زاینان طبیعی ۲
معاینه کردن گفتن ببین داریم سرشو میبینیم زور بزن هروقت درد داشتی منم هروقت انقباض داشتم زور میزدم خیلی به مقعدم فشار میومد خیلی ،معاینه کرد گفت پاشو بریم ۱۰ سانت شدی ،رفتم رو تخت درد داشتم گفت زور بزن هروقت درد داشتی خیلی بد بود واقعا،دکتر گفت زود باش زور بزن زور هام و خیلی خوب میزدم ،اصن تو گلوم نمینداختم فقط داشتم زور میزدم انگار دارم مدفوع میکنم،کناره های واژنم و نگه داشته بود یکی ام از بالا وقتی درد داشتم فشار میداد قیچی رو برداشت صدای برش و شنیدم ولی یعنی ببینین اصن حس نکردم اصن اصن اونقدر که درد داشتم،گفت فقط زور بزن ۵ یا ۶ بار زور زدم و کله دخترم با فشار اومد بیرون بقیش سر خورد و به کمک دکتر اومد بیرون گذاشتنش رو شکمم،داشتم گریه میکردم دردم کم شد ولی یکم انگار داشتم،هی میگفتن مبارکه چرا گریه میکنی میگفتم باورم نمیشه تموم شد خدایا دخترم داشت گریه میکرد،یه فشار داد از پایین شکمم جفت اومد بیرون خیلی حس خوبی بود،گفت خوب حالا دخترتو برداریم بخیه بزنیم،بخیه میزد یکم حس میکردم چند بار بی حسی زد،توی واژنم و کنار هاش زیاد درد نداشت عین سوزن زدن یواش،بعدش آوردن دخترم و شیر بدم اذیتم کرد هی نمیگرفت ماما همراه و ایناام یکم کمک کردن خوردم،چند بار اومدن شکمم و فشار دادن هرچی بود اومد بیرون،الانم تو بخشم،نینی صحیح و سالن با وزن ۳ و ۳۰۰ بدنیا اومد،نمیدونم چند تا بخیه خوردم ولی جاش یکم درد میکنه ولی مقعدم بیشتر به خاطر زور ها،یکم واسه شیر خوردن اذیت میکنه،اصن حس و حال عجیبی دارم😅باورم نمیشه همش دست میزنم شکمم میبینم خالی 🤣🤣،واسه همه دعا کردم،سخته ولی وقتی میاد بیرون حس شیرینه نمیگم دردا یادت میره ولی خوب کم میشه

۱۲ پاسخ

خداروشکر عزیزم پاقدمش خیرباشه انشاالله

مبارکت باشه ولی باخوندن تایپیکت اونجام جرررر خورد ها😅😅😅

خداروشکر تموم شد دیگه🙂🙂 قدمش مبارک باشه قشنگم😘😘😘😘😘

چه حس خوبیه. خدا حفظش کنه مادر شدنت مبارک

آخییی قدمش مبارکش باشه عزیزم... با خوندنش یاد زایمان خودم افتادم حس غریب وگنگیه😍🥺❤🥰

مبارک باشه عزیزم انشاالله به خوشی وسلامتی خودت وبچه ات

من 4سانت باز بود سر پسر اولم اصلا درد نداشتم هیچی ولی بازم سزارین شدم

الان راحت شدی طبیعی همون موقع درد داری دیگ دردی نمفهمی 🥲🥹

مبارک باشه عزیزم

عزیزم مبارکت باشه
راحت شدی

مبارک باشه برام دعا کنه

وای عزیزم بسلامتییییییی ولی پیشرفتت خیلی خوب بوده انشالله مال منم طولانی نشع زایمانم😰

