بچه داری اول سخت هست تنهایی
من خودم هیچ پیشم نبود که زیمان کردم تنها تنها بودم هستم پدر مادر فامیل همه از هم دورن🥺 واقعا خیلی سخته دست تنها
با اینکه شوهرم برای کار رفته جای دیگه اصلا سخت نیست
سخت نیست اگه مثل مته رو اعصابت نباشن
نه خداروشکر بچه هام استن وگرنه دردیار غربت کسی دیگه شادم نمیکنه. جز بچه هام
نه اصلا تازه حلمم خوبه با ۳ تابچه
نه زیاد چون در کنار شوهرم بودم روزا کلن سرکار بود اما دلم به همینم خوشه که کنارشم
ما خانم واقعا مظلوم عالم هستیم
روبیک پیام بدین گروه زدم nazaninm7079
واقعا سخت تجربه اول و ولی لذت داره باید کنار اومد خداروشکر
حیلی سخته جوری ک میگم پسرم یکم بزرگ شه خودم تنهایی یه مدت میرممساعرت تک و تنها
همیشه خدا کنارم بوده و هست بچه عشقهههه آدم خسته نمیشه
خدا هست خودش قوت بده بهم آمین🤲
خدا هست هوامو داره .اگه کسی نباشه خدا هست خودمو با این گول میزنم
man vaghean khaste misham
khone tanham
taze kar mikonam dor karam
kole roz hamash bazi
poshak
ghaza
lebas avaz kardan daroz 4 5 bar bade ghaza
aslan nemiresam beram wc
vaghean vagheannn sakhte
adam inke bache dare alye shokr mikonam amaa kash ke kasi kenare adam bashe hata vase 1 sat
سلام دوستان😍من ادمین فروش پیج فیلتر شکن(vpn)هستم ارزون تر ازهمه جافقط۶۰ هزارتومان برای اطمینان اول اشتراک براتون فعال میشه بعد هزینرو پرداخت کنید💸(تو این اوضاع اقتصادی میشه لطفا حمایتم کنید🥺)
اصلا اگه همراهی همسرم نبود تصمیم به داشتن فرزند نمیگرفتم،ولی خوب من الان در مرخصی هستم و ایشون سر کار میرن بخاطر همین کلا شب بیداری ها با مادره و هر چقدر شوهر همراه باشه بازم به نظر میاد مسئولیت های مادر بیشتره،ولی حتما باید همسران رو مشارکت داد،بچه فرزند دو نفره نمیشه که سختی هاش برای یکی باشه لذتش برای دیگری.
تنهایی همه کارسخته ولی اگه کسی هواتو داشته باشه خیلی خوبه
بعضی اوقات آره
من بچم تنها هستیم شیر خشکیه شوهرم رفته نیست بچه از بی شیری وزنش توی ۶ماه ۴۶۰۰ ای کاش تو زندگی کسیو داشتن کمک حالم بود
ساکمامی بگ به قیمت قبل شارژ شد
پیج اینستام
@sismoni_jojeh_tala
ساکمامی بگ به قیمت قبل شارژ شد
پیج اینستام
@sismoni_jojeh_tala
هیچی والا همسر من که از روز اول تا الان هیچ کمکی به من نکرد و من مادری که نفسم به نفس بچم بنده اما گاهی اوقات اینقدر خسته و دلشکسته میشم که کم میارم😔
اره خیلی
سلام من 4تا بچه دارم ولی ناخواسته دوباره باردار شدم خیلی سخته برام من که بعد از زایمان کردن بچه ها میومدم از بیمارستان خونه خودم مجبور بودم برای خودم غذا درست کنم بعدش بچه ها رو ببرم برای آزمایش کف پا ،ولی بازم خداروشکر برام گذشت،حالا هم میگم خدا خودش داده اون هدیه خداست پس خودشم هوامو داره
همسرم کلا 5 دقیقه ظهر با بچه صحبت میکنه 10 دقیقه هم شب در صورتی که آروم باشه صدا بده گریه کنه میگه بیا اینو بگیر خسته ام
کلی لباس یلدایی شارژ کردم مامانا
لطفا از یه مادر حمایت کنید
صفرتاصد سیسمپنی همدارم.
پیج اینستام
@sismoni_jojeh_tala
من که تنها بودم
همسر من هر کمکی میکنه فورا منت میزاره سرم..میگه وظیفه خودته اینکارا..منم محبت میکنم بهت. دوتا از دیسک هام پاره شده به زور دارم بزرگش میکنم..چند روزه بچم مریضه از ترس اینکه بهش سرایت نکنه نه بچه رو بغل میکنه نه نزدیکش میشه..همش به فکر خودشه
بچه داری واقعا سخته بخصوص دوتا بچه کوچیک داشته باشه و بدون کمکی🤦
صفر واقعا صفر صفر هیچ کمکی نداره
من دوقلودارم ، فقط چهارماه اول بارداریم که استراحت مطلق بودم همسرم خیلی کمک کرد بقیشو تا الان که نزدیک به دوسالشونه نه ازلحاظ احساسی نه ازلحاظ کمک کردن هیچ کاری نکرد، منم رفتم پیش خانوادم تا سن یک سال و دوماه برام بزرگشون کردن، حتی برای ازشیر گرفتن و واکسناشونم تا ۱۸ماهگی خانوادم کمک کردن
همسرم چه بارداری وچه الان که مشغول بزرگ کردن فرزندمون هستیم همه جوره چه کار خونه وآشپزی وچه نگهداری بچه از حموم تا تعویض پوشک و... کمک حالمه خدا حفظش کنه برامون بیشتر از دخترام دستگیرمه
واقعا بچه بزرگ کردن تنهایی نمیشه مادر بااعصاب داغون نمیتونه آرامش فرزند واعضای دیگر خونه رو فراهم کنه امید که ما مامانا به پسرامون اینو از بچگی آموزش بدیم که بعدا با همسرانشون به چنین مشکلاتی برنخورن
متاسفانه تو اکثر خونواده ها به پسرا مسئولیت داده نمیشه حالا از کار خونه نگهداری بچه تا خرید و... میشه یکی مثل داداشم یه سینی چای تو مهمونیا نمیگرفت البته الان خانمش یکم ازش کار میکشه یکم راه افتاده😁ولی خواهرزادهام ۱۸ سالشه میتونه غذا درست کنه اتاقش مثل دسته گل تو کار خونه وغذا به مادرش کمک میکنه چون آبجیم شاغله ... خوشبحال خانمش
سلام بچه من شکمش درد میکنه چی بهش بدم خوب بشه
همسر منم چهار ماه اول واقعا کمک میکرد حتی بچه بقل میکرد شیر میداد اما با بزرگ شدن بچه دیگه هیچ کمکی نمیکنه همش میگه تو خونه بیکاری دیگه
سلام خانمامن دوتابچه دارم که هردوتاش راکه حامله بودم ازماه 7به بعدیه دفعه فشارم وپروتیین م می ره بالا هرکاری کردم نیامدپایین واینکه هربارزایمان زودرس داشتم به نظرتون من می تونم دوباره بچه داربشم یعنی اگه زیرنظریه دکترخوبی، باشم ایاراهی هست که بتونه فشاروپروتیینم راکنترول کنه وبه سلامت توی ماه اخرزایمان کنم خیلی فکرم خرابه همش باخودم می گم که اگه این بارحامله بشم حتمایاخودم یابچم ازدست می ره خیلی دوس دارم یه پسرداشته باشم شوهرمم می دونم که دلش می خوادامابهم نمی گه، که ناراحت نشم می گه عمراین دوتادخترمون زیادباشه برامون کافیه دیگه نمی خوادبچه داربشی خلاصه جداازهمه ی اینهاعاشق بچه هستم وارزوبه دل موندم که مثل خانومای دیگه توی ماه اخرزایمان کنم فکرم خیلی درگیره لطفاکسی می تونه، راهنماییم کنه ممنون می شم
خداروشکر همسرم خیلی مشارکت میکنه،وگرنه من اصلا نمیتونم
سلام مامانا
هرکسی که خاست سوال درباره دوران بارداری رشد جنین وزیمان راحت ودردکم زیمامیتونم کمکتون کنم وکسانی که باعث تیرگی بدن وچاقی دور شکم رشد کودکان درهردوره درزمینه اعصاب وروان وجسمی کودکان میتونم کمک تون کنم
سلام🌹 ، خانوما کسی اینجا هست بچه سومش باشه وسزارینی باشه؟
درخواست دوستی بدین
دختر خواهرم اینجور بود درمانش کردم
وای همسر من که همراهیش از ۱۰۰درصد۲درصده شایدم کمتر من بشدت درگیرم خصوصاً که دخترمم رفلاکسیه و دوماه دیگه هم باید برم سرکار واقعا موندم بعد باید با بچه م چیکار کنم با این پدر اصلا اینقد کم آوردم که مشاوره لازم شدم خسته ترینم روحیه داغون اما تهش تن دخترم سالم باشه هیچی نمیخوام بخدا
سلام عزیزم. خداروشکر. همین که شمام قدردانشی کلی خستگی ازتنش در می کنه. عزیزم بچتو تو کریر بخوابون گاهی یاسطح شیبدار. تا ان شاءالله رفلاکس کم کم تموم بشه. نگران نباش. من که بیشتر تو کریر می خوابوندم راحت تا صبح می خوابید، رو زمین خیلی اذیت میشد. به علاوه ازعطاری بازهنگ بگیر . یه دونه های ریز سیاهه. یه لیوان اب، یه لیوان عرق نعناع رو داخلش ی ق غذاخوری بازهنگ بریز و یکم نبات. بزار ۵دقیقه بجوشه، بعد که ازداغی افتاد ابشو بریز تو شیشه اش بده بخوره، خودتم دونه هاشو اینا رو بخور که بره تو شیرت،خیلی وضعیت دل و معده شو بهتر میکنه. هفته ای یکی دوبار بسته به وضعیتش بهش بده. فقط احتیاطی که خدای نکرده حساسیت نده،باز اول کم بده ببین اگر مشکلی نبود دیگه همیشه بده. من ندیدم کسی حساسیت بده ها. ولی خوب بازم تست کنی بهتره. بارهنگ بشدت خواص ضدسرطانی و تقویتی داره، یه گوهریه که هنوز شناخته نشده. استفاده کنین ان شاءالله ارومتر میشه
همسرمن اصلاکمکم نمیکنه چون مردبیرونه وتوخونه نیست شبم میادخیلی خسته دقیقا کم اوردم خیلی جاها بدنم داره افت میکنه یوقتایی سربچم دادمیزنم بعدپشیمون میشم وعذاب وجدان میگیرم وبغلش میکنم واینکه زارزارگریه میکنم احساس میکنم بامشکلات روحی مواجه شدم واین همون اسیبیه که به بچم زده میشه
همسر من خیلی کمکم میکنه همش میگه غذا درست نکن خسته ای یا ظرف یکبار مصرف میگیره ک نخوام بشورم صبح تا ۲ ک سرکاره وقتی میاد کوچیکه رو میگیره ک بتونم بزرگه رو درس یادش بدم.بعد از ظهرا هم میبرشون بیرون خونه رو تاریک میکنه میگه تو بخواب
کاراشو خودش انجام میده صبح صبحونه درست میکنه ولی با همه ی اینا من ی مادر فوق العاده خستم.واقعا سخته دوتا بچه.فکرشم نمیکردم اینهمه انرژی ازم بگیره
سر بچه اولم نه زیاد اما برای بچه دومم بعد زایمان خداییش خیلی کمک حالم شد بچه اولم رو نگه میداشت هر کاری میگفتم انجام میداد .خیلی بهم رسیدگی کرد با اینکه خودش هزار تا مشغله داشت واقعا ازش ممنونم خدا سایشو بالا سرمون حفظ کنه مرد خیلی خوبیه
من دست تنهام توحاملگی هم کسی رونداشتم همسرم صب ساعت۶می رف سرکارشب ۹یا۱۰دیگه میومد خسته فقط میخوابیدسرزایمان اولمم که دوقلوبودمم وقتی گریه میکردن دوتاباهم ،دوتاروبغل میکردم به سختی بود شکرخدا ردشد
شوهرم کمکم نمیده میبینه دارم اشپزی میکنمن یا نزدیک گاز خطرناک دخترم میگه بغل کن یا بعم چسبیده از جاش بلند نمیشه بچه رو بگیره شاید روزی نیم ساعت باهاش بازی کنه یابازی نمیکنه نمیبرش پارک که نزدیک خونمون همش تو گوشیشه
همسر من کمک حاام ببببود چ روزهای بارداری وچ روزاای زایمان ک بچه ها بدنیا امده بودن وشبا 5نمی خوابیدن ومن گاهی بیهوش می افتادم واو ن بچه را بغل میکرد ومیخوابوندو. ....
