۷۶۰ پاسخ

سلام

اه

من هیچی فعلا استرس اظطراب دارم همش فک ر میکنم بلای سرم میاد خونوادمم تا زمانی که مشگل داشتن کنارشون بودم خوب بودم الان یکیشون نمیگن حالت خوبه

گریه میکنم

گریه یا تونت بچرخم

من دعا میخونم ومحل رو ترک میکنم وخودمو سرگرم کارای خونه میکنم ودرد کمروزانو وشانه ام که عود میکنه اعصابیم میکنه نام خدارو صدامیکنه ودرهوای ازاد بیرون ازخانه مثل بوستان وپارک یا جای ک درخت وچمن باشه میرم

گهواره میام

فقط دلم میخواد از اون محیط دور بشم برم فقط برم ن کسی بهم حرف بزنه ن چیزی بخواد

به کارای، خونه که برسم ذهنم ازاد میشه

دعا میخونم ب شوهرم میگم باهام حرف میزنیم گاهی ارومم میکنه بعضی وقتا میرم بیرون پیاده روی و فکر میکنم اروم میشم

نماز میخونم ۲ رکعت نماز شکر
با همسرم حرف میزنم تو بغلش نباشه تو چت
با برادر شوهرم و خواهر شوهرم و همچنین مادر و پدر شوهرم حرف میزنم
سرکار میرم
بیرون میرم دنبال کارا
هر چقدر کار انجام بدم باز اضافی میمونه

خونه رو مرتب مبکنم هول هولی😂

من تو یه اتاق با تنهایی خودم خلوت میکنم و دوست ندارم کسیو ببینم فقط فکر میکنم تو تنهایی

فهوه میخورم ، خونه رو مرتب میکنم

من استرس میگیرم و دنبال یه شماره کسی پیدا کنم باهاش همفکری کنم

دارم ولی ازم دورن

قرآن میخونم دعا میکنم ذکر میگم اینا هم صددرصد ارومم نمیکنن تا آخرش میگم یا امام زمان از صفر تا صدش با خودتون همه چیو سپردم بشما و دلم اروم میگیره

سلام دوستان
من امروز اولین سونو رو رفتم . خدا رو شکر همه چیز خوب بود .
تهوع هم زیاد ندارم
دردم ندارم
کلا مشکل خاصی ندارم
اما دکتر برام شیاف فرتیژست نوشته ۱۰ تا
این یه خورده منو نگران کرد
این یعنی مشکل خاصی هست ؟
کسی هست دکتر بهش شیاف فرتیژست داده باشه ؟

ممنون عزیز

مدام همون موضوع ک قرارشده راجبش حرف نزمو حل شده روو پیش میکشم چوک احساس نگرانی دارم هنوز

سلام مامانا کسی هست که بچش شیر خشکی باشه ولی ادرار نداشته باشه ، آزمایشم بگیره ولی عفونت نداشته باشه

والا من دردم داشتم. تقریبا تا موعد زایمانم مصرف کردم .یک ماه اول هر ۱۲ ساعت .بعدا شبی ی دونه. مقعدی.اگه میتونی دکتر برو

من مینویسم مشکلاتم رو و بعد بدنبال جوابشون میشم‌البته جوابها رو هم مینویسم واگر که لازم باشه،با یه مشاور صحبت میکنم.تلفن ۱۴۸۰ هم که صدای مشاور رایگان است و بسیار عالیه.

هرکی ب فکرم میرسه بهش زنگ میزنم وغیبت شوهرمومیکنم واروم میشم وقبل زنگ زدن گریه میکنم بعدش ک اروم میشم بعدش خسته میشم ازگریه وباگوشی حرف زدن کمی استراحت میکنم

سلام ماماناشکم شماهم زیرمعدتون سفت میشه مال من سفت میشه ازچیه

سلام مامانا برا نوزادی ک کولیک داره چ شیر خشکی خوبه مامانا ک نوزاد کولیکی داشتن چ شیر خشکی استفاده کردن ک خوب بوده؟

با بچه هام بازی می‌کنم حالم خوب میشه

سلام خوبین؟مامان ادنان خونریزی یا لکه بینی؟من هفته ی ششم لکه بینی داشتم شیاف پروژسترون بهم دادن. بهتره که پیش متخصص برین.

هفته ۸هستید باید برید دکتر این یعنی خطر اینجا دنبال جواب نباشید

سلام

خوشبحالتون من که هر مشکلی داشته باشم باید تو خودم بریزم چون همسرم اصلا منطقی نیست اگه مشکلمو بگم فقط از توش میخواد سوژه دربیاره بکوبه تو سرم بعد میگه چرا حرف دلتو بهم نمیگی ولی واقعیتش چند بار امتحان کردم باهاش حرف زدم به ضررم تموم شد جوری که پشیمون شدم با خونواده هم که نمیشه حرفی زد کسی راهنمایی نمیکنه فقط تماشا میکنن چند وقت بعد مشکلو به روی آدم میزنن. منم غصه میخورم خیره میشم سعی میکنم با بچها یا کار خونه یا آهنگ گوش دادن آروم شم آهنگ خیلی تاثیر داره

خوابیدن و اهنگ گوش کردن...

قبلاً با نوشتن حرف های دلم و کارهای منزل خودمو تخلیه میکردم ،بعد از ازدواجم با همسرم که مرد صبور و خوش فکری بود ،الان که همسرم را از دست دادم و مشکلات زیادی برام وجود داره دیگه نمیتونم تحمل کنم با خاله،مادر،دختر خاله حرف های دلم میزنم و گاهی راهنمایی میخوام و میدونم که این خیلی بده

مامان کیاراد جان چرا غصه میخوری یه وکتر ببر خیالت راحت شه به قول یکی ازمامانا بهداشت اصلا سردرنمیاره دخترمن وزن تولدش ۳و۴۰۰بود ۱۵ماهگی بردم قدووزن ۹و۳۰۰بود میگه عالیه بنظر خودم کمه وزنش وزن بجه های گهواررو میبینم میفهمم کمه انشالله چیزی نیست غصه نخور

با کارهای خونه خودم رو مشغول میکنم یا میرم ساز تمرین میکنم

دیوانه وار فکر میکنم،یا راهکار پیدا میکنم یا اگه نتونستم با همسرم حرف میزنم تا آروم بشم

سلام خانوما من هفته هشتم بارداریمه یه روز خونریزی دارم یه روز خونریزی ندارم علتش چیه؟

زنگ میزنم یا میرم بیرون یا میخوابم یا گریه میکنم یا خودمو کنترل میکنم یا بلند میشم کاری میکنم

رو به خدا حرف میزنم

منم بلد نیستم کجا سوالام را بپرسم

خیلی وقته ک خودمو از فکر و خیال های استرس زا دور کردم!و یا بهتره بگم ک خیلی وقته در لحظه زندگی میکنم و خیلی کم ب گذشته یا آینده فکر میکنم

همش فکر مکنم دنبال راهکار میگردم

طوری که خیال میکنی بینیش کیپ هست

پسر من خداروشکر بالا نمیاره

میرم دوش میگیرم

سلام مامانای عزیز ببخشید براریز موی شیردهی چیکارکنم چی بخورم😞😔😔

به کسی ک میدونم می‌تونه آرومم کنه زنگ میزنم(شوهرم)

بچه ها کدومتون تجربه شربت زینکو ویت به شیر خواره هاشو داره ؟؟؟؟

منم فقط تو خودم میرم واهنگ گوش میکنم

یعنی عدد ۱۰ مشکوکه

سلام خانوما ببخشید من با این برنامه زیاد آشنایی ندارم نمیدونم کجا باید سوالمو بپرسم

rewMy

میخوابم 😊😁

بااین مریضیها میترسم ببرم 😪دکتر

سلام خانما من ۵۰ روزه از پریودی قبلیم گذشته ولی پریود نشدم آزمایش دادم جواب بتا شد ۱۰ حالا نمیدونم چیکار کنم ب نظر شما باردارم یا نه؟؟

احتمالارفلاکس داره.یاکه شیرزیادبهش میدی بایدببریش دکتر

سلام پسرم دوسالشه لاغروبدغذاس.میخوام مولتی زینک کیندربراش بگیرم.کسی به بچه اش داده ضرری نداشته.آیاتاثیرش خوبه؟توروخدازودحواب بدید

سلام پسر من خیلی بالا میاره باید چکار کنم

سلام عزیزم نگران نباش برا چی نگرانی بهداشت باور کن هیچی سرش نمیشه من. حامله بودم گفته بودن بچت ممکنه عقب ماندگی داشته باشه رفتم دکتر متخصص دکتر خندید گفت چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟😂😂😂😂 گفت کی همچین حرفی زده
گفت بچه از منم سالم تره

ما ساکن آلمان هستیم پسرم سادن مهد کودک میره و از الان مسائل جنسی رو دارن تو مهدکودک به بچه ها آموزش میدن گاهی اوقات یه سوالایی میپرسه منم تا حد آگاهیش جوابشو میدم

با پسرم بازی میکنم چون همه دلخوشیم پسرمه

تو شش ماهگی دور سر پسرم ۴۶ شده بهداشت گفت زیاده حالم خیلیییییییییییییی بده هزارتا فکر ناجور تو سرمه که نمیتونم به کسی بگم مبادا رو بچم عیب بزارن خیلیییییییی حال دلم داغونه من واسه این بچه ۸ ماه خوابیدم چندین ماهه چیزایی که دوس داشتم نخوردم همرو تحمل کردم ولی طاقت دیدن اینکه بچم چیزیش باشه ندارم راضیم بمیرم اون فقط از لحاظ جسمی و عقلی سالم باشه و مثل همه آدمای عادی زندگی کنه هی خدارو صدا میزنم برام دعا کنید دورسر بچم نرمال بشه چیزیش نباشه برام دعا کنید دلم آروم بشه

سلام سینه پسرم خیلی صدا میده چکار کنم میشه راهنمایی کنید

حتما حتما باید با کسی حرف بزنم. همینکه با ی دوست حرف میزنم حالم خوب میشه

تاحالا همچین وضعیتی نداشتم😂

موسیقی گوش میکنم‌

البته گریه هم میکنم همزمان آیه الکرسی وصلوات میخونم وبا خدا حرف میزنم و درددل میکنم

آیه الکرسی وصلوات میخونم

تمرین یوگا انجام میدم

منم گریه میکنم یا قران وصلوات میخونم

سلام مامانا کسی تو بارداریش موهاش رو رنگ کرده واز چه رنگی استفاده کرده که ضررنداشته

به حضرت زهرا میگم دلخوریامو

سلام مامانا من پسرم یک سال و یک ماهشه میتونم بهش کوریزان بدم

می‌رقصم ....تا نرقصم آروم نمیشم

اره از وقتی بچم دنیا اومده همه اخلاقاش شده مثل اولش که ازدواج کردیم خانواده شوهرم واقعا خیلی بدن من توی این 3 سال همه تلاش خودمو کردم تا اخلاقش عوض شد الان از موقعی که بچم دنیا اومده و خانواده شوهرم بیشتر میان و میرن اخلاقاش دوباره همونجوری شده

دوست دارم با یه نفر دردودل کنم اولا با شوهرم درد و دل میکردم ولی از وقتی بچم دنیا اومده شوهرم خیلی اخلاقاش عوض شده تا حدی که حتی نمیشه بهش سلام کرد و متاسفانه هیچ کسو ندارم فقط توی تنهاییم اونقدر به حال خودم گریه میکنم که نفسم بالا نمیاد دیگه

بعدم میگم هر چه پیش آید نیکوست یا مفهومش:در هر اتفاقی برام خیری هست

توکل کردم به خدا گفتم خدایا از تو عزیز تر کسی نیست کمکم کن قوی تر بشم به تو پناه میبرم

من تنها باشم گریه میکنم وبا خدا درد دل میکنم اگه از همسرم ناراحت باشم باید باهاش حرف بزنم تا اروم شم اگه نگم بهش داغون میشم بغلم کنه نازم کنه یادم میره 😁😁😁

سلام دوستان شما چه ویتامین های به بچه هاتون میدین من زینک آهن مولتی میدم ولی جدایی یه مکمل خوب معرفی کنین که هم برا رشد بچه استخون بندی قد باشه آخه پسرم خیلی ریز و ضعیفه اشتهام کمه ممنون

سلام من الان معده درد دارم چه کنم ۲۸هفتمه

هیچی فقط کلش بازی میکنم

حسابی باخودم فکرمیکنم به تهش به دلیلش به درمانش استفاده ارتجربه ها قبلیم واقعا من الان ازخدا ممنونم تومجردیم اونهمه اتفاقات سخت برام افتاد تاروح ومغزم پخته وقوی بشن هر دردی یه درسی به همراه داره

قبلآ میخابیدم ولی الان از فکر و حرف زدن با خودم نمیتونم بخابم ولی دارم رو خودم کار میکنم که کسانی که با حرفاشون اذیتم میکنن رو ازشون دور باشم اهمیت دیگه نمیدم وقتمو با بچم میگذرونم

من فقط دلم میخاد یه صبح تا غروب بخابم

اشک میریزم و اگر بشه و شرایط اوکی باشه با همسرم حرف میزنم یا مادرم. گاهی اوقات هم مینویسم. دفتر خاطراتم بیشتر اتفاقات بد زندگیمه و اصلا بعدش ک مینویسم دیگه نمیتونم بخونمشون

من وقتی فکرم درگیره اهنگ میزارم زیادش میکنم پامیشم شروع میکنم به کار کردن جارو زدن ظرف شستن خودمو مشغول کارایه خونه میکنم خیلیم روم تاثیرداره