سوال های مرتبط

مامان سوین مامان سوین ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی.پارت سه
منم همون کارو کردم امدن معاینه کردن گفتن ۵ شدی بعد ساعت ۸ نیم اینا بود امدن گفتن ۸ .۹ سانت شدی ساعت ده بودم گفتن ۹.۱۰ هستی یکم تو سرویکس گیر کرده پاشو رو پوت بالا پایین شو رفتم بازم گفتن هنوز فول نشدی زورم میومد زود میزدم یکی میومد میگفت نزن سر بچه باد میکنه اذیت میشی یکی دیگه میگفت زورت میاد زور بزن بعد ساعت ده بود دکتر امد با دستش اونجامو به بایین میگشید یعنی قشنگ حس میکردم دارم پاره میشم یکی دیگه هم از شکمم فشار میداد دیگه خسته شده بودم توان زور زدن نداشتم ولی میگفتن زورت امد زور بزن منم تمام توانم رو جمع میگردم زور میزدم ولی انگار فایده نداشتن امدن به اونجام امپول زدن بعد چندین بار زور زدن سر بچه رو قشنگ حس میکردم که به اونجام داره فشار میاره یه چند بار زور زدم بعدش به دنیا اومد وقتی تموم شد راحت شدم درد داشتم ها ولی یه حس راحتی هم داشتم .بعد اون شکمم رو فشار دادن امپول زدن و بخیه زدن اخرای بخیه زدن رو قشنگ حس میگردم دیگه .وقتی خم که تموم شد نمیتوانستم بلند بشم درد داشتم ولی مجبور بودم .الانم درد دارم چند روزه بخیه هام اذیت میکنن نمیتوانم درست بشینم فشار میاد بهم چون زیاد بخیه خوردم.
مامان ابوالفضل.آیلین مامان ابوالفضل.آیلین ۳ ماهگی
رفتم رو تخت و گفتن با هر دردی که اومد زور بزن سر بچه خیلی نزدیکه چندبار زور زدم و یهو صدای بچه اومد وبا دوتا زور دیگه هم جفت اومد بیرون و تموم شدم و بچه رو گذاشتن رو بدنم و تماس پوست با پوست انجام دادن بعدش بچه رو دادن یکی از ماماها لباساشو بپوشونه و ماما شکمم رو ماساژ میداد که هرچی هست بیاد بیرون و گفت خونریزیت خیلی زیاده زنگ زدن دکتر اومد و معاینه کرد گفت رحم پارگی داره و یکم از جفت داخل رحم باقی مونده کلی اذیتم کردن و آخرش دیدن انقد گریه کردم والتماس کردم قسم خوردم چون واقعا تحملشو نداشتم خیلی زیاد درد داشتم دکتر گفت بزارینش رو تخت دیگه و ببرین اتاق عمل با بی حسی بقایای جفتش رو کورتاژ کنم و رحم رو هم بخیه بزنم بردنم اتاق عمل یه دکتر اومد بی حسی زد و شروع کردن انجام دادن تموم شدم و بردن فشار و نبضم رو‌کنترل کردن یکم بعدش بردن بخش و هنوز تا چند ساعت بی حسی رو داشتم و همش میومدن خونریزیم رو کنترل میکردن خداروشکر دیگه رفته رفته کم میشد تا اینکه ساعت ۱۲ ظهر دکتر اومد گفت دوتا گاز گذاشتم تو رحمت اونا رو برداشت و بخیه هام رو کنترل کرد و گفت خوبه ولی هروقت خونریزی داشتی خبر بده
مامان ویهان👶🏻💙 مامان ویهان👶🏻💙 روزهای ابتدایی تولد
پارت ۳ تجربه زایمان
بعدش ماما رفت یه توپ اورد گف بشین روش ورزش کن با اینکه خیلی سختم ولی ورزش میکردم روی توپ بالا پایین میشدم تا سر بچه بیاد پایین خیلی احساس فشار و احساس دفع داشتم بهش گفتم گف تا میتونی زور بزن منم زور میزدم ۴.۵ بار زور زدم حس کردم سرش داره میاد بیرون صداشون کردم همون ماما مهربونه اسمشو نپرسیدم اومد برد با چند تا زور محکم سرش اومد بیرون موقع اومدنش زیاد درد نکشیدم خیلی خیلی اون لحظه حس خوبی داشتم باورم نمیشد مادر شده باشم با چند تا سرفه جفت هم اومد بیرون بعدش شکممو محکم فشار داد هر چی بود ریخت بیرون برا برش و بخیه بی حس کردن و چون حواسم به نی نی بود درد نکشیدم اینم داستان زایمان من