شوهر من بیچاره کمک میکنه تو کارای خونه اما من بعدش دوباره خودم میرم انجام میدم اصلا به دلم نمیشینه با اینکه دکتر گفت خیلی رو پا واینستا اما طاقت نمیارم حتی وقتی یه جارو ساده میکشه نگاه میکنم بعضی جاها هنوز آشغال هست اعصابم خورد میشه
بارداری بد نبود خوب بود ولی ازیه سنی به اینور کمترین اتفاق بو مقصر من میشدم وبس همین بده وگرنه بد نبود زیاد خداروشکر درحد توانش هرکاری میتونست انجام داد واسم
همسر من خیلی کمک و همراهه ، اما دوتا واقعا سخته جفتمون خسته شدیم
صفر واقعا صفر الان ساعت 4 نصف شبه دخترم گریه میکرد هنوز طلی کارم هست زحمت بکشه از گوشی بازی خسته بشه بیاد یه ربع باهاش بازی کنه
خداییش همسرم مرد صبور و مهربونیه از وقتی بچه اومده همه با ما بد شدن حسادته چیه نمیدونم خیلی تو دوران بارداریم اذیت شدم و بعد زایمانمم همینطور .همیشه گفتم و میگم خدایا تو منو نگه داشتی زندگیمو خوب کن خدایا هیچ مادر و بچه ای رو تنها نگذار
از ماه هفتم بارداری استراحت بودم خونه مامانم تا الان ک دخترم ۸ ماهشه
شوهر اصلا کمک نمیکنه شبا ساعت ۸میادخونه مامان ۱۰شب میره
فقط دکار بخاییم بریم و مریض بشه و چیزی بخواد بره دخترم میخره
گفتنیم میگه ک من ساعت ۵ صب میرم سر کار چ توقعی دارید
۵ صب میره ۲ و نیم ظهر خونست تا ۸ شب استراحت میکنه
میاد یکم بچه رو بغل میکنه بازی میده ۱۰ خداحافظ
من اصلا ازش راضی نیستم خانوادم نبودن من با این بچه اذیتی خدا میدونه چی کار میخواستم بکنم
سلام من از زایمانم تا الان ک پسرم ۴سالشه شقاق مقعد گرفتم اگر یه مقدار یبوست بشم شدید میشه خیلی هم دکتر رفتم میگن عمل فایده نداره فقط باید یبوست نشی
ب نظرتون برای بارداری بعدی خیلی بدتر میشه؟زایمان اولم طبیعی بود
تو حاملگی همه چون نگران بچه هستند خوبه ولی بعد از زایمان انگار نه انگار که من هستم هیچکس منو نمیبینه همه دنبال بچه هستند و شوهرم انتظار داره من مثل قبل خوشگل و خوش هیکل و خونه تمیز و همه چیز مرتب باشه حتی دیگه منو نمیبینه
عزیزم منم همین مشکل رو داشتم ولی با کمک رابط تونستم به پسرم شیر بدم و اونم خیلی راحت خورد.شماهم حتما امتحان کن
همسر من هم تو بارداریم هم بعد زایمانم خیلی حواسش بهم بود و هست مادر من بخاطر کارش نتونست مرخصی بگیره و فقط دو روز پیشم موند چون راهش هم دوره و سختش بود همسرم همه جوره هوامو داشت زایمان که کردم همسرم ازم نگهداری کرد همیشه میگم اگر نبود من نمیتونستم سرپا بشم غیر اون دوروزی که مامانم بود تنها کسی که کمکم کرد و ازم مراقبت کرد همسرم بود خدا خیرش بده مثل یه مادر ازم نگهداری کرد پسرم هم کولیک داره هم رفلاکس اصلا خواب نداره همسرم خیلی کمک حالمه همه جوره هم به بچه میرسه هم به کارای خونه به من میگه پسرمون بزرگ بشه بهش میگم که مامانت خیلی برات زحمت کشیده
خداروشکر میکنم تو سه ماه اولم حالت تهوع داشتم واقعا دست ب سیاه سفید نزدم همه کارارو میکرد بدون منت الان باز کمک میکنه با تمامه خستگیاش باز قول داده واسه نگهداره هم کمک میکنه ❤
خیلی شیرینه ، با تمام سختی هایش بازم لحظه به لحظه خدا رو شکر می کنم برای بودنش
من سال گذشته تو هشت ماهگی بارداریم خیلی بی دلیل بچمون از دست دادم خیلی روزهای سختی بود بعد از چهار ماه دوباره باردار شدم خیلی سخت گذشت ولی خداروشکر با تن سالم به دنیا اومد خیلی سختی کشیدم...تقریبا هجده ماه بارداری پشت هم... بعد زایمان خانوادم اومدن پیشم بعد از سه روز بین اونا وهمسرش بحث پیش اومد و دعوای خیلی بدی شد همسرم از خونه انداختشون بیرون و تا چندروز این درگیری رو ادامه داد حتی منم بیرون کرد ولی من بخاطر بچه هام نرفتم مجبور بودم بمونم..تازه سه روز از سزارینم میگذشت و تا دوماه قهرها بودیم خیلی خسته ام...احساس میکنم یه چیزی توی وجودم از بین رفته فقط بزور دارم ادامه میدم..
همسرم صبح میره سرکار،۱۰ و ۱۱ شب برمیگرده،دیگه گناه نداره بگم بیا بچه ها رو بگیر،تا بیاد خونه و غذا بخوره و اینا میشه ۱۲ شب ک باید بخوابه،منم با دو تا بچه شیر به شیر واقعا کم آوردم
سلام مامانای پر انرژی و صبور،برای همتون صبر ارزومندم دختر من خیلی از نوزادی بد خواب کم خواب هست ولی از وجود همسرم تشکر میکنم که از اول کمک کرد هم در بچه داری و هم در خانه داری
من درکنار بچه داری همسرم تشویقم کرد دانشگاهمو ادامه بدم کلی کمکم کرد، الهی شکر ،
همسرمن توی بارداری وبعداززایمان خیلییییی کمکم کرداوایلش شبهاوقتی تادم صبح بیدارمیموندم وقتی دوباره بچه بیدارمیشد اون پامیشدو باصدای سشوار یا بغل کردن چندساعتی میگرفتش تامن استراحت کنم ظرفهامومیشست غذامیپخت حتی نظافت خونه روهم انجام میدادگاهی ، خداروشکر من که خیلی ازهمسرم راضیم وامیدوارم همیشه سلامت باشه
میخوامم سر به تنش نباشه که کمک کنه. خداکنه کلا بره گم شه دست از سر من و پسرم برداره،خودم نوکر پسرمم هستم و خسته نمیشم هرچقدر ازش نگهداری کنم
چون هیچ کسو نداشتم حمایتم کنه از بی کسی بچه آوردم که تنها نبلشم
من همسرم یه وقتای زیاد احتیاج به کمک داشته باشم برا کارهایه خونه کمک میکنه ولی همراه با غرزدن انگار بدش میاد کمک میکنه دوست نداره زور به خودش میاره کمک میکنه ولی خوب طاها نفخ کولیک داشت تا دو ماه اول بیشتر شبا تاساعت ۴صبح بیدار بود گریه میکرد همش راه میرفتیم تو بغل مون بود کمک میکرد بعد تا شش ماه نیم این کولیک نفخ روزگامو سیاه کرده بود شب روز من زجر میکشیدم خوابش خیلی کم بود.وقت بود تا ۱۴ساعت بیدار بود حالام کارامو به زور میکنم یه دختر دیگه دارم باید به اوهم برسم کارایه خونه روزهایه خیلی سختی میگذرونم وقت ندارم هیج جا برم یا مهمون دعوت کنم همش تنهایم ولی بازم خدا رو شکر میگذره خدا کنه در این شرایط آدم فقط سالم باشه
من بدبخت که ۳ تا بچه دارم شوهر معتاد تا ساعت ۵صبح بیداره دیگه میخابه تا ۵عصر نه کمکی همش فوش میده بهم یه مغازه داریم میوه فروشی باید بزور بیدارش کنی بلکه بره یه خرجی بیاره هیچ کس رو هم ندارم که کمکم کنه خدا از من بدبختر نه آفریده خدایا شکرت با خود کارات یکی رو خوشبخت میکنی ۱۰۰تارو سیاه بخت کاش مرگم برسه
مامانا یه مطلب تقریباً طولانی و مقاله در مورد باید و نباید های تغذیه در بارداری بود پیداش نمیکنم . کسی میدونه کدوم قسمت بود؟
من اصلا کمک نمیکنه خسته شدم .واقعا اگه مادرمو خواهرام نبودن تا حالا کم آورده بودم
منکه بخدا تو بگو یک دیقه بچه رو نگه نمیداره
همسر من هم کم و بیش کمک ام بوده روزهایی که خونه بوده حالش خوب بوده کمک کرده البته وقتی عصبی میشه خیلی حرف های بدی میزنه انگار که من نقش ندیمه یا خدمتکارش رو دارم.ولی باز خداروشکر بهتر از بعضی هاست دیگه نمیشه ازش توقع ۱۰۰ داشت.اما بودنش بهتر از نبودنش هست
منم تنهام خسته ام کمک هم مدارم شوهرمم میگه گمشو ضر نزن هر جا میری برو بچه ها رو هم بزاز بمونن
من واقعا خسته شدم ۱۲ روزه بچم بدنیا اومده بیمارستان هنوز تو دستگاه روزا اول کاری نمیتونستم بکنم براش کارم گریه بود الانم میگن تا سینه نخوره مرخص نمیشه هرکاری میکنم بچم شیر نمیخوره غصه میخورم دارم داغون میشم دلم میخواد دیگه بمیرم نمیدونم تا کی قرار سختی بکشم چکار کنم دعا کنید برام
مامانا اسم پسرونه چی قشنگه دو سه هفته بیشتر نمونده تا زایمان من هنوز موندم اسم پسرمو چی بزارم ک هم قشنگ باشه هم دلنشین
من از اول روزی ک باردار شدم شوهرم کمک کارم و کمک حالم بوده واقعا از خدا ممنونم ک همچین نعمتی بهم داده .واما الان دخترم یکسالشه واقعا اگه مادرم خودم و همسرم نبود واقعا من نمیتونستم دخترمو بزرگ کنم باورتون نمیشه شوهرم با تمام خستگی وقتی میاد خونه همه جوره برا منو دخترم وقت میزاره خیلی ازش راضیم خدا ازش راضی باشه ان شاءالله سایه اش همیشه رو سرمنو دختریم باشه ان شاءالله
واقعا شوهرم هم در بارداری هم بعد تولد خیلی کمکم میده. البته گاهی خسته میشه ولی معمولا خیلی همکاری میکنه
واقعا گاهی خسته میشم از این که صبح تا شب بچه چسبیده به من. اما خدا توان میده
شوهر من کمک ک نمیکنه هیچ سرش همش تواون گوشی لاکصبشه پابجی بازی میکنه انتظار میکشم بیاد خونه ولی چ فایده از موقعی میاد تاموقع خواب همش پابجی من کل روز توخونه تنهام انگار اصلا شوهرم وجود نداره ازش متنفرم فقط بخاطر بچم باهاش زندگی میکنم ک بی پدر بزرک نشه وگرن دلم بدجوری شکسته
من از سه ماهگی بارداریم تنها شدم مادر اینا رفتن ی شهر دیگه بخاطر کار برادرم. کرونا بودی جایی جرات نمیکردم برم حرفای مادر شوهرم که میگفت ترسویی کرونا چیه ی سرماخوردگی
تا ماه ۸ و ۹ که برگشتن شب زایمانم انقدر هوس اش رشته کرده بودم به مامانم گفتم اما دریغ انقدر دیر اومد که خودم پخته بودم بچه ام بینی ش شبا میگرفت نمیتونست بخوابه خیلی سختم بود چند بار از خستگی خوابم میبرد قابلمه غذای دخترم میسوخت مامانم می امد میگفت چرا هواست نیست فقط میگم ماهم بچه داشتیم به قول حودش تا ۲۴ سالگی ۳ تا بچه رو به دنیا اورده بود تا من که تو سن ۳۳ سالگی بچه اولم به دنیا امد فرق داره منم تا دو سال نخوابیدم ولی خدا را شکر الان بهتره
منم با وجود درس و دانشگاه و کارایی خونه و بچه داری گاهی وقتا خیلی خسته میشم اما خدا حفظش کنه همسرمو از روز اول چ بارداری و بچه داری چ قبل از اون ی لحظه تنهام نذاشته همیشه کمک حالمه هوامو داره
گاهی وقتا مهرسامو نگه میداره بهم میگه برو بیرون ی هوایی عوض کن
روزایی ک دانشگاه میرم میمونه خونه بچه داری میکنه
روزایی هم ک سر کار نره (چون شغلش آزاده) پا ب پای من کمک میکنه تو کارای خونه و بچه داری
ی همسر و پدر نمونه س
تا دنیا دنیاست ممنونشم ک هیچوقت تو سختیا تنهام نذاشته چون از خانواده م دورم خیلی درکم میکنه خدا ازش راضی باشه🧿💙
من ک قبل بارداریم کمکم میداد داخل بارداری هم همینجور هنوز نیومده بچش ببینه کمکم میده
بعد زایمان ضد لک استفاده کن ،شاید بره
خیلیا مثل تو بودن ،منم گردنم تیره شد والان خداروشکر کمرنگ شد
سلام مامانا دختر من ۷ ماهشه ولی هرکاری میکنم فرنی و سرلاک اینا هیچی نمیخوره چکار کنم
هیچی همراهی ندارم
فعلا که همسرم قول داده خیلی کمک کنه 😂باید بچه بیاد ببینیم چی میشه
البته توی کارهای خونه همیشه کمکم میکنه خداروشکر و ازش ممنونم 🙏
همسرمن که خیلی کمکم میکنه خداخیرش بده
-❤
آره به شدت
آره واقعا خیلی سخته مخصوصاً تنهایی تا شیش صب نگه داشتنش
سلام..مامانا شما هم فکرای بد در مورد بچتون میکنید...مثلا بگید اگر مشکل ذهنی داشته باشه،،با مثلا حرف نزنه..یا درست راه نره...،یا این مریضی رو بگیره اون مریضی رو بگیره و........
نمیدونم پسرم یه ماهه و نیمش از بس فکرای ایجوری میات سراغم دیوونه شدم...
