنیم😁من و همسرم همه ی انرژیمونو گذاشتیم واسه بچه از مادی و معنوی،امیدوارم این فرهنگ غلط دخالت تو امور بچه داری مردم درست بشه و بفهمیم تا ازمون نظر نخواستن نظر ندیم یا اگه نظری داریم به صورت پیشنهاد و محترمانه بیان کنیم با تشکر❤️
مادر و خواهم مسخره م کردن بخاطراینکه سینه های بزرگی دارم ولی شیرم کمه به بچه م شیرخشک کمکی میدم😔واثعا دلم شکست انگار دست خودمه که شیرم کمه احساس کردم مادر خوبی نیستم واسه پسرم😭😭
تا هرچی میشه میگن بچه اتو شیر ندادی ضعیف . شیر ندادی نریض میشه شیر ندادی رشد نمیکنه! فک میکنن عمدا شیرش ندادم درحالیکه شیر نداشتم و نمیخورد. و خیلی چیزای دیگه. کلا همیشه مقصر منم ازنظر خانواده شوهر
ب منم میگن بیخیالی نسبت ب بچه,,چون ازادش میزارم این حرفو میزنن تف
من توسط مادروخواهرای خودم خیلی اذیت میشم درموردموصوع تیپم همش میگن سلیقه نداری بخودت نمیرسی شوهرتوبدعادت کردی لباس برات نمیخره لباسات بهت نمیادهمیشه اشغالی میخری
واقعادلمومیشکنن خونشون رفتنی
وای من دو ماه اول زایمان فقط گریه میکردم هر کاری میکردم یا مامانم یا خواهرم انتقاد میکردن
نه اصلا
از اونجایی که ذره ای به این جور حرفای بی بها اهمیتی نمیدم اصلا یادم نمیاد کسی هم چیزی گفته باشه😁
به شدت وقتی باردار بودم حتی ی سر نزدن ویار خیلی بدی که حتی ی لیوان آب نمی تونستم بخورم وقتی از پوشک گرفتم وقتی که از شیر گرفتم وقتی که دندون در اورد وقتی که راه افتاد و الان بخاطر حرف زدنش استرس زیاد وارد شده بهم بدون هیچ کمکی افسردگی گرفتم تو این سه سال 😔
به من میگن تو وسواس گرفتی .تو این کرونا وقتی مراقب پسرت هستی که نکنه از اطرافیان کرونا بگیره
پسره من خیلی خیلی بازی دوس داره هرجا بریم با بچه ها بازی میکنه نمیخواد بیاد خونه میگن تو خونه اذیتش میکنین بچه دلش نیس بیاد خونه😭
نه زیاد برام مهم نیست بقیه چی میگن
بله ازهمه بدترحرف شوهرم بودکه دلم سوخت دخترم شیرمنونخورد(بدلیل گرفتن کرونا نبایدمیخورد)همسرم گفت توازاولم شیرنداشتی فلانی ازفامیل های خودش ببین چقدربچش درشته
آره الان دخترم سیرنمیشه بهش شیرخشک میدم طرف شوهرم همش منو باجاربام که بچه دارن مقایسه میکنن واقعانمیدونم چی بگم چی کارکنم واقعا دست تنهام ازاین ورم قضاوت مردم بیشترکلافم میکنن
سلام بخاطر لک بینی که دارم استراحت می کنم ،بهم میگن میترسی ،چرا همش خوابیدی ،خسته نمیشی
من اجازه نمیدم کسی بخواد قضاوتم کنه اگه بزرگترام چیزی میگن بخاطر احترامی که براشون میزارم جوابشونو نمیدم.....بیخیال خودمو بچمو عشقه والا دهن مردم همیشه بازه
خیلی زیاد .زمانی که بچم وزن نمی گرفت میگفتن تو مقصری
بله خیلییییی زیاد
اوووف خیلیییییی
من از بوی مدفوع پسرم حالم بد میشه یا وقتی بالا بیاره حالم بد میشه،البته این هیچوقت باعث نشده که بگم من نمیبرمش دستشویی یا نمیشورمش ولی مادر شوهرم همیشه اینو تو چشمم میکشه که چطور مادری هستی ک تحمل بوی مدفوع بچت رو نداری، خب بویاییم قویه دست من که نیست، جونمم برا بچه میدم ولی با بوی مدفوعش اذیت میشم.
بله خیلی زیاد شنیدم اوایل ناراحت میشدم بعدادیگه ولشون کردم باخودم گفتم اگه به همه این حرفافکرکنم واقعاداغون میشم دیگه الان خداروشکربه خوبی ازپس بچه وزندگیمون برمیام این یه امرطبیعیه براهرمادری ممکنه اتفاق بیفته
به نظر من وقتی جوری رفتار کنی که بقیه متوجه بشن که چقدر اطلاعات در مورد بچه داری کسی جرات نمیکنه قضاوتت کنه
من به شخصه تمام مدت دارم اطلاعاتم رو درمورد غذای کودک، تربیت کودک، در زمینه بیماری های کودک، بازیهای مناسب سن کودک و....را افزایش میدم، اوایل یه کم دخالت دیگران بود ولی الان تا کسی حرفی بزنه سریع با دلیل ومدرک توضیح میدم واین باعث شده تازه تعریف هم بکنن تا بخوان قضاوتم کنن
خیلی زیاااااد و چقدر ازارم دادن و چقدر اعتماد به نفسمو ازم گرفتن. بیشتر از همه هم همسرم😔
تا دلت بخاد🤣
ممکنه باردارباشم
من امروز۵روزازموعدپریودیم میگذره ولی هنوزپری نشدم
وقتتون بخیرمامانای عزیزیه سوال دارم
برادر شوهرم بچش دوسالشه غذا میخوره هنوزم از شیر نگرفتنش بعد با بچه من که تازه سه ماهه شده یکی میکنه میگه چقدر این بچه شیر میخوره یکی نیست بگه سرشیشه این بچه یه سوراخ ریز داره هر دفعه ۶۰ سی سی شیر براش درست میکنم وتا تموم کنه طول میکشه اما بچه تو با دندونای غذا خوریش سر شیشه رو اندازه یه بطری باز کرده روزی ده بار غذا ومیوه میخوره اخرشم باز شیرم میخوره
سلام
سلام وقتتون بخیر
پدرشوهرم همش بهم میگه غذای بچه حاضره غذا براش پختی اول بچه رو غذا بده بعد خودت بشین بخور😏
اره اینروزا همه به خودشون اجازه میدن هر برچسبی به ادم بزنن من بچم دستشو میکنه تو چشمش شوهرم با من دعوا میکنه.😔
خیلی خیلی اولیش مادر خودم
اره خسته شدم میگن بچش کوچیکه حامله شد خوب من دستگاه هم گذاشتم وقتی خدا داده میشه چیکار کرد حکمت خدا چیکار کنم بندازم قاتل یه بی گناه بشم
قضاوت که بوده ولی روشونو کم کردم☺️
آره نمیتونستم به دخترم شیر بدم مشکل داشتم مجبور شدم شیر خشک بدم بهم میگفتن خودت نخواستی میخواستی راحت باشی که شیر خشک دادی
همییییشه
ب من میگن چون خیلی چاقی، این همه ویارت سخته... خب یکی نیست بگه مگه لاغرا ویار سخت ندارن
از طرفه شوهرم ،میگه ویتامینارو درست نخوردی، دوغ زیاد خوردی اخرشم یه بچه ضعیف بدنیا اوردی، الانم بچه گریه میکنه میگه بچه داری بلد نبودی چرا بچه دار شدی ، خیلی تنبلی چرا ورزش نمیکنی کی میخوای بوتاکس کنی، بچم کولیک داره کلن شبا بیدارم حال ندارم میگه برا خودت چرا وقت نمیذاری تو اینستا عکس مانکنارو برا من میفرسته ، کلن خیلی شوهره باحالی دارم
مادرشوهرم گفت اگه غذا نخوری بچت معلول میشه😒😑
قضاوت که تا دلت بخواد
مادر شوهرم میگه من از قصد بچم رو کتک میزنم
و اینکه یه بار سر بچم شکست
برده بودمش حموم و توی حموم نشسته بود آب که ریختم سرش پسرم سرش رو برد عقب و باسنش سر خورد جلو و پشت سرش خورد به لبه ستون و سرش شکست و مادر شوهر و پدر شوهر با درک و با فهم کمالات و خانواده سپاهی گفتن که مادر بچه که من باشم از قصد سر بچه خودم رو کوبیدم به ستون و شکسته، دیگه شما عمق فاجعه رو درک کنید و من فقط واگذار کردم به خدا و میدونم خدا خوب جواب میده
اره دخالت میکردن
من وقتی ۲۰سالم بود بچه دارشدم و توخانواده من کسی بچه نداش ک یاد بگیرم
ولی پسر من همیشه با بقیه فرق داشت میترسید الکی
همش تو خودش بود و حرف نمیزد تا اینکه ۳ساله شد و واقعا فهمیدم بچم مشکل داره و علائم پیش فعالی و اوتیسم داره
هنوز نمیدونن که میبرمش دکتر
کاردرمانی و گفتاردرمانی
همش میگن شما خودتون بچه رو اینجوری کردین از بس تو خونه نگهش داشتین
اخه هروقت میبریمش بیرون بچم الکی گریه میکنه
فقط از خدا میخوام روزی برسه ک پسرم خوب بشه واسم حرف بزنه دیگه بقیش مهم نیس
مهم شوهرمه ک واقعا از خانوادش فهمیده تره و متوجه شده ک پسرمون مشکل داره
خدایا خودت همه مریضها رو شفا بده🤲🤲🤲🤲
تو فکر کن قضاوت نکنن ولی جرئتشو ندارن بخودم بگن چون دهنشون سرویسه یعنی خودم اجازه نمیدم نه کسی تو زندگیم دخالت کنه نه زیاد تز بده کار خودمو میکنم هر وقتم چیزی پیش اومده ناراحت شدم همسرم گفته اهمیت نده کار خودتو بکن تا جاییم که تونسته به بقیه فهمونده تو بزرگ کردن پسرم حق مداخله ندارن بعدا هرکی هر قضاوتی میکنه صدبار بدتر سر خودش و عزیزاش میاد که دیگه بدون فکر حرف نزنه
بله تا پنج روز شیر نداشتم . هعی مادر شوهرم یا بقیه بهم میگفتن شیر نداره . بعد این که شیر مادر رو بچم خورد و هم شیر خشک بازم گفتن شیرت کمع
تبديل عکس گوشی به عکس آتلیه دونه 5 خواستین 09222343955 وات
اینکه چرالاغره داروهاشوسروقت بده،به غذاش برس
بچههای منم چون دوقلو هستن بالاخره نسبت به همسالای خودشون لاغرتر هستن،بعضیا میگن باید غذای مقوی بدی بهشون،یا دارو های اشتها آور،در حالیکه من خودم همه این کارا رو انجام میدم
نمیدونم این جماعت چرا از ماها دلسوزترن
ما خودمون مادر هستیم و از همه نسبت به بچها مون دلسوز تریم.
بله من به پسراولیم شیرخودم ندادم هنو ک هنوز بعداز۴سال خانواده شوهرم میگن. ولی این یکیو شیرخودمو میدم. خیلی دخالت میکنن بعضی آدما انگار اونا میخوان خرجمونو بدن. یا میگن بچه میخواین چیکار
خخخ اره وقتی باردار بودم مگفت بچت حدسه کنی در میاد ماشاالله سه کیلو نیم بود همه تو شوک بودن شوهرم از همه بیشتر چون خودم لاغرم مگفت اینو کجا جا دادی 😁
بله درمورد دخترم که14سالشه همیشه خواهرام وخواهرشوهرم میگن بزارهرجوری دوس داره رفتارکنه کت من ازاین دخالت های بی جاشون خیلی حرس میخورم دخترموخیلی دوست دارم میخوام اونجوری که من میخوام بزرگش کنم ولی بیشترخواهرشوهرم میگه دختره روبزاربحال خودش دخترمو دل سردمیکنن ازمن خیلی ناراحت میشم
حالا جواب این سوالای مزخرف چه دردی از ما دوا میکنه؟. وقتی یه مشاور آنلاین نیست بیاد تک تک جوابارو بده.خودمون مشاوره هم شدیم؟ یا اشتباه راهنمایی میکنیم یا درست یا از روی ترحم؟ کجایید شمایی که سوال طرح میکنی؟
قبل ازمادرشدنمو،قبل از ازدواجم.من دختری بودم که پدرش استقلال کافی براش داده بودن واینو عموهام نمیتونستن قبول کنن ووقتی عموم دید من دارم تو شرکتی کارمیکنم که به اندازه اون حقوق میگیرم نتونست طاقت بیاره وپدرمو همش پرمیکردکه دخترت وقت ازدواجشه شوهرش بده درحالی که من فقط 22سالم بود
بله قضاوت شدم مخصوصا از طرف شوهرم.خیلی ناراحتم میکرد میگفت تو بلد نیستی بچه داری کنی حتی میگفت توو وجودت چی داری که بچه پیشت آروم نمیشه، ولی الان فقط بغل خودم و پیش خودم خوب میخوابه ولی الانم توو کارایی که برای بچم میخوام انجام بدم دخالت میکنه.مثلا مدل شیردادن یا قطره دادن ولی من دیگه بخاطر بچه سعی میکنم آروم باشم
تا دلت بخواد قضاوت شدم.اوایل تابستون خونه مادرشوهرم بودیم همه بودن شوهرم رفت بستنی اورد ب دخترمم داد همه گفتن بهش ندید منم قسم قران ک تا حالا ندادم😕الان گوشش درد گرفته بردمش دکتر.همه میگن بستنی دادی لابد. یا زنگ میزنن میگن بستنی نده🤕🤕🤕این یکیشه تازه
خداروشکر ندیدم نه شنیدم کسی چیزی بهم بگه بیشتر تعریف میکنن همه
اره میگن تو خیلی با بچه هات بد اخقلاقی میکنی و کتک میزنی
خدارو شکر نه حتی همه کلی کمکم کردن😍💪😜فقط از فامیلای دور که میگفتن بلد نبود ب بچه شیر بده شیر خشکی شد اونم دور بودن محل ندادم
واقعا هر کاری بکنی دهن مردم بازه
من سه ماه اول بارداری چون تهوع داشتم٫ شیرینی زیاد میخوردم تا تهوعم کم بشه...به خاطر شیرینی خوردن و بی حال بودنم یهو چاق شدم....