یه نصیحت خیلی خیلی ورزش کنید ماه آخر زود زود حمام آبگرم برید و بدن همه یکی نیس هرکسی یه جوره مثلا بغل من یکی بود سرم فشار زدن یه ساعته زایید درسته خیلی درد کشیدم ولی ارزششو داشت چون الان خیلی راحت کارای شخصیمو میکنم فقط بخیه هام درد میکنه امیدوارم همه ی مامانای باردار زایمان راحتی داشته باشن ثمره زحمتو عشقشونو بسلامتی بغل کنن🤲🏻❤️
مامان آیکان👨‍👩‍👦 مامان آیکان👨‍👩‍👦 روزهای ابتدایی تولد
شده بود ساعت پنج عصر ک التماس میکردم به پرستار میگفتم سرم قطع کن یه کم استراحت کنم خیلی فشار بهم میاد افت فشار هم دارم تحمل درد ندارم میگف ن حالت خوبه یکم آبمیوه بخور خوب میشی سرم رو هم باید هشت ساعت بگذره تا استراحت بدیم دیگ رحمم داشت پاره میشد از درد ک اومدن استراحت دادن😅یکم حالم بهتر شد سرم تقویتی هم وصل کردن ولی بازم درد داشتم با فاصله کم یجور داشتم تحمل میکردم ک دیگ حداقلش سرم فشار وصل نیست ک چندتا ماما ودکتر اومدن داخل شیفت اونا بود ماما قبلی گفت خوش بحالت ببین چه بیماری داری هشت سانت دارم بهت تحویلش میدم موقع ک اینو گفت خدایش خیلی تعجب کردم انتظار نداشتم اینقدر خوب پیشرفت کنم چون فکر کردم الان میگه پنج سانتی درسته درد داشتم ولی خوب برام قابل تحمل بود نمی‌گم اذیت نشدم اما انتظار دردای شدید تر رو داشتم از زایمان طبیعی خلاصه ماما جدید اومد معاینه کرد گفت هر وقت درد اومد سراغت پاهات جم کن داخل شکمت و زور بزن چند تا زور زدم اونم معاینه کرد گفت همینطور ادامه بده میتونی بری رو توالت بشینی زور بزنی بعد به یه خانم دیگ گفت اتاق زایمان آماده کن رفتم نشستم توالت درد شدید ک میومد داخل واژنم من زور میزدم انگار ک یبوست گرفته باشی حدودا چهار تا زور زدم ک حس کردم وقتشه واژنم پر شده انگار صداشون زدم اومدن رفتیم اتاق زایمان رفتم بالا رو تخت گفت هر وقت درد داشتی زور بزن تقریبا دو دقیقه درد نداشتم اونم تو این فاصله بیحسی رو زد ک درد اومد سراغم گفت پاهات بده داخل شکمت و زور بده همین کار رو کردم ک حس کردم یچی مثل ماهی لیز خورد ازم بعدم صدای گریه بچم شنیدم ساعت تولدش زد 19.10دقیقع دیگ بعدش اصلا دردی نداشتم درد من تا اونجایی بود ک گفت
مامان آیهان مامان آیهان ۵ ماهگی
پارت ۳
من‌ زور میزدم ولی زورام قوی و کافی نبود همسرمم کلا کنارم بود و کمکم میکرد
وقتی درد نبود استراحت میکردم و وقتی درد میومد زور میزدم ، یهو حس کردم باید بدم دستشویی و دفع دارم که‌ماما گفت رو تخت انجام بده،‌گفت اصلا باید مدفوع کنی که بچه بیاد وهیچ خجالت و نگرانی نداره و خودش زیرم پوشک گذاشت گفت نگران نباش و فقط به واژنت فشار بیار و دستشو کرد تو رحمم و گفت دست منو با زورت بنداز بیرون این میشه زور زدن به جای درست ، یکمم که گذشت سر بچه اومده بود پایینتر و من بازم زور زدن سختم بود پزشک متخصص به همسرم گفت از بالا شکمشو فشار بده و ماما هم از پایین با انگشتاش واژنمو باز کرده بود که سر بچه بیاد بیرون ولی من نمیتونستم زور بزنم چون جونم نداشتم
دیگه ماما گفت خیلی تلاش کردم که برش نخوری ولی ناچارم برش بزنم جون سر بچه همینجوری مونده و زورات کافی نیست ، همسرمو انداختن بیرون و ساعت ۶/۳۰ برش زدن و دوباره یه ماما از بالا شکممو فشار داد و یکی از پایین بچه رو کشید بیرون و تمام ....
ساعت ۶/۴۰ پسرم بدنیا اومد
انگار یه چیز داغ اومد بیرون ،چون قدش بلند بود نمیومد و شکممو فشار میدادن ولی دردش قابل تحمل بود
جفت هم بلافاصله بعد بچه اومد ،‌شکمم اومدن چند بار فشار دادن که‌ همه چیز بریزه بیرون اونم قابل تحمل بود.
اومدن بچه رو چک کردن و گفتن‌ یکم از مایع دور جنین خورده و بردنش ان ای سی یو