خواستم بدونم شما هم اینجورس هستید؟؟
همیشه اونجوری که تصور میکنیم پیش نمیره... تا قبل از اینکه نی نی مون به دنیا بیاد فکر میکردم واقعا شوهرم کمک حالم میشه مهربونیش رو صدبرابر میکنه، اما با اومدن بچه همه چی غوض شد، الان فقط شدیم مثل دو تا هم خونه، اصلا درک نداره بعضی شب ها تا دیر وقت پیش دوستاش می مونه که نخواد گریه بچه را بشنوه، نن از روز اول که بچم بدنیا اومد تنها بوذم تا الان هیچ کمکی نداشتم دلخوش یوذم به شوهرم که اونم خراب کرد 😔
به خدا توکل کردم وبا خودم گفتم این خدایی که این بچه رو بهم داده خودش هم نگه میداره واز هیچ کاری که انجام میدم گله ندارم مگه زمان قدیم مادرامون چکار میکردن تمام کاراشونو خودشون انجام میدادن وتازه تمام بچهها شون هم شیر به شیر بودن
کمکم نمیکنه اصلا.مگه اینکه کلی غر بزنم و با هزار زبون ازش بخام.حلالش نمیکنم هیچوقت
من بچه ام دوماهه اش هست شوهرمم خیلی کمکم میکنه تو کارهای خونه وهم نگه داشتن بچه واینکه موقع زایمان من ازشدت سردرد لخته خون توسرم تشکیل شد.وبخاطراین خیلی مواظب هست
سلام خانومای عزیزم به نظر من تواین دوره زمونه نباید ازکسی توقع کمک داشت اگه توقع داشته باشید همیشه منتظر این هستید که یکی کمکتون کنه .من این توقع توخودم داشتن تز دیگران رواز خودم گرفتم بااینکه خیلی سخته ولی عادت کردم والان تمام کارهامو خودم انجام میدم واینطوری خیلی اروم ترم
آره خیلییییی خیلییییی ناراحتم خیلی خستم شدیداً ب خوابیدن شب و صبح چشامو باز کنم احتیاج دارم تو حسرت موندم
واقعا اگر همراهی ایشون نباشه من نمیتونم تنهایی از پسش بربیام ممنونم از همراهی همسرم
توی کار های خونه اصلا هزاربار ازش درخواست منم با توهین تو بچه داری هم زیاد
من که دارن دیوونه میشم نه شوهر نه پدر مادر. هیچی کمکم نمیکنه خودمم گناه دارم بچممم بیگناه. داریم میسوزیم خدایا کمکمون کن
موقع دنیااومدن دخترم شوهرم خیلی کمکم میگرفتش چون ب شدت کولیک داشت ونمیخوابیدولی براپسرم اصلاکمکی نداشتم مامانم فقط۳روزکمک حالم بودبعدش رفت خداروشکرک دوران سختی تموم شدالان دارم ازبزرگ شدنشدن لذت میبرم 🥰🥰
بلخ
متاسفانه هیچیییی😑😑خودم خودم خودم
من الان ک افتادم تو ۹ماه کل بدنم تیره ک چه عرض کنم سیاه سوخته شده یعنی بعد زایمان درست میشه دلم خیلی شکسته اولین باره بدنمو اینجوری میبینم خیلی زشت شده 😭😭
ممنون عزیزم خرمشهر تو دهات
اصلا کلاهبرداری نیست میخوای بیاا خونه زندگیمو ببین نمیتونیم شکممونو سیر کنیم دارم ختم قران میخونم بلکه کمی پول در بیارم
سلام مامانا من ختم قراان میخونم دوتا بچه دارم شوهرم بهم خرجی نمیده معتاده اجاره نشستیم شکمشونو سیر نمیکنم لباس گرم نداریم لطفاا کمکم کنید واستون دعاا میخونم خدا نگهدار بچهاتون باشه یاخداا .درحدد توانتون مامانای عزیز کمکم کنید
من با وجود اینکه پسر کلاس اولی دارم و دخترم دو سال و نیم هست به شدت به خودم وابسته هست و الان نازگل هم نگهداری می کنم واقعا سخته اما همسرم از سرکار که میاد همکاری می کنه در کار ها اما بازم بیشتر کارها رو دوش خودمه واقعا مادر بودن سخته اما لذت خودش و داره 😍😍😊
خدا قوت به همه بانوان مظلوم سرزمینم
همسرم ازم دوره بخاطر شغلش و ٣٠ يا ٤٠ روز يكبار مياد يك هفته ١٠ روز
پدرو مادرم از اول بارداري كمكم بودن تا الان كه پيششون ميمونم
ولي باز واقعا سخته
جوريه كه تمام وقت مارو ميگيره و چون شير مادريم هست ٢٤ ساعت از روز اول تولدش كنارشم وهيچجاهم نميتونم برم
اره والا شوهرمم هیچ کمکم نمیکنه افتضاححح
خدا رو شکر پسرم خیلی آرومه خوش خوابه و خوش غذا خودش برای خودش بازی میکنه و اصلا بغلی نیست از ۲۰ روزگیش تنها بزرگش کردم شوهرم ده یازده شب میاد
چون حجم پیامم زیاد بودو اجازه یارسال نمی داد تو سه قسمت فرستامش. از پایین به بالا. بخونین و درس بگیرین
توکل کردم به خدا و شروع کردم. خیلییی سخت بود. مشکلاتم تهه نداشت. حتی مشاور بهم می گفت رهاش کن تا دیوانت نکرده. تازه فهمیدم مشکلات روانی حاد داره همسرم. و برای درمان هم همکاری نمی کرد. وصل شدم به امام حسین علیه السلام. معنویت رو تو زندگیم پر رنگ کردم کلاسای مجازی خانم دکتر همیز رو از برنامه بله خریدم و تو خونه گوش می دادم. می خواستم ازاول همه کارامو اصلاح کنم. مطمئنا دارم یه کارایی رو اشتباه انجام میدم که دارم تباه میشم تو این زندگی. صوت ها رو گوش میدادم، تو کانال های همسران خوب و اینا عضو میشدم و نکات رو یاد می گرفتم. کم کم تغییرات شروع شد. همسرم رو کم کم فهمیدم. اونم وقتی دید من دارم عوض میشم ، اوایل باور نمی کرد. اما کم کم اونمتغییر رویه داد. زندگی کم کم روی خوششو به ما هم نشون داد. رابطه همسرم با بچه بهتر شد و مشتاق اوردن بچه های بیشتر. خیلی خدا مهربونه. اون هیچچچ وقت ما رو تنها نمی ذاره اما این ماییم که اسیر رخوت دنیا میشیم.از این قدرت بی نهایت کمک بگیریم. بسازیم زندگیمونو
به طلاق، به درامد، خونه، ماشین و ارامش خودم، ارامش بچم و ارامش خانواده ام. حساب کردم و دیدم زندگی برام خیلییی سخت تر از الانم میشه. لااقل الان همسرم کارای مالی رو به عهده داره و ازطرفی بابای بچمه. اون عاشق باباشه. و طاقت دوریشو نداره، پس هر روز مطمئنا بهونشو می گیره و کلی گریه می کنه و بابا می خواد، اونروزبه خودم میگم کاش من تحمل می کردم و اذیت می شدم ولی نمی ذاشتم بچم انقدر زجر بکشه. هر جور حساب کردم دیدم به نفعم نیست که طلاق بگیرم و به نفعمه که همین زندگی رو ادامه بدم. مرحله بعد گفتم خوب حالا که میخوام این زندگی رو، باید بسازمش. این وضع زندگی نیست. زندگی که من تا اخر عمر باید توش باشم باید زیبا و دلچسب باشه در کنار سختیهاش ،پس حالا که هستم باید بسازمش. شروع کردم. تغییر باید در خوده من اتفاق می افتاد. من که نمی تونستم همسرم رو تغییر بدم، ولی خودمو می تونم. خوشبختی چیزی نیست که کسی به ما هدیه بده، خوشبختی رو خودمون باید بسازیم.
دارم درد و دلاتونو میخونم و دلم ازغصه گرفته. یاد بچه اول خودم افتادم، بچه که هی مریض می شد، نابلدیم، و همسری که هیچ درکی از وضعیت جدید نداشت. زندگی که تا سالها جهنم بود و روز به روز دسته گلای آقا رو می شد. بارها تا پای جدایی رفتیم و برگشتیم. اما بلاخره یه جا نشستم سنگامو با خودم واکندم. میخوام زندگی کنم یانه؟ خوبه براتون تعریف کنم ، گمونم به درد خیلیا بخوره.
مثل خیلی از شماها با یه شوهری طرف بودم که به شدت خودخواه و بی دست و پا بود. و خانواده اش که نه تنها کنک نمی کردن بلکه....
یه جا بلاخره نشستم فکر کردم می خوام با این مرد زندگی کنم یا نه؟ به همه چیش فکر کردم ، به زندگی بعد از طلاق، به درامد
بچه داری خسته کننده است و انرژی بالایی میخاد شوهرم که انگار جهاز خونه بابامه بچمون حتی یه ذره هم در نگهداری کمک نمیکنه
خداروشکر پدر مادرم هستن که کمکم کنن وگرنه من بیشتر از یه ماه دووم نمیاوردم و حتما به بدترین شکل ممکن افسردگی میگرفتم
همین الان گریه کردم
تنهام خانوادم پیشم نیست کمکم کنه
الان دیگه اوستا شدم ولی قبل یک سالگیش آره واقعا سخت بود
مگه شماها بیسوادین چرا اینجوری تایپ میکنین ؟؟ همش غلط و حرفای نامفهوم ...
من همسرم خیلی خوبه خداحفظش کنه از سرکار ک میاد بچه دستشه طفلی تا آخر شب ک میخابیم
منم کنار مادرشوهرمم ولی دریغ از این که یه کمکی بهم بده یا اینکه حتی بیاد دم در بچه رو ببینه اولین بچمه بعد چندسال به دنیا اومده منم دارم از بی خوابی و خستگی حلاک میشم شوهرمم از صبح تا شب سرکاره کارشم سخت و سنگینه وقتی میرسه خونه فقط میتونه یه استکان چای بخوره بعدش میخوابه منم موندم چجوری کارخونه کنم چجوری بچه رو نگه دارم وقتی برای خوابیدنم نمیمونه واقعا خسته شدم خانوادمم ازم دورن نیاز دارم حداقل یه روز استراحت کنم تا حالم سرجاش بیاد ولی نمیشه
سر بچه اولم ۲۰ سالم بود و غریب بودم خیلی سختم بود و دچار افسردگی شدم، سر این دومی شوهرم خیلی بهتر شده حداقل درکش بیشتر شده از وضعیت و ناراحتی هایی که دارم، به نظر من اینجور نیست که مردا نخوان کمک کنن یا اهمیت ندن، اونا بلد نیستن و نا آگاهن نسبت به شرایط ما مگه چند تا زن حامله از نزدیک دیدن و از شرایطو سختی و خطراتش میدونن؟
به نظر من باید کلاس بزارن برای مردا مثل کلاس های قبل از ازدواج و حتی بیشتر و بهتر که اشنا بشن حداقل اگه نمیخوان کمک کنن اذیت نکنن
من بچه ام سه ماهشه اصلا همسرم کمکم نکرده تاحالا وقتی ام که میاد اگه بچه روپاهام باشه میگه گزاشتی روپات که غذا نیاری حتی گریه ام بکنه باید غذا بیارم و.....ازاولم بچه ام نآروم بود هنوزم هست سنگ کلیه دومیل داره رفلاکس شدید کولیک حساسیت به پروتیین گاوی همش بغل خودمه راسش افسردگی گرفتم همشم گریه میکنم شوهرمم یه یه ذره کمک نمیکنه
اره حسابی خستم
همسرم دست راست منه
خداالهی همه مردای خوب ایران زمینم روحفظ کنه مخصوصا آقایون همسردوست وخانواده دوست
آمین
من خیلی خسته و افسرده ام.شوهرم کارخونه نمیکنه ولی بهرحال میگیرتش تا من کارا رو کنم ولی چقدر من تنهایی کارکنم.کمردرد و پادرد و دست درد گرفتم .از بیخابی خستم و عصبی شدم.افسردگی بعد از زایمانم به کنار ولی شوهرماین حال روحی و جسمی من رو درک نمیکنه.
من همسرم مهربونم بعد اینکه از سر کار میاد تا وفتی دخترم بخوابه فقط باهاش بازی میکنه انقد باهم بازی میکنن ک دخترم خسته میشه ،تازه دخترم شبا چون میدونه باباش خونس اصلا رو پام نمیخوابه میره پیش باباش اونم میبره میذاره دو تاب شعر میخونه تا دخترم خوابش ببره
خدارو هزاران بار شکر میکنم بابت دو نعمت زندگیم
من خسته نشدم از پسرم و خداروشکر میکنم ک لایق مادرشدن هستم
ولی از بعد از سزارینم ۹ روز بعد تنها و بیکس برگشتم خونه خودم گاهی دوسدارم ی روز کامل و استراحت کنم و بخابم شاید ۱۰ روز یبار حس میکنم روحیه م خیلی خسته س گاهی اوقات اونقد داغون میشم ک یا باشوهرم میزنیم ب تیپ و تار هم یا سر بچم غر و داد میزنم ک باعث خجالته ولی خب واقعا بیکسی و تنهایی خیلی بهم فشار میاره منم ی ادمم و نیاز دارم گاهی با خیال راحت برای خودم باشم ...
سلام
منم تو شهر غریبم. شوهرمم صب تا شب سرکاره. وقتی هم میاد خونه دلم نمیاد بهش بگیم بریم بیرون یا کارای سخت و کارای خونه رو ازش بخوام. ولی دخترمو نگه میداره تا کارا رو کنم. بعضی وقتا هم نق میزنه.روزای اول زایمانم خیلی سخت بود. خیلی حساس بود و ایراد میگرفت.بیشتر روحیمو خورد میکرد تا بهم انرژی بده. ولی گذشت اما خاطره بدش همیشه میمونه. توکل به خدا....
من اول خداروشاکرم بابت دخترم ک آرومه
بعدم همسرم ن تنها تو بارداری و بچه داری،بلکه قبل از بچه دار شدنمونم کلییی کاراخونه رو انجام میداد
توی این ۳سال ازدواجم شاید سه بار به تنهایی مشغول کارا خونه شده باشم
و در آخر اینم بگم،با برنامه ریزیِ خوب مامانا میتونن در کنار بچه داری به کارهاشونم رسیدگی کنن...دیرو زود داره اما به داشتنه عروسکی ک توزندگیمون اومده می ارزه
بچه داری به همون اندازه ک سخت هست میتونه آسون و شیرین باشه...پس سختش نکنین
این روزا زود میگذره و کوچولومون بزرگ میشه و ما هم دلتنگ همین روزا...
میشه راجع به رودل بچه کسی راهنماییم کنه؟چیابدم بچم بخوره
من از سه روزگی دخترم خودم تنها بودم ، با اینکه سزارین شدم همه کارام خودم میکردم اون حمایتی که باید از سمت خانواده خودم میشدم اصلا نبود شاید فقط یه درصد ، خانواده همسر که کلا انگار نه انگار عروسشون بارداره حتی ازم توقع میکردن ،تنهای خیلی حس کردم، من وقتی فامیل خودم و همسر متوجه شدن باردارم (از ماه سوم بهشون اطلاع دادم)همه حالت طلبکاری ازم داشتن میگفتن چرا قبلش به ما نگفتی ،جالب اینجاست که کسی هم حال و احوالی نمیگرفت .متاسفانه همسرم هم هیچ کمکی نمیکنه(تا الان شاید ۵ ساعت از بچه مراقبت نکرده) حرفش اینکه تو مادری بلدی من نمیتونم خیلی برام سخته از لحاظ عاطفی،جسمی رو میشه تحمل کرد اما روحی و عاطفی نه، تو دوران بارداری متوجه شدم که آدما چقدر میتونن بدون درک و خودخواه باشن،
خوشبحال شماهایی که شوهراتون یک کوچولو کمکتون میکنه.شوهر من علاوه براینکه کمک نمیکنه تازه خونه رو بهم ریخته میکنه من باید لباس هاش و وسایلش و رختخوابشو جمع کنم.بخدا انقدر کمرم و ستون فقراتم درد میکنه خیلی خسته ام.بازم خداروشکر پدر مادرم هستن کمکم میکنن ولی بیچاره ها نمیتونن بیان خونمو جمع کنن که.خیلی دل شکسته ام.بعضی وقت ها نصف شب بیدار میشم برم دسشویی میگیرم بهم ریختگی های اقا رو جمع میکنم بعد ایشون تو خواب نازن.تازه دخترمم شبا هر یک ساعت بیدار میشه و فقط شیر خودمو میخوره.خیلی سخته واقعا
سلام خانم هاچله حدیث کسادارم کسی میخونه کمک میکنه بهم مشکلم حل بشه اگه کمک میکنید ممنون میشم برام حدیث کسابخونید لطفابهم بگید که میخونید😭
من دلم آغوش همسرم رو میخواد، قریون صدقه و تعریف و تمجیدش رو میخواد من با اینا انرژی میگیرم ولی همسرم ازم دریغ میکنه و منم بی انرژی تر و بی انگیزه تر میشم. کم آوردم ته کشیدم😔😔😔😔
منم تو شهری که زندگی میکنم غریبم
همسرمم از صب تا شب سرکاره
آفرین مامان آرشاویر، درست میگه، خوبه این روزا میگذره و بخدا دلمون تنگ میشه وایه همین روزای سخت و دست تنها، یادموه باشه ما زنیم از دیار ایران زمین ماها شیرزنیم
سلام.گلا
در خواست بدید🤗
کار من ادیت عکس هست🤝🏻
من تو شهر خودمم هیچکس نمیاد کمکم
من همه کامنتا رو خوندم .اکثرا تنهاییم.از ی بابت اقایونم حق دارن.نمیتونن صب تا شب کار کنن شبم با بچه بیدار بمونن.من خودم بوه اولمه.ی بچه کولیکی و ریفلاکسی و بدخواب.با ی سزارین خیلی وحشتناک ک تا دوهفته از جام نمیتونستم بلندشم.ی دوفته خونه پدرم بودم خوب بود ولی چون شوهرم پیشم نبود باز از نظر روحی خراب بودم.تصمیم گرفتم برگردم شهر خودم و خونه خودم و دور از خانوادم..روزای سختی بود تقریبا داشتم افسردگی میگرفتم.مادرشوهرم ی بار اومد هرچی دلش خواست بارم کرد.ک هی میگی خستم شب نخابیدم و فلان...بچه داشتن همینه دیگه...خلاصه باوجود همسایگی دریغ از ی ذره کمک.