بیشعورا میگفتن تو ورم داری...نمک نخور... من با اون حالم فقط میخوردم که ضعف نکنم بعد برام نسخه میپیچیدن....
تهوع هام که تموم شد دیگه چاق نشدم... حالا هی میگن تو چرا فرقی نکردی...بچت ریزه... اخه به شما چه مربوط بچه من ریز یا درشت خودم باید بزرگش کنم....حرص میدن ادمو
همش بهم میگن شیرت کمه بچت سیر نمیشه
بله منم خیلی قصاوت میشم شوهرم میگه به بچه نمیرسی باهاش کار نمیکنی بچه جیغ میزنه مقصر توی بچم باید با ادب باشه یه گوشه مرتب بشینه جیغ و شلوغ وبازی نکه تو مقصری بچم اینجوره با بچهای پنج شیش ساله مقایسه میکنه میگه نگاه کن بچه فلانی چجور قشنگ وبا ادبه چجور حرف میزنه میگم خب اون بزرگه میگه نه معلومه مادرش باهاش کار کرده از بچگی اینجوری شده خیلییییییی ناراحتم غصه دنیا رو دلمه باهام بحث کنید برام مطلب بزارید ممنون میشم
اينجاش بده که چیزایی میگن که انگار ما هیچی نميفهميم درمورد بچه
خیلی بهم گفتم چون دخترم خودش مستقل بازی میکنه کاری ب کسی نداره میگن تو مادر خوبی نیستی ک بچت خودش بازی میکنه 🤕🤕🤕
بله اوایل زایمان چون شقاق سینه شده بودم با گریه به بچم شیر میدادم و بعضی اوقات میدوشیدم مادرشوهرم به شوهرم گفته بود فلانی نمیخواد به بچه شیر بده.... ولی در اصل اینجور نبود از درد به خودم میپیچیدم و ایشون این حرفا رو به شوهرم میزد
اره خیلی فضول زیاده🤣
آره بچه م رفلاکس آلرژی داره ،خونواده شوهرم میگه تودوران حاملگی ،تغذیه ت بدبوده
اره خیلیا بهن میگن تو چه مادری ب دخترت شیر نمیدی با اینکه مشکل از من نیس دخترم رفلکس معده داره جیزی نمیتونه بخوره
مادرشوهرم فقط گیرمیده اینکه بدکهنه میبندی، بالشش روبدمیذاری گریه میکنه نمیرسی من بخدا روزی ۸.۹بارکهنه میشورم لباساش روتمیزنگه میدارم اصلا ازاول منودوست نداشت
به جای قضاوت لطفا یک ساعت بگیرینش یکم کمک دست باشید لطفا خفه خون بگیرید و به مادری که تازه زایمان کرده اینقدر آسیب روحی وارد نکنید
چون دخترم لاغرهه خانواده همسرم همیشه میگن مادر خوبی نیستی بلد نیستی ازش مراقبت کنی و چقدر گناه دارهه ولی من میدونم دارم نهایت تلاش خودمو میکنم و هرروز بهتر از روز قبل میشم . چاقی یا لاغری هم ژنتیکه من و پدرش اندام متناسبی داریم پس طبیعیه دخترمون مثل خودمون باشه
دختر من هنوز ۲ماهش نشده همه توقع دارن خیلی چاق باشه همش میگن وای کوچولو مونده میگم مگه چند وقتشه بچم.نتونستم شیر بدم سر شیر خشک دادنم میگفتن بهش میگیم مادری نکردی من ۹ماه تمام درد کشیدم دارو استفاده کردم راه نمیتونستم برم از درد اینا مادری نیست بچم ۱۰هفتش بود خونریزی شدید کردم ولی ۹ماه نگهش داشتم اینا مادری نیست ترو خدا حرف میزنید مزه کنید تو دهنتون
وای مشکل منم همینه
به من میگن خیلی بی خیالی ولی اینجور نیست 😑😑😑
مادر شوهرم و خواهر شوهر ام دخالت میکنن تو هر کاری خیلی اذیت میشم شوهرمم دهن بینه
البته بهم میگن تو مادر خوبی نیستی و بچت ازت فراریه پیش ما آرومه خانواده خودم از همه بدترن خوب بگو بچه رو شما صصدارین بزرگ میکنید اگ بچه از من فراریه پس چرا تو خونه م همیشه تو اغوشمه برا هرچی ماشا الله زبون یک متری دارن؟ میگن چون تو خونه تنهاست مجبوره بیاد بهت بچسبه واقعا من نمیدونم چرا اینقد پرفسور ن اینا 😂😂😂
قضاوت و دخالتای همه هست بچم شیرخشکیع همش میگن مادر نیستی شیر نمیدی😊یه اتفاقیم میوفته همش منو مقصر میدونن مثلا اگزما داشت میگفتن من کردم😊شیرش ندادم اینجور شده یا بچه ک مریض میشه شوهرم با من بد میشه میگه تقصیر منه ک اینجور شده همینطور بقیه هم همینو میگن کلا از هر طرف قضاوت و دخالت هست خیلی فشار رومه
به نظره من اهمیت نده به حرفاش هرچی گفت بخندو هیچی نگو، همچین کاری ونکنی الان بگیریش ازپوشک که اذیت میشی هم خودت هم گل پسرت
اره جاریم بهم میگه مادر خوبی نیستی مراقب بچه نیستی
باهاش بازی نمی کنی
وقتی پسرم حموم میبریم یادست صورتش میشورم احساس میکنه میخواد خفه شه شوهرم میگه بخاطر تو بچه اینجوری شده یاوقتی شیرمیخوره میپره گلوش میگه تو اینجوری میکنی ۰😔🤦♀️
اره خیلیا مخصوصادرمورداینکه بچم سینمونمیگیره ومجبورم شیرموبدوشم بدم 😐
واى مال من كه شوهرم قضاوت ميكنه ميگه چرا بچه مريض ميشه تو مادر خوبى نيستى سر هر سه تا بچه هام به بهم حرف زد خيلى دوران سختى بود الان هرچى بگه جواب شو ميدم بس ديگه تو سن 21سالگى حساس پيرى ميكنم
بله مادر شوهرمو شوهرم بهم میگن تو مادر نیستی تو دایه بچه آیی چون شیر خشک میدی به بچه ولی شیرم وزن نمیدم به بچه دلیل بر مادر بودن نیست نه ماه من حملش کردم من زاییدمش من شبا بیدارم من بچه امو دارم بزرگ میکنم خیلی دلم میشکنه کاش آدما یه ذره رو حرفاشون تفکر داشتن زبونشونو کنترل میکردن
دختر من شیر خشک میخوره بعضی بیشعورا میگفتن مادر خوبی نیستی برا راحتی خودت بچتو شیرخشکی کردی بچه های شیرخشکی کم هوش میشن و ازین جرت و پرتا
بله زیااااد.....ولی همیشه توی جوابشون گفتم که مادر دلسوز ترین فرد برای بچه هست و شما ها هیچ کدوم اندازه من نمیدونین بچه چی میخاد
من به کسی دخالت هایه دیگران اصلا اهمیت نمیدم و عاشقانه و همون طور که خودم دلم می خواد و کیف می کنم برایه پسرم مادری می کنم به خاطر همین اگر کسی هم دخالت کنه من اصلا نمی شنوم
بهم گفتن تو مادر نیستی😔
عاره خیلی اینجور عادما بیشورن
مادرشوهرم😒😒😒😒😒گاهی اوقات حرفاش میره رو مخم
دخالت فقط مادر شوهرم میگه قنداق نکرده پاش پرانتزی شده ولی نوزاد همینجوری دیگه
بله بعداز یه زایمان خیلی سخت و چند ساعت تشنگی شدید ونداشتن نوک سینه بعدچهار روز شیرم اومدکه پسرم سینمو نگرفت یعنی بلدنبودن شیرش بدم اونم عفونت گوش داشت که بعدا فهمیدیم از طرف خواهرشوهرا من مادر کم مهری بودم که بدنم شیری تولید نمیکردچون حس مادانه نداشتم ومهری به بچم نداشتم 😂😏😏 و مادرشوهرهم که فقط کنایه و هی سینشو درمیورد و میگفت ببین سینهام چقدر کوچیکه و نوک نداره با این سینها ۱۳ تا بچه رو شیر دادم روزی دوبار میومد هر دوبارم سینشو درمیورد ولی من اصلا نگهاش نکردم چون چندشم میشه بدن کسی دیگه رو ببینم فقط بگم که بخاطر بحران روحی که برام درست کردن هیچ وقت حلالش نمیکنم هیچ وقت
به دلیل پزشکی بچم شیر خودمو نخورد
همش میگن بزرگ بشه بهت حس نداره،تنبلی،انگار من بچمو دوس ندارم اونا مادرشن
همیشه عذاب وجدان میدن بهم
به نظرمن مادر بودن سخت ترین کار دنیاست اجازه بدین هرکس هرچی دلش میخاد بگه چون نمیشه متقاعدشون کرد که هیچ کس از مادر به بچش مهربونتر و دلسوز تر نیست و خودش میدونه چه کاری انجام بده و چه کاری انجام نده
شما فقط توجهی نکنید به این حرفا و کاری که درسته رو انجام بدید .
اره مادرشوهرم زیاد طعنه میزنه بهم
برا زردی دخترم که پایین نمی یومد هر کاری کردیم دکتر گفت شیرخشک بهش بده ب همین دلیل دیگه شیر خودمو نخورد و نوک سینه امم فرو رفته است خیلی سختش بود
از اون موقع هربار که میریم خونی مادرشوهرم هربار یچیزی میگه مثلا به پستونک میگه مه مه اشو بده یا همین پستونک خداشه دیگه کسی رو نمیخواد یا بچه اتو دوست نداری برا همین بهش شیر نمیدی یا چرا بهش شیر نمیدی؟!!!!!
یا دفعه ی قبلی که دخترم دست پدرشوهرم بود و خواهرشوهر و برادرشوهر و شوهرم خودش بودن دخترم فقط نگاه من میکرد میگفت برا اینه که شیرخشک بهش میده
انگار خودش شوهرمو با شیرخشک بزرگ نکرده بود دقیقه اونم برا زردی( مگه من خواستم .😞آرزومه سینه امو بگیره ولی هزار بارم امتحان کردم فایده نداشت) خیلی سختع بخدا هرکاری هم میکنم نمیتونم چیزی بهش بگم
یا بچی اولم برا عفونتم سقط شد موقعی که خبردار شد دوباره باردار شدم میگفت این فهم بچه داری نداره اینم میکشه درصورتی که خودشم بچی اولش برا این سطل بلند کرد سقط شد
بله تو دوران ویار گفتن چیزی نمیخوری بچه کوچولو میمونه
بله من وقتایی ک پسرم میخوره زمین و مطمئنم چیزیش نشده خیلی ب طرفش نمیرم تا محکم بار بیاد و خیلی لوس نشه بهم میگن مامان سنگدل
آره بهم میگن حساسی، ی گوشم دره یکی دروازه،
من بچم قلبش مشکل داشت به دنیا اومد یه ماهگیش عمل شد تو بیمارستان بودیم شوهرم بهم گفت چون تو حاملگی هیچی نمیخوردی باعث شدی بچه اینجوری بشه و حرف مامانش بود چون از پیش مامانش میومد اون لحظه دلم شکست
تا دلتون بخواد
وقتی ک باردار شم چن نفر گفتن ھنوز زود بود بچہ میخاست چیکار؟
یا ھمین الان بعضی از ادمای بی فکر وقتی دخترمو میبینن چون یکم لاغرہ یجوری نگاش میکنن و میگن بھش برس گناہ دارہ یا چرا اینقد ضعیفہ و از این حرفای چرت و پرت
بله خیلی زیاد، یکیش اینکه شیرم کم بود بچم گریه میکرد مجبور شدم شیرخشک بدم هر کی میزنگید میپرسید که شیر خشک میدم و بعد یه چیزی میگفت!
من الان تو هفته 34 هستم همش فشارم میوفته کسی دلیلشو میدونه
اووووووووووووووه تا دلت بخواد
مادر شوهرم و خواهر شوهرم همیشه میگن بچه رو به سرما ندی 😑😒انگار خودم نمیدونم و برای بچه خودم ارزش قائل نیستم 🙄
اره هر کسی یه چیزی میگه برای خودش باید بی خیال بود همین
از روز اول زایمان دارم قضاوت میشم حتی از سمت مادر خودم!
