۱۸ پاسخ

همه مردا کافیه فقط یه چیزی راجب خوانوادشون بگی سریع جبهه میگیرن

پا میشدم میرفتم خونه مامانم

من اگه تو این موقعیت قرار بگیرم، یه یک هفته ای تحمل میکردم،
بعدش مامانمو میفرستادم بره خونشون،که تا یه مدت مادر همسرم کارای خونه رو انجام بده، خودمم کارای بچمو انجام میدادم،
وقتی از کارای خونه خسته و کلافه شد رفت خونش، دوباره از مامانم میخوام بیادش پیشم

مامان من رکه،سر زایمان خواهرم مادرشوهرش اومد فقط بقول شما میخورد و میخوابید، مامانم اولش هیچی نگفت دید به رو خودش نمیاره کار مینداخت گردنش، مثلا میگفت خانم فلانی من تا بچه رو عوض کنم و حموم کنم شما زحمت بکش فلان غذارو بذار خیلی گرسنه ایم و...، اونم مجبوری انجام میداد😬

برو خونه مامانت تا روش نشه اونجا بیاد بخوره بخوابه خوبه والا

حرص میخوردم کاری نمیشه کرد

حالااینکه خوبه من زاییده بودم مادرشوهرم تو یه کوچس با من اومد موند موند مامانم دیوانه شده بود خودش ک هیچکاری نمیکرد هی از مامانمم ایراد میگرفت اینا بکار خودش ک بخور بخاب داشت کل طایفشم شام و ناهار میومدن میموندن ینی ی وضعی بود دقیقا ۶روز زایمانم دعوامون در اومد افتضاح شوهرمو خواهرم دعوا گرفتن شوهرمومامانم منو مادرشوهرم همه پیچیدیم بهم از الان مامانم میگه اون بیادبمونه من نمیام میگه پسرتو بده ببره سرش گرمشه نیاد اینور ینی بدترین روزای عمرم بود زایمانم

فکر میکردم فقط مادرشوهرمن اینجوریه😂😂
خدا صبرت بده واسه من ۴۵ روز موند خونمون تا بره دق داد منو
سراون شوهرم نزاشت برم خونه مامانم گفت ننم تنها میمونه

تو تنها نیستی بیشتریا این مشکل رو دارن به خاطر زایمان هم کلی روحیت بهم ریخته

عزیزم این ده روز رو تحمل کن‌ می دونم سخته ب قول خودت از شهرستان اومده زشته هم‌ بگی بره خونش بعد ده روز برو خونه مامانت ی چن روز
نیازم نیس همه چی ببری فقط هم لباس چن دست و چیزای ک واقعا نیازه ببر

بیخیال باش دختر ،از اول همین بوده دیگه، بعضی ها آدم تغییر ناپذیرن

خب بنده خدا چرا اصلا اومده؟

منک اصلا اجازه نمیدم تا مادرم هس مادرشوهرم بیاد..بعدم چرا خونم وایسم؟میرم خونه مادرم اگه قراره همه کارا گردن اون باشه

چرا انقدر دردت طول کشیده؟ من روز سوم سزارین خوب خوب بودم

برو خونه مادرت بمون من ببینم مادرشوهرم خونمو پاتوق کرده و کاری هم نمیکنه فرار میکنم میرم خونه مامانم هم خودم آرامش داشته باشم هم مامانم احترامش حفظ بشه

مرده شوره هرچی آدمه بیشعورع ببرن مخصوصان مادرشوهر

ده روز ابجی تحمل کن نگران نباش مامانتم خانومیشو ثابت میکنه وداره ب دخترش کمک میکنه

اومده خونه شمامثلا چیکارکنه ک بخوره بخوابه خب دیگ چ نیازی بودبیاد اینکارو خونه خودش انجام میداد

سوال های مرتبط

مامان یزدان مامان یزدان روزهای ابتدایی تولد
نمیدونم چرا اینجوری شدم میترسم افسردگی باشه
از دیروز همش گریه میکنم . از وقتی زایمان کردم شبا نهایتا دوساعت هم نمیخوابم. نمیتونم از پسرم چشم بردارم. کارم شده فقط نگاه کردنش. همش میگم اگه ازم بگیرنش چی
الان مامانم پیشمه و غصه اینو دارم وقتی مامانم بره من چیکار کنم چجوری هم مواظبش باشم هم کارای خونه رو انجام بدم. اشکم بند نمیاد😭 انگار ۲۴ ساعت فقط باید کنارش بشینم. حتی دوس ندارم کسی بیاد پیشش بهش دست بزنه حتی شوهرم. بیشتر فامیلای شوهرم. از یه طرف بچه هرچی میشه شوهرم زنگ میزنه مامانش میگه چیکار کنیم البته پیش من زنگ نمیزنه. مثلا زردی داره زنگ زده مامانش اونم نمیدونم گفته فلان چیز بدین بهش. همش میترسم اگه یه روزی من نباشم این بخواد با اینا باشه معلوم نیس بچم چی بشه. مادرشوهرم ازشهرستان میخواد بیاد من الان غصم گرفته انگار فقط خودش همه چیو میدونه. همش منو مامانم خیلی ببخشید نفهم فرض میکنه انگار ما چیزی بلد نیستیم.
همش میگم تو شکمم بود خاطر جمع بودم