تصمیم گرفتم خودم قوی کنم.خودم بخودم روحیه بدم.شوهرمم کمابیش کمک میکنه دستش درد نکنه.بقپل شما منم از تنهایی از بیخوابی از حبس شدن تو خونه خسته شدم.اما فقط خودم بخودم روحیه میدم.کامنتا رو ک میخونم میبینم فقط من این شرایط ندارم همه مامانا این سختیارو دارن.پس ب این فک کنید این ی دورانه کوتاهه ک زود تموم میشه.بیاید سخت نگیریم و زندگی رو برا خودمون تلخ نکنیم.فقط خودمونو قوی کنیم و امیدوار باشیم بزودی سختیها تموم میشه
سلام عزیزم.خوبین؟
من پیج سیسمونیمرو تازه راه اندازی کردم.
وتنها منبع درآمدمه
قیمت هام نسبت به جاهای دیگه مناسب تره😍
😍خودتون یه مقایسه کوچولو کنیدمتوجه میشید
خوشحال میشم از پیجم اینستام بازدید داشته باشید و از یه مادر حمایتم کنید❤️
💥راستی اخرهر ماه تخفیف داریم.خرید بالای ۵۰۰هم ارسال رایگان💥
@sismoni_jojeh_tala
تنهایی بچه داری توی شهر غریب واقعا واقعا سخت مرد ها با اقتصاد سخت امروز از ۶ صبح میرن تا ۶ عصر نمیتونن برگردن خونه گاهی انقد کم میارم ک فقط گریه میکنم دلم میخواد ب دوران حاملگی م برگردم و از اینکه نمیتونم بچه مو با خوشحالی بزرگ کنم احساس میکنم مادر ناکافی هستم واسش
منم دور از خانواده ام ولی شوهرم خیلی کمکم میکنه ..خدا برامون نگهش داره ..
من از پنج ماهگی دخترم تا الان خودم تنها بچم بزرگ کردم پدرش با ما زندگی نمیکنه
خیلی زیاددد واقعا دست تنها بودن خیلی سخت.وقتی که دوتاهم باشن و پرانرژی سختتر هم میشه.با خانواده همسرتم که همسایه باشی دیگه نگم.ولی چاره چیه باید بسازی.
صبح تا شب سرکاره وقتی بیاد گاهی میشورتش یا اگر چای ظرف چیزی باشه گاهی کمکم میکنه خدابهش سلامتی و طول عمر بده ولی از تنهایی و همش خونه بودن خسته میشم پامم درد میکنه خونم پله داره نمیتونم هرروز ببرمش بیرون بازی
زمانی ک بچه ب دنیا اومد هنوز 40روز از زایمانم نگذشته بود کتکم زد الهی خیر نبینی اون موقع افسردگی بعد از زایمان داشتم اصلا تو کار خونه و بچه داری کمکم نکرد،ی بار قهر کردم یک هفته بچه رو دادم بهش ی ذره آدم شد برگشت
کلا تنهام . تا شبا یه ۲ساعت بچه هارو میبینه میگه من تحمل ندارم نگوزودبیاخونه
شکر خدا دخترم آرومه شبا خیلی زود میخوابه منم به کارام میرسم
همسرمم وقت داشته باشه کمکم میکنه ولی ۹۰ درصد مواقع بچه داری و کارای خونه باخودمه.
همسایه هام خانواده شوهرم هستن پدرشوهرم که تنهاست وجمع میکنه رفیقاش میان خونش.
یه جاریم که سلام روبزور میکنه
یه برادر ش. هردیگه هم زنش رو طلاق داد بچه شم بزرگه نیست زیاد اینجا.
پس عمویی شوهرم از ما کوچکترن باهم صمیمی هستیم 2 تا بچه دارن هفته یکبار همدیگه رومیبینیم وظیفه ندارن اما اگه کنار هم بودیم روزی 1 ساعت من می رفتم یا اونا میومدن بچه بازی میکرد منم کارامو میکردم یا استراحت میکردم
نه خداروشکر من تو زندگیم اول خدا دوم اقایی جونم قربونش برم
همسر ما که هیچ. میخوره. و میخوابه و همش کار کار میکنه. سرم برد دیگه با رفتاراش .....
همسر من میگه من بیرون پول درمیارم پس تو حق نداری بگی خسته شدم،خودتم بچه خواستی خودتم بزرگش کن،و کلا در روز نیم ساعت بچه رو میبینه و من الان یه مادر خسته و هلاکی هستم که واقعا دارم کم میارم،و تمام این حرفها رو ما خانمها میدونیم همسرها باید بدونن که ماشالا هیچکدومشونم اصلا گوش نمیدن
ن همسر من میگع خدت بچه میخاستی خدتم بکن کاراتو
ولی خداروشکر خدم کارامو میکنم بچه داری هم میدونم سخته ولی هیییی انجام میدم سالم باشه دیگه هیچی ع خدا نمیخام
من بعضی وقتا واقعا کم میارم ولی همش میگم خداروشکر سالمن بچهام اشکال نداره میگذره
کمکی که همش با غر غر کردن باشه به چه دردی میخوره آخه من استراحت مطلقم تا خونم بجوش نیاد کار بی کار😐تهشم مجبورم بلند شم خودم کار کنم کمردرد بجون بخرم حالشو داشته باشه خیلی کار میکنه ها ناگفته نماند ظرف میشوره جاروبرقی میکشه غذا هم وایسم بالا سرش درست میکنه ولی تموم اینا رو گاهی انجام میده گاهی انجام نمیده
سلام خانوما کسی تون توی بارداری از قرص کلمگزینک برای کلسیم بدن استفاده کرده اید
همسر من خیلی بهم کمک میکنه تو بچه داری نگه میداره من کارامو بکنم خودش تو کارا کمکم میکنه با اینکه الانم باردارم و بچم ۲ سالش نشده. خیلی کمکم میکنه خدا خیرش بده ایشلا همیشه سایش از رو سرمون کم نشه 🥰
مامانایی که خانواده کنارتون هست همسرتون بیشتر براتون وقت میزاره همسایه دارین بخدا شاهانه دارین زندگی میکنید من واقعا تنهام یه بچه لجباز وچسبیده دارم که مدام دهنش بازه الانم خیلی عصبی هستم واقعا تنهایی دارم داغون میشم. خسته ام از اینکه هیچ کس روندارم دورشون بگردین بخدا دوروز توخونه تنهاباشین متوجه میشین من چی میگم همسایه هام همه مرد هستن وپیر جوان ندارم خانواده هامون ازم دورن. همسرم صبح 7 میره شب 8 میاد پسرعمویش هست دوتا بچه داره خیلی خوبن اما همش0 سرما خورده هستن. واقعا برام سخته تنهایی
فقط میدونم ما زنا خیلی بدبختیم من یکی دیگه جون برام نمونده بقیه رو نمیدونم شوهرم ته ته کارش اینه که ظروف سفره راجمع کنه همین بچه رم بعضی مواقع که خودش چیزی بخاد برام انجام بدم نگه میداره😐
سلام همسر من خیلی کمکم میکنه از همه لحاظ خدا خیرش بده
تنها شوهرم از ساعت چهارونیم صبح تا هشتو نیم شب سر کاره اونم ک میاد خسته غذا اینا درست میکنه لباس میشورع خوبه هوامو داره ولی دیگه کلا تنهام
من که شوهرم باشه بازهم کار اصلی باخودمه هیچ فرقی نمیکنه
شوهر خیلی خونه نیس وقتی باشه کمک میده ولی روزایی ک نیس من ارزو دارم ی چرت بزنم یا ی غذا برا خودم درست کنم
مامانا من وقتی خیلی کار دارم شروع به گفتن ذکر لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم میکنم انگار خدا خودش ی کمکی واسم میفرسته وواقعا کارهام زودتر انجام میشه وقتی هم دخترم احساس میکنم مریض هست این آیه قرآن رو میخونم و دستم رو میذارم رو بدنش
)ونُنَزِلُ مِنَ القرآنُ ما هُوَ شِفاُو رَحمَهُ لِلمومِنین و لایَزیدُ الظالِمینَ اِلاّ خساراً)
خداروشکر بابت فرزند سالمی ک بهم عطا کرده
من دست تنهام خستم داغونم از خوشیام خیر نمیبینم خستم شبا تا صبح بیدارم روزا همش کنارشم ن کمر دارم ن مغز ن حوصله همه از منو بچم متنفر شدن از صداش بغل هیچکس نمیره تامن کمر راست کنم برم حمام درستوحسابی برم بخودمو زندگیم برسم مشکلاتم ی کنار پسرکم ی کنار میدونم همه تون این مشکلو دارین شاید کنارش ی دلخوشی دارین اما من ندارم چهار روزه مریضم سردیم میکنه همش عرق میکنم طمع ی لیوان آب از کسی ندارم ب هرکی بخای بگی میگه هیچ مرگیش نشده ازینکه قضاوت نشی نمیتونی با کسی دردودل کنی برداشت بد دارن اما بازم شکر شکر شکر
باز میتونم بچه سالم به دنیا بیاورم درمان دار
سلام یک سوال داشتم من بچه اولم مشکل اسکلتی داشت باید سقط کردم شوهرم من پسر دایی من است نمیدونم مشکل چی بود
اوایل خیلی سختی کشیدم نمیدونستم میشه مادر یار گرفت خدا رو شکر ۲ ماهه راحت شدم هم پرستار بچه دادم هم مادرم میاد و میره شبها همسرم نگه میداره ولی بازم چون شاغل بود از صبح تا شب بیرون بودم خیلی سخته تو خونه باشی درسته راحت میرم بیرون ولی بازم همش میام خونه همه چی رو چک میکنم کلا نگهداری از نوزاد برای خانم شاغل مشکله مخصوصا اگه کارشو دوس داشته باشه بنظرم یک تجربه است فقط یکبار کافیه که هر خانمی یک بچه بیاره بیشتر و با توجه به شرایط اقتصادی توصیه نمیکنم تا امروز ما حدود ۳۰۰ میلیون برای بچه ظرف ۵ ماه خرج کردیم .
خیلی خیلی خسته شدم
خب قاعدتا اولین مراقب فرزند مادرشه و بیشترین وقت رو مادر صرف بچه میکنه و تو این اوضاع اقتصادی که مردها ساعت بیشتری بیرون از خونه مشغول کار هستند اکثر مادرها دست تنها هستند ولی من ب نظرم با توجه کافی و درست به بچه ها بهونه گیری های اونا هم کمتر میشن و اینجوری خودش ی کمک به خودمون میشه تا کمتر خسته بشیم مثل اینکه خوابشون رو تنظیم کنیم تا سرساعت مشخصی بخوابند،ی تایمی باهاشون بازی کنیم تا خسته بشن و کیفیت خوابشون بهتر بشه و...
تنها کمک همسرم اینه که نیم ساعت با پسرم بازی میکنه بعد میگه بیا بگیر ساکتش کن تازه الان دوهفتست دستم تو گچه اصلا کمکم نیست حتی غذا هم درست نمیکنه تا جمعه خونه بابام بودم از وقتی اومدم همش میگه بیا برو خونه بابات تا خوب بشی میدونم بخاطر راحتی خودش میگه هرکاریم ازش میخوام نصفه انجام میده واقعا کلافه شدم
نه زیاد بهم کمک نمی کنه ولی از لحاظ روحی هوامو داره
سلام منم شهر غریبم واقعا خیلی سخته همسرم هم سغل سخت وخودش بیخوابی داره ۲۴ ساعتی ک کلا نیس ۴۸ ساعتم ک هس کمک نمیده خیلی کم پیش میاد کاری بکنه ی پسر ساله وی پسر ده ماهه دارم خیلی خسته میشم گاهی دیگه از زندگی نا امید میشم ارزو ی ساعت خواب راحتو دارم
خیلی دست تنهام
خدارشکر همسرم حواسش به من هست غذا درست میکنه گاهی وقتی ها اما متاسفانه همسرم. خونه. نیست سرباز
شوهرم اعصابمو بهم نریزه نخواستم کمک کنه
شوهرمن صبح ساعت هفت صبح میره سرکاروده ونیم شب میادخونه وپنجشنبه وجمعه هم همینطوره
نه هیچ وقت کمکم نیس فقط یکی دوساعتی که خونه هست شایدبیست دقیقه بادخترم بازی کنه
خداروهزارمرتبه شکرشوهرم نمیذاره کاری بکنم حتی پذیرای مهمون روخودش انجام میده
ببخشید در شیردهی اصلا حواسم نبود
سلام کسی در بارداری دچار پانیک و افکار منفی شده ؟😭
شوهر باید کمک کنه الحمدلله شوهرم هوامو داره ووحتی غذا میپزه حیات میشوره و.مرتب لباس هامون تولباسشویی میشوره خلاصه کمک میکنه
شوهرمنم نیست که کمک کنه وقتی هم خونه ست خسته ست وکار یادی انجام نمیده ظرف شستن که اصلاکارهای دیگه هم میگه کارتویه
خداروشکر همسرم خیلی هوامو داره چه تو بارداری چ الان . اگر نباشه خیلی سخته . مادر خیلی خسته میشه ی تنه باید پدرم همراه مادر باش تا بتونن ی فرزند خوب و مودب تحویل جامعه داد
فداش شم شوهر من از همین الان دیگه نمیزاره آشپزی کنم همش از بیرون غذا میگیره و اصلا کارای خونه دست به هیچی نمیزنم همش میگه استراحت کن تو بارت سنگینه
وقتی هم یکی میاد اصلا نمیزاره یه قندون هم جلو مهمون بزارم همشون همیشه آمادن خودش میاره جلوی مهمونا واقعا خداروشکر میکنم که همچین همسری رو دارم و با این رفتاراش هرگز پشمون نیستم از انتخابم
خدارو شکر همسرم خیلی همراهمه درست باز خیلی دست تنهام ولی خیلی وقتی هست کمکمه و اینکه پور از خانوادمم خیلی سخته ولی گاهی همین کمکاش خیلی روحیمو عوض میکنه ولی بازم بعداز هر سختی میگم این انتخاب خودم بود که تنها باشم و دور از خانواده ازدواج کنم و زندگی کنم بازم شکر مهم اینه الان بعد پنج سال ثمره عشقمون رو تو بغلمون داریم شاید خسته شم ولی هیچ وقت پشیمون نمیشم
خدا به تنم سلامتی بده وقوت ..تنهای تنها بچمو بزرگ کردم ...الاحمدلله🧿🧿🧿
خدا اول به مادرم سلامتی بده بنده خدا خیلی کمک حاله کنه بعدشم شوهرم واقعا من بعضی شبا از خستگی بیهوش میشم همسرم پا میشه شیرخشک درست میکنه به دخترمون میده میخوابونه از سرکارم بیاد دوساعت نگه میداره تا به کارام برسم.