اره 😣به بچه ام ک شیر خشک میدادم می گفتن شیر خودت بده درحالیکه ک شیر خودم کم بود اصلا سیرش نمی کرد...
اینکه تنبلی یا شل و ولی
خانواده شوهرم زیاد دخالت میکنن تو کارام .هرکاری ب پسرم انجام میدم ی چیزی میگن .
من رو بچم خیلی حساسم خونواده همسرم کلا زیاد به بچه اهمیت نمیدم حالا منم ۲ ۳ ماه یبار میبینمشون اما چن با ر گفتن که نن بچه رو خیلی لوس کردم و بغلیش کردم باید ولش کنم زیر دست و پا تا با مسئولیت بزرک شه🤭🤭😂
نگاهشون به مسئولیت اینجوریه
اره خیلی مشکلی ک همه دارن خانواده شوهر
آره بهم میگن تنبلی می کنی بچه رو ببری جیش کنه ویاد بگیره اما از همون اول میبردم اما دخترم گریه میکرد
بی شک همه حرف زیاد میزنن ولی من کاری که خودم میدونم درسته انجام میدم و حرف بقیه اصلا برام مهم نیست
بله من از کسایی که قضاوتم میکنن دوری میکنم حتی نزدیک ترین هام باشن کمتر باهاشون ارتباط میگیرم که کمتر اذیت بشم تا خدایی نکرده حرمتها شکسته نشه.این روزا میگذره ولی حرفای اطرافیان تو دل آدم میمونه
اوووف تا دلت بخواد بابت هر ثانیه ای ک مادر شدم قضاوت شدم😊
خیلی از بارداری بگیر تا شیردهی و تربیت فرزند..همه چی بروز شده الا فرهنگ فضولی نکردن تو هرکاری ک بهشون مربوط نیست نظر میدن...
مث احمق ها میگن از قصد چیز نفاخ میخوری بچت شکم درد بگیره، دلم میخاد جرشون بدم
من نفرچندمیشم😅
اوووف تا دلت بخواد .خدا نگذره ازش
قصاوت که به جهنم کلا ادما عادت دارن بگن ما بهتریم توهر موقعیتی بعد بگن تو نیسییی... دخالت کردنشون مهمه که هنش باعث میشه ادم حرص بخوره یه بلایی سربچه میارن بهشونم که میگیم هزار جاشون برمیخوره من که جدیدا کلاااااا رک میگم اینکار رو نکنین به این دلیل یا این دارو رو نمیخوام بدم به این دلیل یا سر شیر دادن به بچه هم دخالت میکنن بعشون برمیخوره شاسی مبارکو بزارن تو اب یخ فردا روز هرچی بشه بچم میگم خودم کردم اشتباه یادرست اگر دیگران نظری میدن یا درحد مشورت این مادرم که بچمو میشناسم و انتخاب میکنم که اره یا نه من شوهرمم نظری میده دقیقا سر مدل خوابوندن بچه وقتی بهش میگم اینطوری نمیخوابه اونجوریه الان دلشه این حالتی بگیریم میخوابه کم کم میگه نه بعد که بچه گریه میکنه من درست میگیرمش میخوابه بهش میگم من شب تا صب کنارشم من می۷وامم چی میخواد من خودم امتحان کردم و وقت گذاشتم حالت درسته فهمیدم ولی ادم میسوزه میدونین چرا چون اقا و امثال اون انگار بچه عروسکه هعی گریشو در بیارن یا بلایی سرش بیارن برای اینکه ثابت کنن بچه داری بلدن از من بهترن 🤐
اره دخترم توبهارب دنیااومدبعدسرماخوردمادرشوهرم هی میگفت تونمیتونی ازبچه مراقبت کنی
حرصم میگیره مادرشوهرم فکر میکنه از من بیشتر دلسوز تر برا بچم
آره بچم شیشه ول کرد مادر شوهرم همش میگه تقصیر تویه
قضاوت نه ولی دخالت کردن. توخوابندن وغذا دادن.
دلم میخاد بهش بگم خفهههههههههههههههههههههه
دخترم مریض شده بود بیمارستان بستری کردیم بهم گفتن تو بچه بزرگ کردن بلد نیستی...
اوووووووف که این قضاوتا تمومی نداره هرکس یه جوره
اره وقتی ک میگن تو با این سنت چجوری میخوای بچه بزرگ کنی😔😔😔
از طرف خانواده همسرم و مادرخودم
ما چندتا بچه بزرگ کردیم اروم بودیم عصبی میشی، بچه رو باید ادب کرد براش عصبانی شد و.داد زد و کتک تا بترسه
دوست دارم بگم شما روشتون واسه خودتون و به زمانه خودتون جواب میداد بچه های امروزی انرژی و تربیت خاصی رو میطلبن.
زیااااااااااااااااااااااااد حتی دختر ترشیده ها
آره بخصوص خانواده خودم
وقتی بچه م مریض شده یا حرف بدی زده ،همسرم میگه مقصر توبودی
اینکه من ب عنوان ی مادر حق ندارم از خستگی. از گریه ی بچه. از بیخوابی. و از خیلی چیزای دیگه گلایه کنم.و اگر یه بار زبون ب گلایه باز کردم میشم مادر بی عاطفه و بی مسئولیت.
کاش یکی بهشون میگفت ما هم آدمیم با احساسات یه آدم نه آدم آهنی ک بدون خستگی فقط کار کنیم.و حق اینو داریم گاهی ابراز ناراحتی کنیم از شرایط نابسامان و کسی حق نداره قضاوتمون کنه چون جای ما نیستن.
دخترم رفلاکس داره وهر کی از راه میرسه یه نظر میده که چرا بهش همه چیزو نمیدم فردا یاد نمیگیره همه جور غذایی رو بخوره نمیدونن وقتی یه چیزی بهش بدم که با معدش نسازه خواب شب بچمو خودمو نابود میکنم وبچم تا صبح باید درد بکشه ولی باوجود تمام اینا حرف هیچکس واسم مهم نیست ونمیزارم کسی بیشتر از حرف عمل کنه وهمونجاساکتش میکنم
اره ، یه اتفاقاتی افتاد برای بعد زایمانم خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن ، شیرم خشک شد و بچم شیر خشکی، الان خودشون میزنن تو سرم ک بچم چرا شیر خشکیه
اره شده
تیکه هم زیاد انداختن بهم سر اینکه بچم شیرخشکی شد
سلام مامانا دخترم سه ماه هست خیلی لاغر نمیفهمم چیکار کنم چی بهش بدم
بله و این از همه بدتره که همسرم منو دایم قضاوت می کنه در حدی که از بچه ام بدم میاد
بله خیلی قضاوت شدم سر اینکه بچه ام شیرخودمو نمیخوره و شیرخشک میخوره، آخه یکی نیس بگه به شماها چه ربطی داره که بچه من چی میخوره
هر کسی میرسه به من نظر میده که چرا شیرخشک میدی شیر خودتو نمیدی،بخدا اعصابم خورده خورد شده
اره گفتن نمونه
اره مادر خودم، همسرم تو نگهداری کمک میکنه یعنی زمانی که من درگیر کار باشم اونم دستش ازاد باشه میگیره بچه رو، خونه مادرم بودیم به همسرم گفتم عزیزم من سرم درده یه یکساعتی محمد صالحو داری من یه دقه بخوابم شاید خوب شد اونم گفت اره حتما برو هنوز حرف از دهنم در نیومده مادرم با لحن بدی جلو خاله ام گفت میخوای یه ذره بچه داری ام بکن همش خوابی در صورتی که من خوابم یک پنجم یا ششم حالت عادی شده و بخاطرش همش میگرنم عود میکنه بنظر مادرم مرد نباید تو هیچی کمک کنه اگر کمک کنه یعنی مادر بیکاره اس و بچه داری نمیکنه همه کارا رو باید خودت بکنی و خرد و خمیر بشی ولی تهش با لبخند بگی من خوبم اون زمان مادر و همسر خوبی هستی
آره مادرشوهرم وقتی بچه هام مریض بشن یا بخورن زمین یا یه چیزی بشه میگه تو بلد نیستی بچه بزرگ کنی اما منم ساکت نمیمونمو جوابشو میدم چون آدمی نیستم بتونم ساکت باشم در برابر زورگویی
بله پسرم شیر خودمو نخورد هر روشی هم که بود امتحان کردم لی متاسفانه فقط یه ماه و نیم خورد اونم به زور و چون گشنه میموند دکتر گفت شیر خشک بهش بدم، اطرافیانم همش میگفتند مادری که به بچش شیر نده مادر نیست باید خودت سعی میکردی که بهوره ولی نکردی، و هیچ کس ندید که من واقعا همه تلاشمو کردم
من دلم میخواست طبیعی زایمان کنم نشد،شیر خودمو با هزار جور زحمت زیاد کردم بهش بدم زیاد شد،اما مقوی نبود و به شیر خشک عادت کرد ،الان من هرروز کارم شده گریه و سرزنش خودم.بیشتر ازین نگاه بقیه ازارم میده ک چرا شیرخشکی شده...چون همه میگن تو چیزی نخوردی ک شیرت مقوی نبود.کاش بهش شیر خشک نمیدادم الان له له میزنم سینمو دوباره بگیره.
بسیارزیاد
سلام راجب غذا خوردن بچه خیلی قضاوت شدم فکر میکنن من به بچم غذا نمیدم که اینقدر لاغر واقعا مگه یک مادر میشه که بد بچش را بخواد خوب وقتی نمیخوره چی کار میشه کرد 😢😢
بله زیاد قضاوت شدم☹️همه ازم خاستن مادر بهتری بشم و صبورتر باشم. دوس دارم به افرادی که قضاوتم میکنن بگم شايد اگه شما هم تو موقعیت من بودید همینطور یا حتی بدتر رفتار میکردین.
زیاد زیاد ولی من جواب همشونومیزارم تو دهنشون
اره میگه تو تنبلی این خودش بچه خوبی هست گریه نمیکنه تو بهش شیر نمیدی لاغر شده خلاصه هرکه یه چیز میگه
تو باعث شدی زردی بگیره ،روزای اول بعد از زایمان همش بهم گرمی دادن باینکه تقصییر خودشون بود ب من انداختن ،،منم که نمیدونستم ☹️
یا اینکه وزنش دو کیلو ششصد بود گفتن اره دیگه خودش ضعیفه میخاست بچه ماهم ضعیف بدنیا بیاد آخه این لاغر مردنی چی میخوره😑
مادرشوهرم کمک میکنه دعوامون بشه میگه خدا مگه به سک هم بچه میده😟😟😟😟😟😟😟😟😟😟😟😟😟😟😟😟😟
روزی سیصدبارشوهرم میگه تو بلد نیستی بچه داری 😭
وای وای نگین از این دخالت ها والا خانواده خودم یه جور دخالت میکنن که بسه بابا چقدربهش میرسی انقدر چسبوندیش به خودت ولش کن بچه یکم تو حاله خودش بزرگ شه خانواده شوهرمم هرچقدربهش برسی خودتم بکشی میگن چرا کم بهش میرسی والا خسته شدم شوهرمم بدتراز همه رو اعصابمه انگار نمیبینه داخل خونه من چقدر خسته میشم از بس دنبال کارای بچه ام
خیلی زیاد تادلت بخواد
اره خواهرشوهرام همیشه خودشونو نسبت به فرزندمن دلسوزترمیگیرن و باترکی که من متوجه نشم بهم میگن این بچه داری بلد نیست اولا من یک مادرم ازشماها بیشتر دردبچمو میفهمم دوما بلدنیستم حق دارم بچه اولمه و توخانواده کم جمعیت بزرگ شدم انقدحرصمو درمیارن نمیدونن هم من ترکی بلدم😉
پسر من ۳ماه و نیمه شه و یاد گرفته دست میخوره و گاهی وقتام شصتشو میخوره، خانواده شوهرم از چشم من می بینن😐چندبار گفتم غریزیه تو این سن مشکلی نداره باز میگن
آره منم بخاطر ویار نمیتونستم غذا بخورم بعد خودم کم خونی شدید آوردم ولی شکر خدا دوقلو هام مشکلی نداشتن فقط خودم بدنم آسیب دید
اره تاحالا دخالت کردن حالا هنوزم مونده تازه اولشه ک فوزولی کنن . منم محل نمیدم .
دوران بارداری پدر شوهرم بهم میگفت تو اصلا غذا نمیخوری ما کلا خانوادگی از لاغر خوشمون نمیاد. خودشون خیلی چاقن. خواهرشوهرم هم بهم گفت ما بچه زیر 3700 بدنیا نیاوردیم پس بخور که بچت تپل باشه
آره خانواده شوهرم همش بهم میگن بچه ریزه کوچولو هس بهش غذا بده تو این ماه مگه میشه اخه بچم مریض میشه🥴🥴🥴🥴🥴میگن ما اون موقع همچی ب بچهامون میدادیم
مال من نیومده هنوز اک بیادم حتی به زاییدنمم مادر شوهرم حرف میزنه مطنئنم از الان امونم بریده😄
پسرم لاغره همه میگن خوب بهش نمیرسم که اینقدر ضعیفه
اره گلم حتما بخری
هیچوقت ب کسی اجازه ندادم دربارم قضاوت کنه یا دخالی کنه تو کارام و تو زندگیم و تو مادر بودنم
اوايل باردا ي ميگفتن واي چرا شكمت بزرگ نميشه
فقط دخالت میکنن 😡😡😡😡
دخالت فقط کسی نمیتونه منوقضاوت کنه
خیلی زیاد،هم قضاوت میکنن هم نظر میدن واسه خودشون
فعلا خداروشکر کسی مادر بودنمو زیر سوال نبرده
https://chat.whatsapp.com/ گروه مادران درواتساپ درGHx8EQ9M5Z38sm3uWhecWO
من چون خواهرزداه دارم خیلی چیزا از خواهرام یادگرفتم.خداروشکر بااینکه پسرم ۳۳هفته به دنیا اومد و نارس بود اما خودم به تنهایی تونستم کاراشو انجام بدم و بزرگش کنم و تا حالا هیچ کس از این حرفای ناراحت کننده بهم نزده.چون همه ی مادرا از جون و دل برای بچشون زحمت میکشن
بله مخصوصا بچه اولت باشه دائم تو قضاوتی، دائم باید چرا بشنوی؟؟
چرا شیرت قوت نداره
لباساش کمه
لباساش زیاده
چرا لاغر
چرا تپل
چرا لباسش این شکلی.......
