خب سلام به همگی اومدم از تجربه بگم زایمان طبیعی با آمپول فشار: من دیروز صب رفتم واسه مراقبت تا رسیدم بیمارستان گفتن باید بستری شی ۱۰ و نیم بستری شدم ۱۱ و نیم دردام کم کم شروع شد اینم بگم‌فقد ۱ سانت باز بودم دردام قابل تحمل بود بهم گفتن تا ۵ سانت میتونه شوهرت باشه پیشت شوهرم اومد و باهم ورزش کردم دردام بازم قابل تحمل بود کم بود رفته رفته شدید شد جوری که یهو می‌گرفت ول میکرد من جیغ نمیزدم فقد تحمل میکردم رفته رفته دردام شد شد تازه ساعت ۳ نیم شدم ۵ سانت دیگه نمی‌کشید دردام قابل تحمل نبود بازم‌تحمل کردم رفته رفته شدید و شدیدتر شد دوبار جیغ زدم ساعت ۷ بود ک گفتن زور بده حس فشار داشتم گفتن باید زور بدی من هرچقد زود میزدم بچه برمی‌گشت به عقب و اونا سرم داد میزدن یهو گفتن موهاشو داریم میبینم بردنم رو تخت زایمان دردام شدید بود خیلی شدید نمیتونستم زور بدم دیگه خیلی وحشتناک بود وحشتناک وحشتناک من ترسیده بودم یهو گفتن زور بده سرم داد زدم یساعت زور دادنم کشید خیلی بد بود خیلی خیلی بد تا اینکه بدنیا اومد خیلی زیاد بخیه خوردم تا مقعد نمیتونم بشینم پاشم حتی نمیتونم راه برم با سرم خودمو میشورم خیلی وحشتناکه درد طبیعی و بخیه هاش خلاصه که آقا میران ما دهنمو سرویس کرد ساعت ۸ و ۵ دقیقه بدنیا اومد یساعت هم بخیه هام طول کشید خیلی درد داشتم تا صبح همش ناله کردم الانم‌مرخص شدم‌ خیلی بخیه خوردم آقا میران هم سینمو نمیگره همش خابه بیدار نمیشه نمیدونم چیکار کنم
برای بخیه هام چیکار کنم خیلی درد دارت نمیتونم راه برم یا بشینم بل سرم هم خودمو شستم خداکنه عفونت نکنن چون نمیتونم با دست بشورم بخیه هام درد میکنه چیکار کنم

۹ پاسخ

وای عزیزم مبارک باشه خداروشکر بسلامتی زایمان کردی
چقد سخته زایمان طبیعی آدم بخیه بخوره خیلی اصلا من وحشتناک می‌ترسیدم ازش ک خلاصه سزارین شدم
بنظرم آدم از شکم بخیه بخوره بهتره تا واژنش خیلی سخته طبیعی خدا صبر بده ب همه مادرا ک طبیعی زایمان میکنن و الان درد میکشن خدا ب تو هم صبر بده ک تحمل کنی این دردا رو ان شاالله زودی خوب شی 🥹🫶🤲🏻
من هیچ راهکاری ندارم برا اینکه دردت کم بشه خدا کمک کنه بهت ❤️😍

مبارکت باشه عزیزم حتما این دوتا کار که میگم انجام بده تا سریع تر خوب بشی حتما شیاف گلسیرین یا همون روان کننده بخر بره داروخونه آقات بگه شیاف برای یبوست بهش میدن. دو سه روز اول حتما قبل مدفوع کردن این سیاف بزار که کامل شل کنه احتیاج به زور زدن موقع مدفوع کردن نداشته باشی تا بخیه هات بخواد بازن بشه و اینکه قرص آناناس هم بخر عالیه روزی دوتا بخورش سربع بخیه هات جوش می خوره

به سلامتی انشالله دقیقا منم بدتر از تورو تجربه کردم خدا برا هیشکی نیاره

عزیزم مبارک باشه
و اینکه اسپری نیواشا استفادع کن .درکت میکنم خیلی سخته ن میتونی بشینی بچه شیر بدی ن راه بری منکه دو روز اول فقط گریه میکردم الان بهترم ولی هنوز نیوفتاده بخیه هام

بلاخره زاییدی مبارک باشه انشالله به سلامتی بزرگ شه آقا میرانت زیر سایه پدر مادرش خوش قدم باشه و زودتر سر پا شی

گلم شما قبلش ورزش و پیاده روی میکردی؟!