من شوهرم مشغله کاری زیاد داره از هفت صبح میره دو و نیم میاد پنج عصر میره نه میاد ، ولی وقتی خسته م زنگ میزنم بهش میاد پسرم رو میبره یک ساعتی و میگه هر موقع کارات تموم شد بگو بیارمش ،حموم میبرش ، لباساش رو تنش میکنه ، خدایی اگه شوهرم کمکم نبود تو شهر غریب معلوم نیس رسیدگی ب پسرم سر از کجا در میاورد
دست ب چیزی نزنه بهتره یه ظرف میشوره با هزارتا غر یه هفته بعد اون هم من دنبال وسایل میگردم ک کجا گذاشته هزاربار هم میگ چقدر بی سلیقه ای خوب تو میبینی من درد دارم افتادم نمی تونم پاشم باز منت ترجیح میدم کاری نکنه
ما قبل ازینکه بیایم شهر خانواده شوهرم۵ماه قبل تو کار خونه و اشپزی و بچه داری خیلی کمک حالم بود از وقتی اومدیم شهرشون خانوادش انقدر گفتن بتوچه تو خونه کار میکنی تو باید بشینی کار خونه مال زنه توهیچکاری کمک نمیکنه فقط خیلی کمک کنه شبا ک میاد من هلاکم بچه نمیخابه میخابونتش بعدشم میره تو اتاق درو میبنده تا نزدیک صب تو گروهای تلگرام چت میکنه قلیون میکشه 😔😔باصدای کر کر قلیونش بچه رو هم بدخاب میکنه😔
همسرم قربونش بشم خیلی دلسوز و مهربونه و خیلی کمکم میکنه فقط بلدنیست غذا درست کنه وگرنه اگر خونه باشه با همه خستگیش توی همه کاری کمکم میکنه از بچه داری تا خونه داری...انشالله خدا خیرش بده
صفر چرا؟ بیمارستان نگفتم عزیزم.گفتم میخوام برم بیمارستان موقع زایمان سایز لباس ومای بی بی خواستم گلم
شربت پلارژین کیدز بده بهش
همسرمنم خیلی کمکم هست
دورش بگردم شوهرم خیلی کمکم میکنه هم از لحاظ نگهداری بچه چه اشپزی و انجام کار خونه
شوهر من اصلا مسولیت بچه رو گردن نمی گیره الان پسرم ۱۶ ماهه شده تا حالا نشده ۱۰ دقیقه نگهش داره میگه بلد نیستم انگار ما مادرزادی بچه داری کردیم.جالب اینجاست مادرش هم میگه تو نمیتونی مسولیت گردن نگیر.
سلام.والا شوهرمن اصلا کمک نمیکنه اگه بچه مریض بشه دعوا میکنه بچه گریه کنه فقط نگاهش میکنه بعد میگه بچه ها رو ننر بار اوردی دوتا بچه دارم حتی ی شلوار هم پا بچه ها نکرده ازنظر روحی و جسمی خیلی خسته ام چون همه کارای خونه و بچه داری باخودم هست ایشون فقط خرید انجام میده اونم بیشتر دردسر هست تا کمک مثلا میره ۵ کیلو سبزی میگیره حالا منم واقعا وقت ندارم پلک و بشورم و فلان.واقعا سخته
سلام عزیزان بیمارستان میخوام برم برا زایمان مای بی بی شماره چند باید بگیرم؟ لباس برابچه سایز چند لباس بگیرم؟
سلام عزیزم.خوبین؟
من پیج سیسمونیمرو تازه راه اندازی کردم.
وتنها منبع درآمدمه
قیمت هام نسبت به جاهای دیگه مناسب تره😍
😍خودتون یه مقایسه کوچولو کنیدمتوجه میشید
خوشحال میشم از پیجم اینستام بازدید داشته باشید و از یه مادر حمایتم کنید❤️
💥راستی اخرهر ماه تخفیف داریم.خرید بالای ۵۰۰هم ارسال رایگان💥
@sismoni_jojeh_tala
شوهر منم خیلی کمک کارمه البته از سرمار ک میاد ازش راضیم خدا خیرش بده پسرمم هست دورش بگردم طوری کار خونه میکنه ک از خودم تمز تر
شوهرمن و خانواده خودم،خانواده شوهرم واقعا کمکم میکنن خداقوت بهشون خدا واسم نگهشون داره
خیلی خسته شدم..دلم واسه یه روزی از روزای زندگیم تنگ شده که فقط اون روز برا خود خود خودم باشه.مسئولیتی نباشه.تمام فکرم خورد و خوراک دخترم نباشه که خودش در حد ناخونک میخوره و مجبورم بشینم و یک ساعت تمام وقت بزارم غذا بدم بهش اونم چهار وعده از این تکرار خستم..ذهنم خستس
کمک های همسرم و مادرم نبود عمرا اگه از پس بچه داری برمیومدم خیلی کمک میکنن تا من به کارای خونه برسم
من اگه شوهرم نباشه میمونم چجوری بچه داری کنم...وقتایی ک سرکار نیست و خونس انگار خدا دنیارو بهم داده چون تو بچه داری خیلی کمک میکنه منم به کارای خونه رسیدگی میکنم
شوهر من خیلی بی مسئولیته تو زمینه کمک کردن به همسر .چه کار خونه چه نگه داشتن بچه. برام جالبه که چطور فقط بخودش و استراحتش فکرمیکنه که یوقت خدشه دار نشه.ولی من .... خدایا کمک کن بچمو درست تربیت کنم که ی روز زنش بهم فحش نده
من چی بگم یک بچه یک نیم ساله دارم یکی دیگم تو شکم هست بطور اشتباهی تویک خانواد شلوق زندگی میکنم همه کار خونه ب دوش خودم هست کس هم ندارم
همه مشکلات خودشون دارن
والا شوهر من اینقدر بی مسئولیته کلا خودش رو کشیده کنار خرید خانه نگه داشتن دوقلو ها بردن واوردن پسرم از مدرسه کارهای خونه مهمون داری همه به عهدیه خودم شوهرم یه مترسک بیشتر نیس روزا خواب شبا ولگردی با دوستاش فکر کنم خداهم از خلق این بشر پشیمونه حتا بچه گریه میکنه زورش میاد برای خودش یه چایی بریزه چی میگین شما
سلام مامانی گل درخواست بدید و از تایپیک هام استفاده و لذت ببرید ،شاید سوال شمام باشه
شوهرمن اصلاکمک نمیکنه بچه خودشوبکشه هم من بایدساکتش کنم واقعاخیلی ناراحت میشم ونمی تونم به همه ی کارام برسم
من تنهانبودم همش خانواده شوهرم تو دست وپا بودن
من ک از خانوادم دورم.شونرمم ک هه غر نزنه کارشو نمیخوام.وقتی خونی و بچه گریه میکنه دیگه این شوهرمو ک غر زدناش شروع میشه واقعا خسته شدم.دیشبم تا صبح از دندون درد گریه کردم
شوهر من خیلی کمک حالمه. یعنی اگه نباشه من لنگم. همه کارا رو کمکم میکنه از کارای خونه تااا بچه داری.
من که الان بارداری هیچ کمکم نمیکنه سروصدای دیگه ام میکنه بچه ام بدنیا بیاد شاید بازهم همینطور باشه
سلام مامانا
بچه ی شما هم شمارو میزنه عصبی میشه چیزی از دستش بگیری یا بهش ندی؟؟ پسر من محمکم میزنه اگر بهش چیزی بخواد ندم یا از دستش بگیرم
سلام همسر من اصلن همکاری نمی کنه بچه گریه میکنه میگه ول کن هرکاری داری بیا بگیر بچه رو 😔😔😔
و منی که همسرم کیلومترها ارم فاصله داره و به شهر دیگه کار میکنه و دو سه ماه یکبار میاد 🥺🥲😭
همسر من واقعا داره تلاشش رو میکنه
من کلا شوهرم نمیتونه کمکم کنه تو بچه داری .در ماه 10روز پیش من و دخترمه
20روزش سرکاره و دوره ازما.
کارشم یجوری ک من و دختر3,ماهه ام نمیتونیم بریم پیشش
5روز بود سزارین کردم ک اومدم خونه خودم همه چیز با خودم بود با دردی ک داشتم
بچم10روزش بود ک شوهرم رف
حتی خرید خونه کار بانکی چیزی هم بود خودم انجام میدادم
خدایش اون 10روز ک هستش من خیلی احساس راحتی میکنم
چون در نبودش همه چیز با منه
اینکه الان نتونستم برم سرکارم دیگه
خیلی اذیتم
احساس بیهودگی میکنم
اصن انگار کار خونه رو کار نمیدونم باید حتی بیرون باشه و مشکل کسی رو حل کنم
ولی خب لبخند دختر می ارزه ب تمام خستگیام❤️
حالا من نمیدونم با دو تا پسر بچه برم سر کار شغلمو ادامه بدم یا بمونم خونه .موندم سر دوراهی😑😔
خداروشکر شوهرم همه جوره کمک میکنه چه زمان بارداری چه الان پسرم به دنیا اومد دیروز مریض بودم سرکار نرفت چنبار بچه رو خوابوند همش بغلش میکرد که من استراحت کنم بماند ازم پرستاریم میکرد
شوهرمن چون پسرم شبیه پدر خدا بیامرزشه ن تنها خودش مادرو همه فامیلش براش میمیرن
همسرمن کاراضافه نکنه چیزی نشکونه آشغال نریزه بچه روگریه نندازه لباساشو پخش نکنه،من کار بچه و خونه ازش نخواستم
واقعا اگر کمک همسرم نبود کم میآوردم. مخصوصا شبها .ولی خدا ازش راضی باشه خیلی کمک میکنه .مرد با ملاحظه ای هستش .خدا پدر و مادرش رو بیامرزه.بازم ازش ممنونم .
پدرها با اینکه سرکار میرن خسته میشن ولی حداقل برای ده دقیقه هم شده باید با بچه وقت بگذرونن اون بچه در کنار مادر مهر پدری هم میخواد اون بچست نمیفهمه پدر خستست و سرکار می ره یعنی چی واسه همین جدای کمک به خانمش باید برای بچش وقت بذاره ،همسر من با اینکه دیر از سر کار میاد و خستست ولی بازم وقتی میاد خونه تا وقتی موقع استراحت و خواب برسه باهام کمک میکنه حتی حموم میبره بچرو یا مثلا جمعه ها میگه برو استراحت کن من حواسم هست حتی اگه بچه گریه کنه لباس بیرون تنش میکنه میبره بیرون که مبادا صدای گریه بچه منو بیدار کنه البته بعداز شیر دادن پوشک عوض کردن یا اگه خوابش بیاد همه ی اینارو امتحان میکنه و انجام میده اگه بازم بهونه گرفت میبره بیرون ولی خداروشکر دختر من خیلی راه اومد باهامون اصلا اذیت نمیکنه هرکسی هم این طفلی رو میشناسی میگه خوشبحالت ، بعد وقتایی هم که همسرم نمیرسه کمکم کنه مامانم هست اون طفلی هم خیلی کمکم میکنه در کل اگه پدری کمک حال نبود باید بهش توضیح داد که بچه پدر و مهر پدری میخواد کم کم اونم راغب میشه
والا من و همسرم خیلی واسه زندگی زحمت میکشیم فکر نکنم بقیه اینجور باشن تقریبا تمام کارهای خونه بعد بچه دارشدن با منه و دخترم همش توجه میخواد شبها خیلی بد میخوابه و همیشه کمبود خواب دارم مادرم مریضه و نمیتونه کمک کنه خودم قبلا شاغل بودم الان در حد دو ساعت در روز دورکاری میکنم گاهی هم تو کارهای همسرم کمک میکتم اونم تمام مدت داره پروژه انجام میده و خیلی زحمت میکشه
خدا رو شکر و خدا حفظ کنه شوهرمو و پسرمو برام اگه شوهرم کمکم نمیکرد من ماه اول کم میاوردم همیشه کمکم کرده هر لحظه
من که تو غربتم اصن فک نمیکردم اینقد سخت باشه
همسرم کمک میکنه مخصوصا برای شب که بچه هنوز هم بدخوابه همکاری خوبی داره اصلا در توان من نیست تنها چون یه شب دوشب نبوده مشکل خواب بچه ؛ کار خونه بیشتر با خودمه البته بهرحال هرکسی یه خصوصیات مثبت و منفی داره و نمیشه آدما رو باهم مقایسه کرد ما تو زندگی هیچکس نیستیم
خداروشکر شوهرم از روزی که بچه دنیا اومد فقط فقط شوهرم کمکم کرده همه کار کرده و ایقد هوا من و پسرم داره بچه همش پیش باباشه کمکم میکنه میخوام برم حموم میگیره آشپزخونه حواسش به بچه هست و باهاش بازی میکنه و اینکه شام شب با شوهرم هستش خلاصه همه جوره حوامو داره خداروشکر
شوهر من که اصصلا تو هیچ کاری کمکم نمیکنه حتی بچه گریه هم بکنه پا نمیشه بغلش کنه از اون بد تر وقتی بچه بد اروم میشه شوهرمم شروع میکنه غرغر کردن
فقط بحث کمک کردن نیست. شوهری که با والدین مستبد و ایرادگیر بزرگ شده نمیتونه همسر و پدر خوبی باشه چون در ارتباط گیری کلی مشکل داره
همسر من کل روز سرکار و کمک اونقد نمیکنه میاد خونه ... منم شهر غریب خیلی اذیتم ولی بازم انقد معرفت داره بهم با کادو و گل انرژی بده
همسر منم کل روز و سرکاره ولی شبا که میاد خونه لازم باشه کمک میکنه بهم تو کارای خونه و بچه.... بازم خیلی توقع ندارم ازش ...چون خیلی خسته میشه بخاطر کارش
مامانا کسی هس راهنمایی کنه درد زایمان چطوریه بدن تو چه حالتی قرار میگیره استرس دارم سه هفته تا زایمانم نمونده خیلی استرس دارم
من که کلا تنهام و فقط ۷ روز شوهرم پیشمه که کمکمکم کنه
خیلی همراهی میکنه خداروشکر تا پسرم گریه میکنه اول اون میره بغلش میکنه.همیشه براش شیر درست میکنه.سفره رو جمع میکنه پهن میکنه.تراس رو با کلی وسیله امروز مرتب کرد برام شست.همیشه هم تا میگم گرسنمه برام یچیزی میاره بخورم تند تند هم چایی میریزه برام.خداروشکر خیلی خوبه
والا من از شوهر داری هم خسته شدم چ برسه ب بچه
همه ی کارای مربوط به بچه وخونه تقسیم میشه اگه نشه که من واقعا کم میارم
همسرمنم وقتایی ک ازش بخوام بچه ردنگه میداره درحد نیم ساعت تاوقتی ک بچه خوش اخلاقه نگهش میداره وقتیشروع کنه ب جیغ زدن و گریه نمیتونه کاری کنه. توکارای خونه م فقظ درحد سفره جمع کردنو پهن کردن کمک میکنه یه وقتایی هن چایب دم. میکنه برامـ.. همین بازم الهی شکر
همسر من هیچ کمکی نمیکنه قبل از اینکه بچه دار بشم باز یه ذره تو کارای خونه کمکم میکرد ولی از زمانی که دخترم بدنیا اومده کلا هیچی من هم خانه دارم همه شاغلم البته دور کار هم بچه داری میکنم واقعا به موقع هایی کم میارم و دلم میخواد گریه کنم هیچ کس نیست که کمک حالم باشه مامانمم فقط در حد اینکه ماهی ۲ ساعت نگه میداره من میرم آرایشگاه برای ترمیم ناخنم همین🥺😔
با اینکه کارش خیلی سخته و زیاد میره سرکار ولی هم تو کار خونه هم تو کارای بچه واقعا بهم کمک میکنه مخصوصا روزای اول زایمان که هروز کمکم میکرد برم حموم و بخیهامو بشورم
همسرم من بخاطرکارش دوسه روزاینجانیس وقتی میادخسته است من ازروزی که بچع دارشدم تنهام اقام اصن کنارم نیس دارم از تنهایی افسردگی میگیرم چ اینجاباشه چ نباشه کنارم نیس کلن جدامیشینه جداواسع خودش عالمی داره یه کلمه حرف باهام نمیزنه دل گرم بشم