بچه رو قنداق نمیکنم هی میگن بچه سردش میشه پاش کج میشه
بله زیاد قضاوتم کردن چون بچم یکم لاغر و ریزه میزه است همه بهم میگن ماد خوبی نیستم مادری بلد نیستم در صورتی من خیلی ب تغذیه و کاراش اهمیت میدم بهم میگن مادر بی مسئولیتی هستم اخه کدوم مادری بچه شوو نمیخواد جواب بدین؟؟؟؟😔😔😔😔😔
اره خیلی قربون صدقش میرم میگن نکن لوس میشه😶😶😑😑😑
منم از همون اول بارداری تا الان هم شوهرم وخانوادش قضاوتم کردن
اره همش میگفتن زیاد بهش شیردادی یانمیذاشتن شیربدم
من اسم دخترم و تو بارداری نگفتم گفت من خودم براش اسم می زارم الان به دخترم می گه قیزی چند بار تذکر دادم اسمش پرستش ولی گوش شنوا نداره با این آدم چه میشه کرد منم به شوهرم گفتم این سر هرکس بگه منم با اسم بد صدا می کنم😃😃😃
بسیار زیاد و گاها باعث ناراحتیم هم شدن
والا یادم میاد از گیر و غرهای الکیشون داغ دلم تازه میشه😔 بارفتارشون و گفتارشون باعث میشدن شوهرمم منو درک نکنه و مثل اونا فقط عیب های الکی بگیره و منو مسخره کنه مخصوصا مادر شوهر و خواهر شوهرم چون یه بچمو ۳۲ هفته از دست داده بودم سر دومی مدام میگفتن انقدر تو بارداری قبلیت میخوابیدی بچه رو کشتی اینم همین بلا رو سرش میاری اخه یکی نبود بگه مگه دست خودشه باعث شده بودن ترس بیوفته تو دلم با هر سری که دکتر میرفتم و خوابمو باهوش درمیون میذاشتم میگفت باید بخابی و هیچ مشکلی هم نداره که تازه برات خوبه هیچ وقت نمیبخشمشون😡
میشه اینقدر نگید اول و دوم سوم چهارم گردو توی دامنتون میریزن زود میرسید
توجه نکن بهش اینجوری که شما میگی اون و رفتارهاش سم حساب میشن برای شما و بچت آخه کی به بچه سه ماهه اینارو میده چقدر طرز فکرش قدیمی
اره خیلی شده.ولی من بعضی وقتا جوابشونو میدم.اخه کی بهتر ازیه مادر به فکر بچه هست.اخ که چقدر مردم فضولن
خیلی زیاد، مادرم اینکار میکنه😢
میخام به بچم شیرخشک بدم میگن توچاقی شیربده لاغربشی 😒
خیییلی
بخاطر شیرمادر خیلی همه حرف زدن حتی دایی شوهر تو جمع ازم پرسید چرا شیرخودتو نمی خوره دیگه ایرادی نتونستن بگیرن تو زندگیمون به شیر نداشتن من که دلیل داشت گیر دادن تا مردای فامیل خبردار کردن که شیرنداره😑😐
به من میگن چرا بچت لاغره خودتون میخورین به بچه غذا نمیدین😒😒
مادرشوهرم هرچی دستش میاد میریزه تو حلق بچم میگه بخوره عادت کنه من اینجوری اصلا و ابدا دوست ندارم نمیدونم چیکار کنم مثلا دهن بچه ۸ ماهم پفک و ترشی و عسل میده
یعنی هیشکی مطلبو کار نداره. فقط اومده اول شه... 🙄
منکه حرصم در میاد که فک میکنن بچه که بزرگ بشه دردسر نداره اذیت نمیکنه فک میکنن خودش کارای خودشو میکنه درصورتی که حتی وقتی هم که بزرگن بازم باید کمک شون کنیم و مواطب شون باشیم فقط نوزادا نیستن که باید ترو خشک شون کرد بچه ۶ساله هم به کمک احتیاج داره و نمیتونه همه کاراشو خودش به تنهایی بکنه از این قضاوتا بدم میاد
به من میگن چون میخوان سزارین کنی مهر مادریت کمتر میشه نسبت به اونی که طبیعی میاره یا شکمت کوچیکه فلانی بزرگ اصلا حالم به هم میخوره نمیگم دگ
من بشخصه مخالف دعواکردن وزدن بچه هاهستم میرم خونه مادرشوهرمینامثلادارن شوخی میکنن پسرم هرکارمیکنه وای مامان جون میزنه ها باباجون دعوامیکنه هامن نمیدونم این میزنم بزنموکی انداخته تودهن اینا😒😒
به قول خواهرم میگه هیچکس مثل تومادرنکرده اینقدروقت بزاره برابچش.اما خانواده شوهرم ازرسیدگی زیادبه بچم خیلی اذیتم کردن ومی کنن.سپردمشون به خداااا
تو بارداری کرونا گرفتم رفتم پیش متخصص عفونی دکتر بهم گفت دیر اومدی باید زودتر میومدی برا بچه ت ضرر داره تو چجور مادری هستی
بله خیلی بچه از رفلاکس شیرنمیخورد میگفتن بلدنیستی شیربدی
قضاوت ک چ عرض کنم ولی دوست دارن توهرکاری نظربدن اینوبده بخوره اونونده بخوره توبدی میگن چرادادی ندی میگن چراندادی کلا انگارمنتظرن تو ی کاری انجام بدی بگن این نه اون درسته
بعضی ها از حسودی میگن مادرم مادرهای قدیم خخخخخخخ
بله .من الان 24 روزه زایمان کردم شیرم کامل جاری نشده و بچم اذیت میشه تو خوردن بااین همه حال با وجود سفت شدن سینه و زخم سر سینم شیرش دادم 15 روزگی بهداشت گفت خوبه اما اطرافیانوهی میگن بچه رو شیر خشک بده داری زجرش میدی گشنگی .درد خودم یه طرف این حرفا دیگه بدتر
واالله من همیشه به عنوان مادر مسئول دونستن 🤷♀️🤷♀️🤷♀️🤷♀️
یه جاهایی تعریف خوب میشنیدم یه جاهایی هم از کسانی که توقعم میشد ازم حمایت کنن حرف هایی بدی میشنیدم خیلی خیلی ناراحت میشدم درکل حرف هاشون زیاده تمومی هم نداره دلم میخواد ازشون بگم خدا نزدیکه خوب میبینه
پدرشوهرم یه نوش میره کلاس فوتبال مدام به پسر۳ماهه من میگفت جرا قشنگ پاهاش بازنمیشه؟زانوهاشو بمال همینجوری نمونه بزرگ شد بتونه بدوعه و زمین نخوره...
بعدم چون شیرخشکیه به زنش گفت پاشو شیرخشک بچرو بردار ببریم خونمون(بچه ۳ ماهرو تنها!!! فقط چون شیرندارم بهش بدم)
از اینک میگن بلد نیستی بخوابونی یا من بهتر دخترمو میفهمم یه کاری یه طوری رفتار میکنن اگ دخترم منو دوست نداره اونارو داره از همه بیشتر من رنج میده دقیقا امشب بابت اینک یه بنده خدایی دوس داره دخترم اونو به چشم مادرش ببینه عادت داده ب اینک با اون بخوابه دخترم منو خیلی زور صرف دوروز فراموش کرده منم بردمش پیش اون گفتم دیگ نمیخوامش دخترم اصلا دوسم نداره خیلی خیلی ازارم میده بخدا دلم میخواد الان یهو بمیرم چون وابستگیم ب دخترم زیاده و من نمیتونم تحمل کنم دخترم دوسم نداشته باشع
اول و دوم جریانش چیه؟
چ جذابیتی داره اولین کامنت باشین یا آخری! خداروشکر شماها اول و دوم المپیک و ....نشدین وگرنه دهن ملت رو سرویس میکردین
اره شیرمو بچه هام فقط ۵ ماه خوردن بعدش خودمو کشتمم نخوردن بخدا من مقصر نبودم..الان هی با خنده میگن فردا اینا بزرگ شن میگن تو که مادر ما نیستی چیکار کردی شیرم که ندادی😔😔😔😔
بله میگن.بچه رو بد عادت کردی
زیاااااااد😆😆
بپرس تا به حال شده نکنن؟🤦🏻♀️
بچه ام اکسیژن کم رسیدبهش حال خودم خراب بودبدترهم میکردن توبارداری به خوپت نرسیدی بچه ضعیف بوداینطوری شدبدتراعصابم خوردمیکردن عوض اینکه کمی درک کنن
قضاوت که بله ولی دخالت شدییییید.خیلی اعصابم بهم میریخت مخصوصا بعداز بارداری رو مخم بود اینکه همش بهم بگن اینکارو کن انگاری که من بلدنیستم.دلم میخواست باهمه دعواکنم.خداروشکر بهترشد اوضاع
بله.خیلی دلمو شکوندن و من اصلا راضی نیستم
بنظرم باید رد شد و کار خودتو بکنی
اره زیاد گاهی اوقات پشیمون میشم از وارد شدن تو جمعشون مخصوصا جاریم که جلو شوهرم هی میگه من این کارو کردم برا بچه هام من دخترمو از پنج ماهگی میبردم دسشویی میگرفتم تا جیش کنه بعدش شوهرم سر کوفتشو به من بزنه که چرا هیچی بلد نیستی یکی نیست بگه آخه زنیکع بچه پنج ماهه چی میفهمه
آره زن عموی شوهرم چون پسرم خیلی مریض میشد گفت معلوم نیست چکارمیکنی بکم مواظبش باش گفتم چون بچه برا خودم نیست برهمین یکسره مریضه ازشوهرم بپرسین ببینین بچه روازگجا آورده دیگه لال شدن الان پسرم ۱۲ساله است دیگه جرات نکردن حرفی بزنن
دخترم از سینم شیر نخورد از روز اول.دوشیدم دادم شیر خشک دادم شب تا صبح صبح تا شب همه لحظاتم باهاش گذروندم و با افتخار میگذرونم.ولی فقط چون بچم از سینه م شیر نمیخوره منو یه مادره بیمسئولیت میبینن😭
چون بچم ظریف وکم وزنه می گن گرسنگی می بره کدوم مادر تحمل گرسنگی بچش رو داره من وباباش هردو لاغریم ژنتیک دیگه چکارش کنم
آره خیلی قضاوت میشم آخه پسرم روزا شیرنمیخوره یعنی باید آرومش کنم یکم شیربخوره اطرافیان میگن شاید شیرت کمه یا شیرت تلخه یا سینتو دوس نداره. حالا فکرکنید من خودم داغونم اینارم میگن چقدر حالم بدمیشه 😑😑
وااییییی از کدووووووووووومشششششش بگممممممممم☹
ای کاش یه گزینه ای تو این اپ میذاشتن تا نظرات چرت و پرتو حذف کرد و از تجربه های دیگران استفاده کرد. ولی متاسفانه این گزینه نیست و مجبوریم حجم نتمون رو با چرندیات بعضی بزرگواران تلف کنیم.