عزیزم خیلی مراقب بخیه هات باش روشون نشین تا میتونی دراز کش باش حتی وقتی حالت بهتر شد. من همش سرپا بودم این چند روز یا نشسته، الان فک کنم باز شدن تازه ۳تا بخیه بیشتر ندارم
آنتی بیوتیکم بخور

ببین عزیزم از رفتار همکارا ناراحت نشو ، چون اونجا دست خودمون نیس، من خودم تا جایی که بتونم صدامو بالا نمی‌برم ولی جایی که ببینم بچه در خطره مجبورم مادر و بترسونم تا همکاری کنه، بعضی مادرا اصلا همکار نمیکنن و اگه همکاری اونا نباشه ما نمی‌تونیم زایمان خوبی داشته باشیم ، بعد اینکه چند تا بخیه خوردی؟ نکنه بچه های دانشجو و طرحی بالا سرت بودن ؟
برا بخیه هاتم با سرم بشور ، هر وقت میای بیرون سشوار از دور بگیر که خوب خشک بشه ، اینجوری عفونت نمیکنه ، شربت m o m هم بگیر آخر شب یه قاشق بخور که یبوست نشی بخیه هات باز بشه ، سعی کن زیاد رو بخیه هات نشینی

سلام عزیزم خوبی دقیقا زایمان منم سرپسرم اینجوری بودباامپول فشار بوداولاش آروم بودبعدش باورکن بگم مرگ دیدم باورمیکنی گفتم الان میمیرم تامقعدم بخیه خوردم فقط ب من گفت مدفوع کن ولی سعی کن شل باشه سشواربکش باشامپوبچه بشور