خداوند شکر بهترین شوهر دارم همیش کمکم میکنه 🤗
شرایط کشور جوری نیست که همسر بتونه خیلی کمک کنه چون مجبوره همش سرکار باشه
بعد هی میگن بچه بیارید
باید حداقل سه ماه پدرشم نره سرکار
همسرم مشغله کاریش واقعا زیاده اما زمانی که خونه باشه به بچه میرسه خداروشکر
همسر من خیلی کم دستمه وقتای هست خسته کاره ولی تا بتونه کم نمیزاره... چه برایه بچه نگهداشتن و چه کاری خونه تا جایی ک از دستش برمیاد... خداروشکر🧿خیلی ممنونم ازش♥
تو اروم کردن دخترم کمک میکنه ولی کارای خونه هم اینکه کارش سنگینه هم باید بهش بگی این کارو بکن اون کارو بکن ولی بازم خدارو شکر یکی هست ک سرش غرغرکنم و خودمو خالی کنم 😁
همسرمن واقعا کمک میکنه وقتایی که بتونه و واقعا ازش ممنونم
همسرمن کار داشتع باشم برام نگه میداره بعضی موقع شیشه شیرو میگیره ک بخوره آروغش میگیره برام نگهش میداره وقتایی ک میخام غذا بخورم یا بریم جایی ب خودم برسم کلن خوبه
شوهرم ک اصلا کمک نمیکنه اصلا
ولی فقط کمک میکنه بیشتر فضولی کنن همراهیشون میکنه 😐
من عمه و مامانم و مادر شوهرم اومدن پیشم و دارم دیونه میشم هر کی ی نظری داره دقیقا هم نظراتشون برعکس نظرات دکترم و گهواره اس یعنیا فقط دلم میخواد ی روز تنها باشم شوهرم بشدت خجالتی هیچی نمیگه بهشون فقط میگه صبر داشته باش دارن لطف میکنن چند روز دیگه تموم میشه
من مادر شوهرم وخواهر شوهرم شریکم هستن کمکم میکنن تو بزرگ کردن بچه شوهرم نیستش سرکارش اینجا نیس ولی مرخصی بیاد اون کاریش نداره ولی اگه بزنه زمین بچه مادرشوهرم یقه امو و میگیره میگه تو هواست به بچه نیس بنظرتون اگه زیاد سرش بخوره جایی زمین مثلا رو فرش قد مبل این جور جاها بچه بزرگ بشه از اعصاب مشکل پیدا میکنه مث دیوانه ها بهش میاد ؟
شوهر من اصل کمک نمی کنه دو دقیقه حتی بچه رو نگه نمی داره تا یه توک پا بیرون برم .... بعد تازه ازم بچه دوم هم می خواد ، مادرش به پسرش هیچی یاد نداده ولی در عوض یه داماد گیرش اومده از هر انگشتش یه هنر خونه داری می ریزه
شوهر من ک واقعا کمک میکنه دستش دردنکنه فکرشو هم نمیکردم اگ پدر بشه انقدر همراهم باشه❤
باور کنید هیچ از سر کار میاد اگه حالش خوب باشه ۱ساعت بعد کلافه میشه و اگر یارا گریه کنه میگه تو مادری بلد نیستی خیلی خیلی دلم گرفته خانواده خودمم نزدیک نیستن شهر دیگه هستن و من تنهایی تنها هستم
همسر من سعی میکنه درک کنه ولی خب بلد نیست. خیلی چیزها رو باید یاد میگرفتن که نگرفتن. باید صبورانه با روش درست توجیهشون کنبم. هممون مشاوره لازمیم
شوهر من خدارو شکر خیلی بهم کمک میکنه ، وقتی از سرکار میاد بیشتر خودش کارای بچه رو میکنه ، باهاش بازی میکنه تا من استراحت کنم یا اگه کاری دارم انجام بدم ، شبا هم خودم به بچه شیر میدم ولی بعضی وقتا خودش برای بچه شیرخشک درست میکنه بهش میده تا منو بچه بیشتر بخوابیم ، تازه بهم اصرار هم میکنه کلاس موسیقی و باشگاه هم برو 😂 من خودم وقت نکردم ،
خلاصه که خدارو شکر میکنم که توی زندگیمه
همین ک تو روزای سخت هوامو داره و خیلی دلداریم میده واقعا من کم اورده بودم خیلی با حرفا و کاراش روم تاثیر گزاشت خدا برام نگهش داره❤
من ک بعداز ۱۶ سال بچه دار شدم خداروهزاران مرتبه شکر.شوهرم منو پسرمو روسرش میزاره
خداهمه ی پدران ومادران سرزمینم رازیرنظرلطف خودش عاقبت بخیرکند...بابای بچه هازحمتکشن ومن هیچ توقعی ندارم همین ک دراین گرونی نون بیارمون هستندوبی منت آسایشمون رافراهم کرده اندخداراشکر...
شوهرم اصلن نیس تا ساعت ۸ شب سرکاره . از سرکار بیاد خسته هس
از من خیلی کمکم میکنه شیر خودم میدم ب بچه ولی شبا بخاطری ک من بیدار نشم شیر خشک درست میکنه خودش میده ب دخترم
کمکنمیکنه هیچ اصلن فقط توتربیت بچه هادخالت میکنه دعوامیکنه
خیلی
من اصلن شوهرم کمک نمیکنه پیشتر دوتا بچه هام البته بیشتر دخترم ۱۰ ساله است خیلی هم دوتا داداشو دوست داره شوهرم بعضی وقتا اگه مهمون باشه یه کمک در پذیرایی😑
شوهر منکه علاوه بر اینکه اصلا هیچ کمکی نمیکنه تو بزرگ کردنبچه همش باید براش غذای خوب بپزم اگرم بچه یه وقتی طوریش بشه منم دعوا میکنه که چرا حواست به بچه نبوده و فلان .... واقعا ما زنها چقدر بدبختیم
نگران نباش عزیزم صبورباش همه چی درست میشه
سه تا بچه دارم شوهر من همیشه دیروقت میاد کمک حالمنیست فقط یکی دو دفعه در حد ده دقیقه برا نگهش داشته از بچه های بزرگم کمک میگیرم اونا بیشتر کمکم میکنن تازه خرید خونه هم میکنم و درس دو تادبزرگها هم دارم
سلام من کمکی داشتم و دارم . شوهرم هم تا حدودی کمک میکنه اما پسرم کولیک حالا رفلکس داره . سخت غذا میخوره و بسیار زیاد شیطون ماشاالله . میشه بعضی روزها من و مامانم و شوهرم هر سه داریم میدویم اخرش به کارها نمیرسیم . واقعا بچه داری سخته . خصوصا بچه ای که خواب خوبی نداره . اما من مدتی نه عصبانی میشم نه نق میزنم . خودم کنترل میکنم دایم بازی های خوب . دوره فرزند پروری دنبال میکنم .بازی مونته سوری و .. برای همین حس بهتری دارم . ما که خستگی و بی خوابی داریم حداقل بازدهی خوبی داشته باشیم یکجا خستگی مون از نظر روحی درمان بشه
درد مشترك
جقدر شبيه هم هستيم هممون
پسر منم تا۳ماه فقط گریه میکرد شیرمادرازش گرفتم خوب شد
منم خیلی دست تنهام و سخته شوهرم اکثرا خونه نیست وقتی هم که میاد خسته س میخوابه واقعا دست تنها خیلی سخته بعضی اوقات کم میارم و به هم میریزم دلم برا بچه م میسوزه
همسرم فقط به کارش فکر می کنه منم شاغلم با دو تا بچه پشت هم واقعا خسته میشم
من واقعا با سن کمی که دارم خیلی اذیت میشم و دست تنهام همسرم تا دیر وقت سرکاره ودور از خانوادم زندگی میکنم دارم کم میارم خیلی سخته
منم هیچ کمکی ندارم بعضی وقتا دلم براخودمو بچم میسوزه شوهرمم همش خسته اس حوصله مارو نداره خیلی سختمه احساس پیری میکنم واقعان
من خداروشکر شوهرم همراهیم میکنه تاجایی که وقت داره
سلام من خدارو شکر همسرم همراهیم میکنه مادر شوهرمم تا بتونه کمک میکنه بابت این قضیه خیلی ام خوشحالم 🥰🥰
من از خدای خودم خواستم بمن صبر و آرامش بده شوهرم تا دیروقت میاد خونه خسته س دلم نمیاد اذیتش کنم ولی خودش میاد بچه رو بغل میکنه من به کارام برسم یا اگه گریه کنه آرومش میکنه تعطیلات هم سعی میکنه ماروببره بیرون حال و هوام عوض شه بچه رو هم درحد آروم کردن بلده ولی تو کار خونه هم اگه کاری باشه انجام میده من دخترام بیشتر کمک حال منن از خدای خودم ممنونم شکر خدا 🥰🙏
واای خدا خیرش بده همسرم مثل پروانه دور من و پسرم میچرخه
هیییییچ کمکی نمیکنه هیچ دخالت داره فقط
همسرم کمک که نمیکنه تازه میگه از صبح تا شب چیکار میکنی بچه که خودش بازی میکنه کاری به کارت نداره چرا همه چیز مرتب و سر وقت نیست میخوام فقط بکشمش
من که شوهرم اصلا انگارنه انگارتازه بچه اولم هس داریم
همش میگع بردارببرش یه جاتابخوابم
من دوماهه است پسرم از روزی به دنیا اومد تا الان تک تنها بدون حمایت شوهرم ازش مراقبت کردم هیچ حامی ندارم خدا اگر بعضی موقع ها میباشد پسرم گریه میکنه سرم داد میزند که آرامش کن 😭😭
سلام مامانا بچم دوماهشه ولی وزن نگرفت چکارکنم تازودوزن بگیره
خدا خیر بده به همسرم اگه نباشه من بیچارم. تنهام کلا
سخته ولی باز خدایاشکر شوهرم با مادرشوهرم هستن پیشم کاری داشته باشم میدم نگه دارن برام دستشون درد نکنه
شوهر من خیلی بهم کمک میکنه😍فداش بشم حتی گاهی وقتا منو صدا نمیزنه خودش پامیشه شیرخشک میده به دخترم تا من بخوابم
یا حتی اصرار میکنم بزاره خودم به بچه رسیدگی کنم اما نمیزاره
منم بچه اولم خیلی خیلی اذیتم کرد شب تا صبح بیدار ازاونورم ب فکر شام و ناهار ک اماده باشه اقا بیاد بخوره شوهرمم اصن کمکم نمیکرد تاگریه میکرد میگفت ساکتش کن کلا پیرشدم با اولی
مامانابچه ی من اصلاچیزای شیرین دوس نداره مثل فرنی وغیره.. اما می گن میان وعده حتمافرنی بدم امانمی خوره چکارکنم بچه های شماچطورن؟ من سوپ درست می کنم اونومی خوره نمی دونم چکارکنم می شه راهنماییم کنید ممنونم
مادرا پسرم هنوز جمله بندی نمیکنه خوب حرف نمیزنه بچه های شما چی البته کلمه زیاد میگه
بچه بزرگ کردن واقعا کمکی میخاد بعد دوسال تازه یه کم راحت شدم
من ک شوهرم بنده خدا خیلی کمک حالم از سر کار ک میاد کمکم میکن بعضی شبها هم کمکم میکن همراه من بیدار
من از خانوادم دورم و کسیو ندارم کمکم کنه ، همسرم تلاش میکنه کمک کنه ولی خوب اونم مشغله های کاری خودشو داره
من هیچ کمکی ندارم شوهرم درطول روز ک سرکاره شب هم ک خسته هست سرجم یک ربع بگیره همین😑خستم بخدا بچه اولمه واقعا سخته ازبس گریه کردم دیگ اشکمم نمیاد
خیلی سختمه🥺🥺بدتر از همه چیزش بی خوابی های شبانه س.ولی همش میگم تا کی باید از بقیه کمک بگیرم..سعی میکنم خودمو با اوضاع جدید هماهنگ کنم ولی زود کم میارم😔
منکه دیگه کم اوردم به معنای واقعی دست تنها ادم پیر میشه اونم با یه بچه کولیکی
من که خیلی کم آوردم. خواب که اصلا ندارم.الانم کل بدنم درد میکنه مخصوصا دست ها و پاهام. فقط دلم میخواد گریه کنم
هیچ کمکی خدا خودش به خواهر برادرام و سه تا خواهرزادم خوشبختی بده چهل روز اونا کمکم کردن اصلا نفهمیدم چطور گذشت همسرم یکی دوبار اوایل کمک کرد مادرشوهرم خود گردن شکستش نیومد دیدن بچه چه بیمارستان چه خونه بعد سه ماه دیدش فتیم مسافرت اونجا بود هی چشم و ابرو امد کوه نکندی که همش یکی زاییدی بچم خستس نبینم کار میدی بهش فقط واسه اینکه اعصابم اروم باشه دیگه نگفتم کمک کن عادت کرد و وقتی میگم خستم میگه نمیری چکار کردی خدای صدای شکستن قلبمو میشنوم شبش میگه ببخشید منظوری نداشتم شوهری که کمک حال زنش باشه زن ذلیل نیست اون تو دستای مادری بزرگ شده که شعور و شخصیت داشته و یاد گرفته کمک کردن تو خونه یا بچه داری هم یکی از اون کاراس که عشق و محبت و ارامشو زیاد میکنه یه مادر با رک بزرگش کرده شانس ما ریده یا مادر که بچه های خودشم بقیه بزرگ کردن و فقط اسم مادرو یدک میکنه شده مادرشوهر ما اونجاش بدتره انتظار داره بابام خرج منو بچمم بده به پسرش فشار نیاد اسکول خو خر بودم شوهر کردم
هیشکی کمکم نمیکنه خدم تنهام واقعا اذیت میشم عصبی شدم
بخدا پدرم در اومده با دوتا بچه کوچیک روانی شدم چطوری سخت نیس هزارتا مریضی گرفتم
لطفا درخواست دوستی بدین
از همون اوایل شبها بغلش میکرد وم یخوابوندش ، تا الان هم که عادت کرده بهش تا بغل نشه خواب نمیره، حتی نصفه شب هم که بیدار میشه هرچندبارکه باشه بلند میشه و بغلش میکنه و میخوابونه، خداراشکر راضیم
هیچی، همکاری چیه؟ البته گاهی اوقات ،گاهی
من که تنهانیستم واقعاخداباهام بزرگش میکنه البته اون بیشترازمن حواسش هست وهمکاری میکنه واقعاممنونم ازش وبعضی وقتانمیدونم چطورازش تشکرکنم🥹♥
همسر من تا ۴۰ روز هیچ کمکی نکرد بعد دیگه کم کم بچه رو دادم کاراش و انجام داد خودش استقبال کرد الان هم جارو میزنه از سر کار میاد اول بچه رو میگیره ولی یه شب تا صبح یه لنگ موند برای کولیک فهمید چقدر سخته یبارم ۲ ساعت دادم دستش رفتم بیرون دید نه انقدرم اسون نیست از طرفی گهواره پیام مشاورارو یا براش میخونم یا خودش میخونه دیگه متوجه شده بچه داری سخته قبلا بهم میگفت تا ۳ بیدار ۳ ساعت دیگه ام بیدار بمون الان میگه بده من بر بخواب بزار نوبتی شه استرس م میگیره میگه خوابم میادا یکم استراحت کن🤣🤣🤣⚘️⚘️
این ماماتشخیص جنسیت میده انلاین کارشون خوبه
واتساپ 09055484640
روبیکا nini_bardari99
اینستا nini_bardari99
ایتا nini_bardari99
من که خودم شاغلم دانشجوی دکترا هم هستم، هم درس میخونم هم کار میکنم همزمان با شوهرم ساعت ۳.۵- ۴ عصر میرسیم خونه، به واسطه شغلمون منطقه محروم هستیم و خیلی از خانواده هامون دوریم، اینجا چیزی به اسم پرستار بچه هم وجود نداره، و اینکه خونه از محل کارم دوره نمیتونم بچه بسپارمش دست یه غریبه برم سرکار، بعد از مرخصی زایمان باید بچه رو با خودم ببرم سرکار، خدا کنه که آروم باشه محیط کارمو بهم نریزه که همکارام اعتراض نکنن، کار خونه رو هم باید مدیریت کنم، اما قطعا شوهرم باید کمک کنه مخصوصا اینکه من از اون دغدغه مند تر هستم. الهی که بچه هامون سالم باشند، بقیه اش حل میشه.