منم به عنوان یه مادر بی خیال قضاوت شدم هم دخالت تو تربیت بچه هام شده
همین که بچه بی قراری میکنه... رفلاکس داره. بعد میگن بچه گشنه اس بیا شیرش بده برا من خیلی سنگین تموم میشه. نمی بینن بچه میخوره هی میاره بالا بازم میگن گشنه مونده خب بچه دردش چیزدیگه ایه
نه الحمدلله چون اجازه چنین کاری رو به کسی نمیدم
آره , بچه من رفلاکس داره و هی میگن این گشنشه شیر میخواد چرا کم بهش شیر میدی, درحالی که دکترش گفته باید حجم شیر کمی بخوره در دفعات زیاد
اوووووو تا دلت بخواد هم قضاوت هم دخالت
اره مدام منو به عنوان یه مادر بی خیال قضاوت میکنن از قضاوت خوشم نمیاد
من همیشه آخرم آره مادرشوهرم خواهرشوهرم دخالت کارنننننن دل سردشدم ازشون
من سردختراولم خیلی تحقیرشدم همش مادرشوهروخواهرشوهرام بهم میگفتن تومادرخوبی نیستی حیف این بچه که خداداده به تو.کارم به جایی کشیدکه به خاطرحرفاشون میخاستم خودکشی کنم همش حالم بدبودکه من مادربدی هستم😔
همه و مخصوصا مادر شوهرم همیشه و همه جا به عنوان یه مادر نمونه و صبور ازم تعریف میکنن
بچه من خیلی کم اشتها و لاغره هر کی میبینه میگه چقد کوچیکه بهش فلان چیز بده فلان کار بکن
اول از همه بابای من همش میگف تروخدا به بچت برس شیر خشک بده خیلی ضعیفه منم ناراحت میشدم میگفتم بخدا شیر خشک نمیخوره خودمم همه چی براش درست میکنم.با اینکه من خودم بچگیم خیلی لاغرتر از دخترم بودم.بعدشم خواهر شوهرم هی میاد میبینه دخترم لاغره تو جمع پز پزی حرف میزنه که پسر من اندازه آوین بود خیلییییییی تپل بود و مقایسه میکنه حالا خودش کلا ۵۵ کیلوعه😕👎
اووووووف. همسرممممم. همیشه ازم ایراد میگیره ازون طرفم میگه تو بهترین مادری هستی که من دیدم ولی بیچاره شدم از بس انرژی گذاشتم
معلومه آزرده میشه آدم خب از صبح تا شب از این ور بچه برو از اونورش دربیا نه میتونی به خودت برسی نه درست و حسابی کار خونه انجام میدی نه خوردو خوراکت وقت و وعده و مقدارش مشخصه باهر ناراحتیش دلت گرفته بشه چندسال به عمرت اصافه بشه بعد یکی بی خبر و بی درک و کثافت بیاد بهت تیکه بندازه
آره بابا زیاد
مادر خوبی نیستی نمیتونی از یه بچه نگهداری کنی بچه های من تو یه سالگی جیش شونو میگفتن حرف میزدن راه میرفتن . چرا میذاری گریه کنه مگه مابچه بزرگ نکردیم ندیدیم تا بچه گریه کنه و هزارتا از این حرفا
سلام اره مخصوصا مادر شوهرم
قضاوتم@بشم اهمیت نمیدم و محترمانه جوابشونومیدم که خودم میدونم برا بچم چکارکنم
تو۹ماه حاملگی دهنم سرویس شده انقد عق زدمو گشنه موندم والا
به منم میگن تو به فکر بچت نیستی. آخه وقتی دندون درآورد لاغر شد. میگن تو بهش نمیرسی.
آخه یکی نیست بگه کی بیشتر از مادر واسه بچش دل میسوزونه
مگه مهمه؟؟؟
یه سریا به دنیا اومدن ک قضاوت کنن !
ما باید خودکنترلی داشته باشیم ک هیچ تاثیری نداشته باشه رو آرامشمون
بچم زیادی گریه میکرد میگفتن تو نیشگونش میگیری کوته فکرای احمق
چرا خرما نمیخوری چقدر مادربدی هستی که خرما نمیخوری که بچه زردی نداشته باشه😩😩
خیرنگفتن
پسرم فقط تو خاب شیر میخوره
اره تا دلتون بخواد خخخخخ
کاش یاد بگیریم بابا هر پدر و مادری هرچقدر دز حد توانش باشه حتی به اشتباه برای بچش انجام میده .... من هنوز یکم مونده تا نی نی رو بغل بگیرم اما همینکه دخالت بکنن احساس قضاوت ب آدم دست میده بنظرم اینجور موقع ها ادم خودش استرس داره بهتره اگر کمکی خواستیم کمکمون کنن یا تشویقمون کنن که ما از عهدش برمیایم و بگن هروقت کمک نیاز داشتی ما تنهات نمیزاریم تااینکه بگن فلان کارو بکن اینجوری کن اونجوری کن ... بخصوص برای مادرهایی که سعی میکنن همه جور اطلاعاتی بدست بیارن وتحقیق میکنن برای بچه داری خیلی سخت تره تا مادری که اصلا براش اهمیت نداره اونقدرا
اره یدفعه توسط همسرم قضاوت شدم ک گفت حیف این بچه ک مادرش تویی.حالا جالبه خودش مسبب گریه و لج بچه بود
ی چیز دیگ هم بگم بخدا بعضی این چیزا رو مادرا جدی بگیرن بد نیست بعضی وقتا واقعا مادرا کوتاهی میکنن بجون بچم دروغ نمیگم مثلا من خودم زندداشم اصلا خوب ب بچه نمیرسه خیلی دیر ب دیر شیرش میده وقتیم غذا میده بهش بعدش صورتشو اصلا نمیشوره ینی همونجور دور دهنش و صورتش کثیف خب ادم بعضی حاها باید بگه درسته که هیچکس بهتر از مادر ب بچه نمیرسه ولی بخدا من خیلی مادر بیخیال دیدم
بعد زایمان افیردگی داستم و نسد به بچم شیر بدم
هنوزم طعنه می زنن فکر می کنن با قصد بهش شیر خشک دادم😭
اره خیلی زیاد
ازینکه بهم میگن بچه ت لاغره یا شیرت بر نداره خیلی دلخور میشم
اگه قضاوت نکن که شب روز و روز شب نمیشه
سلام من خیلی خیلی قضاوت شدم چون دخترم ضعیف وشیرخودمو خیلی نخورده الانم که الان دارم قضاوت میشم تاکی مگه ادم های این زمونه تمومی دارند هروز یه برنامه ان
آره اولاش آره ولی کرک و پرشون ک ریختم دیگه هیچی نمیگن😊
من خیلی رو بچم حساسم از این جهت قضاوت میکنن که خیلی پسرت رو لوس بار میاری خیلی محلش نزار از این جور حرفا
آره خیلیی اصلا شیر نداشتم بچم شیرخشکی شد ولی بقیه میگفتن الکی شیرخودتو خشک کردی شیرخشک بدی
خیلی شدید دخالت میکنن
آره خیلی زیاد تا دلتون بخواد
بله قضاوت و دخالت تا دلت بخواد شدم حتی قبل بارداریم وتا الان که پسرم نزدیکه سه سالشه وهمچنان ادامه داره .قبل بارداری تهمتهایی که میزدن میگفتن باردار نمیشی وهزار تا حرف دیگه .وقتی کم غذا میخوره وقتی بدنش ضعیفه وقتی یه کم دیر از پوشک میگیری وقتی یه چیزی تو خونه میشکونه وقتی فحش میده وهزار تا چیز دیگه چون مادری باید همه این حرفارو بشنوی و قضاوتها رو بکنن من که دیگه خسته ام وهیچ انگیزه ای برا آوردن بچه دوم ندارم.
ای داد بیداد ....من پسرمو دعوا میکنم مامانم میگه الهی دستات بشکنه ...خودم ببرم بزرگش کنم ...منم میگم هروقت بی مادر شد ببرش اگه باباش دادش بهت.خخخخخ
بله فکر میکنند من مادر خوبی نیستم و از نظر غذایی به بچه ام نمیرسم. چون شاغل هم هستم میترسم گاهی نکنه این قضاوت درست باشه
اره خیلی مخصوصا مامان و خاله هام هی میگن تو بیخیالی تو حوصله نداری وفلان واقعا حرفاشون عذابم میده
روزای اول پسرم شیرمو بالامیاورد مادرشوهرم گ شیرت خوب نیس شیردخترم خوبه بچش چاق شده منم چشام پراشک شد ب شوهرم گفتم شیرخشک بخرواسه بچت
تازه این دفعه میگفتن سینت کوچیکه بچم اذیت میشه😨
اره بچم رفلاکس داشت و آلرژی به پروتین گاوی همه سرزنشم میکردن چرا بچت کوچیک مونده هرچی براشون توضیح میدادم نمیفهمیدن میگفتن شیرت بی قوته پشت سرم هم میگفتن
تادلتون بخواد.بچه ات چقدرضعیفه یکم بهش برس فلان چیزوبده بخوره اینکاروکن درصورتیکه خودم همشومیدونم حتی بیشتروبهتر.خیلی عصبیه دادمیزنه درستش کن اینطوری کن اونطوری کن ازاین قبیل من زیاددارم
اره عزیزم ولی من خدارو شکر مادر شوهرم خیلی کمکم میکرد
به من که میگن تو فقط بدرد شیر دادن میخوری.
بچه که گریه میکنه میگن تو ظالمی میزاری بچه درد بکشه.
اره خیلی وقتا وخیلی جاها مورد قضاوت های غلط قرار گرفتم دقیقا از کسایی ک ازشون انتظار نداشتم و این هیچ وقت یادم نمیره
میگن بچت و لوس و عقده ای بار میاری 😆خرمغزا
نه
اره خیلی
مگه میشه قضاوت نشیم،🙄
من از طرف خانواده خودم قضاوت خیلی میشم
خیلی بچه ام افت وزن داشت همش بهم میگفتن خوب بچه آت شیر نمیدی چرا دخترت ضعیفه جاریم هم با من زایمان کرده بود بچه اون تپل بود من همش سرزنش میشود خیلیییی بد بود
خیلی. یه زن همیشه قضاوت میشه. همیشه. چه دختر باشه چه زن. چه مادر.
من گریه کردنی شوهرم میگه مادر خوبی نیستی به فکر بچه نیستی حرصم میگیره
فقط همسرم گفته 🤨🤨🤨
اره میگن در حق دخترت مثل نا مادری هستی فقط بخاطر اینکه من نمیزارم خوراکی مغازه بخوره بجاش دوست دارم غذا بخوره و رشد کنه
نه
بله شده
بلهههههه بهم گفتن ☹☹☹☹☹
بله. هر روز توسط همسرم. معتقده من از مادر بودن فقط اسمش رو دارم. فکر می کنم حرفش هم درسته😔
بچه پسرم تازه میخواد راه بره بهم یاد میدید چطوری آز مای بی بی بگیرمش
اره به منم گفتن اینا حرف مامان خوبی نیستی چیزی بلد نیستی بی چاره بچه دست توعه
تا حالا هیچ کس قضاوتم نکرده نمیتونه بکنه چون فوقالعاده رو بچهها م حساسم همه هم میدونن بچهها مو با ادب بار آوردم کسی جرات نداره چیزی بگه واقعه به بچهها م میرسم ولی یه خواهری دارم بیخیال بچه هست میگه اگه مثل تو حساس بشم پیر میشم نمیخوام پیر بشم بچه از سر تا پا ده بار سوخته و بچه پرخاش گر شده من واقعا ناراحت میشم میگم اگه میخوای کسی به بچه ات بی احترامی نکنه بعضی کارا رو باید به بچه بگی تا یاد بگیره ولی کو گوش شنوا بچه باهوشی داره یه بار گفتنی میفهمه ولی نمیگه حالا کسی به خواهرم چیزی بگه باید بگی قضاوت کرده وقتی خودش داره اجازه میده الان همه از دست بچه داریش زیر سوال میبرنش اینم زبون دومتر
من که دلم خیلی پره کدومو بگم
اره چرا میگن براش سوپ درست کن اما اونا تو خانه من نیستن که ببینن ما چکار میکنیم
اینقد خوب رسیدم به بچه هام که نگذاشتم کسی به خودش اجازه بده قضاوت کنه
بله زیاد
آره زیاد کاش یکم لال میشدند بخدا اکه اتفاقی میفتاد😢
بله با اینکه خیلی به دخترم میرسم و همه چی بهش میدم مادرمو و اطرافیان میگن چقدر کوچیک و لاغرمونده. همش میگم نکنه در حق بچم کوتاهی میکنم
من الانم ک دخترم داره میره دوسال مادرشوهرم میبینتش میگه وای چقد زردوضعیفه ازروز اول همین زر های زیادی رومیزدک مطمئنی شیرداری مطمنی بچه شیرمیخوره وای اصلا چاق نمیشه چون نذاشتم کسی حمومش بده ازبعدچهلش هی میگفت وای توک بلدنیستی بخداتمیزنمیشوریش.فقط خداازشوهرم راضی باشه گفت مااینجوری راضییم چیه هرباریه چیزی میگی واقعاخسته شدیم
آره مادرشوهرم بهم گفت با این هیکلش برام بچه آورده ریزه میزه😔
بیش از هزااااااااااااران هزاااااااااار بار کلا بجای من دارن زندگی میکنن😂😂😂😂
نه کسی اجازه نداره جلو روم حرف بزنه پشت سرم شاید
سلام به منم میگن بچت خیلی فضولی میکنه خب تقصیر من چیه هنوز۲سالشه فرق خوب وبدرونمیدونه
اره مامان شوهرم خیلی قضاوت میکنه از هرچیزی اعتراض میکنه همه چی ولی من به حرفش اهمیت نمیدم باش بحث نمیکنم میزارمش حرف بزنه وساکت میشه😅😆
دوست دارم بهشون بگم دایه مهربانتر از مادر که میگن شمایین
اینکه میگن گشنشههه
درست شیرش نمیدی
اروغشو نمیگیری
روهم شیر میدی
آخیییی بچه گرسنشه. خوب همه بچها گرسنشون میشه. پوشکشونو خیس میکنن و ... و قطعا مادر خودش همه اینارو میدونه
آره خیلی ولی برام مهم نیست کارخودمو میکنم چون من صلاح بچمو بهتر میدونم
بهم میگن تو خیلی حساسی همه میگن حرسم در میاد خب بچه به اون کوچیکی خیلی نیاز به مراقبت و توجه داره
سلام دوستان الان ی گروه تو تلگرام بازکردم که راحت درارتباط باشیم باهم خاستین جوین شینbardari_zananzayman@
دخالت زیاااااد میکنن و اینم ی جور قضاوته دیگه که یعنی در اون مورد عرضه نداری بلد نیستی نمیتونی خودت از پسش بربیای
بله
بله آنقدر زیاااادددد که مدت افسردگی گرفتم
منو توبارداری مادرشوهرم سونو نمیذاشت برم میگفت فلانی نرفته نشده الان دختر خودش حامله س ماهی ۴۰۰ فقط پول قرص خانومه تازه مادر شوهرم اسرار میکنه برو سونو .اخ که دارم اتیش میگیرم
فقط یه احمق روانی به اسم مادر شوهر که خودش نه خونه داریش خوبه نه بچه های درست و حسابی تربیت کرده ولی فقط بلده تو زندگی دیگران دخالت کنه و فتنه بپا کنه
خیییییلی زیاد
منم همیشه قضاوت میشم میگن چرا مواظب دختری نیستی چون ی کم شیطونه دخترم
شوهر م همیشه اینکار رو میکنه
بله منو خواهرشوهرم که از خودم کوچکتر ازدواجم نکرده میگه مواظب باش سرشو فلا ن کارو بکن ... دلم میخاد بهش بگم چند تا زاییدی این همه تجربه داری تو
بهم میگن ارزه نداری جمعش کنی منم گفتم پس کی غذا درست میکنه میده میخوره کی لباسشو میشوره
این اول دومی ک میگید چیه؟؟؟
اره خیلی زیاد
اره حالم بهم میخوره از همشون مهربان تر از مادر میشن برا بچه انگار ما دشمن بچهای خودمونیم 😒😒😒😒😒😒
انقد خاطره بد دارم از اوایلی که پسرم به دنیا اومده بود که هروقت بهش فکر میکنم عصبی میشم از مادرشوهرم که حتی بلد نبود یه بچه رو بغل کنه بعد از من ایراد میگرفت که شیر بد میده بهش لباس بلد نبست تنش کنه واییی وخیلی چیزای دیگه که با وجود اینکه بچه اولم بود وخیلی خیلی تو بچه داری ماهر تر از اون بودم هیچی حالیش نبود از بچه داری اورد هم میداد خودش وپدرشوهرم میگفتن چرا بچت رو حموم بردی باید تا۴۰ روز نبریش حمام زمان قدیمبچه که به دنیا میامد تا یک سال حمام نمیبردن یعنی حرفاییی میزدن که آدم میگفت اینا دیگه چه جانورهایی هستن مادرشوهرم بچم زردی داشت میگفت باید عناب بدیم بهش با گوشت گوساله قنداقش کنیم ویه کارایی میکرد که آدم روانش پاک میشد از دستش
اره مادر شوهرم همش منو قضاوت میکنه
صد در صد بله.