ميخابم

من بستگی داره از چی ناراجت شم اگه از شوهرم‌عصبی باشم فقط بیرون‌رفتن خوبم میکنه وگاهیم انقدر گریه میکنم‌که اخر از خستگی میخوابم

من یا باید باکسی که بهش اعتماد دارم حرف بزنم و درد دل کنم‌.یا باید بخوابم.بیشتر خوابیدن آرومم‌ میکنه .دوسدارم ساعتها کسی کاریم نداشته باشه و بخوابم که الان البته فرصت اینکار دیگه برام‌خیلی کمه

گیم‌بازی میکنم. کتاب میخونم. یه جوری حواسمو پرت میکتم

من میشنمو باخودم گریه میکنم و انقدر به اون موضوعی که ناراحتم کرده فکر میکنم که آخرش سرم درد میگیره جوری که انگار مغزم میخواد بترکه 🤕😪و اصلا هم فراموش نمیکنم فقط خودخوری میکنم

من باهمسرم راجبش صحبت میکنم و گاهی هم با خدای مهربون که عاشقانه دوسش دارم و دلم آروم میگیره

سلام پسر من ۵ سالشه با دوستاش نمیتونه خوب بازی کنه ینی کسی تو بازی گروهی راس نمیده اذیتش میکنن بچها اونم فقط گریه میکنه که چرا بچها با من دوست نمیشن ما داخل حیاط مشترک زندگی میکنیم با مادر شوهر و جاریا لطفا کمکم کنین

مادنیایی زندگی میکنیم واسه همین اینقدر مشکل داریم

البته_وقتی توجهت بخداباشه اونقدرروحت وسعت میگیره که ازهیچ چیز تودنیا تکونت نخواهد داد

ساکت بشینم با هیچکس حرف نزنم یا بخوابم😐

نماز خوندن و با خدا درد ودل کردن و گاهی با حرف زدن با کسی آروم میشم

من یک ماه میشه بچم شیرمونمیخوره بنظرشمابعدامیخوره یعنی؟؟،

من محتویات ذهنم رو توی دفترچه یادداشت گوشیم می‌نویسم و از تراپیستم نوبت مشاوره می‌گیرم تا درباره نگرانی‌هام با اون صحبت کنم و با کمکش راهی پیدا کنم

اگه ذهنم برای کارهام شلوغ و درگیر باشه مینویسمشون روی کاغذ و اولویت بندیشون میکنم،خیلی ذهنم سبک و خالی میشه و یکی یکی تیک شون میزنم بعد از انجام

بیرون میرم و پیاده روی میکنم و خودم رو سرگرم خرید خانه میکنم وقتی میرم بیرون به هیچ چیزی فکر نمیکنم فکرای منفی رو از خودم دور میکنم

بلند میشم کار خونه انجام میدم

فقط با خودم حرف میزنم تنها

هر چی تو ذهنم هست رو مینویسم تا ذهنم تخلیه شه ،کارامو اولویت بندی میکنم و انجام میدم..وقتی حالم بده سعی میکنم پاشم یه دوش بگیرم یه چیزی بخورم به خودم برسم و روزم رو‌ پر انرژی شروع کنم

گریه آرومم میکنه،من خیلی با خودم حرف میزنم تو تنهایی

رنگ آمیزی میکنم...

فقط باید با یکی صحبت کنم

اگه با کسی درمیون نذارم دیوونه میشم
که عادت خیلی بدیه

نمیدونم وقتی حامله بودم پستونک دلارامو میخوردمو گریه میکردم 😅🥺

به خواهرم زنک میزنم تاازش ارامش بگیریم

فقط با همسرم اروم میشم باید یکم گریع کنم بعدش قلیون باز درست میشم البته من هر بحثی باشه جوابش میدم اگر ک پای مرگم وسط باشه باید جواب بدم

سلام خانوما.من بعدزایمان خیلی استرس دارم همش توفکرم که مشکلی پیش بیاداصلاآرامش ندارم

کتاب میخونم موزیک گوش میدم

دوست دارم با یه دوست حرف بزنم

کتاب میخونم پادکست گوش میدم

میزنگم با کسی حرف میزنم یوقتایی ک خ شخصیه گریه

دوس دارم برم خرید و فکر نکنم ب هیچی

باپسرم بازی میکنم

نقاشی میکشم

من خودم رو با بچه سرگرم میکنم

سلام وقت بخیر پسرم زیاد غذا نمیخوره همش شیر خودمو میخوره چکار کنم غذا بخوره

دوش میگیرم فیلم میبینم اگه خیلی بهم ریخته باشم قلیون میکشم

سلام مامانا خوب هستید؟من ۸روزه پریودم عقب‌ افتاده‌ هیچ علائمی ندارم ولی یه کم فقط نوک سينه سمت راستم درد میکنه آیا میشه بگیم نشونه بارداریه؟میترسم بی بی چک بزارم

ب شما هم توصیه میکنم این روشو امتحان کنیم

حال بدمو تو کاغذ پیاده میکنم و تیکه تیکه میکنم میریزم دور یا میسوزنمش وشروع میکنم تو دفتر ب شکر گزاری

آرایش میکنم

سعی میکنم خودمو سر گرم کنم یا نفس عمیق میفرستم. به خدا فکر میکنم. سر سجاده دعا میخونم.

مامانا من همش ذهنم درگیره همش فکرو خیال میکنم همش استرس دارم میترسم دیونه شم اخرش شما ها اینجوری نیستین؟ 😔😔😔

خودمون اگه بخواییم نظم بدیم با هزار ترفند به مغزمون همیشه یکی هست که نظمشو بهم میزنه همیشه

سلام خانوما من هفته هشتم بارداریمه ولی چند روزه که سینه هام خیلی از داخل تیر می‌کشه آیا کسی تجربه داشته طبیعیه خیلی میترسم

خانوما من بچه ی دومم باردارم برای زایمان طبیعی تو مشهد کدوم بیمارستان خوبه البته دولتی باشع خصوصیا ک گرونه نمیشه رفت اصلا 😔

ماما شما به نی نی خودتون سرلاک میدی یا غنچه کدوم بهتره؟

اهنگ گوش میدم ده دقیقه ...وتمام ب حالت اولم بر میکردم

روانی میشم و فقط گریه

بستگی داره واسه چه موضوعی نگران باشم

به دختر خالم پیام میدم مطمعنن همیشه ارومم میکنه با حرفاش

فقط با گریه کردن اروم میشم به جز گریه هیچی دیگه ارومم نمیکنه

میخوابم یا فیلم‌میبینم.‌ یا کتاب میخونم

سعی می کنم برای منحرف کردن ذهنم مطالعه کنم

بادعا وکمک از خدا اروم می کنم خودمو ویه کم پیامهای روانشناسی میخونم تا اروم بشم

من هیچ کاری نمیتونم انجام بدم باید یه ساعتی فقط دراز بکشم وفکر کنم تا یادم بره

من قرآن با گوشیم میذارم گوش میدم اروم میشم گاهی با اهنگ

من باهیچی آروم نمیشم جز گذر زمان ک اونم آرومم نمیکنه😭

گریه میکنم،با مامانم یا خواهرم صحبت میکنم،با گوشیم ور میرم تا یادم بره...

حموم خیلی آرومم میکنه البته الان ک فسقلو نمیزاره

حمام میرم آرایش میکنم کاری که دوست دارم انجام میدم تا آروم بشم

سعی میکنم کارای خونه رو انجام بدم اینجوری آروم میشه فکرمو به تمیز کردن میردم زودم فراموش میکنم

حموم میرم و افکارمو میارم روی کاغذ

بهترین پیج غذای کودک از شش ماه تا شش ساله
@baby_janam

به حالت سجده می شینم و یا می خوابم

سکوت میکنم

بعضی وقتا گریه میکنم ، رمان میخونم ،تو اینستا میچرخم

دستشویی میرم بعد اهنگ گوش میکنم ،ارایش میکنم لباسامو عوض میکنم و میرقصم ،بعد کارای خونه رو انجام میدم

میشینم زار زار گریه میکنم و یا بعدش تو گوشی سرگرم میشم یا که متاسفانه سر بچه ها خالی میکنم با داد و بیداد

اهنگ گوش میدم و گریه میکنم تا گریه نکنم اروم نمیشم

منم درگیر کارای خونه میشم اهنگ گوش میکنم بهتر میشم یا دوش میگیرم😏😒

سلام مامانا پسرم داره دندون در میاره خیلی اذیت شده چی دارو یی روی لثه هاش بزنم ممنون میشم راهنمایی کنید

اگر میدونستم دچار بیماری ام اس نمی شدم

هیچی،استرس میگیرم ،الکی نت گردی میکنم، و خوابم نمیبره🤦‍♀️

تو نت میگردم الکی الکی

ایقد من اذیت شدم کلا مریض شدم از بس استرس تحمل کردم تو رو خدا دعام کنید بلای سر مغزم عصبم نیومده باشه 🙏😭

من خونه روتمیزمیکنم کارای خونه اشپزی تموم شدمیخوابم یاتوگوگل میچرخم اطلاعاتمودرموردبارداری بالامیبرم

خودمو با تمیز کاری مشغول میکنم و جوری غرق فکرو خیال خودخوری میشم ک کسی صدام کنه نمیشنوم😤

میرم سرخاک خواهرم

هیچی با دخترم بازی میکنم

بازی با گوشی

گریه میکنم

میرم بیرون پارک میشینم یه هوای بهم بخوره

هیچی تو درگیری میمونه بیخواب میشم

یه لیوان آب و گلاب میخورم.سعی میکنم دوش بگیرم.خونرو مرتب میکنم .بعدشم آیه الکرسی میخونم.اینا برای کروناس
قبل کرونا ورزش میکردم .میرفتم پیاده روی .میرفتم دوستامو میدیدم .بستنی میخوردم حالم خوب میشد

سعی میکنم به چیزاهای بد فکر نکنم ذهن خودمو درگیر نکنم با کارهای خونه ورسیدگی به بچهام خودمو مشغول میکنم

خودمو مشغول کار خونه میکنم

من اينجور مواقع به اطرافم سر و سامون ميدم و ميدونم يا اين نظم دهي به پيرامونم از اضطرابم كاسته ميشه!

من امیدم فقط به بچمه وقتی نگاش میکنم آرامش میگیرم

هیچی مث الان دراز میکشم فکر میکنم حرص میخورم😒

ن ذهنم درگیرمیشه ن نگران❤

من اینقد خودخوری میکنم اینقدتوخودم میریزم طوری ک از کاه کوه میسازم، آخرسرفقط چند ساعت گریه، آخه زیاداهل دردودل کردن نیستم کسیوندارم

نمیدونم هرکاری میکنم تا اروم شه مخصوصن حموم رفتن

من الاف تو نت میچرخم بعد در یخچال باز بسته میکنم تا چیزی پیدا کنم بخورم 😂

حرص میخورم غصه میخورم، گریه میکنم 😔😿

صدای گریه بچه نیاد ذهنم آرومه

صلوات میفرستم..سی میکنم اونجا ک هستم برم بیرون از اون حال در بیام🥲

به فامیلا یا دوستان زنگ می زنم تا یکم حالمو خوب کنن

با یکی دعوا میگیرم😂😂😂تا خالی شم🥴🥴😬😬

اگر کار خاصی باشه یادداشت می کنم تا از نظر ذهنی منظم بشه برام یا اگه فکر و خیاله از اینکه سلامتیم خدارو شکر میکنم و دوباره احساس آرامش می کنم

میخوابم اگه بذارن ,،😑😑😑

به نکات مثبت زندگی فکر میکنم

صلوات میفرستم

هی میخورم همش در یخچال و کابینتهارو باز میکنم دنبال خوراکی میگردم

‌کک

‌اطسپچچپتتقوچ

منطقی باخودم حرف میزنم خودمو آروم میکنم بامنطقم

فقط همسرم زیادخوشش نمیادزش فکرمیکنه .که داریم دخالت می‌کنه توزندگیم .اما نه واقعا همیشه انرژی مثبت میده

فقط گریه و به آهنگ ملایم آرومم میکنه

یکمی تو خودم میرم.یکمی باخواهرم حرف میزنم.انا در نهایت این همسرمه که میتونه کمک بزرگی بهم بکنه واز اون حالا در بیارتم

مادرم
بهترین کادوی خداست برای من
خدا حفظش کنه برام
و خدا رحمت کنه همه ی مادران اسمانی رو
با مادرم که حرف میزنم اروم ترین ادمه دنیام

تنها کسی که میتونه ارومم کنه همسرمه

حسی که همین الان درگیررم قاطی کردم

تنهایی رودوست دارم فقط مادرم وهمسرم حالموخوب می کنن

سعی میکنم چیزی که آرومم می کنه را انجام بدم نماز با کار یا بیرون رفتن یا آهنگ گوش بدم

تنها کسی که میتونه ارومم کنه همسرمه

من مینویسم .من عاشق نوشتنم.ازهمه چی مینوسم ارام میشم

اکثراباجاریم که ازخواهربهم نزدیک تره درددل میکنم

دوش میگیرم موزیک یا فیلم شاد میبینم با همسرم صحبت میکنم خیلی خیلی دعا میکنم و شکرگزاری میکنم با خدا صحبت میکنم و مثل همیشه به خدا میسپارم💚

سعی میکنم خودمو آروم کنم
دوش میگیرم
کتاب میخونم و هی با خودم تکرار میکنم که اینم میگذره بالاخره فردا میاد و اینکه میگم اگردوستم میومد و این مشکلات رو بهم میگفت چه طور دلداریش میدادم و همونارو به خودم میگم و خودمو دلداری میدم

گررریه بعدم خواب

سعی میکنم بادخترم بریم بیرون و به کلی ذهنمو ازهرچیز منفی دور کنم.ودرآخر حتما هرچیزی که باعث نگرانیم شده برطرف میکنم چون هیچ چیزی وجود نداره که منو ناراحت و نگران بکنه

حرف زدن با بهترین دوستم حالمو بهتر میکنه🥰

سعی میکنم فکرای مثبت بکنم با همسرم صحبت میکنم یا به مادرم زنگ میزنم وقتایی دلم میشکنه میرم حرم .