سلام خانم ها من از ظهر انگاری ادرار دارم ولی میرم دستشویی یک قطره میاد اونم میسوزه هر دو دقیقه میرم دستشویی کمرم هم درد میکنه ب نظرتون برم دکتر
مردا فک میکنن بچه داری و خانه داری جز وظایف ما زن هاست و هیچجوره از منطقشون کوتاه بیا نیستن 🤨
اصلا خسته کننده نیست من بااینک نمیخاستم فعلا بچه دار بشم ولی شرایط ایجاب کرد بچه دار بشم پسرمو دوست دارم و عاشقشم کاراش هم باذوق انجام میدم و همش با عشق باهاش حرف میزنم . یکم نق زدن و گریه و بیخوابیش اذیت کننده س و اینک کمکی ندارم
بخدا تنهایی خوبه اینجوری بچه چند تربیتی نمیشه و خودت میدونی و بچه ات
مامانا مادر شوهرم ترشی برام اورد منم دهنم اب افتاد یه کوچولو خوردم خیلی خیلی تند بود چیزی نمیشه برا جنین
من دیروز یدفعه زدم زیر گریه و گفتم دیگه نمیتونم کشش ندارم
چون همسرم همش پای لپ تاب میشینه و تمام کارها رو دوش منه
دیروز دیگه خیلی کمکم کرد
همسر من که اولاش بچه ام دل دردی بود اصن همکاری نمیکرد و خودشو میزد به اعصاب خردی شاید به زوووور چند دیقه اونم گوشی به دست بچه رو نگه میداشت تا من بتونم شامو هول هولی درست کنم اخرم بچه به دست میایستادم کنار گاز ادامه آشپزیو میکردم خدا ببخشه مردا رو ولی خداییش خیلی نامردن خداروشکر که خدای مهربون هستو کمکم میکنه
s
سلام خانما ببخشید یه سوال داشتم لطفا کسی میدونه جواب بده با بچم نزدیک ۳ سالشه حموم بری غسل داشته باشی بدی اشکال نداره بچه نگاه کنه هنگام غسل کردن غسل باطل نمیشه یا مشکلی نداره؟؟
شوهر من که بیکاره بازم زیاد کمکم نمیکنه مگه اینکه دعواش کنم وغر بزنم سرش که ده دیقه بچه رو نگهداره😕
خانوما من بخاطر اسید معده سرفههای خیلی بدی دارم شبا خواب ندارم تنگی نفس دارم خس خس سینه دارم چیکار کنم خوب بشه؟؟؟؟
نمیدونم چرا حس میکنم اینایی ک میگن واااای همسرم خیلی کمک میکنه همش مراقب بچه اس ، خودش کارای خونه رو میکنه رو آقایون نوشتن😁، شوهرتون سر کار نمیره آیا ؟؟🙄
شوهر منم در حد نیم ساعت بازی و سرگرم کردنش کمک میکنه 🥴
شوهرمن دخترم دنیا اومدخیلی کمکم میکرد حتاشبا مینشست دخترموآروم میکرد کارش سبوک بود ازوقتی پسرم دنیا اومدشوهرم ازکارش دراومد کارش سنگین شد دیگه بهم کمک نمیکنه بچه هارو آروم نمیکنه میگه خستم من خودمم دست تنهام خیلی خستم کردن دوتابچه
خانما من با وجود اینکه بیستوهشت سالمه چهارتا بچه دارم بچه بزرگم نه سالشه سه تا پسر یه دختر هیچ کس هم کمکم نکرده و نمیکنه شغل شوهرمم طوریکه وقت آزادش خیلی کمه اون مدت هم میزارم استراحت کنه با وجود همه خستگی هام خدا رو شکر میکنم که میتونم خودم به تنهایی از پس کارام وبزرگ کردن بچه هام بر بیام یادتون باشه ما زنها خیلی قوی هستیم
دخترم ۱۴ ماهشه ، تا الان احدی کمکم نکرده . همسرم هم همش سرکاره . اگرم خونه باشه در حد یبار پوشک عوض کردن و حموم بردن و نیم ساعت بازی کردن . همین . بقیه کاراش با خودم ِ . بزرگترین کمکی که کسی بهم کرد خود دخترم بود که دختر بسیار اروم و خانمی بود . حتی یک شب بیخوابی نکشیدم . سر هیچی اذیتم نکرده تا الان . خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم بخاطر داشتنش
همسر من وقتی خونه اس کمک میکنه ولی مگه چقدر میتونه بمونه صبح تا شب سر کاره شب هم تا دیر موقع با بچه دیگه بعدش نمیکشه مجبوره بخوابه صبح بره سر کار ، این موقع ها فقط مادر و خواهر خودت ی همسر باید کنارت باشم ک بتونن شب بیدار بمونن بیشتر بچه ها شب تا صبح بیقرارن
من خداروشکر شوهرم هم به بزرگ کردن پسرمون کمکم میکنه هم کارا شو خودش انجام میده
شوهرم طفلی ساعت کاری شون زیاده ولی خب درحدخودش کمک میکنه
من دکتر طب سنتی هستم
شوهرمن قبلا میکرد جدیدا معلوم نی چ دردشه کلا همه چیزش خراب شده انگار ب سمت اعتیاد دوباره رفته چون چندسال ترک بود و بداخلاق شده
همسرم خیلی بافهم صبوره چه تو نگه داشتن بچم چ کارای خونم اگ نیاز باشه واقعا نمیزاره اذیت بشم خداروشکر.
همسر من توی این 14 ماه هیچ کمکی بهم نکرد، کمکیه دیگه ای هم نداشتم جز خودمو خدا، تنها کاری که کردم هرروز ۷ صبح بیدار میشم تا 11 که دخترم بیدار میشه همهی کارامو میکنم که وقتی بیدار شد همهی وقتم مال اون باشه
همسرم بیچاره فقط ماهی ۱۰روز خونست که وقتیم میاد دلم نمیاد ازش کاربکشم....ولی خداروشکرباخواهرم تو خونه دوطبقه هستیم ...یابیشتر کارامو میکنه یاازپسرم مراقبت میکنه که من هم کارهامو بکنم هم خیاطی...🤪🤪🤪
من همسرم راننده ماشین سنگینه هر موقع که خونه باشه کمکم میکنه هروقتم که نباشه مامانم هست همه کارامومیکنه.
من پدربچه هام اصلانقشی توبزرگ کردنشون نداره فقط مادرم خداخیرش بده کمکم میکنه زیاد
از همسر باید درخواست کار و کمک بگیری از کارهای سبک فرزندداری گرفته تا کارای خونه.خیلی تاثیر داره بعد کم کم بیشتر کارا رو خودشون بدون گفتن زیاد دست میگیرن
من همسرم اصلا كمك نميكنه
شوهر من کمک می کنه واقعن من خیلی میخوابم 😊
پدرش هیچ نقشی نداره و تنها هستم
با اینکه خواب ندارم. استراحت ونظارت باید
تند وسریع باشه. و تنها هستم وهرازگاهی همسرم
اما واقعا برام لذت بخش هست وشیرین. و
مان اینقدر تند میگذره که دلم برای این روزها تنگ خواهد شد.
شوهرم خیلی کمک حالم بود هم در بارداری هماوایل زایمان.اما ارشد قبول شد و الان تمامزمانش رو یا دانشگاهه یا سر کار.وقتیم خونس داره درس میخونه و من دیگه واقعا دارم کم میارم.دیروز کلی گریه کردم.احساس میکنم فشار بزرگ کردن پسرم و همزمان کارای خونه کامل افتاده روی دوش من.مخصوصا که پسرم کولیک و رفلاکس هم داره.نه از زندگی روزمره چیزیمیفهمم نه از مهمونی.نه میشه تنهایی بیرون رفت نه شوهرم وقت میکنه باهام بیاد.خیلی خسته شدم.پسرمم انقد باباشو ندیده و ازش دور بوده یکساعتم تو بغلش نمیمونه.یکم که باهاش بازی میکنه سریع بی قرار میشه پسرم و گریه میکنه.نمیدونم دیگه چکار کنم
نه کاری به بچه ها نداره فقط چون بابایی هستن خودشونو لوس میکنن که بغلشون کنه ایشون هم برای چند ثانیه بغلشون میکنه چند روز پیش خیلی اذیتم کردن اومد خونه گفتم بچه ها با تو نیم ساعت میرم دراز میکشم خیلی خوش گذشت
منظورم سردی بدن کودک شما زیاد شد تغذیه اش شاید درست نباشه میتونم کمک تون کنم
خدا حفظ کنه همسرمو هم کار خونه میکنه هم بچه رو نگه میداره آقاست. بخاطر وجودش اصلاً افسرگی زایمان رو حس نکردم
من دخترم هنوز به دنیا نیومده از خدا میخوام آروم باشه و زیاد گریه نکنه تا بتونم از پس همه کارام بربیام.شوهرمم فقط شبا خونس انشالله ک کمک کنه.خونه مامانمم ازم دوره و میدونم ک بعد ۱۵ روزگی دخترم خودم باید از پس کارام بربیام
خیلی سخته،دلم میخواد برم به جا یه هفته هیچ کسی نباشه...اول افسرده میشی بعد بهتر میشی ولی باز میاد سراغت
شوهرم در حد يه ربع نگه داشتن كه برم حمام ، خونه هم باشه ميگه بچه رو خودت نگه دار بچه داري وظيفه زنه و من بيرون ميرم كار خسته ميشم ، از صفر تا صد بچه با خودمه ، حالا اينا به كنار ، اينكه ميگن مگه چكار كردي و توقع دارن تا اخرشب مثل اول صبح سرحال باشي اين بده
مادرشوهرمم ك مدام در حال ايراد گرفتنه ك چرا بچه تپل نيس چرا گنده نشده انگار بچه بادكنكه
همسرم کارش ازاده خداییش هر وقت خونه باشه نگهش میداره من کارامو کنم ولی پسرم خیلی پیش کسی نمیمونه خانواده همسرمم ادمای خوبی هستن اونجا برم نگهش میدارن من بخوابم یا برم حموم ولی باز پسرم همش میخواد بیاد پیش خودم خانواده خودمم همینجور کمکم هستن
ولی خیلی خسته کننده هست بچه داری من که دیگه قید بچه اوردن رو زدم 🥴
خدا شاهد با وجود داشتن دوقلو که الان تقریبا نزدیک دوسالشون هست هیچ کس کمکم نکرد هیچ کس فقط اوایلش شوهرم کمی کمکم میکرد خودم دوسال راحت نخوابیدم مادر خودم و مادر همسرم هردو گفتند ما خودمون بچه هامونو بزرگ کردیم بدون کمک تو هم باید خودت بزرگ کنی ما نمی تونیم کمک کنیم خواهر همسرمم که هیچ الان دوسال نمیدونم خواب یعنی چی با کوچکترین نقی بیدار میشم تازه میگن برگرد سرکار چون قبلا شاغل بودم فقط خدا کمکم کرد همین و بس
من که گسی ندارم شوهرمم کمکم نمکنه
سلام خانم ها من باردارهستم الان هفته ۱۰بارداریم است کسی میتونه کمکم کنه چطوری توخونه تعیین جنسیت بچه موبدونم ممنون
سلام خوبین خانما میشه تو هفته ۲۶بارداری مو رنگ کرد
مامانای با تجربه یه سوال من دخترم چند شبیه بیقراری میکنه گریه میکنه که از حال میره، براش گرایپ میکسچر نرس هارویز گرفتم دیشب خواستم بهش بدم از دستم افتاد شکست،باز یه عالمه گریه کرد تا خوابش ببره، الان باز دوباره گرفتم براش بدم بهش، چه مقدار باید بدم؟ اصلا خوبه برای بیقراریش
خیلی سخته، با اینکه هم خانواده ی همسرم، هم خود همسرم و مخصوصا مادرم کمک هستن، ولی بازم بشدت سخته و انگار به هیچ کدوم از کارام نمیرسم، تازه دانشجوی ارشد هم هستم🫠💔
همسرم و دخترم اصلاکمک نمیکنن خیلی خسته شدم و کم آوردم..ظرفا تا سه روز نشسته میمونن بوی آشغال تو خونه میپیچه ولی کسی کمک نمیکنه.با خودم میگم این روزا بلاخره تمام میشه
سلام خواهرهای گلم خوبین
یه خواهش بی ادبی نباشه اگر لباس بچه یا شوهرت یا خودت داشتی میش به من بدید وضعمون اصلا خوب نیست نیاز به لباس داریم شوهرم کارگره توروخدا ثواب میکنی کمکم کنی سر نمازم دعاتون میکنم
همسر من گاهی کمک میکنه ولی خدارو شکر کمکی دارم. خواهرای همسرم هروقت نیاز باشه پسرم رو نگه میدارند و البته مادر خودم بیشترین کمکم هست. هفته ای یکبار میرم خونه شون و شب رو کامل میخابم و مادرم تا صبح حواسش به پسرم هست
خداراشکر همسر من هم تودوران بارداری همالان که جانان ۷ماه ونیمشه خیلی بهم کمک کرده و حامی بوده
خسته شدم دیگه دوست دارم فرارکنم ازدست همه خسته شدم چقدبی پدرومادر بودن یعنی بی کس بودن سخته همه سوارت میشن سواستفادمیکنن حتی شوهرت ازهمه بدم میادازمجبوری بی کسی مجبورم زندگی کنم بمونم بسازم 😭😭😭
درخواست بدید دوست باشیم
من در دو ان بارداری همسرم ۲۴ ساعته مراقبم بود. بعد زایمانمم همینطور. کارش رو ول کرد خیلی عقب افتادیم از نظرمالی ولی خب محبور بود دیگه چون من دلم میخواست شوهرم همش پیشم باشه .میگفت عقب افتادم خیلی ولی فدای سر خانومم و بچم. تا ۴ ماهگی هم پسرم مراقب منو داداشش بود بعد اون دیگه گفتم دوتاتون برید به سلامت خودم از پس کارام برمیام😂😂
ولی خیلی خوش گذشت.. اینکه یکی باشه همراهیت کنه واقعا لذتبخشه.