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان رها مامان رها ۶ ماهگی
تا ساعت دو شب همون ۱ سانت بودم بعد آمدن و سرمو قندی وصل کردن و گفتن خیلی درد کشیدی یکم استراحت کن همین ک سرم و فشار غط کردن انگار دردام قابل تحمل تر بود و یکساعت راحت بودم دیگه تحمل کردم و جیغ نمیزدم ولی این ی ساعت خیلی زود تموم شد باز آمپول زدن من گفتم اون دستگاه تنفس و بهم وصل کنین یکم‌دردام کمتر شه اونو ک آوردن من خیلی بهتر دردام و تحمل میکردم درد داشتم اما انگار دردامو قابل تحمل تر میکرد گفتم آمپول کمر و برام بزنین گفتن اون دکترش شیفت صبح میاد دیگه تحمل کردم بعدش انگار بچه سرشو درست آورد و تا ساعت ۶ صبح شده بود ۸ سانت دیگه آمدن معاینه کردن و گفتن باید زور بزنی بچه آمد من خیلی خوب همکاری کردم دوسه بار زور زدم و بچه آمد انگار همه دنیا رو بهم دادن خیلی شبیه دختر بزرگم بود درست بود زایمان سختی داشتم ولی با دیدنش همه چیو فراموش کردم و بعدش از پیشم بردنش و گفتن حالا زور بزن جفتش بیاد من زور زدم جفتش هم آمد و بخیه هم زدن شبه خیلی سختی بود ولی خیلی بچه شیرین اینم از تجربه زایمان من
مامان محمد ایلیا مامان محمد ایلیا ۴ ماهگی
پارت دو تا ساعت هشت صبح درد میکشیدم ولی قابل تحمل بود بد بزور مامانم رفتم بد معاینه شدم گفت چهارسانت بازی رحمتم خیلی نرم شده بستری بشو تا کارا بستریم کردم رفتم اتاق زایمان شد ساعت نو گفتن نیاز ب امپول فشار نداری یگ سرم تقویتی زد بهم گفت راه برو نیم ساعتی را رفتم بد اومد کیسه ابمو پاره کرد ولی درد نداشتم زیاد هی ول میکرد میگرفت بد دوبار اومد معاینه کرد گفت شدی شیش باز یکم راه رفتم دوبار معاینه کرد گفت شدی هفت هشت وقتی درد داری زور بزن من بازم دردام قابل تحمل بود باز معاینه کرد گفت نو شدی زور بزن از نو سانت ب بد دردام خیلی شد دیگ هرچی زور میزدم رحمم تنگ بود باز نمیشد پارع کرد باز گفت زور بزن منم چون بی دردی بهم زده بودن گیج بودم و زیر اکسیژن بودم بد میگفت سرش دیده میشه زور بزن منم نمیتونستم بد یکی اومد شکممو فشار میداد یکی از پاین رحممو باز میکرد بد بچه اومد بیرون ک ساعت یک نیم بود کلن من چهار ساعت درد کشیدم اونم قابل تحمل بود فقط اخرش درد داشت و الان بخیه هام درد میکنه و خیلی ب دردش ارزش داشت اینم از ترحبه من ایشالا همه مثل من زایمان راحتی داشته باشین
مامان تیام مامان تیام ۱ ماهگی
مامان الهه مامان الهه روزهای ابتدایی تولد
دخترم امروز ساعت ۱۳.۲۰ ظهر بدنیا اومد🩷
دیشب ساعت ۱ شب کیسه ابم نشتی داشت هی ازم اب میومد.قرار بود ۶ صبح برم بیمارستان بستری شم واسه سزارین.
اومدیم بیمارستان گفتن صبح دکتر میاد عملت میکنه.۹ صبح معاینه کرد گفت لگنت عالیه واسه طبیعی ۴ سانت هم باز هستی🥲مامای اونجا باهام حرف زد گفت بدنت واسه طبیعی عالیه.تا ظهر زایمان میکنی.منن قبول کردم.اومد بهم قرص داد دردام شردع شد تا ۱ ظهر درد کشیدم خیلی سخت بود فقد گریه میکردم زیر دوش اب یا روی تخت با یه گاز بی حسی.دردام وقتی شدید میشد جیغ میزدم گریه میکردم التماس میکردم بیاین منو سزارین ببرین.با کمک مامای اونجا..بهیار.. هی میرفتم سرویس.حموم.تا اینکه ۶ سانت شدم بعدش ۸
بعد با زور زدن شدم ۱۰ و فول شدم رفتم رو تخت و با زور های فراوان و کلی درد و زور زدن بچم اومد خیلی راحت شدم همه دردام رفت کلی بخیه خوردم نمیتونستم زور بزنم بچه نمیومد.برش داد کلی بخیه خوردم یکساعت فقد منو دوخت بخیه هارو🤕
خلاصه طبیعی باید کلییی درد بکشی بعدش راحتی
الان خوبم همه چی میخورم بخیه هام تا حالا اذیت نکرده
مامان السا💖 مامان السا💖 ۲ ماهگی
تجربه پارت۲

دو ظهر بستری شدم سه بهم امپول فشار زدن تا ساعت هف درد خاصی نداشتمو ورزش اینا کردم تا هفت دیگ اومدمعاینه کرد گف ۱و نیم سانتی خیلی روحیمو باختم خسته شده بودماز معاینه هم خیلی بدم میومد اذیت میشدم دیگ اومد کیسه ابمو پاره کرد دردام شرو شد منم تحمل میکردم و ورزش میکردم تا ساعت ده دیگ حیلی شدید شداومد معاینه کرد ۵ سانت بودم دردام خیلی پشت سرهم بودو قط نمیشد اومد سرمو جدا کرد و دید خیلی اذیتم زیر نوار قلب کلن تیک تیک گرفته بود گاز بی حسی اوردواقن اب رو اتیش بود خیلی چیز باحالیه ادم انگار خوابه ادم دردام ک میگرف حالیم میشد ولی شدتش خیل کم شده بودو قابل تحمل دیگ ماما رف بعد دوازده اومد معاینه کرد گف هشت سانتی من همچنان از اون گاز استفاده میکروم ولی دردام شدید شده بودو باز حس میکردم یاعت یک اومد فول شده بودمو حس زور داشتم خیلی بد بود چن تا زور زدم اما نمیومد دیگ رفتیم زایشگا اونجام چنتا زور زدم بهم بی حسی زد و برش داد بچه بدنیا اومد بعدم بهم بخیه زد دردش خیلی نبود ولی متوجه میشدم یکم شکمم اومد فشار داد اکنم خیلی درد داشت همین کلن چون طولانی شد خیلی برام سخت بود ولی اگه گاز بی حسی نبود واقن کم میاوردم
مامان جوجو مامان جوجو ۴ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️