آهنگ گوش میدم یا باهمسرم راجع به اون حرف می‌زنیم

سرم تو گوشی میکنم یا سرگرم خونه

ب نام خدا ظرف میشورم😂😂😂

اهنگ میذارم،فلیم نگاه میکنم، میرم بیرون

سعی میکنم از فکرش بیام بیرون و خودمو در کار یا بازی با کوچولوم کنم

گریه خواب

مدرس گروهمون دوتا تکنیک عالی یادمون دادن که پیشنهاد میدم راجع بهشون بخونید و انجامشون بدین خیلی مفید بود: اولی تمرین چرخه افکار و حس و عمل. دومی ذهن آگاهی

برای پسر گوگولیم چیز میز درست میکنم

میشینم گریه میکنم

سعی میکنم با کار کردن از ذهنم بره، یا دراز میکشم و درمورد موضوعم فکر میکنم تا راه حلی پیدا کنم یا ب این نتیجه برسم ک ارزش وقت گذاشتنو نداره🥰

با دوستم صحبت میکنم و مشغول کار کردن زیاد میشم ، خواب هم کمک میکنه که اون موضوع در ذهنم کمرنگ بشه و دوزش بیاد پایین

سلام شروع میکنم به تمیز کردن و شستن آشپزخونه و حرف زدن با خدا بلند بلند اولا شوهرم و بچه ها می موندن گوش میدادن الان عادت کردن منو به حال خودم میذارم تا آروم بشم انقدر فرش آشپزخونه رو شستم نازک شده😄

گریه وخواب یا با یکی حرف میزنیم که ارومون کنه

اهنگ و فیلم و خوراکی😁

من گریه میکنم ادم خیلی سبک میشه هیچی مثل گریه ادمو خالی نمیکنه

خیلی اشفته میشم ،اما سعی میکنم با مشغول کردن خودم به کاری والبته با ذکر گفتن خودما اروم کنم

سیگار میکشم

فقط ذکرمیگم..تا نگرانیم تموم بشه ودعامیکنم وامیدوارمیشم که نگرانیم بی مورد باشه

ذکر میگم
ی ذکر آرامبخش

من باید همه ی کامنتارو بخونم

با همسرم حرف می زنم. در مورد آزار ذهنی که درگیرش شدم و صحبت می کنم تا بتونم نگاه درست تر و بهتری داشته باشم گاهی اختلاف نظر داریم اما بهم نمیپریم فقط همدیگرو به خاطر اون احساسات درک می کنیم ... اگر خیلی هنوز تحت فشار باشم در مورد اون اتفاق در ورقه خواهم نوشت تمام احساساتم را روی کاغذ خواهم‌ نوشت و بعد ورقه رو پاره می کنم چند روز پشت هم می نویسم و گریه می کنم با صدای بلند گریه می کنم تا درونم از خشم و اون اندوه پاک شود ... با دوستم‌ که بهترین مشاور زندگی من هست صحبت می کنم و اونم بدون اینکه قضاوت کند گوش می دهد و گاهی سرم داد می زند گاهی نوازشم می کند گاهی سکوت می کند که من عاااااشق نوع رفتارهای او هستم و همیشه می گویم نوری هست در مسیر بهتر زندگی کردنم 🥰زندگی با همین دردها و زخم هایش گنج می شود برایم... وقتی خودم رو پیدا کردم خوشحال می شوم ... روح می طلبد گاهی ناراحت باشد و این از نظر من اصلاااا چیز بدی نیست یعنی نیاز به تغییر داری

من تو خیالم بچه میشم با مامانم حرف میزنم و تا بینهایت اشک میریزم

من گریه میکنم خیلی بد اخلاق میشم دادمیزنم ب بچمه هام هم حرف میزنم این واصلا دوست ندارم😭

خودم رو با کارهای روزانه مشغول میکنم و درهین کارگریه میکنم

آهنگ گوش میدم

آهنگ گوش میدم

من بیشتر آهنگ گوش میدم یا زنگ میزنم به کسی که دوسش دارم وحالمو خوب میکنم

قران میخونم

دیونه میشم به اینو اون می پرم بچه رو دعوا میکنم گریه میکنم جیغ می زنم خدا اون روزو نیاره

میام‌تو گوشی غرق میشم
پا میشم موزیک میزارم قررررر میدم و کارای خونه رو میکنم
تمیزی خونه در هر شرایطی واسم مهمه
بسته به حالم شاید گریه کنم سبک بشم
ورزش کنم برم پیاده روی
برم خرید بافتنی ببافم و........

اونقدگریه میکنم تاخوابم ببره

من وقتی اینجوری میشم ،بعدش به خودم میام و میگم ناراحت نباش خدابزرگه ،این فکرای چرت و پرتو نکن.مثلا میگو حالا کوتا فردا ....هیچکس از فردا خبر نداره ،بعدش اهنگ شاد میذارم تا کلا اون فکرای منفی از ذهنم بره بیرون و کارامو انجام میدم.

خودخوری و استرس و گریه

اگر کاری ازدستم برمیاد انجام میاد برای رفع نگرانی اگرم نه که توکل میکنم

آخی عزیزم من حتی اگه خوابم نبره همون تو جام دراز مبکشم

خودخوری گریه های یاواشکی همش با خودم حرف میزنم حرف میزنم

اسید معدم میزنه تو گلوم فقط تند تند آب میخورم

سلام مامانا پسرم اعتصاب شیر کرده از فردا میخوام بهش نکسیوم بدم شیر خشک گیگز میخوره شیر خودمم میخوره گیگز واسه رفلاکس بده؟

درسکوت و خواب بعدم خودخوری میکنم

گریه میکنم کرانچی فلفلی میخورم

کلی غذا میخورم انگار دست خودم نیست اشتهامو نمیتونم کنترل کنم

گریه میکنم .

تلفن میزنم و در مورد نگرانیم صحبت میکنم

دلم میخواد همه وسیله های توی خونه رو پرت کنم اینور اونور وتا بینهایت غر میزنم😐😑

انقد فکر میکنم با خودم سردرد میگیزم بعضی وقاام گریه

گررررررررریه😔😭

دوست دارم برم توی اتاق تنها باشم و گریه میکنم حوصله هیچ کس رو ندارم

سلام مامانا بچم سرما خورده بود واکسن شش ماهگيشو نزدم هنوز هفده روز ميگذره بنظرتون اشکال نداره

سلام بعد دوسال چه ویتامینی میشه ب بچه ها داد

سوکوت میکنم وگریه 😞😢

من سکوت میکنم بعدش هم میگیرم مبخوابم فرقی نمیکنه چه ساعتی از شبانه روز باشه

خودمو مشغول کارای خونه میکنم.

گریه میکنم یا مشغول کار خونه میشم چیزی

سکوت میکنمو و خودمو سرگرم گوشی میکنم

کارای خونه رو انجام میدم یا موسیقی گوش میدم یا خوراکی میخورم

من بیشتر گریه میکنم ولی میدونم کار اشتباهی😔

بچتون چن روز تب کرد واسه واکسن ۱۸ماهگی

سلام مامانا خوبین

من اول باخدا بعد باشوهرم حرف میزنم ولی اگه بحث ودعواازطرف اقام باش بعد حرف زدن با خدا گريه میکنم همین خخخخ

موسیقی گوش میدم گریه میکنم

ی تسبیح دارم باون سرگرم میکنم خودمو صلوات آیه الکرسی یاذکریونسیه میخونم

‌من بافتنی میکنم خیلی آرامش میگیرم و ذهنم درگیر اون کار میشه و دیگه به هیچی فکر نمیکنم خیلی خوبه به شمام توصیه میکنم هرچی که بلد هستین ببافین حتی یه لیف😁😁

نماز میخونم و با خدا درد دل میکنم

بنظرم پیاده روی بهترین گزینه اس 🚶‍♀️🚶‍♀️

میخوام سکته کنم و بعد به این و اون زنگ میزنم

تلفن دست میگیرم به همه زنگ میزنم

خیلی دلشوره میگیرم اصلانمیدونم چی کارکنم اول باهمسرم دردودل میکنم یکم اروم میشم حرف زدن باهمسرم واقعاارومم میکنه به خدامیگم

سکوت و سکوت

خیلی استرس میگیرم نمیتونم کاری کنم نگران میشم تو خودم میریزم

موسیقی گوش میدم .گریه میکنم

دیوونه میشم. سر همه داد میزنم. بهونه گیری میکنم. طفلی بچم بهم لبخند میزنه تا دعواش نکنم. دیگه زندگی خیلی تکراری شده امیدوارم روزای خوبمونم بیاد دیگه خسته ام خیلی

من خدا را نفرین میکنم چرا باید روزگار من اینطور باش بعد پشیمان میشم

انقد کمبود وقت و ساعت دارم که نمیتونم بخوابم حتی .گل پسرم هفده روزشه شبا نمیخوابه

انقدغرمیزنم تابه بقیه منتقل کنم مخصوصاشوهرم اونم اگه نگران شددیگه بی خیال میشم🤣🤣🤣

موسیقی ارامش بخش و قهوه.بیرون با ماشین یا هوای آزاد

اخه خیلی لاغر شدم مخصوصان صورتم واسه این

با شوهرم و مادر بیخود دعوا میگیرم تا دو سه روز

منکه اگه دنیام رو سرم خراب بشه نمیذارم کسی بفهمه حتی شوهرم فقط خود خوری.به همین امرور وفردا می پوکم بس ریختم تو خودم😔

نمیدونم دلم گریه میخوادباخداحرف میزنم

من قرآن میخونم آروم میشم
#قلبها با یاد خدا آرام میگیرد

پس چکار کنم چی استفاده کنم ب بچم ضرر نرسونه

قرص گین اپ برای بچم ضرر نداره

من میرم سره جانمازم یا با مامانم حرف میزنم ❤

خلوت با خدااا

منم مثل مامان روشا و ارسام

دلم میخواد گریه کنم. نگرانی هامو بنویسم، ولی هیچ کاری فعلا نمیتونم انجام بدم، تا میام به خودم شروع کنم فکر کردن وقتم تمومه باید برم سمت بچه

من که بی کار میشم کارها انجام میدم و فیلم نگاه میکنم

قبلا خیلی باخداحرف میزدم الان واقعانمیدونم چون قاتی ام

با مامانم حرف میزنم و آهنگ گوش می‌کنم

من راه میرم وغرمیزنم راه میرم وغرمیزنم یعنی مشکلات زندگی عصبیم کرده اصلا

گریهـ میکنمـ با شوهرم دعوامیکنم آشپزی میکنم

عاشق آشپزی ام مشغول اینکارمیشم می‌نویسم ویه خلوتی باخدادارم نگرانی هاموبهش میسپارم آروم میشم

کارای خونه رو انجام میدم و اشپزی میکنم چون خیلی دوس دارم

سلام با خدا و اهل بیت صحبت میکنم و به اونا میسپارم.

سلام چی شد کسی نمیتونه کمکم کنه تاعید چاق بشم البته برای بچم ضرر نداشته باشه

می‌شینم نگرانیمو می‌نویسم اینطوری راحت تر میتونم اول بفهممش و بعد برم سراغ حلش کلا من عاشق نوشتنم.

