عالی بود سزارین بودم اما بارداری بدی داشتم حاضرم ده باردیگه سزارین کنم
من به خاطر فشار بالا رفتم بیمارستان بستریم کردن ۱۰شب اصلا باز نشد بود فرداش ۴/۳۰بعد از ظهر به دنیا اومد با آمپول فشار واقعا خیلی درد داشت ولی موقع زایمان ازیت نشدم یه دکتر خوب اومد برا زایمانم دستش طلا بعد زایمان خیلی راحت بودم انگار. نه انگار خود بیمارستان واقعا رسیدگی خوبی کردن
من هم بارداری راحتی داشتم هم سزارین راحت
فقط اضافه وزن عه تو مخ منه هنوز بعد ۶ ماه😰🥲
بقدری سخت بود که چندین بار مرگ حتمی جلوی چشمام دیدم ۱۸ساعت درد کشیدم بخاطر اینکه انقعاد خون دارم نبردن واسه سزارین
بارداری خوبی داشتم ولی زایمانم خیلی بد بود، چون بدون درد رفتم بیمارستان و تو بیمارستان هم بهم آمپول فشار نزدن ، بهر حال خیلی زایمان سختی بود.
من ۴۰ هفته بودم منتظر بودم دردم بگیره نکرفت رفتم بیمارستان نوار قلبو سونو نوشت رفتم سونو گفتن وزن بچه بالاس شب رفتم سز اصن یه وضعی از صب درگیر دکترو اینا شبم بزور رفتم سز من طبیعی میخاستم بعد سز فقط خابم میومد بس ک از صبحش اذیت شدم 😑 اصن نفهمیدم چی ب چیه ددروزم زردی داشت بچه فقط دلم میخاست بخابم و نمیتونستم خیلی اذیت شدم 😑
سخت بودازهشت ماهگی دردداشتم بادارووبستری تانه ماه نگهم داشتن رفتم گفتن دوسانت بازی بروجای نزدیک بعددوباره بیافرداظهررفتم گفت کیسه ابت پارست هرکاری کردن شدم نیم سانت بردنم اتاق عمل بچم ده روزبستری شدبخیهام هیچ کدوم نگرفت شش ماه جفت توشکمم بود
من سز اختیاری شدم استرس شدید گرفتم یهو تنها شدم اتاق عملم نرفته بودم کادر بیمارستانم ک اخلاقاشون افتضاح بعدم رفتیم اتاق عمل دوترم دستمو گرفت یکم باهام حرف زد بی حسی نخاعی بودم تیغ ک زد حس کردم ۳ بار بعدم بچه اومد بدنیا فهمیدم ب دکترم گفتم چ زود اومد🤣
ولی خیلی استرس داشتم شوهرمم نزاشتن ببینم خیلی بد بود واسه همین🙁🥺
خوش ب حال همگی به قول مامان بزرگم من چپ زا بودم ینی زایمانم خیلی درد آور بود سه روز درد داشتم دو روز آخر شدید سه روز چشم روهم نذاشتم کیسه آبمم پاره شد بردنم بیمارستان چهار ساعت درد فوق شدید کشیدم تا ماه بدنیا اومد خیلی اذیت شدم از معاینه ماما ها بیشتر اذیت شدم
من بارداری سختی داشتم ولی زایمان انقدر راحت بود که نگوصبح ساعت ۸ رفتیم بیمارستان انقدر فیلم و عکس گرفتم بیمارستانم خصوصی بود بهترین پرستارا بهترین دکترا تا لحظه عمل رو تخت خواب بودم اومدن بیدارم کردم بردن اتاق عمل سه سوته بچه رو کشیدن بیرون بعدشم اوردمم تو بخش حالم که بهتر شد کی عکس گرفتم آرایش کردم انگار نه انگار زاییدم😂😂
چقد خوب خدارو شکر.
من درد و هیچی نداشتم ۴۰ هفته و دو روز دکتر گفت برو بستری شو رفتم بیمارستان تا کارای بستری رو کردم ساعت ۱۱ بود گفتن دهانه رحم یکم نرم شده فقط وگرنه باز نشده بچه هم بالاست قرص فشار دادن بهم دستگاه هم وصل کردن هی انقباضات رو چک میکردن. من اتاق خصوصی میخاستم که پر بود اولش تو بخش زایمان بودم چند ساعتی بعد اتاق خالی شد رفتم اونجا خواهرمم اومد همراهم کم کم ی دردهایی پریودی اما کم اومد آزار دهنده نبود تا ساعت ۷ که ماما اومد گفت دکتر گفته آماده شو برا سزارین سوند وصل کرد رفت. بعدش کیسه آبم پاره شد خییییلی حس چندشی بود اصلا نمیتونستم تحمل کنم هم سوند وصل بود هم حس میکردم آب میره هم این درد کم کم بیشتر میشد البته بازم در حد پریودی بود تا ساعت ۱۰.۳۰ طول کشید تا دکتر بیاد و اتاق عمل آماده بشه. اون تو اتاقم باز خودش داستان داره😂 بی حسی زد ولی بی حس نمیشدم هی چاقو رو میذاشت تست کنه هی میفهمیدم میگفتم ااا نبری من بی حس نیستم دکتر بیهوشی گفت آمپول میزنم میخوابی میگفتم نمیخام بخوابم دوز بی حسی رو بیشتر کن پرستار هام میخندیدن فقط! آخر دکتر گفت خیلی داری حرف میزنی بگیر بخواب دیگه نفهمیدم چی شد بیدار شدم عمل تموم شده بود 😂
منم خیلی استرس داشتم شب قبلش تا صبح نخوابیدم از بس که دلشوره داشتم روز بعد رفتم که سزارین بشم تو ۴۷ هفته بودم بعد خواهرم باهم بود دلداری میداد تا اینکه نوبت من رسید تو اتاق عمل چهار بار آمپول به نخاع زدن بی حس نمیشدم بار پنجم دکتر بیحسی رو عوض کردن اون زد بی حس شدم تا بچه به دنیا اومد سوره تبارک الذی رو از حفظ خوندم بعد یهو دخترم رو آوردن حس قشنگی بود اون لحظه
من بچه اول کلا ۲۰ساعت درد کشیدم یعنی از ۱۲ شب ک شروع شد دردم فردا ساعت ۸شب تموم شد و ساعت ها جیغ زدم. خلاصه مرگ رو با چشمم دیدم اما زایمان دومم خیلی راحت بود ساعت ۶ صبح حس کردم ی دردخیلی ریز دارم پاشدم دوش گرفتم سشوار کردم عطر زدم خونه رو جم جور کردم رفتیم بیمارستان کارای پزیرشمو درست کردم ساعت شد ۹ صبح و دیدم ک تازه دردام شروع شد تا ساعت ۱۲ ونیم ب دنیا اومد خیلی راحت بود اما بعد زایمان خونریزی شدید داشتم 😔 ب قول خود دکترا دیر ب دادم رسیده بودن رفته بودم کما
من سزارین و انتخاب مردم و خیلی راضی ام ، هزار بار دیگه ام سزارین و انتخاب میکنم ، پزشک بیهوشی و پزشک جراح خودم عالی بودن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.