چند دقیقه بعد خود پزشک متخصص اومد که بخیه بزنه و من از قبل هموروئید داشتم که اونم بدتر زده بود بیرون ، خلاصه بی حسی زد و بعد بخیه زد اما نگفت چند تا و حس کردم زیاد زد و درد اونم نفهمیدم فقط چند تای اخر نزدیک به مقعد رو که اونم گفت اینجارو نمیشه کاریش کرد و دردشم قابل تحمل بود .
مامان جوجو ممد💜🤰🏻 مامان جوجو ممد💜🤰🏻 ۱ ماهگی
مامان محمد ایلیا مامان محمد ایلیا ۳ ماهگی
پارت دو تا ساعت هشت صبح درد میکشیدم ولی قابل تحمل بود بد بزور مامانم رفتم بد معاینه شدم گفت چهارسانت بازی رحمتم خیلی نرم شده بستری بشو تا کارا بستریم کردم رفتم اتاق زایمان شد ساعت نو گفتن نیاز ب امپول فشار نداری یگ سرم تقویتی زد بهم گفت راه برو نیم ساعتی را رفتم بد اومد کیسه ابمو پاره کرد ولی درد نداشتم زیاد هی ول میکرد میگرفت بد دوبار اومد معاینه کرد گفت شدی شیش باز یکم راه رفتم دوبار معاینه کرد گفت شدی هفت هشت وقتی درد داری زور بزن من بازم دردام قابل تحمل بود باز معاینه کرد گفت نو شدی زور بزن از نو سانت ب بد دردام خیلی شد دیگ هرچی زور میزدم رحمم تنگ بود باز نمیشد پارع کرد باز گفت زور بزن منم چون بی دردی بهم زده بودن گیج بودم و زیر اکسیژن بودم بد میگفت سرش دیده میشه زور بزن منم نمیتونستم بد یکی اومد شکممو فشار میداد یکی از پاین رحممو باز میکرد بد بچه اومد بیرون ک ساعت یک نیم بود کلن من چهار ساعت درد کشیدم اونم قابل تحمل بود فقط اخرش درد داشت و الان بخیه هام درد میکنه و خیلی ب دردش ارزش داشت اینم از ترحبه من ایشالا همه مثل من زایمان راحتی داشته باشین
مامان دخملی مامان دخملی ۳ ماهگی
دیگه نه ماما همراهی داشتم نه چیزی شانسم هروقت میومدم یکی بود با همون یکم آشنا شدم و اون پرستارم بود بهش گفتم من هیشکیو جز خدا ندارم بهم کمک کن گفت اگه میخوای زود زایمان کنی با ما همکاری کن گفتم باشه دیگه هی میومدن معاینه میکردن و منم دردم خیلی شدید بود همیشه صداش میزدم به ۶ سانت که رسیدم دوتاشون اومدن نگفتن میخوایم بهت کمک کنیم توهم همکاری کن گفتم باشه دیگه شکمم رو محکم فشار میدادن ومیگفتن زور بده منم محکم نفسم و میگرفتم و زور میزدم خیللییی سخت بود انقدر گرمم بود که یه لحظه از حال میخواستم برم از گرمی خلاصه گفتن داری خوب پیش میری همونجور زور بزن زور زدم و تحمل کردم تا فول شدم دوباره بخورم ۴.۵ بار محکم زور زدم گفت بچه اومد دیگه بچه اومد و خودم چون میدونستم فورا بعدش سه چهارتا سرفه کردم و جفت کنده شد بعدش دیگه بخیه زد و رفت ولی من خیلی مقعدم درد میکرد از بس زور زدم دیگه خلاصه بعد دوساعت هم اوردنم بخش فقط یکم مقعدم درد میکنه فقط خواستم بگم با ماما ها همکاری کنید خیلی کمک تون میکنن انشالله همه به سلامتی و دلخوش زایمان کنن❤
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۴ ماهگی