من داغونم همش درگیر مشکلات هستم دلم شکسته از هر چیزی میرنجم ولی کسی نیست درک کنه ک حالم خوب نیی

درد بلا دست از سرمون برنمیداره

متاسفانه من از وقتی زایمان کردم خیلی داغون شدم همش درگیر گذشته هستم که کی به من چی گفت و کی با من چیکار کرد و سر همین چند بار با شوهرم دعوا داشتم از یه طرف هم ذهنم درگیر آینده هست که بچه م وقتی دندون درمیاره چی میشه اگر تب کنه اگر اسهال بشه چی میشه چیکار کنم بعضب مواقع به خودکشی فکر میکنم بس که دلتنگی میاد سراغم خلاصه بگم داغونه داغونم

چشمامو می‌بندم. روی نفس کشیدن تمرکز میکنم اجازه میدم فکر ها بیان و برن و من فقط نگاهشون کنم

هرچی تو ذهنم تو کاغذ می نویسم بعد دور می ریزم

گریه میکنم

تابلو رنگ روغن کار میکنم. ولی این یکی دوماه که حالم خوب نبود، با حسرت به تابلوی نیمه تمامی که دارم نگاه میکردم و حتی با دیدن قسمت های کار شده، لذت میبردم و همون هم حالم رو خیلی تغییر میداد

سعي ميكنم با يكي دردودل كنم تا سبك بشم گاها گريه ميكنم وگرنه خيالم راحت نميشه

گریه میکنه باخداحرف میزن اگه وکت کن میخواب

سلام مامانا امروز چهار پنج روزه که دخترم داره دندون تخت درمیاره اصلا هیچی نمی خوره به نظرتون چکار کنم فقط می خواد که شیر منو بخوره می ترسم ضعیف بشه

وای من احتیاج به سکوت دارم قرآن میخونم و توکل به خدا

فقط خواب یا دراز کشیدن کمک میکنه

من وقتی ذهنم درگیره کار خونه انجام میدم واقعا تاثیر گذاره

هیچی 🤣🤣🤣😍😍😍

جیغ و داد😂😂

میوفتم به جونه خونه

بی حس میشم

منم با تو خواهر فرشته ام حرف میزنم... خدا برام حفظشون کنه

من باید یکی باشه سرش غر بزنم تا آروم بشم,و چون کسی پیشم نیست بیچاره شوهرم باید غر زدنم تحمل کنه

من که خودم رو ‌با گوشی. در یا کارای خونه سرگرم ميکنم

من متاسفانه تصلا نمیتونم کنترل روی رفتارم داشته باشم و اونجور مواقع حوصله هیچ چیز و هیچ کس رو هم ندارم و متاسفانه بچمم زورکی میخوابونم و خودمم میخوابم

روزهای خوبی که گذروندم پشتوانه من هست برای تحمل سختی‌ها و اینکه به یاد خودم بیارم که من انسان شجاعی بودم و زندگی هر چقدر سخت من هم موجود سرسختی هستم و یادم باشه که زندگی بزرگترین نعمتی هست که خدا بهم داده باید زیبا بگذرونمش

سلام خانم ها کسی برا رفلاکس بچش باکلوفن استفاده کرده دکتر به منم گفت یک هشتم و بهش بده

سر خودمو گرم میکنم

من با کار کردن فکر خودمو‌ متمرکز میکنم

آشپزی میکنم و کارای هنری

بهش فکر نکنم،سر خودمو گرم میکنم،فیلم میبینم

به نوزادی ک انگشتمو سفت گرفته ،باورم نمیشه مال من باشه

من حتما باید باکسی صحبت کنم تا حالم بهتر بشه وگرنه با گریه یا نوشتن حرفای دلم یکم آرومم میکنه

منکه فقط می خوابم

من وقتی خیلی ذهنم درگیر میشه تو ذهنم با خدا حرف میزنم خیلی حرف میزنم و بعد ک همه چی رو ب خدا سپردم عجیب آروم میشم

سلام وقت بخیر ،ببخشید من چند تا سوپ میخوام بدونم که چیا بهش بدم دخترم چند روز دیگه میشه ۷ ماه ، ومیوه کی بهش بدم

وقتی خیلی ناراحتم تا مرض سکته پیش میرم ولی کاش اینجا سوال میپرسیدن راهکار هم میدادن

من شدیدا کار میکنم خونه رو زیرو رو میکنم خورد خوری میکنم قبلا بچه داری قبل بچه دارشدن می‌نوشتم ولی الان پسرم نمیزاره کار میکنم واصلا تا زمانی که فکر درگیر باشه خواب راحت ندارم

توصیه میکنم چندتا نفس عمیق بکشید
و یوگا انجام بدید چون کاملا تنش و استرس رو دور میکنه

جواب سوالا کجادیده میشه

من وقتی اینطوری میشم دوست دارم دراز بکشم و اگه بشه بخوابم یه کار دیگه که خیلی کمکم میکنه،نوشتن هرچیزی که اذیتم میکنه یا ذهنم رو مشغول کرده

وقتی این حالتو دارم .یهو به خودم میام میبینم دارم کار میکنم مثلا کابینت ریختم زمین یا یخچال تمیز میکنم.وسط کار یهو ب خودم میام

منتظر میشم همسرم بیاد باهاش حرف میزنم بعدش به دعوا ختم میشه😁

من کارامو به ترتیب الویت مینویسم
و هرکدومو انجام دادم جلوش تیک میزنم
هرروز که نوبت یه کاریمه، بعد که اونروز براش وقت میزارم تا تمامش کنم متوجه میشم از بی نظمی افکارمه که نگران و مشوش میشم
فقط کافیه که به خودتون بقبولونید که حتی ظرف شستن جز مهمیه که میتونید برا قشنگترشدن زندگیتون انجام بدید

دستم بکاری نمیره میام تو گوشی یا تلوزیون خیلی هم بده

من مدیتیشن میکنم

مینویسم، درباره‌ چیزایی که ذهنم رو مشغول کرده.

غصه

من خیلی فکرم درگیر میشه فقط تو خودم میریزم کسی هم درکم نمیکنه فکر میکنم یه مریضی گرفتم کلا الان دلم میخواد تنها باشم

هیچی غصه میخورم

ن عزیزم تا ۱۵ ماهگی فک کنم وقت داره

سلام، یه کم آب ولرم بریزید توی جای قطره، توی دماغش بریز، خیلی خوبه، دغامش هم باز میشه

با مامانم حرف میزنم سبک میشم

گریه میکنم

با خدا حرف میزنم خیلی آرومم میکنه

فکرمیکنم و دوست دارم کسی مزاحمم نشه وفقط بامامانم حرف بزنم تا آروم بشم

با گریه کردن خالی میشم

من گریه میکنم. اگه شوهرمم کنارم باشه میپرم ب اون باهاش دعوا میکنم

آهنگ گوش میدم .چایی میخورم

دنبال بهونه میگردم که با شوهرم دعوا کنم ولی اون اخلاق منو میدونه و بهم پا نمیده مجبور میشم غرو غرو کنم

با مامانم صحبت میکنم اروم میشم. گاهی هم قدم میزنم

من بافتنی میبافم ارومم میکنه

میشینم گریه میکنم یا با خودم حرف میزنم،😅

با همسرم صحبت میکنم خیلی آروم میشم

سلام دوستان دوتاچای میخک خوردم که طعم‌میخکش قالب بود خطرداره برا جنین😢😢

من تنها باشم میشینم گریه میکنم.همسرم باشه یا کارامو میکنم یا با بچه سرگرم میشم

من بیخیالی...چون میدونم تنها بیخیالی حالم خوب میکنه

مینویسم هرچی به ذهنم بیاد

هیچ یامنو ببرن بیرون هوا بخورم شهر ب این شهر خوب میشم یاکه خرید کنم و فقط پول داشته باشم

یا با همسری حرف میزنم و یا میرم بیرون پیاده روی

سعی میکنم بخوابم

من اصولا خواب را ترجیح میدم

تاباکسی صحبت نکنم آروم نمیشم...

دعا میکنم و باهمسری حرف میزنم

این روزا همین طورم نمیدونم باید چیکار کنم

خرید کردن عالیه
من وقتی چیزی ذهنمو درگیر کرده تا با همسرم صحبت نکنم در موردش آرون نمیشم

خرید میکنم تا حالم بهتر بشه 😅

هیچی سرم درد میگیره مجبورم بخوابم که شاید خوب شم

من قبلا هروقت مشکلی پیش میومد اعصاب نداشتم میخوابیدم ولی الان وقت خواب ندارم خودم رو مشغول کارای خونه میکنم

من با همسرم صحبت میکنم. انگار آبی که میریزن رو آتیش

تنفس دم وبازدم

سلام خوبی دخترم 4 ماهشه سرفه می‌کنه بی طاقت شده کسی می‌تونه راهنمایی کنه که چه شربتی بهش بدم

میخوایم بشینیم رو در رو کنیم دروغ هارا

خخخخ

خب میرم بیرون پیاده روی 😍

چی شد کسی نمیتونه کمکم کنه تاعید چاق بشم البته برای بچم ضرر نداشته باشه

ببخشید من در هفته هفتم بارداری هستم ولی خونریزی دارم چه کار کنم

با آبجیام درددل میکنم و نهایتا میشینم با خدا حرف میزنم

من انقدر خود خوری میکنم حرص میخورم الان یه هفته س جاری احمقم پشت سرم دروغ گفته میخواد بین من و مادر شوهرم بهم بریزه اما با پدر شوهرم گفتم همه حرف هاش دروغ

گریه میکنم و حوصله کاری هم دیگر ندارم

من کتاب رنگ آمیزی بزرگسال که باعث کم کردن استرس هست دارم می‌شینم رنگ آمیزی میکنم همراه با یه موسیقی آرامش بخش عود روشن میکنم یا ظرف می‌شورم

گریه

میگم گور بابای دنیا سریع موزیک میزارم میرقصم‌

میپرم سر خونه و تمیز میکنم و هی فهش میدمو قر میزنم😂

تنها کاری ک این روزا میتونم بکنم ظرف شستن😂

میشینم یه گوشه وحوصله هیچی رو ندارم کلا میرم تو خودم ونای بلند شدن هم ندارم

دقیقا همین مواقع اصن نمیدونم چیکار کنم🤦🏼‍♀️

با خدا درددل میکنم و با خودم تفکر میکنم که برای آروم شدنم چیکار کنم و از خدا هم میخوام یه راه حل خوب پیش پام بزاره

پسرم خیلی کم غذا میخوره همش شیر خودمو میخوره خیلی لاغر شدم میتونید راهنمای کنید چی استفاده کنم یکم چاق بشم البته برای بچم ضرر نداشته باشه

با نماز خوندن آروم میشم

سلام پسرم یازده ماهو بیست وسه روزشه هنوز راه نمیره چکارکنم تاعید راه بره

میرم سر سجادم نماز میخونم و با خدا حرف میزنم خیلی سریع حالم خوب میشه

مامانا دخترم یه ماه خیلی کم شیر میخوره روزی ۲شیشه دیروز دندون درآورده کی شیرش مث قبل میشه خوب میخوره

خودخوری میکنم الان چی میشه یاچی شدیاذکـــــرمیگم...

مولانا میخونم بعضی وقتها هم فال قهوه میبینم

سعیم میکنم خودمو ب زمان حال برگردونم با انجام دادن کارهایی ک برای اولین بار باید انجام بدم،مثلا پختن یک غذای جدید،یا هر کاری ک برای اولین بار انجام میدم

جدول حل میکنم

من باهمسرم حرف میزنم یا وقتی ذهنم درگیرباشه باهم میریم بازارچرخی میزنیم

نمازمیخونم میخوابم دوست دارم دوروبرم خلوت باشه حتی صدای تلویزیون اذیتم میکنه اگه پنجشنبه باشه میرم سرخاک

دل‌آشوبم وکیج

سلام مامانا منو شوهرم شدید مریض شدین و خوب شدیم مثل سرما خوردی بدن درد داشتیم تب سردرد حالا پسرم اینجوری شده ۵ماهشه از دیروز تب داره بهش استانمنیفون میدم و شیاف استانمنیفون زدم بهش پاشویه میکنم از دارو خونه براش قطره پلارژین خریدم امروز صبح چه کار کنم فکر کنم امیکرون گرفتیم

گریه

گریه گریه گریه

سلام مامانا من دماغ دخترم شدید کیپه ک خرخر میکنه نمیتونه بخوابه شبا بدتر میشه کسی راه حلی داره بجز قطره سدیم کلراید و شیرمادر

نماز میخونم قران میخونم باهمسرم در مورد ش صحبت میکنم

من دو تا کتاب سفارش دادم بیاد با کتاب خوندن کاملا ذهنم رو میتونم از فکر کردن به هر چیزی آزاد کنم

به زمین و زمان فحش میدم آروم میشم

بعضی وقتا می نویسم ناراحتی هامو، بعضی وقتا با همسرم در موردشون حرف میزنم و گاهی با دعا یا قرآن خوندن آروم میشم

بیشتر تو یه دفتری مینویسم هرچی ذهنم باشه بعدش اونارو دسته بندی میکنم بعضی وقتا آهنگ میزارم ذهنم آروم میشه بهتر میتونم تصمیم بگیرم

بهترین کار اینه با خدا و خودمون حرف بزنیم

یک هفته اونقدر فکر میکنم کلا اعصابم خراب میشه تا راحلی پیدا کنم یا اونو تا حل نکردم فقط گریه وزاری میکنم😭

الان چون یه مادرم ذهنمو از همه چی دور میکنم و باخودم میگم خودم باید حالمو خوب کنم پس چه بهتر که با بچم بازی و کارای خنده دار انجام بدم تا حال خودمم عوض بشه

توی دفتر شکرگزاریم
از خدامیخوام مشکلمو حل کنه
ولی گریه سبکم میکنه بعد اروم میشه

من آهنگ میذارم و گریه میکنم خیلی

اینقد گریه میکنم تا کلا آروم بشم

کارای خونه رو میکنم بیشتر ظرفا رو میشورم کمی ارومتر میشم

من با کوش کردن نوحه آرام میشم باید گریه کنم .

گریه میکنم و ب سقوط نیاز دارم

بنام خده.نظافت خونه😂😂😂کل خونه رو میشورم و میسابم

من آهنگ گوش میدم با خودم خلوت میکنم گریه میکنم تا آروم بشم

سعی میکنم برم بیرون وبا اطرافیان ارتباط برقرار کنم یا خیلی وقت ها رمان بخونم البته قبل بچه اینطور بودم الان با نگاه کردن به بچم همه چیز یادم میره

عکس العملهای متفاوتی دارم،گاهی مینوسم ،گاهی پیاده رویی وگاهی از کنترلم خارج میشه و حرص میخورم

اهنگ میزارم کارخونه میکنم یامیرم پیاده روی

هیچی تا چن روز فکر میکنم حرص میخورم تا یادم بره مردشور هر چی ادم مریض رو ببرن که باعث بهم زدن ارامش ادم میشن

من سعی می کنم بنویسم
نوشتن به ذهنم نظم و ترتیب میده

کار خونه میکنم

قرآن می‌خوانم با دیدن یه فیلم خودمو سر گرم میکنم یا میرم پیاده‌روی

میرقصم😅😅😅😅

دو رکعت نماز میخونم

سلام مامانا من طرف راست گردنم درد می گیره باطر تیروئید نیست تو حاملگی داشتم اما بعد آن دارو مصرف میکردم اما ازمایش ندادم

سلام خانوما تبدیل عکس گوشی به اتلیه ای فقط ۸ تومن برای زیریکسال .توواتساپ پیام بدین:
۰۹۳۵۳۱۳۷۵۱۶

مینویسم

با خدای مهربونم حرف میزنم و گریه میکنم و اهنگ گوش میدم.