مادر شوهرم بهم میگه تو حوصله بازی با بچه رو نداری... نگاه فلانی کن آخه مگه با این همه کار و درگیری میشه وقت گذاشت
هیچ وقت نمیبخشمشون
تو دوران بارداری گفتن از وضعیتت سو استفاده میکنی
قضاوت کردن که تو درست به بچت شیر ندادی و عمدا بهش شیر نمیدی به جاش شیر خشک میدی
بله قضاوتم کردن ولی به عنوان ی مادر خوب که برا بچه ام از هیچ لحاظ کم نذاشتم ولی به نظر خودم اینطور نیست گاهی وقتا دعواش میکنم عصبانی میشم متاسفانه😭😭
ب من ک هی میگن مادر خوبی نیستی ... میخام ببینم مادر خوب چ مادریه؟؟مادر خودش آدم نیس؟
اره یه خانم که خودش هرگز بچه دار نشده بود سنش هم بالا بود سخت بهم پرید که چرا این کارو نمیکنی واون کارو نمیکنی خیلی دلم شکست اخه من دوقلو داشتم خودم هم کم سن وسال واولین تجربه بچه داریم بود .ولی هیچی بهش نگفتم گذاشتم پای بی تجربه گیه خودش
آره بهم گفتن تو ک از بچه داری هیچی نمیدونی😑بعدم چون زیاد شیر نداشتم بعضیا قضاوتم میکردن و میگفتن تقصیر خودت بوده
اره منم
سلام مانا لطفا بهم بگی به بچم چی بدم تاچاق بشه
به عنوان مادر نه ولی به عنوان که کسانی زود ازدواج کردن و مادر شدن خیلی حرف شنیدم که همسن تو هست بچه هم داره
اگر بخوام چیزی بگم از این جا اینو میگم قضاوت نکنید تهمت نزنید من نگران این هستم موقعی که دلم رو شکوندین و تهمت زدین اون دنیا چه جور جواب پس میدین کسانی که کاره ای نبودن تهمت روزدی بهش قضاوت کردی الان روت میشه نگاهش کنی
قضاوت نمیکنن دخالت میکنند خودشون رو از ما مادرا بهتر میدونن انگار ما بچه ایم چنان عصبی میشم بابا شما ها ک خرجشون نمیدین آخ ب شما چ میخوایم با بچه مون چکار کنیم
اوووف نوزادی دخترم مادر شوهرم واقعا رو مخم بود همش جلوی جمع بهم میگفت نه نه نادون
هندز بچه ام نیومد شاید درآینده اتفاق افتاد
کاشکی گهواره راه حل هم بده فقط نظر نخواد الان باید بگه چیکارکنیم
خداروشکر که من ایران نیستم که کسی بخواد دخالت کنه یا نظر بده هرچند از راه دور هم گاهی حرفاشون میرسه😂 بهترین کار اینه که کار خودتون رو بکنید و تمام حرفهارو نشنیده بگیرید و جوابی ندید، راااحت
من سر دخترم از این حرفازیاد شنیدم و هیچی نگفتم والان بعد ۶سال نگا میکنم میبینم تمام حرفا ک به من زدن سرخودشون اومده😏 میگفتن چرادختره بچه ت چرا بوره موهاش چرا همش سرمامیخوره تقصیر توئه چراجیغ میزنه چراحرف نمیزنه حتی میگفتن چقدر زشته😢 منم سپردم بخدا و خداهم جواب شون رو خوب داد😊
اره خیلی
پسرم زیاد عطسه میکنه تو ۵ماهه
بله منم خیلی مادر شوهرم چیزی میگه. من بچم باهام لج میکنه از دست من غذا نمیخوره هی میاد میگه ب بچه من نمیرسید بچه ی من گشنس. بخودتون میرسید😏😏
آره سر اینکه دخترم سینه خودمو نگرفت و شیر خشکی شد مادرشوهرم خیلی تیکه انداخت
بیشتر از همه شوهرم😔
اره خیلی مخصوص هم مادر شوهرم
اوه تا دلت بخاد از سمت خانواده وپدر مادر خودم و شوهرم بابام میگه چرا شیر نمیدی بهش شیرم باید به گریه بیوفته تا بدی مامانم میگه چرا ماست ترش دادی بچه شکنجه میدی یا بچه داری خواهرم میگه چقد تو شانس داری بچت آروم کاری نمیکنی شوهرم مدام تذکر میده بچه خوابش میاد شیر میخاد و ال بل واقعا آدم نیاز داره یکم درک بشه نه که بهش اینطوری بگن من انقد گریه کردم سر اینا و حرص خوردم دلمو میشکنن انگار کسی نمیبینه چقدر زحمت داریم میکشیم
سلام پسرمن تازه امروز شروع کردم بهش یه قاشق غذا خوری دادم میخوام ببینم از فردا چه جوری بدم
دست رو دلم نزار گهواره بعضیا واقعا تو مخیا
نه زیاد چون هیچکسی را نمیبینم
اره بهم میگن چون مهر مادری نداری شیر نداری ک به بچه هات بدی شیرخشکی میشن تو خ سردی نسبت به بچه هات
بله خیلی هم بد بوده
بله خیلی هم شده هم قضاوت هم دخالت کردن فقط یه نفرم اونم خواهر شوهرم همیشه بهم میگه تو حتی بلد نیستی پستونک مناسب واسش بخری تو نازشو نمیکشی یا ابنکه میگه مای بی بی شو زود زود عوض نمیکنی اما من اصلا برام مهم نیست چون پسرم از همه لحاظ از بچه های اون بالاتره پسرمن هنوز کوچیکه اما بلده سر سفره بشینه اما بچه های اون اصلا هیچی بلد نیستن
باز من خیلی به خاطر مادر شدن سرزنشم کردن اخه مادر سه تا بچه شدم و چون بچه آخرم سقط نکرد از طرف همه سرزنش شد و الان حق اعتراض و خسته شدن ندارم
پسرم سرماخورده بود توی تقریبا ۲_۳ ماهگیش مادرشوهرم به همه گفت این مادر نیست دشمنه بچشه مخصوصا سرماش داده بچه رو خداشاهده اگر دروغ بگم منم به خاطر همین قضیه باهاش بحثم شد ۳ سال قهر بودیم اخه کجا مادر میاد مخصوصی بچه شو سرما بده
اره من زیاد قضاوت شدمو حرف شنیدم از وقتی ک پسرم بدنیا اومد ولی مهم نیستن برام. خیلی دخالت میکنن تو کارام 😂😂😂🤭🤭آدمای بیکار زیادن فقط دوس دارن فضولی کنن
من یه دختر دارم توراهیمم دختره .طرف شوهرم میگن بی چاره داداشم .تو دختر زایی😔😔
اره خیلی بچه اول ۱۶سالم بودبلدنبودم مادرشوهرم پیشم بوداونم هیچی بهم نمیگفت تاسینهام عفونت کردن بچموشیرخشک دادیم الان ک ۴سالشه هم میگن سینتودهن بچع نذاشتی یاشوهرم میگه بلدنیستی بچه بزرگ کنی تاسرمامیخورن میگه مقصرتویی خیلی حرف بهم زدن راجبه مادربودنم خیلی بچه دومم شیرپریدتوگلوش خفه شد مادرشوهرجیغ کشیدتوبچه روخفه کردی مقصرتویی اخه کدوموبگم یکی بگه بتوچه یعنی اون بیشترازمن بفکرش
خیلیا هستن ک ب خودشون اجازه قضاوت میدن ک من اصلا خوشم نمیاد
بله شده خیلی هم ناراحت شدم ی بار پای دخترم سوخته بود مادرشوهرم گفته بود بچه رو ول کرده تا پاش سوخته
آره هم تو بارداری هم بعد زایمان 😢🤕😓
بله خیلی زیاد ودرکشون ازاینکه خود مادر خوب بلده بچه اش چی براش خوبه چی نیست رو ندارن
همین امروز خواهرم بخاطر لاغر بودن بچم منو شماتت کرد
فراوووووون
بله هم قضاوت هم دخالت
قضاوت فقط اینکه میگن چرا تو این شرایط بچه دار شدین🙄🙄🙄🙄🙄🙄
آره شوهرم تا یه چیزی میشه میگه توکردی
من همه بهم میگن خوب هستی به جزمادرشوهرم همیشه دوست داره ایرادبگیره مخصوصاجلوی شوهرم منم بهش اهمیت نمیدم کارخودمومیکنم 😅😅😅
اره بچم ریزه میگن چیز نمیدی بچه بخوره
بله خیلی
متاسفانه از اول بارداری تا الان منو مقایسه میکنن ولی واسم مهم نیست مردم مردمن در دروازه رو میشه بست دهن مردمو نه.. شعار همیشگیه منه🙃
تا دلت بخواد
کسی من رو قضاوت نمیکنه اما دخالت زیاد میکنن از اون بدتر ک همش این حس رو بهم منتقل میکنن مادر خوبی نیستم😯
من بدم میاددخالت میکنن میگن وای بچه ات لاغره چیزی نمیدی بخوره اینقدرپوست استخونه آخ مگه دلسوزترازمادرهم هست که همه میشن نخودهرآش
این موضوع برای همه ی مادرا اتفاق می افته
من ک خیلی تند جواب بقیه رو میدم چون از دخالت بیجا به شدت بدم میاد کسی جرات نداره چیزی بگه😶
اره وقتی شیرمو نخورد و شیرخشکی شد و آدمای شوهرم گفتن شیرتو ندادی و من چقد ناراحت شدم
اره مامانم بهم ی کاری ک میگه گوش نمیدم میگه تو مادر خوبی نیستی و در گوش بچم هم میگه چرا خدا تو داد ب این
اره که چطور مادری هستی ک میگی خسته شدی از نگه داری بچت 🙄☹️
خانواده شوهر حتما قضاوت خواهند کرد سگ در سگ 😀😀😀
اره خیلی زیاد
خیلی دخالت میکنن
نفر۱۷۰😍😍
بچه ام تا دوسالگی خیلی لاغر بود،خانواده شوهرم از بس بهم میگفتن واقعا عصبی شده بودم،دلم نمیخواست جایی برم
آره خیلی.یکی از حرفاشون اینه ک میگن چرا به تمیزکردن خونه نمیرسی.به غذا گذاشتن نمیرسی.درصورتی ک واقعا بچه نمیزاره هیچکدوم ازاین کارارو بکنم
سوالت خیلی خاله زنکی بود گهواره😂مث اینه ک همه رو جمع کردی پای غیبت. مادرا خودشو اذیتن توام یادشون میاری کیا ناراحتشون کرده؟
ای خدا کی میشه مردم دهنشونو ببندن حرف نزنن
اره
اره با دخترم داشتم جدول ضرب کار میکردم مادرشوهرم اومد گفت اخه تو سوادت اونقدر زیاد نیست که بخای راحت کار کنی
موقعه ای هم که پسرم به دنیا اومد میگفت ببین چیکارش کردی زردی گرفته
سلام اره بخاطرشیرندادن خیلی حرفا رو شنیدم درحالیکه بچم نگرفت سینمو🔉
من کلا آدمی هستم که خیلی احساساتم رو بروز نمیدم و رفتارام گلدرشت نیست! از وقتی فهمیدم باردارم چون احساساتمو بروز نمیدم خیلی زیاد، چندبار به طعنه ازم پرسیدن حسی نداری از اینکه مادر شدی؟!