سلام مامانا من دیروز درد داشتم زیر شکمم و کمرم یکم درد میکرد ساعت شیش صبح رفتم خونه مادرم تا ساعت ۱۰ درد کشیدم بعد رفتم بیمارستان اونجا معاینه شدم گفت سه سانت دهانه رحمت باز شده بستری شدم اینقدر درد کشیدم بعدش یه سیخ پلاستیکی زد کیسه آبم پاره شد بعد گفت هر موقع دردت زیاد شد بشین زور بزن تا سر بچه بیاد پایین منم همین کار رو میکردم اما فایده نداشت دو ساعت زور زدم تا بلاخره منو بردن اتاق زایمان اونجا برام برش دادن یه نفر محکم با دستاش رو شکمم رو با تمام زور فشار میداد تا سر بچه اومد بیرون بچه شروع کرد به گریه کردن بعد بچه رو بردن که تمیز کنن بعد از اون شکمم رو فشار میدادن تا جفت بیاد بیرون نزدیک به ۱۰ بار فقط شکمم رو فشار دادن چون جفتم تیکه تیکه شده بود هعی دست مینداختم در بیارن یه تیکه آخر جاموند گفتن همراه خونت میاد بیرون بعدش ۱ساعت فقط خانومه داشت بخیه ام میکرد تا ساعت ۶ رفتم بیرون بعد بخیه هم اومدن دیدن که جایی که بخیه زدن ورم کرده یه دارویی زدن بهم که جای بخیه هام می‌سوخت ولی بلاخره به هر سختی بود زایمان کردم اینم از جوجه من 🥺💖
مامان ترنم مامان ترنم ۸ ماهگی
پرستار اومد دعوام کرد گفت خانوم ساکت چخبرته میخوام بخوابم ای بابا منم گفتم دست خودم نیست درد دارم نمیتونم کنترلش کنم 🥺چون فقط من بودم اونجا صدام تو مخش بود خلاصه ساعت چهار شد ماما اومد معاینم کرد اینبار درد نداشت گفت چهارسانت شدی گفتم میشه بگین ماماهمراهم بیاد گفت اره الان زنگ میزنیم زنگ زدن بهش و ساعت پنج ا.مد معاینم کردن شده بودم هشت سانت😌😁همه گفتن چه سریع پیشرفت کرد خیلی رحمت نازکه ماما اومد ماساژم داد کلی بهم گفت میدونم درد داری فلانی اینا دل داریم داد بعد یکهو دیدم یک خانوم خوابالو اومد تو اتاق گفت این که هنوز کرول نشده یعنی سر بچه با دهانه رحم یکی نشده چرا منو بیدار کردین گفتن خانوم ده سانته الان کرول میشه بعد یکهو دیدم احساس زور دارم مثل این که دستشویی دوم داشته باشم گفتن زور بزن زور زدم ولی زورم کم بود گاهی داد میزدم ولی نباید داد زد ماما همراهم بهم اب میداد و اکسیژن وصل کرد بهم احساس زورم خیلی کم بود یعنی من باید چهار بار زور میزدم سه بار میزدم و زمان استراحتم خیلی زیاد شده بود به حدی که امکان داشت از حال برم ماما همراهم نوک سینمو فشار میداد تا غش نکنم 😩منم میگفتم دکتر تورو خدا برش بزن جرم بد تا بچم بیاد نمیتونم زور بزنم گفت بشین مثل دستشویی ایرانی زور بزن ولی بچه سرش میومد بیرون باز لیز میخورد میرفت تو تا اینکه برشم زدن گفتن دیگه دردت قطعذشد تو ول نکن زور بزنو ادامه بده برش زد دردم گرفت ولی خیلی کم دردم اومد بعد دراز مشیدمو محکم زور زدم دوتا ماماهم شکممو فشار دادن بچه سرش اومد بیرون صدای قلوپ داد 😂بعد بدنشو کشیدن بیرون و اونطرف تمیزش کردن و برای جفت هم گفت سرفه کن سرفه کردم جفتو در اوردن