صلوات وذکرمیفرستم موقعیتم تغییرمیدم کتاب تلویزیون کارخونه

من برا خدا نامه می نویسم ازش کمک می خوام

سلام خانما کسی هست که تو هفته ۱۵ موهاش و رنگ کرده باشه و مشکلی پیش نیومده باشه

سلام بچها لثه نی‌نی ام باد کرده بنظرتون دندون میکنه ۳ماه و ۱۷روزشه اسهال هم هس

سلام پسرم دیروز واکسن دوماهگی زده امروز میتونم ببرمش حمام؟

چطوری نزارم عفونت ادراری بگیره عزیز

ن اصلا ب همسرت نگو گلم

من وقتی حالم بده اول از همه فقط با خدا حرف میزنم و گریه میکنم وازش میخوام کمکم کنه
دوم اینکه میرم پیش شوهرم باهاش حرف میزنم و آرومم میکنه بهترین حامی من بوده 😍

خانما بجز قرص اورژانسی، چی از بارداری جلوگیری میکنه؟ دو شب پیش متاسفانه رابطه کنترل نشده داشتیم میترسم باردار بشم، دخترم شیر میخوره خیلیم وابستس طوری که فقط با شیر خوردن خوابش می‌بره اگه خداینکرده الان باردار بشم نمیتونم شیرشو قطع کنم تو شهر غریبم هستم هیچ کمکی ندارم شوهرمم همش سرکاره

سلام من شش هفته و چند روز هستم صبح ناشتا تعیین جنسیت انجام دادم مثل نوشابه گاز دار شد ولی کف نکرد میشه بگید جنین چی هست؟

غصه میکنم چیکار کنم چه کاری از دستم بر میاد با ابجیمم درد ودل میکنم

وقتی حالم بدنمازمیخونم وبعدمیخوابم دوس دارم همه جاساکت ساکت باشه کسی هم خونمون نیاد

نماز میخونم

سلام
مامانا شما برای پختن غذای کوچولوهاتون از آب شیر استفاده می کنید یا از آب جوشیده ی سرد شده؟

نماز میخونم قرآن میخونم

وقتی من ذهنم درگیره هیچکس درکم نمیکنه بخصوص شوهرم همینجوری بی تفاوت میادومیره چای میخوادغذامیخوادخونه ولباس مرتب میخواد
دریغ ازذره ای درک😪😪میرم تنهابه بهانه شستن ظرف گریه میکنم وقتی ببینه کم نمیاره میگه چیه توکه شوهری مثل من داری واقعامتاسفم برای خودم😪😪😪😭😭😭

سلام مامان گندم فقط باید به تعداد زیاد مثلا روزی صد تا یا بیشتر بگی اَلمُقصِد من یه وقتایی که فکرای بد هم میاد سراغم این ذکر رو میگم اصلا خیلی زود آروم میشم.

میرقصم....و سعی میکنم در همون حالت کارای روزمرم انجام بدم

گریه میکنم فقط

من همسرم‌رو انقدر بغل میکنم تا آروم بشم 💜💜❤❤❤😘

سلام خانمها پسر من وقتی باردار بودم ورم کلیه داشت حالا چها ماه داره هنوز ورم کلیه هست و روی ۵ هست ورم کلیه دارم دیوانه میشم شما نمیدونید این ورم کلیه تا کی ادامه داره فقط یک کلیه سمت راست 😭😭😭😭😭😭

موسیقی ، کتاب صوتی یا پادکست گوش میدم ..

سلام دوستان من تو هفته ۱۷ دهم هستم بچم هنوز تکون نمیخوره میگن پسر به نظرتون راست میگن پسر دیر تکون میخوره

شوهرم رو ببینم اروم مشم

اهنگ گوش میدم اوکی میشم

دادزدنوگریه کردن

موسیقی

کتاب میخونم. نقاشی میکشم

خانم ها کسی تعیین جنسیت با تقویم چینی رو بلده؟

کتاب میخونم آهنگ گوش میدم

سلام من یه وقتایی که فکرم درگیره فقط ذکر المُقصِد به تعداد زیاد که میگم دلمو آروم میشه واقعا نتیجه گرفتم چون بارها و بارها امتحان کردم،البته با خدا حرف زدن و یا نوشتن حرفام رو کاغذ هم باعث شده دیگه اون مسئله ذهنیم فراموشم بشه و آروم میگیرم.

سلام مشغول کارای خونه میشم ونقاشی میکنم قران میخونم وضو میگیرم

با شوهرم میرم بیرون ی هوایی میخورم

گریه میکنم

راجع به اون مسئله مینویسم، پدرم بیماری سختی داشتند
حدود یکسال هرشب نوشتم و اشک ریختم تا اینکه خدا نخواست باشند و به رحمت خدا رفتند
هنوزم پقتی دلم تنگشه براش مینویسم و درد و دل میکنم
کلا اینکه من گفتم مال مرحله‌ی آخره ولی قدیما که مشکلات انقدر حاد نبودند، بیرون میرفتم خرید و مهمونی با دوستان صحبت میکردم و اثر داشت اما الان هیچی اثر نداره

فکروخیال استرس

تو خودم میریزم پا میشم نقاشی میکشم یه کم آروم میشم

با خدا درد دل میکنم آرامش خاصی داره تا از جانماز بلند میشم دلم آروم ارومه

میوفتم ب جون خونه تمیزکاری. بعدش ارایش میکنم همسری ک اومد میگم بهمو ببره بیرون ی هوایی ب سرم بخوره

تو ذهن خودم با خودم درگیر اروم کردن خودمم اگه همسرم حوصله داشته باشه سعی مبکنم باهاش حرف بزنم که خیلی پیش نمیاد با خواهرام یا مادرم مشورت میکنم یا با دوستم .توی نت میچرخم و از بقیه و تجاربشون استفاده میکنم و بعد اخرش ی تصمیم گیری

من بستگی داره بعضی اوقات با نوشتن کارام ذهنم اروم میشه بعضی اوقات با تمیز کاری بعضی اوقاتم باهمسرم در میمون میزارم حرفامون

بهترین راه گریه س😢😢😢الانم پسرم تب داره اومیکرون گرفتیم هممون دارم گریه میکنم دعا کنید خوب بشیم

موسیقی گوش میدم و بعدش با یه دمنوش به لیمو ریلکس😊

منچ آنلاین میکنم برای پنح دقه شده یادم میره
ولی به نظرم دو رکعت نماز بخونیم اروم اروم میشیم امتحان کردم خیلی خوبه
همشم بگیم شکر الله شکرالله

من قبلن که حامله نبودم هر روز سعی داشتم حالم خوب کنم باهر چیزی که شده چون حال خود آدم از هر چیز تو دنیا بیشتر اهمیت داره وقتی باردار شدم دیگه نتونستم اون آدم صابق باشم بعد از زایمانم که الان بیست یک روزمه بازم نمیتونم من یه مریزی دارم که شاید از بستی بهش فکر میکنم نمیتونم حال دلم خوب کنم ولی قبلن با هر چیزی حالم خوب میکردم حتی با یک آهنگ شاد یا یه جشن ستایی منو پسر وهمسرم واسم دعا کنید خوب بشم مریزیم خیلی سخته باید عمل بشم

من فکرای بد زیاد میاد سراغم اون مواقع بلند میشم به خودم میرسم و آشپزی میکنم
.با آهو خانم حرف میزنم و بازی میکنم اینجوری اصلا متوجه گذر زمان نمیشم

گوشی میگیرم دستم این سایت و اون پیج میچرخم الکی . حررررص میخورم میریزم تو خودم تپش قلب میگیرم قرص میخورم غر میزنم دراز میکشم تا اروم شم 😔

با همسرم حرف میزنم وبعضی وقتها هم با آبجیام .الان ک سه ماهه دخترم دارم وقتی باهاش حرف میزنم برام میخنده تمام نگرانیام برطرف میشه

تنها کاری که تونستم انجام بدم درس خوندن بودن از فشار عصبی زیاد‌‌فقط مطالعه کردم الانم عصبی شم بیشتر هدف دار میشم.دانشجوی دکترام و مدرس دانشگاه و یه شغل مجازیم دارم. و ۵ ماهه باردار. تنها چیزی که ارومم میکنه فکر کردن به هدف هامه. و صحبت با خدا مادر و همسرم. دلتنگی تمومی نداره که .پس هدف باشه مابقی رو تو حاشیه هم با صبر میشه حل کرد.سخته صبر کردن خیلی به حدی که گاهی گریم میگیره ولی صبر اوج احترام به خداوند است💓💕

میزنم توسرخودم موهای سرمومیکشم بعدش به نتیجه نمیرسم میشینم قهوه میخورم چندتانفس عمیق بعدمیگم همه چیزدرست میشه مسکلات تموم میشه

با خدا حرف میزنم گریه می کنم بعداً یک آرامش برایم پیدا میشود😇

با همسرم صحبت میکنم.خیلی ارومم‌میکنه😍

پیاده روی می کنم با سرعت زیاد حتی تو خونه

خدا رو همه جای زندگی در نظر بگیر، چیزی که شوهرم بهم یادداد و واقعا درست و کارسازه، حتی تو سختی و مشکلات

با یکی درد و دل میکنم. گریه و اهنگ غمگین

من خيلی از این موارد تجربه کردم وقتی واقعا نتونم کاری انجام بدم میگم خداي شکرت این جمله رو خیلی تکرار کنم آروم می‌شم میگم حتما خدا ي راه جلو میذاره بازم سرتسلیم در مقابل تقدیر میذارم و میگم شکرت خدا

من چند تا راه دارم اولی خواب دومی میرم دوساعت میشینم حموم‌گریه میکنم با خودم و خدا حرف میزنم سومی خونه رو تمیز میکنم تا کارم تموم نشده غذا هم نمی خورم چهارمی بعضی وقتا غذا زیاد میخورم وبعضی وقتا کم پنجمی پسرمو بغل میکنم با هاش راه میرم و بوسش میکنم ششمی با مامان یا خواهرم تلفنی حرف میزنم هر کدوم از مورد ها که در دسترس بود انجام میدم تا اروم بشم

با خودم حرف میزنم

در کل آدم آرومی هستم ولی حرص هم خیلی میخورم.تو اون مواقع بیشتر باخدا حرف میزنم بعد اگه دلم پر باشه گریه میکنم گریه خیییلی آرومم میکنه...خونه رو برق میندازم من ناخودآگاه وقتی ذهنم مشغول باشه کار کردنم میگیره اینطوری وقتم میگذره

فقط میشینم با گوشی ور میرم و استرس میکشم دست و پام بی حس میشه نمیتونم کاری بکنم

خونرو مرتب میکنم برق میندازم ، اینجوری هم هواسم پرط میشه هم حس خوبی میگیرم

دقیقا منم فکروخیال زیاد میکنم و فکرم درگیر هست همش اتفاق های منفی بد میاد تو ذهنم

خود خوری بد زنگ زدن به خواهرم

سلام مامانای عزیز من یه پیج دارم پر از کتاب های سرگرمی کار و شعر هرچی که دلتون بخواد رو می تونید داخل پیجم با ارزانتر از روی جلد پیدا کنید مشاوره هم خواسین داخل دایرکت پیج پیام بدین کمکتون کنم تا بدونید چه کتابایی برای کودکتون مناسبه bookvoice__

من اصلا ناراحت نمیشم خیلی کم وقتیم هم بشم گریه و بعدم اهنگ رقص آروم تمام

قرآن گوش میدم

با خدا حرف میزنم گاهی فکر میکنم با خودم حلش میکنم یا با گذشت زمان فراموش میکنم

تحمل میکنم میگم خدابزرگه ولی اون حرص خوردنو در کناراینا دارم

ب من مامان قند عسل

فقط تو خودم میریزم

خودخوری.گریه.آهنگ.

می خوابم وقتی پا میشم خیلی حالم خوب شده

من فقط داد میزنم خودمو سر دخترم خالی میکنم الهی فداش بشم با این که ۷سالشه اما درکم میکنه عادت کرده خیلی هم این رفتار خودم برام غیر قابل تحمله ولی نمیتونم کاریش کنم

خود خوری

میشینم خوب گریه میکنم تاخالی بشم بعدش ک اشکام تموم بشه تاچندروز فکروخیال میکنم وخوب حرص میخورم

اول یه آهنگ میزارم بعد خودمو با کارای خونه سرگرم میکنم شاید باورتون نشه ولی اینجور موقع ها فعال تر میشم سعی میکنم با اینکارا حواسمو پرت کنم

هیچی فقط حرص میخورم

با خودم حرف میزنم

فکرو خیال🤣

گریه میکنم ، بعضی وقتا هم دوش آب گرم میگیرم

من اهنگ غمگین میزارم غم و درد کل عمرم بیاد میارم میشینم های های بحال خودم گریه میکنم انقد ک نفسم بالا نمیاد

آهنگ گوش میکنم تا بغضم بشکنه بعضی وقتا هم حمام میرم و زیر دوش میمونم تا آروم بشم پیلده روی هم آرومم میکنه خیلی که دیگ دلم میگیره و هیچی آرومم نمیکنه میرم مشهد ح م آقا امام رضا علیه السلام

من توی یه ورق مینویسم، یا های های گریه میکنم،شوهرمم خانه باشه بعدگریه بغلم میکنه منومیبره بیرون

من وقتایی که دلم میشکست یا ناراحت بودم مینوشتم برای خدا و درددل میکردم ولی الان وقت نمیکنم با خودم درگیرم داغووونم

نوشتن ارومم میکنه

مرو خاطرات وگریه

با خودم حرف میزنم تا آرووم بشم🙃☹🤷‍♀️

طوری رفتار میکنم که نشون میده خیلی شادم ولی اینطور نیس .