من که میخندم و رد میشم.. عقده ندارم مادریمو، احساساتمو به رخ کسی بکشم 🙂
اوووووووزیاااااادولی اصلامهم نیس واسم
اره بعد از زایمان دیسک کمرم پاره شد مادرشوهرم همش میگفت بیچاره نوه م مظلومه ظلمش شده درصورتی که کم نذاشتم اصلا برای دخترم 😢
اجازه نمیدم ولی خب کلا قضاوت گر زیاد هست
از اینکه تو مادری بلد نیستی
بیخود میکنه کسی مادر بودن مارو زیرسوال ببره مادری که نه ماه بچشو تو شکم نگه داشته و موقع بدنیا اومدنش از خواب خوراک تفریح شیک پوشیدنش به خودش رسیدن از همه این ها زده که بچش سالم باشه و در ناز و نعمت باشه دیگه حرفی باقی نمی مونه که کسی بخواد قضاوت کنه
هزارررررررررررران بار دیگه کار ب کتک کاریم کشید 😄😄😄
آره مگه میشه کسی قضاوت نکنه هرچند از نظرخودم هیچی برا بچه هام کم نذاشتم مهم اینه ک من وظیفه خودمو ب عنوان یه مادر خوب انجام دادم دیگه قضاوت دیگران برام مهم نیس
بله
بله منم ماهای اول بخاطر ویارم می گفتن اخر میکشیش نمیفهمن با این زخم زبونا و مهربونیهای بی جا چقدر حال منو بد کردن کسی دوست نداره میوه عمرش اتفاقی براش بیوفته یک سری از آدما راحت هرچیو به زبون میارن الانم که ماه آخرم هی میگن شکمت کوچیکه منم بیخیال شدم هرچقدر دوست دارن حرف بزنن وقتی یک پسر سالم خدا بهم بخشیده دیگه حرف دیگران برام مهم نیست
بهم میگن تو هم بارداریت سخت بوده هم بچت نق نقوهه دیگه بچه نیار انگار اونا میخوان سختی بکشن جا من
اره مامانم خخخ همیشه میگ تو بفکر نیستی بچم تشنشه بچم سرما میخوره😁
آره همش میگن بچه ات آله بچه ات بله
من کلا جوری رفتار نمیکنم که کسی بخواد بخودش اجازه بده رفتارم و خودم رو نسبت به وظایفم زیر سوال ببره واقعا تا حالا واسم پیش نیومده البته در اینکه اطرافیانم هم آدمای با درکی هستن شکی نیست 🌹
به هیچوجه
بله.بیشتر از طرف مادرم.خیلی وقتا دلم شکست.ولی خب گذاشتم به حساب مادربزرگ بودنش
الان گیر میدن شکمت چرا کوچیکه با وجود دو بچه جاریت ۷ ماهش بود نمیتونست تکون بخور درک شعور ندارن کنه احمق ها
حرف که همیشه برای مادر هست
بلهخیلیزیاد
اره میگن هرچیزی خواسته گرفتین لوس شده
یک مادر عاشق بچشه و با جون و دل براش مادری میکنه و زیاد مورد قضاوت قرار میگیره بچم رفلاکسی هست بخاطر دردش چنگ میزنه بهم موقع شیر خوردن عجله داره و برا پستونکش بهونه میگیره بهم میگن بچت شکموی همش میخاد تو دهنش باشه... اگر خوابید میگن آرومه و اگر گریه کرد میگن چقدر بچت بده و گریونیه.... و.. خیلی حرفا و بیخیال مهم نیست بقیه چی میگن مهم اینه من عاشق بچمم و براش جون میدم 🤩
اوووف من دخترم شیرمو نخورد بهش شیر خشک دادم مادر شوهرم میگه توخودت نخواستی شیر خودتو بهش بدی میخوای راحت بشی ازش تقصیر خودت.. خیلی ناراحت میشم😔
واقعا خعلی موضوع خوبو بجاییه خعلی بدم میاد از اینکه هرکی از راه میرسه مادربودنمومیبره زیر سوال و خودشو عقل کل میدونهوچشم بچم عفونت کرده بود بردمش دکتر به شوهرم گفته بودناون چیزی نیست چونخانوم تو تازه بچه دار شده ماهرچی میگیمگوش نمیده بچرو پیبره دکتر درصورتیکه اونا میگفتنبچه زردی داره تو نگو چشاش عفونت کرده
آره به من زیادگفتن نتونستی ازپس بچه بربیای
بله همه
بسیار زیاد احمقا
❤️😍😍
اره یه موقع هایی
به کسی همچین اجازه رو نمیدم تو زندگیم دخالت کنه و تا حالا هیچ کسی حرف نزده
بیخود میکنه کسی بخواد قضاوت کنه🤭🤭🤭🤭🤭🤭
حرف بیخود مادر شوهرم عذابم میده میگه تو شیر نداری .اگ شیر ندارم پس بچم چطوری سیر میشه آخه .........
بسیار بسیار زیاد مخصوصا خونواده شوهرم...
بله میگن چرا کنار شیر خودت شیر خشک نمیدی چرا لباس گرم نمیدی چرا خیلی گرمش میگیری چرا تند تند بهش غذا نمیدی چرا دستشویی رو خبر نمیکنه چرا شربت ویتامین نمیدی چرا همه جا میبری چرا چرا چرا ؟؟؟؟
من یک مادرم میدونم کی بچه ام شیر میخواد کی پوشاک شو عوض کنم کی و کجا ببرمش کی واکسن بزنه بهش غذا چی بدم
تا دلتون بخواد قضاوت کردن
خیلی زیاد 😤😤😤
بله خیلی زیاد
بله
اینکه بچه رومقایسه میکنن بابچه های دیگه حی میگن چرانمیشینه بچه فلانی ۶ماهشه میشینه
تو براش وقت نمیزاری در صورتی که کل زندگیم رو فداش کردم
قضاوت که تادلت بخوادکردن ولی چی میشه کرددهن مردموکه نمیشه بست مهم اینه که به نظرخودم هیچی برابچع هام کم نذاشتم ازهرلحاظ
من چندم شدم
مادرشوهرم
نه اتفاقا همه میگن من مادر خوبی هستم
بله بهم میگن خیلی مادرصبورو مهربونی هستی
نه تا حالا نگفتن چون میبینن از جونم مایه میزارم مخصوصا تا ۴ ماهگی شدیدا اذیت شدم ولی خدا رو شکر میکنم ک همچین نعمتی بهم داده ❤😍
غلط اضافی زیاد میخورن....توجه نمکنم
اره بابابی خیال برام مهم نی
بعضی ها گفتن بی اهمیتی
شیرم خیلی کم بود میگفتن تو واسه بچت رحم نداری که شیرت زیاد نمیشه
خواهر، مادر ،همممه میگن بغلیش کردی ، غذا نمیدی به بچه و.... دیوانه شدم
با اینکه بچه ندارم ولی اره
خیلی اتفاقی بچه ش خورد زمین من قرار بود مراقبش باشم
بعد گفت بچه خودتم اینجوری میخای بزرگ کنی ؟
مگه میشه قضاوت نشده باشیم،فقط نقطه دردناکش این بود برام،که بچه خودش خیلی نقاط ضعف داشت و از بچهی منم کوچیک تر بود. یعنی تجربهاش از منم کمتر بود،نمیدونم باچه پشتوانهای منو قضاوت میکرد؟!
بهم میگن نامادری😒
وای خیلی زیاد از طرف مادر شوهرم همیشه قضاوت میشم
اره خیلی حسه بدیه هرکیو حرفی رو میزنه اوایل نارحت میشدم ولی الان جوابشونو میدم دیگه نمی تونم
پسرم وقتی به دنیااومدهرکاری کردم سینه منونگرفت میدوشیدم توشیشه بهش میدادم مادرشوهرم بهم میگفت توخودت نمیخوای به بچه شیربدی میخوای گرسنه بمونه آخه کدوم مادری دوستداره گریه بچشوببینه کدوم مادری دوست داره بچش گرسنه بمونه😭😭هیچوقت ازش نمیگذرم تودوران بارداری وشیردهی خیلی خیلی اذیتم کردخداازش نگذره😭😭
آخ گفتی پسر من کلا شیر منو نخورد دورو ور مخصوصا خواهر شوهر پدر منو در آورد سر شیر خوردنش....
کلا دخالت رو شیوه فرزند پروری مخصوصا از طرف فامیل شوهر غیر قابل تحمل هست، هر مادری مطمئنن بهتر از هر کس دیگه خوب و بد بچشو میدونه ای کاش این و بفهمن
واااااای خدا همه منتظرن اول شن 🤣🤣🤣🤣🤣
منم اول منم دوم چه صیغه ای هستش به جای جواب دادن خدا شفا بده بهتون
قضاوت کلا کار آدماست فقط باید سکوت کرد و سپرد به زمان که تجربه کنن 😊
خیلللی😔
اره خیلی..همه نظرمیدن 😣
نههههههههههه
همچنین حقی کسی نداره 😌
وگرنه میشورم پهنش میکنم که خشک بشه باز بشور و پهنش کنم😊😊
دیگه کاری که از دستم بر میاد دیگه🤭🤭🤭
همیشه بهم میگن به دخترت نمیرسی ازخوراک ومراقبت.ولی خداییش خیلی مراقبشم وبهش میرسم یه کم لاغره اونم دست من نیست که
قضیه اول شدن چیه؟
چرا شیر نداری واسه بچه
چرا چیزی نمیخوری که بتونی خودت شیرش بدی شیر خشک ندی
قولنجش بخاطر شیر خشک هس
خلاصه که.....😔😔😔😔
اره اخه من دوست ندارم بچه را کتک بزنم میگن کتک نزدی لوس شده
خیلی هر لحظه توسط مادر خودم قضاوت میشم بچم بد رفتاری میکنه میگه تربیت کن تربیت از خودش عزیز تره
باهاش صحبت کن یادش بده
از بچه سه ساله من توقع دات سلام بده بعد داداش خودم بیست سالشه سلام نمیده میگم چطور بچه خودت انقد بیتربیت
میگه شما گوش نمیکردید🙁
بچم خوب رفتار کنه میگه واااای چقد تو ظالمی مثلا کمک کنه لباس هارو پهن کنیم
میگه کمرش درد داره تو ظالمی خودت انقد بودی هیچ کار نمیکردی
دیوونم کرده توی یه ساختمونیم هستیم
دعا کنید برام
اره منم قضاوت شدم
شبا دخترم تا صبح نمیخوابه نمیزاره منم بخوابم صبح بعد طلوع خورشید میخوابه منم بی خواب میمونم برا همون میخوابم صبح یکم دیر بیدار میشم
برا همون هی میگن تو مادر خوبی نیستی باید زود بیدار بشی صبحونه بخوری شیرت زیاد بشه بچت گشنه نمونه
انگار من ادم نیستم بی خواب میمونم و سر ردر میگیرم به خواب احتیلج دارم
فقط بچه ادمه باید بهش برسیم
میگفتن ازت نمیببنیم که بتونی بچه رو حموم کنی
چرا اینقد اهمیت به گریه بچت میدی
چرا نمیذاری دارو گیاهی بدیمش
چرا تو بارداری اینقد غصه خوردی که بچه قولنجی بشه
چرا غذاهای سرد خوردی که بچت قولنجی بشه
کم وزن بودن بچه ام
آره برا منم پیش اومده چهار سال پیش دخترسه ماه ام رو میخواستم لباس تنش کنم گریه میکرد یکی. گفت خودش هنوز بچه هست دیگه بچه آورده با این که 21 سالم بود این قد ناراحت شدم که هنوز که شده زیاد تحویلشون نمیگیرم
خیللللیییی
من همیشه خیلی قضاوت میشم چ از نظر خوب بودن و چ بد بودن! مادرم و شوهرم اولین نفراتی هستن ک دائم در حال انتقاد کردنن. مادرم میگه زیاد رسیدگی میکنی بزار شوهرتم مراقب بچهتون باشه شوهرم میگه تو چون خودت زبان انگلیسی خوندی الان بچهت باید انگلیسی مثل بلبل حرف میزد🥺ولی پسر من همش ده سالشه من دوست ندارم بهش فشار بیارم ک از همین الان از چیزی ک دوست نداره زده بشه😟
هرکی هرچی میخواد بگه این قانون دنیاست هیچکس به اندازه یه مادر نمیتونه نگران بچه باشه شاید اوابل بی تجربه و گر از استرس باشه اما در اصل قصیه تغییری نمیکنه
منم چون شیر خشک بهش نمیدم و تا شیش ماهگی بهش غذا ندادم خیلی سرزنشم کردن خیلی ناراحت شدم
نفر۱۶هم.خخ.واقعا اولین باره زودرسیدم.