برای همتون همچین همسر مهربونی رو آرزو میکنم🤗🤍
اره گاهی کلافه کنندس
دارم خل میشم😐
با کمک تازه
خداروشکر همسرم پا ب پای من کمک میکنه چ تو بچه داری چ تو کارای خونه با اینگه کارش جوریه ک شب تا صب بیداره روزا باید بخابه با این حال پسرم صب هر ساعتی ک بیدار بشه همسرم بیدار میشه و کمکم میکنه ک به بچه برسم و حتی باهاش بازی میکنه و سرگرم شه،واقعا ازش ممنونم و اگه این کمک و درکش نبود کم میاوردم و نمیتونستم بچمو راضی نگه دارم با اینکه خودم ادم زودجوش هستم از کوره درمیرم. ممنونم از همسر مهربون و باوفام.
اره خسته شدم خیلی بچه هم دردسرداره خیلی نق میزنه منم داد میزنم بعدپشیمون میشم خیلی چندوقته عصبی شدمه پیش باباش میره ولی اخر پیش خودمه
اصلا کمک نمیکنه.بی خبر مهمون میاره..خونه رو کثیف وشلخته میکنه.. نبایدغذاشم ساده باشه
ب نظر من خستگی قابل جبرانه و تموم میشه ، اما اینکه مجبور باشی برای بچه ی خودتم بازجویی بشی و ب خانواده ی همسر جواب پس بدی خیلی سخته.
ایندوران واقعا سخته ، یک فشار اضافی بیشتر آدمو اذیت میکنه.
من جوری شده وقتی مادر شوهرم میاد عزا میگیرم ک الان دیگه چ عیبی میخواد رو بچه بذاره.
خیلی خوب و مهربونه ولی اصلا منو قبول نداره
من هنوز زايمان نكردم، ولي از الان با شوهرم صحبت كردم كه يه سري كارارو با هم تقسيم كنيم، مثلا شبا همسرم بيداره تا ٢ و ٣ ، اون نگه داره من بخوابم، بعد دوباره بده به من... حالا بايد باز دنيا بياد ببينيم چه خلقياتي داره و بايد چه كنيم باهاش...
من فکر میکنم حتما من مادر بدی هستم که بچم لج میگیره و شدیدا بهم وابسته است . نمیدونم باید چیکار کنم . ناشکر نیستم ولی واقعا خستم . همیشه باید رو پا بخوابه .
همسر من اصلا کمکم نمیکنه خودم به تنهایی همه کارمیکنم بچه من فقط نق میزنه
سرم داره منفجر میشه همش میگم بزرگتر میشه بهتر میشه ولی روز به روز جیغو لجباز ترمیشه میترسم اعتراضی کنم خداقهرش بگیره ناشکری حسابش کنه ولی خدایا توشاهدی که ناشکری وکفر نیست فقط داغون شدم شوهرم طفلک صبح ۶ میره ۱۰ شب میاد رانندست یه روز نره کیسمون خالی میشه کسی ندارم براکمک
منو همسرم باهم کار میکنیم. یکی بچه نگه میداره یکی ظرف میشوره یکی بچه میخوابونه یکی جارو میکشه اصلا بدون کمک نمیشه. بچه های قدیم اصلا زحمتی نداشتن ولی این نسل جدید نمیدونم چرا انقدر گریه میکنن و به صدا حساس شدن
همسرم زیاد خونه نیست.اما شب ها همش با دخترم بازی میکنه.هرچند که دخترم وقتی نق داره فقط منو میخواد.داره دندون در میاره و فقط به من چسبیده😣
آره خیلی وقته خسته شدم و روانی کم آوردم دیگه شوهرمم فقط پوشک میخره وشیرخشک به هیچی کار نداره و کمک دستم نیست اصلا
سلام به مادر های عزیز من و همسرمم تقریبا تنها بودیم 15 روز بعد از تولد بچه، روز های خیلی سختی گذروندیم در کنار هم ولی ی خوبی که داره اینه که بچه طبق تربیت پدر و مادر بزرگ میشه
کمک نکردن به کنار نق میزنن که چرا خونه تمیز نیس غذا خراب شده
مادر شوهر از شوهر بدتر و در حال تدریس روش جدید برای حالگیری کردن از زن
تو انتخاب شوهر آنقدر که مادرش مهمه خودش مهم نیس
تاده روز فقط خونه مامانم بودم به بعدش اومدم خونم نه خواهری نه مادری کسی نیومد کمکم خدا به همسرم خیربده که باهام ازروزاول کمک حالم بود وشب هامن میخوابیدم همسرم نگه میداشت بچه رو برای شیردادن بیدارم میکرد دوماه اول بچه ام خیلی اذیت میکردوهمش گریه میکرد ولی الان هم کارهای خونه روخودم انجام میدم هم بچه مو چون الان توپنج ماه رفته وبهترشده خداروشکری شب هاوروزهاکنارخودم میخوابونمشو خودم حواسم بهش است دیگه همسرم راحته چون دیگه نیازی نیست کمک کنه فقط چرا روزهای تعطیل میگم بچه رونگه دارتامن تمیزکاری کنم خونه هاروجارو جمع وجورکنم همین بازم خداروشکرمیکنم وانشاله سایه شوهرم بالای سرمنو بچه ام باشه الهی امین
ببخشید یه بار رابطه داشتم بعد۲۰ دقه بعدش خونریزی شروع شد
خیلی خستم خیلییی شوهرم هیچ کمکم نمیکنه از اول بارداریم همه دکترام سونوهام همه کارامو خودم انجام دادم انگار بچه فقط مال منه الانم ک هیچ ب هیچ کار نمیکنه عذا درس کردن لباس شستن خونه جم کردن ظرف شستن نگهداشتن بچه همچی با منه خیلی تنهام خیلی هیچ پناهی ندارم شوهرم هیچ کمکم نمیکنه
الهی شکر که همه چی خوب پیش میره همسرم معلمه و همین که از سرکار میرسه ناهار میخوره پسرمو میخابونه شبا هم همینطور.. در پناه خدا باشن
من که از اول بارداری خواهرم کنارم بوده هنوزم که کار هام زیاد میشه خواهری کمک حالمه پسرم وقتی به دنیا اومده بود چون خیلی ریز کوچولو بود همسرم میترسید بغل کنه یه نگهش داره من به کارام برسم ولی الان که پسری بزرگ تر شده همسری خیلی کمک حاله کارای پسرمون رو خودش انجام میده پوشک شو عوض میکنه میخوابونه حموم میبره باهم بازی میکنن وقت میگذرونن و خوش میگذره بهشون منم به کارهام میرسم
همسر من که صبح میره ظهر میاد در حد یه ناهار و استراحت باز میره شب میاد🥲 اصلا نیست که بخاد کمک کنه.
رفتیم
گفت طبیعی
سلام مامانا
من پسر تازه رفته تو چهار ماه
ولی اصلان خوابه نداره در کل روز ۲ ساعت میخوابه
اقایون مخصوصا تو ایران هنوز بلد نیستن کارای اینجوری رو انجام بدن چون از بچگی کسی بهشون یاد نداده همیشه فقط این بوده که مرد بیرون کار کنه زن داخل خونه من خودم دوماهه بچم دنیا اومده از روز اول همسرم کمک بوده خانواده ها هردو طرف کمک بودن با این وجود چون شیر خودمو میخوره بیشتراز بقیه خودم درگیر بچه هستم تمام وقت شبا برای استراحتم همسرم بچه رو میگیره تا من چندساعتی بخوابم و فقط برای شیر بیدارم میکنه کارهای خونه هم انجام میده خیلی خوبه که از بچگی به پسرامون کمک بودن و همکاری حتی توی خونه رو هم یاد بدیم ولی اینو من همیشه تو ذهنم نگه داشتم و هرروز مرورش میکنم این بچه ها رو ما خواستیم که به این دنیا بیان حالا یا با اراده خودمون یا اتفاقی بازم ما مسئول هستیم پس با تمام خستگیا و بدارومی های بچه ها و ناشناخته بودنشون حق نداریم سرشون ذره ای ناراحتی رو خالی کنیم چندماه اول بچه خیلی اذیته خودشم این شرایطو دوست نداره پس کمکش کنیم تا زودتر بتونه لذت کودکی رو ببره خواهش میکنم از همه مامانا با تمام خستگی و درد زایمان و افسردگی صبوری کنید این روزا هم میگذره
خیلییییی خسته شدم
خداروشکردخترم ساکته زیاداذیت نداره ب کمک کسی هم احتیاجی ندارم فقط خدا
همسر من خیلی کم کمک بهم میکنه چون اصلا خونه نیست که بخواد کمکم کنه ولی خب خدا خیر بده به مادرم خیلی خیلی زیاد کمک حالم بوده از اول بارداری تا الان که یک سالشه...
همسر من خیلی درک شرایط نداره حمایتم نمیکنه
خانما من ۲ ماه از سزارینم میگذره چرا هنوز خونریزی دارم دلیلش چیه؟؟؟
همسرمن دستش درد نکنه خدایی خیلی کمکم میکنه لباس آشپزی هرکدومو نتونم اون انجام میده
ولی الان قراره مامانش بیاد باما زندگی کنه دیگه خدا عاقبت مونو بخیر کنه
خب راستش تا حالا به روی همسرم نیاوردم ولی خداییش اگه اون نبود اصلا نمیتونستم با یه بچه ک ۳۴ هفته ب دنیا اومده و خودم ک سزارین بودمو دریغ از کمک خونواده خودم چ بلایی سرم میومد با این که کار خودش خیلی سخته ولی بازم شبا وقتی میاد خونه بهم انرژی میده با این که نمیدونه چجوری دخترمونو که خیلیییییبیییی کوچولوه و حالا بعد ۵۰ روز تازه شده سه کیلو بغل بگیره بازم هر شب تا ساعت ۴ بچه رو میگیره ک من استراحت کنم ازش ممنونم چون خیلی با درکه
از بدو تولد تمام کارهای بچه باخودم بودم گاها هم یه کمک ریز
بعد شد زردی
تمام شب بیداریااا همرو باجون و دل گذروندم با درد با مریضی با هرحال بدی که داشتم چون من خواستم مادر بشم وظیفم بود یک درصد نمیگفتم خستم ولی داغون بودم
تا الانم که ۴ماه و ۲۰روزشه همه کاراش باخودمه پدرش کمک حاان بود ولی اون چیزی که مادر میتونه پدر از دستش نمیاد ....
من با برنامه ریزی و سحر خیزی به کارهام هم می رسم کارهای هنری مثل خیاطی و بافتنی هم می کنم
گاهی اوقات
من ک خیلی خیلی خسته شدم ..طوری شدم ک اصلا اعصاب هیچی رو دیگه ندارم کم اوردم دخترم از لحظه ورودش ب زندگیمون کلا همه چی رو ریخت بهم باگریه های شبانه روزیش و بیقراریاش....یعنی من کلا سردردم و همسرم هم یا سرکاره یااونم بی اعصابه
خودمم ک دائم سردردم..بعد دوسال دخترم هنوز همینجوری بیقراره و جیغ جیغ و گریه...منکه راستش بگم اززندکی کلا بریدم بااین اوضاع بد زندگی و بااذیتای دخترم
من که واقعا بهم ریختم اون جور که میخوام کمک حال ندارم
من دلسا که اذیتم میکنه به خودم فحش میدم . مخصوصا الان که دندون در اورده نه شیر میخوره اسهال هم هست یکول بهونه میگیره گریه میکنه. خواب هم شبانه روز ندارم
ادم واقعا کم میاره مخصوص بچه های که نق نق میکنن
مرد ها چون کار بیرون دارن نیستن بخوان کمک بدن
سلام
بخاطر کارش نمیتونه زیاد کمک کنه ولی خونه بودنی واقعا کمک میکنه
من بچه اولم که با اونهمه سختی میگذشت برام همسرم از صد درصد ده درصد کمک حالم بود بعضی مردا خیلی بیخیالن و این واقعا به آدم عذاب میده.
خسته میشم اما بچمه دیگ تحمل میشه کرد😁
همسرم کم کمک میکنه با این که با مادر شوهرم زندگی میکنم ولی اصلا کمک ندارم بعضی وقتا واقعا اشکم درمیاد
ن اصلا🥰
سلام مامانا دخترم سرما خورده بود الان به شدت. سرفه میکنه. اصلا قطع نمیشه چیکار کنم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.