خیلی انرژی اخلیه نشده دادم کهر دستم نده کمکم کنید

الان تو خلوت خودم یه دل سیر گریه کردممم. خسته بودم خیلی زیاد. منم با یه بدن سی ساله و یه روح به شدت خسته. اصلا جون ندارم و تمام انرژیمو این بچه گرفته. خداروشکر ک سالمه. ارومتر شدم بعد گریه. 😪😪😪😪

نخندینا من ظرف میشورم یا اجاق گاز رو میسابم
یا با همسرم حرف میزنم و اگه ایشون در دسترس نباشم یا درگیر باشن مینویسم

من میریزم تو خودم .گاهی میخوام کار خونه کنم اا اروم بشم ولی بچه هام نمیزارن .شوهرم خیلی نقش پررنگی تو رندگیم داره.هم و اروم میکنیم گاهی در حد چی باهم دعوا میکنیم ولی انرژیمون و فقط تخلیه کردیم و اخرش باهم اروم میشیم .فقط ناراحتی من از توقع زیاد از حد پدر و مادرامونه و وجود دو تا فرزندم که زندگی و یه کم سخت کرده ولسم دعا کنید بقیش هر جور باشه قابل حله

مامان پناه،اره ولی ن اندازه من‌ ولی‌ خیلی این اخلاقمو‌ دوست داره

میرم خونه مامانم چون تنهایی جای است که میتونم خوب فکرکنم ..

ص
تخحج‌ چ

تو م

چند دقیقه داد وبیداد میکنم اوم میشم وبعدش همه چی یادم میره

اونم فقط باید به فکر سلامتیش باشد چون این روزها خداوند با بی پولی اسیر دم در دکتران نکنه

باهمسرم حرف میزنم
سعی میکنم همزمان زیارت عاشورا پلی کنم بخونموو کارای خونمو انجام بدم
باهمسر برم بیرون
اگه بچم بذاره کتاب بخونم

آره دیگه دنیا پنج روزه چکار کنیم با بزن وبشکون چیزی درست نمیشه ،یه میلیون می‌دیم ظروف می‌خریم یه کیلو پسته جون می‌دیم بخریم بخوریم من که دیگه واس خونه چیزی نمی‌رم فقط میگردمو میخورمو میپوشم بی خیال دنیا

من خیلی زود گریم میگیره نمیتونم جلو خودمو بگیرم

من قرآن میخونم

من می نویسم تمام اتفاقات را که برام افتاده بعد ریز ریزش میکنم می‌ریزم دور البته یکسالی هست ننوشتم دیگه وروجک نمی زاره

من تو ذهنم همش با خودم راجبش حرف میزنم ...تصمیم میگیرم...موقع ناراحتی ...خودمو سرگرم کارای خونه میکنم ..گاهی هم هیچ کاری نمیکنم و دراز میکشم..روز بعدش با انرژي دوباره کارای خونه رو میکنم و سعی میکنم بش فک نکنم ..

داد میزنم غر میزنم

خودخوری میکنم تو خودم میریزم بعد کلی فکر ، تی وی روشن میکنم و میزنم موزیک بلند بلند میخونم و می‌رقصم بچمم همکاری می‌کنه یه کم حال و هوام عوض میشه

من قرآن یا نماز میخونم آروم میشم

من پرخاشگر میشم چندتا چیزبشکنم آروم میشم

کتاب خواندن بخصوص رمان البته اگه وقت داشته باشم می‌تونه از اون زمان و مکان بکنتم و فکرمو خالی کنه و البته پیاده روی و اینکه چیزی که ذهنمو درگیر کرده رو پیگیری کنم تا ذهنم و نگرانیم آروم بگیره و البته بالاتر از همه توکل و گفتن ذکر افوض امری الی الله

عصبانی می‌شم سر پسربزرگم دادمیزنم

اولش بهش فکر میکنم بعدکه دیدم خیلی دارم بهم میریزم یا کیک میپزم یا ترانه میزارم میرقصم یا فیلم طنز میبینم که فکرم پیشش نره دیگه اخرش یه کم گریه هم میکنم

گریه میکنم سر دختر بیچارم دادمیزنم با شوهرم حرف نمیزنن

مث الان گریه میکنم و خود حوری تو خودم میریزم

فقط‌ گریه‌ میکنم

اولش عصبی میشم ولی بعد به خودم میگم همه اینا میگذره وخودم رو با خوندن دعا اروم میکنم دنیا ارزش این همه غصه خوردن رونداره

فقط دلم تنهای میخواد و گریه کسی رو ندارم جز خدا با خدا دردل میکنم

من با هیچی اروم نمیشم یا میریزم تو خودم یا بغض میکنم طرف مقابل باید از دلم در بیاره

من خودم این مواقع سعی میکنم اول محلی ک اعصابمو خورد میکنه ترک کنم،و ب کارهایی ک دوست دارم بپردازم،و از قضیه اصلی دور بشم،ذهنمو درگیر نکنم زیاد،و اگر باز تخلیه نشدم با یک فرد مورد اعتماد حرف میزنم تا شاید اشکال کارمو بهتر ببینه و بهم بگه و آروم بشم

گریه میکنم یا تو خودم میریزم😔

میرم بیرون فقط راه میرم

با مامانمم حرف میزنم

گوشی دست میگیرم زنگ میزنم به رفیق صمیمیم؛

من اگه ذهنم درگیر باشه حتما باید یکی رو گیر بیارم ک بهش گیر بدم و اعصاب خردیمو سرش خالی کنم تا یکم اروم بشم البته با گریه بعدش میخوابم

سلام من همسرم خیلی مرد آروم صبوریه
اونقدر هم که تو زندگیم نقش شدیدا پر رنگی داره اون میتونه خیلی زود منو آروم کنه به قدری که از هیچی ناراحت نباشم
خدا برام حفظش کنه😘

من میفتم ب جون خونه تمیزززززکاری میکنم 😑😑

انقدر با خودم تو ذهنم حرف میزنم که خسته میشم و انرژی برام نمیمونه

من یه سوال دارم
چرا بعضی از سوال هایی که میپرسم از مامانا گاهی زیاده دیده میشه گاهی مثلن ۳نفر فقط؟!

من به دوستم زنگ میزنم اروم نشم فقط مینویسم

میخابم

درد منو خدا نصیب دشمنمم نکنه ۱۰ساله ک همش با این فکرای منفی زندگی میکنم دیگه بریدم بخدا الان دوتا دختر خوشگل دارم میترسم از ایندشون ک نتونم ی مادر خوب براشون باشم سخته خیلی سخته 🥺🥺

تنها کسی که منو می‌تونه آرومم کنه خواهر دوقلومه

من ناراحتیم فک نکنم ب ده دقیقه هم بکشه زود فراموش میکنم دوس دارم طرفمم همینجوری باشه من با شوهدم قهرمیکنم ده دقیقه بعدش پشیمون میشم ولی شوهرم نه طول میده ک من نازشوبخرمـ

من کلی گریه میکنم اخرش میخابم کلی باخودم فک میکنم توذهنم دعوا میکنم

من هیچی کامل ارومم نمیکنه نهایت برای دوساعت فقط ازریادم ببره بعدش دوباره یادم میاد تا وقتی گریه نکنم همش همینجور میمونم ولی خب برای اینکه چند ساعت یادم بره اهنگ میزارم اتاق خواب مرتب میکنم یا میرم تو گوشی یا اینکه گاهی نماز میخونم گاهی هم مینویسم

رمان معمایی خیلی خوبه . رمان معجزه دریا . دروجه لعل . قرار ما زیر درخت توت

من اینقدر میخورم که کم مونده گریم بگیره هر وقت ناراحت و عصبی میشم وقت میخورم و اصلا هم سیر نمیشم و این باعث چاقیم شده کسی راه حلی برای من داره

من با دنیای شیرین مجازی و بازیهای گوشی و همینطور دعا و نیایش خودمو آروم میکنم

اینقد فکر میکنم ناراحت میشم‌عصبی میشم کلی گریه میکنم دیونه میشم...خیلی کارا میکنم ولی اروم نمیشم خودمو داغون میکنم میخوام برم مشاور چون دارم زندگیمو داغون میکنم

خودمو با کار خونه خفه میکنم یا با رمان ذهنم و پرت 😅

من با خودم حرف میزنم،اینطوری خیلی احساس راحتی میکنم و یا قرآن و زیارت عاشورا میخونم یه دل سیر که گریه کردم واقعا آروم میشم

میخوابم

ذکرمیگم فقط

خیاطی میکنم

من خواهرشوهرام خیلی رو مخ بودن و هر وقت هم ببینمشون با حرفاشونو رفتارشون خیلی ناراحتم میکردنو میکنن قبلا خیلی حرص میخوردمو گریه میکردم جلو آینه و خودمو دعوا میکردم که چرا جوابشونو ندادم یعنی جلوشون هیچ جوابی ندارم بدم میام خونه کلی جواب پیدا میکنم بدم از خودم بدم میاد که جلوشون کم میارم تو جواب دادن البته الان رفت آمدمو کم کردم و کمتر اذیت میشم الانم حرفی میزنن به دخترمو مادرم میگم اونا آرومم میکنن کسی که ذاتش خراب باشه نمیشه کاریش کرد ولی اگه با همسرم مشکلی داشته باشم که اونم خداروشکر خیلی کم پیش میاد خودمو با کار خونه سرگرم میکنم که کلا فراموش میکنم

بر شیطون نعلت میگم یک چای دبش میخورم،وارایش میکنم

خانما قلیون واسه زن باردار ضرر داره یانه؟

ذکرمیگم‌‌فقط

باخدام درد ودل میکنم و گریه میکنم

فقط به یه چیز زل میزنم😶😶😶

فیلم نگا مبکنم میرم بازار به دوستم زنگ میزنم یا کلاااا میزنم بی بی خیالی

صلوات میفرستم وقرآن می‌خوانم....ولی توی شب از خواب میپرم میره رومخم تاصبح بهش فکر میکنم

ظرف گفتم

منم خیلی دوست دارم بکشم لحظه شماری میکنم برا شیر ندادن

وقتی اینطوری میشم دوست دارم سر ظرفام خالی کنم بشکنم بکوبم واقعا خیلی راحت میشم

من یه طرف میندازم میشکونم اروم میشه پرتابش میکنم از پنجره تو باغچه اروم میشم

من راه میرم وحرص میخورم اینقدحرص میخورم سردردشدیدمیگیرم بعدگریه میکنم اخرشب

دقیقا الان توی یه طوفان فکری هستم و نمیدونم چیکار کنم واقعا سردرگمم و هیچ راهی ندارم برای فرار حس مذخرفیه

با خواهرم و مادرم صحبت میکنم

صددرصد انتقام میگیرم فقط اون ارومم میکنه

انتقام و گریه

بیخیالی،به حدی روح و روانم خسته اس که دیگه حوصله ناراحت شدنم ندارم دیگه
اثرات پدر خشن و پرخاشگره

وضو میگیرم دو رکعت نماز می خونم با خدا درد دل میکنم

میرممیتو
اینستا

وقتی ذهنم درگیره فقط فک میکنم خود ب خود گریه میکنم فقط خود خوری میکنم اصن داغونم ووو افسرده

من سکوت میکنم و فقط ب اون موضوع فکر میکنم و حرص میخورم حوصله هیچکسم ندارم

تا جایی که میتونم جلو آیینه میرقصم میپرم هوا🤪🤪اینقده حس خوبی بهم دست میده🌞💪🏻😛😂

من یه فنجون قهوه میخورم بعد جلوی ایینه همینجور که دارم ارایش میکنم به خودم مشاوره میدم

با همسرم مشورت میکنم یکم نگرانیم بطرف میشه

من کلا آدمه بیخیالم نسب به مشکلات همین اخلاقمم‌ باعث شده کله فامیل بهم‌ حسادت کنن

و البته که همسرم خیلی در رفع نگرانی هام کمکم میکنه در واقع اونقدر قشنگ موضوعی ک باعث نگرانیم شده رو پیش پا افتاده میکنه ک میگم واقعا جای نگرانی نیست و همه چی خوب میشه

من قلیون میکشم و همه رو دایورت میکنم تخمدان چپم

میرم دوش میگیرم ، بعدش یه چای تازه دم میخورم و فکرمیکنم اگر راه حل پیدا کردم ک دست ب کار میشم نگرانیمو برطرف کنم اگرم راه خلی نبود میگم وقتی کاری نمیتونم کنم برای چی نگران و ناراحت باشم و تمومش میکنم نگرانی رو..