آره
زیاااااااااااااااااد مخصوصا اوایل که دنیا اومده بود قولنجی شدید بود منم خب چون مامان خودم از دنیا رفتع بود قبل توادش غمگین بودم خلاصه که داغون شدم از قضاوتا
😑😑
خیلی از این کار نفرت دارم😤😤
غذا خوردنش بیشتر موقعه باید من بدم بهش
پسر من حرف نمیزنه الان دوسالشه همش میگن چون باهاش حرف نمیزنی و باهاش کارنمیکنی نمیتونه حرف بزنه درصورتی که اینجوری نیست
آره خیلی همش بهم میگن خیلی دیگه ناز میکنی ماهم حامله بودیم مثله تو نبودیم 😞
اره ولی من اصلا بهشون توجهی نمیکردم کار خودمو میکردم چون کارام درست بود
متاسفانه چند تا خواهر شوهرام و فامیلای نزدیکشون با من باردار بودن و دختر من از همشون کوچیکتر،یه سره منو میبینن،بچه فلانی راه میره،هندونه میخوره،دندون داره کوفت داره،دختر من ۵ ماهس،مادرش زنگ زده به شوهرم میگه یعنی هنوز بچت راه نمیره؟؟من همش سعی میکنم جوابشونو ندم که قاطی احمق بازیاشون نشم،چون اونا قصدشون همینه و من آدم حسابشون نمیکنم،اخه کدوم انسان نفهمی به بچه ۴ ماهه هندونه میده یا به نوزاد ۲ روزه آب میده؟بچه ۵ ماهه راه میره؟همه بچه ها فرشته ان ولی دختر من از مال اونا نازتره،از حسادت انقد پیگیرن و سعی میکنن عیب بزارن رو بچم،حتی برادرش به من میگه پوشکو ایتطوری ببند🤦♀️،با حالت تاسف میگن با بچه حرف بزنید به شوهرم میگن آقا محمد حداقل تو این کارو کن اون کارو کن،و فقط خدا میدونه که من چقدرررررر به همه چیز بچم حساس و مراقبم و اونا جایی برن واسه بچه ۴ ماهشون حتی شیر ورنمیدارن میگن تیلیت میدیم اگه گشنش شد،من فقط وارد بازی نفهمی شون نمیشم و با بی محلی و آدم حساب نکردن،جواب میدم👊
چقد مشکلات هممون شبیه همه😑بنظر من هیچ کس بهتر از مادربچه نمیتونه و حق نداره دلسوزی و ترحم کنه یا تز بده مادر خودش میفهمه کجا چی خوبه دیگرانم میخان فقط بگن ما بچه بزرگ کردیم ما فلانیم ما اینکارو میکردیم .خو تو میکردی من نمیخام بکنم .چه سوال بدی مطرح کرد گهواره .ادم یاد چیزای بد میفته یا طعنه و کنایه های اطرافیان یا تز دادن های بی موقع و الکی یاد مقایسه کردن بچه ها باهم😒😒😒😏😏😏
مثلا بچم تو بچگی از ارایشگر وحشت میکرد منم به خاطر اون نمیبردم ارایشگاه میگفتن این چه وضع موهاشه چرا بهش نمیرسی فک میکردن خودم دوس دارم موهاش بلند باشه
آره میگن برا راحتی خودت شیر ندادی 😔😔😔😔 ندیدن چقدر گریه کردم که شیرم رو نمیخوره
چون تادیروز هم همسایمون بهم گفت بچت لاغره بهش نمیرسی
بیخودمیگن😑
اره پسرم یکم تو کاراهاش تنبله همش میگن خودت لوسش کردی که تنبل شده یا بچگیش زود زود سرما میخورد اطرافیان همش میگفتن لباس زیاد تنش میکنی به خاطر اون به سرما عادت نداره
پسرم به خاطر کهنه های قدیمی که پوشکش میکردم عفونت گرفتو هفت روز بستری شد
خانواده شوهرم بجای اینکه بیان شوهرمو سرزنش کنن و بگن چرا اجازه نمیدی پوشک نو یا مای بیبی داشته باشه و.....اومدن منو دعوا میکنن که از بس بهش ماست میدی بچه عفونت گرفته
یا واسه دخترم میگفتن چرا نمیذاری هله هوله بخوره مثل بقیه بچه ها تو داری بهش ظلم میکنی و.....
😕اره
بچه گریه میکنه..سریع میگن چیکارش کردی..بالا میاره، چرا اینجوری شیر میدی و...
بله مادرشوهرم میگه مواظب بچه ها باش حالا کی اینارو بزرگ میکنه یکی نیست بهش بگه
دخالت اره...تو همه چیش قدش وزنش خورد و خوراکش...آخریه درست
با منه!!ولی اون دوتای اول چیییییی!!!
چرا شیرت کمه چرا دندون نداره چرا لاغر و ضعیف چرا چرا چرا ....انگار جرمی مرتکب شدی بچه لاغر ی جوری نگات میکنن برای بچه دل میسوزن میخوام خودما خفه کنم
واسه منم خیلی دخالت میکنن چرا اینطوری رفتار میکنی اینکار رو نکن این کار رو بکن بعضی وقتها به جا اینکه تشویق کنن چیزی بلده مسخره میکنن ااابچه ی چهارسالت انگلیسی بلده کلی خیلی ناراحتم میکنن
خخخ مامانم زیادمیگه همیشه هم خودشوبرام مثال میزنه میگه پس من چکارمیکردم اون زمان باشماهااونم پشت سرهم بودین
وای وای وای از این حرفا
دیوونم کردند.... تو دوران بارداری همش سرزنش میشدم که مادر خوبی نیستی و بچتو دوست نداری چرا نمیخوری و چرا استرس داری و بچت ضعیف میشه و لاغر به دنیا میاد...الانم واسه اینکه دخترم غذا نمیخوره همش میگند تو مادر خوبی نیستی و بلد نیستی به بچت چیا بدی
اره..ولی من و نه ولی شنیدم خیلیا خانواده ای ک بچه دارن و مسخره میکنن و کلی حرف میزنن بهش ک تو نمیتونی بچتو خوب تربیت کنی و چرا میزنیش و چرا دعواش میکنی بچه رو.. ولی من مطمئنم هیچ کدوم اونا مثل مادر صلاح بچشو نمیخواد... اونا الکی نظر میدن و چرت میگن..
اول و آخر جایزه داره داستان این اول دوم چیه
ارههه دخترم ماه سوم ششصد گرم فقط وزن گرفت( فقط شیر خودمو میخوره).
بهم گفتن حتمن رژیم غذاییتو تغییر داده به بچه هیچی نرسیده😑
بعله متاسفانه 🥴🥴🥴🥴الان کمتر شده
خیلی دخالت میکنن مخصوصا اولاش مثلا دارن راهنمایی میکنن اما دستور میدن و آدم عصبی میشه و اگه هم بگی ن انجام نمیدم دیگه بدتر رو مخت راه میرن انگار فیلسوف هستن
از اینکه دوتا جاری با هم زایمان میکنن وبچه ها رو مقایسه میکنن بچه اون چاقه واسه تو لاغر تو نمیرسی اون یکی شیرش خوبه میرسه در صورتی که اصلا نمیرسن به بچه هاشون ژن اونا تپله
غلط کردن اره والا خیلی قضاوت کردن
کاش گهواره ی سوالی میپرسید ک مامانا ذهنشون بره یه جاهای خوب...ن اینکه همه یادشون بیاد ک کیا ناراحتشون کردن و تازه مثل من برن تواون حال بد ودخالت های بقیه...و در دهن بقیه ک نمیشه بست🤚 ی سوالی بپرسید ک ادم میاد میخونه حال وهواش خوب بشه🤨 والا...
بله شده قضاوت خوب
نمیدونم اصلا به این موضوع تا به حال فک نکردم صددرصد یک نفری بوده که قضاوت کرده🤔
نفر پنجم هوراا😬
بله ولی کم خداروشکر
ما همیشه در حد توانمون مادریمون رو میکنیم و محال ممکنه از قضاوتهای بیجا یا بجای دیگران در امان باشیم هر کاری انجام بدی همیشه ینفر پیدا میشه که یه ایرادی روش بزاره
بله.میگن بچه رو بد عادت کردی
دهن مردم هميشه بازه
همچي ميگن
پسرم كم وزن بدنيا اومد همه ميگفتن از بس غذا نخوردي ديگه نميگن اون بچه شيره جونمو كشيد منم ضعيف شدم
ن اصلن اجازه نمیــدم کسی بخواد قضاوت کن
چون از جونم واسه پسرم مایه میزارم ..
کســی بخواد حرف زور بزن حسابی جوابش و میدم
من چندمم
اوف اینقد حرص میخورم که فکر میکنن از من دلسوزتر برا بچمن
بله شده ،دخترم خیلی بی اشتهاست و چیزی نمیخوره ،اطرافیان چند بار گفتن که بهش برس چرا بهش نمیرسی ،فلان چیزو بده بخوره . ولی من کم نمیزارم برای دخترم همش بهش میرسم اما بی اشتهاست دیگه 😞
شیر شب رو قطع کردم. گفتن بچه سیر نمیشه گناه داره. برای راحتی خودت این کارو کردی.
بله.چرا بچت چهارسال و نیم شده چسبوندی به خودت بفرست مهد تو این کرونا.چرا گریه میکنه سریع گاراسو انجام میدی چرا دقیق رو توالت فرنگی نمیشبنه و روی زمین میشینه.چرا موهاشو کوتاه نمیکنی چرا و چرا و چرا
تا الان قضاوت نشدم ولی گاهی اوقات از بعضی صحبتها ناراحت میشم مثلا اینکه میپرسن بچه بی قراری نمیکنه... گرسنه نمونه یه وقت.. شیرشو به وقت بدید بهشااااا...
این حرفارو که میزنن حس میکنم دارن میگن یعنی تو مادر خوبی نیستی و متوجه حالات بچه ت نیستی.
سلام.بله تاچند ماه بعداززایمان افسردگی داشتم وازلحاظ جسمی ضعیف بودم میگفتن چرا بچتو خودت تنها حمام نمیبری..یاالان میگن ک خودت مقصری ک دخترت باید جای ساکت بخوابه و خواب سبکه..میگن مقصری ک نبردیش بیرون و جاهای شلوغ...اونم باکرونا 😶 اگه بخوام همشو بگم زیادن 🤨🤭😅 ولی من واسه خودم زندگی میکنم هرکی هرچیزی میگه اصلا اهمیت نمیدم..همون کاری رومیکنم ک اونجوری حال خودم ودخترمو وشوهرم خوب باشه ارامش داشته باشیم😘😘 راستی من دوم شدم یا سوم ؟؟🤣🤣🤣
دهم.
یه مدت شوهرم میگفت مگه مادرم نوکر توعه کارات را بکنه ولی بعد فهمیدم الکی گفته و عذرخواهی کرد مخصوصا گفت تو میخوابی من مجبورم بیدار بمونم درصورتی کدوساعت بیشتر نمیخواستم نگهش داره خداراشکر بمرور این مشکلم حل شد ولی داغون شدم اونمدت
اره
اره چون پسرم رفلاکس داشت همه میگفتن به بچه ت نمیرسی لاغره جون نداره
نمیدوونممممم
بمنم میگناسمت مادره بلدنیستی بچه نگهداری ولی خوشبختانه بچمیجوری پیشمارومه ک مشت میشه تو دهن بعضیا
ن زیاد اجازه نمیدم کسی قضاوتم کنه
یکیشون میگه شبیه قحطی زده هاس .فقط شبا میشینم گریه میکنم به این حرفا
بله خیلی ولی برام مهم نیس هرکی هرچی بگه میگم باشه کارخودمو انجام میدم.هرکاری کنی دهن مردم بازه
خیلی بخاطر شیرخوردنه دخترم دلموشکوندن واگذارشون کردم ب خداااااا
واقعا خیلی چیزای مفیدی میزاری گهواره دمت گرم حالاکه چی این سوالای مسخره
ای بابا من حتی خواهر برادرم قضاوت میکنن ک بچه ت غذا بده هر یک ساعت خوب غذا نمیدی بچه شل و وله بخاطر خودت غذا نخوردی بخاطر بچه ت بخور ضعیفه.بعد دو ال سه ساعت تا میرم بیرون برمیگردم خودش ن بچه مو اب داده نه غذا
صد البته مادر که میگه چه مادری ایتم شد مادری قربونش برم😘😘😘
24آره همه میگن تو که بچه هات آرومن اذیت ندارن اما ایناهم زحمت خودشونو دارن و باران دختر بزرگم واقعا اذیت داره
قضاوت اره شیر خودمو پسرم نخورد مادر شوهرم همش تنه میزد
قضاوت نه دخاااالت میکنن ک منم حساسم رو این دخالت هااا شدیدا
به عنوان مادر که نه ولی به عنوان کسی که ۸ سال دلش نخواست مادر بشه خیلی قضاوت شدم 🤷🏻♀️
آره خیلی از دوران بارداری وشیردهی وغذادادن 😒
قضاوت نه ولی دخالت میکنن توکارام
بله شوهرم بچه سرما خورده میگه مقصر منم که مواظبش نبودم درحالی که تو ماشین عرق کرده بود از ماشین پیاده شدنی اونجور شده تو این هوای گرم
بهم میگن تو بفکر بچه نیستی 😒 احمقا بگو اخه کدوم مادری بفکر بچش نیست
آره چون که بچم به خواهرم خیلی وابسته س همه میگن اون بیشتر واسش مادری کرده تا تو🙄😥
زن داداشم میگه تبلی میکنی بچه رو یاد نمیدی جیش کنه
آره بهم تو دوران ویار گفتن مادری خوبی نیستی هیچی نمیخوری جنین گشنه میمونه
😁😁😁😁
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.