من که کلا از وقتی باردار شدم نمیذارم چیزی زیاد ناراحتم کنه دیگه زیاد حرص بخورم زنگ میزنم دوست صمیمیم و باهاش درد و دل میکنم بعدم بلند میشم کارهای خونه و گوشی بازی

مینویسم🙂👌

گشت وگزار

اهنگ گوش میدم

فقط میخورم🤧🤧🤧😭😭🤣🤣🤣

یا گوشی ور میرم میرم خونه بابام اینا یا میخوابم یا زنگ میزنم شوهرم باهاش میحرفم یکم غر میزنم آرومم میکنه

به آهنگ گوش میکنم و گریه می‌کنم 😭😭😭

انتقام😁😁

هیچ فکر خیال ولم نمی کنه

خواب خواب خواب

میام کامنتای شمارو میخونم و با دوستام چت میکنم

بازی باگوشی ارومم میکنم

کمد و کشوها رو میریزم بیرون از اول مرتب میچینم هم آروم میشم هم ذهنم رها میشه فکرا سازماندهی میشن

میشینم سودوکو حل میکنم اونم رقابتی.همه چی یادم میره کلا😁😜

چای میخورم

با مامانم تلفنی حرف میزنم بعد لباس میپوشم میرم هوا خوری

میرم حرم 😭😭😭

من وقتی ناراحتم بیشتر سکوت میکنم و تو ذهنم بااون شخص یا اون چیزی ک اذیتم کرده روزی صدبار میجنگم...وقتی هم تنهابشم گریه میکنم

بچه سه ماه باید تقریبا چه وزنی داشته باشه

هیچ کاری فکر لعنتی رو از سرم نمیبره

من ک میشینم گریه میکنم و حرص میخورم

فقط سکوت میکنم انقد حرص میخورم ذهنم بشدت درگیر میشه فکرم مشغول مگ اینکه بخوابم اروم شم

ازداروخونه بگیرم.؟ قیمت لطف کن واقعاتاثیرداره...۱۶ماهشه

کااار میکنم تمیز میکنم هرچی دم دستم باشه میشورم و میسابمش😃😃

سلام مامانا می گم تو دماه بچم یک وزنی داشت نه کم شوده نه زیاد بعد نیست

من رفتم سنو ۸هفته خدارو شکر گفت ضربان قلب داره همه چی هم طبیعیه ایشالا برا همتون همین خوشحالی رو آرزو دارم😍😍😍

کم پیش میاد اعصابم خرد باشه ولی الان ۲ هفتس ویارم شروع شده و فوق العاده حال بدی دارم تحملش برام خیلی سخت شده واقعا برام دعا کنید زودتر این حال تموم بشه داره کلافم میکنه

سلام مادرا یه مکمل خوب برای چاغ شدن کودک چیه اگه میدونید بکیدممنون میشم

فقط گریه منو آروم میکنه اونقدر گریه میکنم بعد آروم میشم ب کار هام میرسم

خیلی خود خوری میکنم وبیخواب میشم دوس دارم کسی کاریم نداشته باشه فقط همسرم بغلم کنه بگه کنارم

من که همیشه فکرم درگیره همشم حرص میخورم شوهرم نازکش نیس تازه بیشتراعصابماخوردمیکنه خودشا خوبه میدونهد

بارین و میبرم حموم لباسای کمد و مرتب میکنم و ..... خودم و مشغول میکنم......

دوست دارم کسی به کارم کار نداشته باشه و حوصله ی هیچکسی و ندارم

فاصله و دوری و سپردن به خدای بزرگ.

میخوابم😂

من با قهر کردن و سرد شدن و منت کشیدن همسرم آروم میشم😀

من انقدر مشغول بچه هام که فرصت نمیشه مدت زیادی عصبی بمونم. خداروشکر همه چیز خوب و عالیه و عالیتر هم میشه. بیشتر رو همسرم حساسم چند روز پیش باهاش بحث کردم اونم کلی قربون صدقم رفت و معذرت خواهی کرد که وقت کم میذاره برام و گفت بهترین مادر و همسرم و یک تار موم و به هیچکس نمیده بعدم ولنتاین یه ادکلن گرون قیمت گرفت و از دلم در آورد. خانواده و خودم و همسرمم خوبن دخالتی ندارن کمک بخوایمم برامون انجام میدن.
خدایا شکرررت دوستت دارم خدا جون

هیچی فقط میشینم و غصه میخورم

درکل اگه مشکلی پیش بیاد انقد حرص میخورم و خودخوری میکنم ولی وقتی شب میخوابم و صبح بیدار میشم همه چیز یااادم میره ، به خودم میگم ای دیوانه چرا دیشب نخوابیدی و انقد فکرت رو مشغول کردی ولش بابا 😃

ذکرمیخونم

انگشتر خانمه تو عکس چه خوشگله😍😍😍😂😂

قطعا سکوت میکنم و به کسی جز شوهرم چیزی نمیگم یا گاهی خواهرم که بهترین رفیقه😍❤

ظ

گریه ارومم‌میکنه با حموم

گـــوشی

سلام...با مامانم صحبت میکنم...ذکر میگم

با آبجیم میحرفم

من ک دیگ ازاسترس فکر روانی شدم چن سال شوهرم معتاده کسی نيس کمکم کنه شوهرم بدم کمپ همه نگاهی میکنن خنده میکنن

گریه میکنم

با خودم‌حرف میزنم ذکر میخونم

کارمیکنم

میخوابم🙃

با مامانم میحرفم

میرم میشینم خونه جاریم کلی حرف میزنیم یادم میره همه چی

ذکر میخونم یا قران گوش میدم

گریه میکنم 😭

میرم پیاده روی یا دوش میگیرم

من کار چندان خاصی نمیکنم خودش کم کم از ذهنم میاد بیرون

خودما مشغول کار خونه میکنم
قرآن وذکرها را میخونم
تلویزیونم نگاه میکنم

سعی میکنم دراز بکشم و عمیق فکر کنم چرا همچین چیزی پیش اومد چطور میش حلش کرد

قرآن میخونم ذکر میگم چای پررنگ میخورم😅

باهمسرم صحبت میکنم تا اروم بشم

با خدا آرام میشم

با یکی حرف میزنم

تو هفته 7م بارداری عدد بتام 10000بود بنظرتون جنسیتش چیه؟

سلام من هفته 8م بارداری م ضربان قلب بچه م 165هست بنظرتون جنسیتش چیه؟

البته اگه بچه اون لحظه نباشه باشه که هیچ گند میزنه تو کل فکرت

بادوستی خواهری دردودل میکنم تاارومترشم

میخوابم و بهش فک نمیکنم
اما خیلی حرص میخورم😓😓

بعضی وقتا که اعصابم خیلی از یه چیزی بهم میریزه همرو مینویسم تا یکم اروم شم

من سعی میکنم زیاد بهش فکر نکنم همه چیز می‌سپارم ب اون بالايي هر چی خدا بخواد همون میشه بعضی وقتا هم میرم بیرون خرید سعی میکنم بهش فکر نکنم

فقط زمان ارومم میکنه

زیر پتو میرم

من به همه پيشنهاد ميكنم كتاب چهار اثر فلورانس رو بخونن خيلي ديدگاهتون عوض ميشه

قران میخونم و قران رو سینم میذارم و میگم الا بذکر الله تمین القلوب و چند تا صلوات میفرستم و اروم میشم چون حرص خوردن و استرس اول خودمون کلافه میشیم بعد دیگران و خودم میگم این نیز بگذرد به فکر سلامتی خودتون باشین

صحبت باخانواده م

زیر پتو میرم

خیلی سعی میکنم گریه نکنم ولی آخرش منفجر میشم درگیر بچه ها میشم ولی تو ذهنم حالم از همه بهم میخوره و فووووش میدم به همه حتی خودم اون لحظه دوست دارم بمیرم ولی میگم خدا این ۳تافرشته رو بهم امانت داده تا خودش منو نبرده موظفم ازشون مواظبت کنم الانم درگیرم بین خانواده خودم و شوهرم یه مشکلاتی پیش اومده خیلی تنش وارد میشه بهم ولی واقعا خستم الان زدم واتساپمو حذف کردم تلفن خونه رو کشیدم تبلت دخارو خاموش کردم گوشی خودمم رو حالت پروازه فقط میخوام تا ساعت۸ک شوهرم میاد از دست همه راحت باشم

وقتی فکرم درگیره و استرس دارم خدا اون روز رو نیاره همه کارام میمونه رو هوا فقط میشینم و گوشی به دست الکی میچرخم خیلی خیلی متنفرم از اون حالت

من همیشه اگر از دست چیزی ناراحت باشم اول گریه میکنم بعد خدا مادرمو صدا میزنم دوست دارم توی اون شرایط فقط فقط تنها باشم من توی زندگیم خیلی از دست خیلی ها ناراحت بودم

کارهای خونه رو انجام میدم هر چی اعصاب خوردی دارم سر به هم ریختگی و کثیفی های خونه خالی میکنم

اگه چیزی هم به ذهنم نرسید کاغدو خط خطی می کنم خیلی حال میده

من برای آروم کردن خودم ی کاغذ با مداد بر میدارم هر چی تو ذهنم بیاد می نویسم می کشم شعر می نویسم خیلی آرومم می کنه یا از.دست کسی ناراحت باشم براش وضیعت میزارم که بفهمه من ناراحتم از دلم در بیاره

بلاخره ی روز یکم زودتر رسیدم

بیستممممممممم

سلام من باخدا حرف میزنم ومینویسم

سلام من هرروز گوش دادن موزیک تو برنامه رورانه ام هست وهمیشه بهم آرامش میده وهمیشه سعی میکنم افکارمثبت به خودم بدم واز چیزهای منفی خودم دور میکنم به وقت نماز وراز ونیاز با خدا عجیب من رو آروم میکنه ولی رویاهای زیادی داشتم که بهشون نرسیدم دیگه برام مهم نیستن چون به حکمت وقسمت خدا اعتقاد دارم این که خدا برام مقدر کرده که به صلاحم نیست به بعضی چیزها برسم بهرحال تا موقعی که زنده ایم باید باامید زندگی کنیم.

و شکر گزاری
ک خیلیییییی جواب گرفتممممم

فقط خدا روصدا میکنممم

من هیچی کارای خونم که کلا میمونه هیچ کاری نمیکنم . گاهی با شوهرم درمیون میذارم گاهی هم با خودم حرف میزنم یا گریه میکنم بعد آروم میشم

ذهنم درگیر باشه معمولا گریه میکنم ...بیشتر شبا فکر میکنم تا صبح خوابم نمیبره...بعد که باشوهرم حرف میزنم ارومم میکنه مسئله رو کلا بی اهمیت میکنه منم اروم میشم

هیچی چون همیشه مادرشوهرم باعث میشه من عصابم خورد میشه بهش فوحش میدم اگه اون نباشه گریه میکنم

هیچی آرامم نمیکنه فقط حرس میخورمو تپش قلب میگیرم وبعدگریه میکنم

همش میخوابم و کلا کارای خونه میمونه و خونه میشه بازار شام. منم سکوت میکنم و منزوی میشم.

من وفتی اعصابم خراب میشه خودموبانمازودعاخوندن بعضی مواقع هم گریه میکنم سرنمازباخدارازونیازمیکنم واقعااروم میشم

خودخوری و حرص خوردن😬

خود خورررررررری

من به شوهرم پبام میدم راجبش حرف میزنیم اروم میشم

نه عزیزم کاملا دخترونس چون من تحقیق کردم

بستگی داره تو چه زمینه ای باشه،بازی های فکری و مخصوص اعصاب انجام میدم ،توی برنامه گهواره و یک زن دور میخورم،با شوهرم حرف میزنم،دوش میگیرم،مینویسم ،زنگ دوستام میزنم ،میخوابم و...

خودم را با کار سرگرم‌میکنم نه کار خونه ها کار خودم که عاشقش هستم و البته اونم توی خونه است

من خونه ام رو تمیز و مرتب میکنم، اینطوری ذهنم آروم میشه

شکر گزاری باعث میشه که نعمت های دورویرمونو بیشتر ببینیم
فراموش نکنید❤️

هیچی به مادر شوهرم که مصوب تموم بدبختی هام هست فحش میدم آروم میشم... کلا وقتی نا آرومم به اون فحش میدم آروم میشم 😂🤣🤣

من از صبح با دوتا دخترانم سر گرمم
با اینکه خیلی خسته میشم چون جانان خیلی گریه میکنه ولی بیشتر مواقع شکر گزاری میکنم بخاطر نعمت هایی که خداوند بهم داده واز همه مهمتر سلامتی که داریم
خدایا شکرت♥️

گریه میکنم توحال خودم میرم

میرم گوشی

من موزیک گوش میدم خونه روتمیزمیکنم شبم تامیام بخوابم یکم گریه میکنم تااروم بشم

گریه میکنم تاسبک بشم

خونه رو تمیزمیکنم

آخه اگه درطول روزبود ک خوب بودمیشد ذهنتو آروم کنی یا اصلاحواستوپرت کنی متاسفانه شب تامیرم بخوابم ازصب تاشب خسته کوفته اما ذهن درگیرنمیذاره هرشب همینطوره هیچ کاریم نمیشه کرد

دعا دعا دعاااااا

رمان میخونم عربی

هيچى واقعا هيچى آرومم نمى كنه به نظر خودم رو مشغول مى كنم ولى تو ذهنم واقعا آشفته بازارى ميشه

شوهرم گفته فقط یک بچه دیگه می خوام من از حلا شروع کردم تحقیق تا با یک تیر دو نشون بزنم🤣🤣🤣

هیچی انقدر فک میکنم ک سرم میخاد بپوکه بعدش ی قرص میخورم

فقط با گوشی ور میرم نانخونامم می جووم

با همسرم حرف میزنم و بیرون رفتم خیلی بهم ارامش میده ـ

وقتی ذهنم مشغوله کم حرف یشم از عالم و آدم شاکیم به خاطر اینکه یکم آروم بشم مینویسم یا تو تنهاییم بلند بلند حرف میزنم

نمیدونم ولی خیلی زیاد عصبانی میشم هیچ چیز اروممم نمیکنه مثلا چند وقت پیش اینقد ذهنم درگیر بود رفتم تو اشپزخونه دستم چسبید ب ماهی تابه بد سوختتتتتت😢😢😢😢

گریه میکنم اروم میشم سراغ گوشی هم میرم با کارای خونه خودم و سرگرم میکنم

من قبلاكه دچار استرس ميشدم خودخوري و گريه ميكردم
چون دچار سندروم روده تحريك پذير هستم و نميتونم معده خودمو كنترل كنم
خداروشكر پارسال تحت درمان روانپزشك قرار گرفتم وبا مشاوره و پيشنهاد كتاب چهار اثراز فلورانس رو خوندم وزندگيم و ديدگاهم به كل عوض شد
چون از كردكي از فوبيا وترس بي اندازه رنج ميبردم وديدگاهم هميشه منفي بود
خداروشكر الان نزديك به يكسال هست در مواقع پرتنش فقط سعي ميكنم كناب بخونم. و آشپزي بهترين راهكار برام
و خداروشكر تا الان تونستم از پسش بر بيام
خداروشكر
وبراي همه اين حس خوبو آرزو ميكنم

قابلمه میساسبم خخخخخ

سلام مامانا من دوست دارم بچه بعدیم دوقل باشن البته تا دوسال دیگه باید چکار کنم خیلی دوقولو دوست دارم😪🤣

من وقتی ذهنم درگیره حس و حال هیچ کس و هیچ کاریو ندارم فقط خودخوری میکنم

بیشتر استرس میگیرم اما گاهی هم می‌نویسم

خودخوری میکنم و فکر میکنم و. عذاب میکشم

سکوت بغض گریه فکرو خیال

اگه مقصرباشم گریه میکنم خودخوری مکنم تایکی بیادخونمون تااروم شم

آیه الکرسی میخونم

گریه وحرص خوردن

از وقتی گل پسرم ب دنیا اومده فقط ب اون نگاه میکنم و اروم میشم خدا این معجزه رو وارد زندگیم کرده قبلا فقط دادو بیداد میکردم و تنها میرفتم تو اتاق حرص میخوردم ولی الان شکر خدا خیلی بهتر شدم

متاسفانه میشینم قصه میخورم تا گریه نکنم آروم نمیگیرم

میشینم فقد فکر میکنم یا خودم مشغول کار میکنم

کارا خونه رو انجام میدم

از خونه میرم بیرون یه دوری میزنم فضا رو عوض میکنم بهتر میشم

من وقتی ذهنم درگیره به شدت تو خونه کار میکنم

خودمو با نوشتن تخلیه میکنم

چون بچه کوچیکه هیچ کاری ازم بر نمیاد ولی سمت گوشی میرم حواسم پرت بشه یا میرم آشپزخونه

وقتی ذهنم درگیر هست خودمو مشغول کارای دیگه میکنم که اون چیزی که تو ذهنم هست از یادم بره وافسوس اون کاری میخورم که میتونستم ولی انجامش ندادم چون همچی از دستم درد رفت دیگه نمیشه کاریش کرد

حرص میخورم تا تنوم شه نشخار ذهنیم

بلند میشم خودمو مشغول کارای خونه میکنم گاهی هم با پسرم می‌رقصم و بیشتر اوقات سعی میکنم فکر گذشته و آینده رو نکنم و فقط به فکر امروزم که چطور بگذرونم هستم امید سلامتی برای همه مادرای گل گهواره

با خودم اینقدر فحش میدم تا آروم شم

آخ جون اول شدم
هیچی خیاطی میکنم یا شیرینی میپزم گاهی هم آهنگ گوش میدم

بیرون رفت ذهنم آروم مبکنه

اولللل

سوال های مرتبط

گهواره گهواره ۵ سالگی
مامان‌ها معمولا نیازهای همه‌ی اعضای خانواده رو به نیاز خودشون ترجیح می‌دن، بعضی اوقات احساس می‌کنن که خودشون رو توی نقش مادر بودنشون گم کردن، روزهایی هست که اون‌قدر غرق در وظایف مادر بودن می‌شن که حسابی کم میارن و حس فرسودگی می‌کنن...
خودمراقبتی یعنی بدونیم: درسته که ما به عنوان مامان مسئولیت سنگینی برای مراقبت از فرزندمون داریم، اما خودمون هم مهمیم و به مراقبت نیاز داریم. خودمراقبتی یعنی مطمئن باشیم نیازهای بدنی و احساسی و اجتماعی‌مون برآورده می‌شن و زمانی هم برای خودمون اختصاص بدیم . درسته که زمان گذاشتن برای سلامت و مراقبت از خودمون مهم و حیاتیه، اما به همون اندازه پیدا کردن زمانی برای خودمون بین این همه مسئولیت؛ سخت و دشوار هم هست.
توی بحث روز می‌خوایم شما برامون بگین که:
🔹 چه احساسی دارین وقتی یه مدت طولانی برای خودتون زمان نمی‌ذارین؟
🔹 چه چالش‌هایی دارین برای مراقبت کردن و پیدا کردن یه زمانی برای خودتون؟
🔹 چطوری به عنوان یه مامان حال خودتون رو خوب می‌کنین و به خودتون توجه می‌کنین؟ با جزئیات در موردش برامون بنویسین.

ما اینجاییم تا شما رو بشنویم، درک کنیم و برای رسیدن شما به حال خوب تلاش کنیم❤️
گهواره گهواره ۵ سالگی
ما به عنوان والدین در مورد تربیت فرزندمون استانداردها و باورهای مختلفی داریم.
بعضی هامون طرفدار اهمیت نظم و ترتیب توی بزرگ کردن بچه ها هستیم و بعضی هامون طرفدار آزاد گذاشتن ...
بعضی هامون فکر می‌کنیم امنیت داشتن بچه توی اولویته و بعضی هامون طرفدار آزمون و خطا کردن بچه هستیم و خلاصه یه سری چهارچوب ها برامون توی تربیت کردن فرزندمون مهمه.

همیشه وقتی سوالی در مورد تربیت فرزندمون به ذهنمون میاد دنبال آدم‌هایی می‌گردیم که استانداردهایی مشابه به مارو داشته باشن تا بتونیم باهاشون حرف بزنیم، به اصطلاح دنبال آدمایی هستیم که حرفمونو بفهمن!

توی بحث امروز شما بهمون بگین که :
🔹 آیا برای شما هم مهمه که آدم‌های هم عقیده خودتون رو پیدا کنید و طرف دوستی و مشورت باشید؟
🔹 آیا فرد یا افرادی رو می‌شناسین که استانداردهایی مشابه شما برای تربیت بچشون داشته باشن و راحت بتونید باهاشون در مورد مسایلتون صحبت کنید؟
🔹 اگر چنین گروهی از افرادی مشابه خودتون دارین، معمولا چه فعالیت‌هایی باهاشون ترتیب می‌دین؟ حضوری همدیگرو می‌بینین یا تلفنی صحبت می‌کنین یا دورهمی دارین یا ...؟
آواتار مامان آسمان مامان آسمان آسمان ۵ سالگی
والا الان تو این اوضاع هرکی درگیر خودشه اگر باهمین ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
مامان‌ها معمولا نیازهای همه‌ی اعضای خانواده رو به نیاز خودشون ترجیح می‌دن، بعضی اوقات احساس می‌کنن که خودشون رو توی نقش مادر بودنشون گم کردن، روزهایی هست که اون‌قدر غرق در وظایف مادر بودن می‌شن که حسابی کم میارن و حس فرسودگی می‌کنن...
خودمراقبتی یعنی بدونیم: درسته که ما به عنوان مامان مسئولیت سنگینی برای مراقبت از فرزندمون داریم، اما خودمون هم مهمیم و به مراقبت نیاز داریم. خودمراقبتی یعنی مطمئن باشیم نیازهای بدنی و احساسی و اجتماعی‌مون برآورده می‌شن و زمانی هم برای خودمون اختصاص بدیم .

درسته که زمان گذاشتن برای سلامت و مراقبت از خودمون مهم و حیاتیه، اما به همون اندازه پیدا کردن زمانی برای خودمون بین این همه مسئولیت؛ سخت و دشوار هم هست. سخت‌تر هم میشه وقتی دیگران شروع به نصیحت کردنمون می‌کنن: "بابا یه دستی به سر و روی خودت بکش!!" یا "حداقل وقتی بچه خوابه که تو می‌تونی بخوابی !!"

توی بحث امروز می‌خوایم شما برامون بگین که:
🔹 چه احساسی دارین وقتی یه مدت طولانی برای خودتون زمان نمی‌ذارین؟
🔹 چطوری به عنوان یه مامان حال خودتون رو خوب می‌کنین و به خودتون توجه می‌کنین؟ با جزئیات در موردش برامون بنویسین.
🔹 چه چالش‌هایی دارین برای مراقبت کردن و پیدا کردن یه زمانی برای خودتون؟
آواتار مامان آرمان مامان آرمان آرمان ۶ سالگی
خیلی کم😔
گهواره گهواره ۵ سالگی
در مسیر فرزندپروری، از وقتی می‌فهمیم که یه فرد جدید قراره به جمع‌مون اضافه بشه تا وقتی به دنیا میاد و به رشدش ادامه میده، اتفاقای زیادی می‌افته.

مدیریت اتفاقایی که توی مسیر فرزندپروری می‌افته، نیاز به مهارتِ حفظ تعادل داره؛ بعضی از این اتفاقا شبیه یه لیموی خیلی خیلی ترشه، ولی زندگی کنار لیموترش‌هایی که به دستِ ما میده، شیرین‌کننده هم هدیه می‌ده.

چیزی که توی این مسیر مهمه اینه که بتونیم از شیرین‌کننده‌هایی که به ما عطا شده، برای درست کردن یه شربت آبلیموی دل‌چسب بهره ببریم و تعادل روی توی مسیر فرزوندپروری ایجاد کنیم، اینطوریه که اعضای یه خانواده می‌تونن ترشی‌های زندگی رو تاب بیارن و در کنار هم رشد کنن.

سال نود و هشت داره به انتها می‌رسه. امسال اتفاقای زیادی برای ما افتاد که بعضیاش مثل کرونا در حد جهانی همه رو درگیر کرده. اما بعضی از مسائل نگران‌کننده فقط و فقط توی خونۀ شما اتفاق افتاده، اما شما با موفقیت تونستین مدیریت‌شون کنید.

توی این قسمت از بحث روز از شما می‌خواییم برگردین و یه نگاه به سالی که داره پرونده‌اش بسته می‌شه بندازین و از لیموترش‌هایی بگید که امسال، زندگی توی مسیر بارداری یا فرزندپروری داد به دست‌تون ولی شما و خانواده‌تون ازشون شربت‌های خوشمزه‌ای درست کردین و زدین رو پشت هم‌دیگه و گفتید آفرین این درسته، به این میگیم رشد کردن و به تعادل رسیدن در کنار هم.

نوشتن از تجربه‌هاتون برای مامان‌ و باباهای دیگه، کمک می‌کنه تا اونا هم بتونن با امیدِ بیشتری از لیموترشی‌هایی که زندگی بهشون داده، شربتای خوشمزه درست کنن.
آواتار مامان آرینیم😍😍🌱🌱 مامان آرینیم😍😍🌱🌱 آرینیم😍😍🌱🌱 ۶ سالگی
من پسرم خیلی بدخواب بودوهست تاساعت ۷صبح بیدارمیمون ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
به نظرتون پدرها و مادرها باید چه نکاتی رو توی واکنش به اولین پریود دخترشون رعایت کنن؟
شما دوست داشتین توی نوجوونی و اولین پریودتون چه رفتاری از پدر مادرتون ببینین؟

✅ هممون یادمونه که چه احساسی داشتیم وقتی برای اولین بار پریود شدیم، این احساس‌ها برای هر کسی متفاوته...
قسمت زیادی از خاطره‌ای که ما از اولین پریودمون داریم، واکنش مادر یا پدرمون به این اتفاقه. اینکه چقدر پذیرا بودن، چقدر کمکمون کردن و احساس ناراحتی، ترس و تعجب مارو درک کردن و چه دیدگاهی نسبت به پریود شدن داشتن.

✅ قاعدتا قسمت زیادی از حس ما به بدنمون و پریود شدن، به دیدگاه مادرمون در مورد این چرخه طبیعی بدن برمی‌گرده.
اینکه این اتفاق رو قسمتی از رشد ما می‌دونستن و برامون یه چرخه طبیعی توصیفش کردن، بهمون یاد دادن که بدنمون رو دوست داشته باشیم؛ یا اینکه برامون با شرم و خجالت یا حتی به عنوان اتفاقی کثیف و نجس توصیفش کردن!

توی این بحث روز شما از تجربتون برامون بگین!
آواتار مامان امیرحسین مامان امیرحسین امیرحسین ۲ سالگی
من خیلی کم سن و سال بودم دقیق یادمه کلاس چهارم بود ... ادامه پاسخ