اول توکل کن بعدشم به حرف هیشکی گوش نده یه سری ادما از زایمان طبیعی غول ساختن ولی بنظرم اصلا اونجوری نیست هرکسی بدنش متفاوته و فقط به چیزهای خوب فکر کن این بدن ادمه داره کار خیلی بزرگیو انجام میده تا ام درد نکشی مادر نمیشی ولی بعدش که بچه به دنیا میاد انگار تو نبودی این دردو کشیدی و بدنت آروم میشه و وقتی تو چشای کوچولوت نگاه میکنی درد زایمان که هیچ همه ی دردات یادت میره ایشالا زایمان خوبی داشته باشی فقط و فقط روحیه داشته باش و به چیزهای خوب بعدش فکر کن
عزیزم هروقت تاپیک میذاری یادخودم میوفتم همش فکرمیکنم توهم سز میشی آخر😁
من اپیدورال بودم درد زیادی حس نکردم وقنی برش زد فهمیدم داره میبره ولی دردی نداشتم بخیهامم افتاد قبل ده روز
قسمت دردناکش برامن ماساژ شکمم بود تقریبا مثل احیا بود ولی رو شکم
سوره انشقاق رو داری میری بیمارستان بخون .بعدشم توکلت به خدا باشه و ریلکسسس با خنده برو بیمارستان تا قند عسلتو ببینی. اخ من باز دام زایمان خواست 😍
عزیزم روغن اسطوخودوس و بادوم شیرین بخر تو کیف بیمارستان بزار موقع دردات ک کمرت خیلی دردمیاد ب همراهت یا ماما هرکی پیشت بود بگو برات ماساژ بده عااالیه واقعا خیلی من اروم میشدم
اب سیب طبیعی بخور منسر دوتا زایمان آب سیب خوردم یک ربع بعد زایمان کردم چون تحرکم زیاد بود زایمان دوم بدون بخیه بود البته ماما هم خیلی کمکم کرد کلی ورزش کردم گل مغربی هم استفاده کردن
من اپیدورال بودم بنظرم خیلی خوب بود لحظه ای که بچه میاد اصلا قابل توصبف نیست عالیه حسش😍 سخت ترین جاش برای من بخیه زدن بود همش به دکترم میگفتم خیلی درد داره میگفت لوس نشو بیحسی زدم ☹️ بعدشم که عالی نه درد بخیه نه درد خاصی خودمم همه کارامو میکردم
اونجوری که همه میگن زایمان طبیعی سخته سخت نیست درسته چند ساعت باید درد تحمل کنی ولی وقتی بچه بدنیا میاد و میذارنش بغلت انگار اصلا درد نداشتی وقتی بچه میاد یه حس راحتی خوبی بهت دست میده واقعا حس قشنگیه
برای من فقط بخیه زدن درد داشت
تنها چیزی که باید در نظر بگیری این که بپذیری درداشو تحمل بدنتو ببری بالا
هنوز زایمان نکردی
تو تاپیکام نوشتم میخوای اینجام کپی کنم؟
باید فقط زور بزنی تا بچه زود بیاد اذیت نشی وقتی بچه رومیزارن رو شکمت خیلی حس خوبیه دردات دیگه یادت میره
من قشنگ بخیه زدن و حس کردم خیلیییی دردناک بود جیغم دراومد خدا لعنت کنه
من سه روزه زایمان کردم ...دردام از ۲ فروردین بعد از ظهرش شروع شد اولاش دیر ب دیر میگرفتو ول میکرد ..ولی بعدش خیلی منظم با تایم کوتاه شد..درداش جوریه ک اخراش ک دهانه رحم داره از ۴ بیشتر باز میشه خیای بد اخلاق میشه ادم و درداش بیشتر..تا غروب روز ۳ فروردین درد داشتم ک ساعتای ۵ونیم بود با درد شدید رفتم بیمارستان ک گفت ۷ سانت دهانه رحمت بازه برو اون سمت برای زایمان..دراز کشیدم با زور درست زدن و ماما همراه داشتن هفت و نیم زایمان کردم و وقتی بچتو دادن بغلت ب شدت زاحت میشی و دیدی اصلا دردی نداری..
سلام عزیزم ، من مجبورم شدم بخاطر مسمومیت بارداری با آمپول فشار القا کنم دردامو که شروع بشن ، میشه گفت آمپول فشار آنچنان غیرقابل تحمل نبود درد و انقباضش جوری بود که میشد تحمل کرد و اذیت نمیشدی زیاد ، ولی وقتی کیسه ابمو دکتر پاره کرد تا روند زایمان زودتر شه دردای اصلی شروع شد ، من مامای همراه گرفته بودم که بعد از انقباضای اصلی اومد پیشم واقعا خوب بود کمکم کرد وگرنه اصلا نمیتونستم ، در کل بخوام بهت بگم درداش واسم خیلی سخت بود خیلی زیاد جوری که پشیمون شده بودم از اینکه چرا نرفتم سزارین ولی همش تا قبل به دنیا اومدن بود ، وقتی بچه بدنیا اومد تموم دردا در انی تموم شد🥹😍 من بعد زایمانم بخاطر شرایط بچم اصلا نتونستم مثل ی زن تازه زایمان کرده استراحت کنم ولی اصلا اذیت نشدم خیلی ، در کل عزیزم با اینکه تو طبیعی اذیت میشه آدم ولی به بعدش خیلی می ارزه💙 امیدوارم خودت هم زایمان خوبی داشته باشی🫂
تو زایمان طبیعی باید صبور باشی و تحمل درد داشته باشی و ماما همراه بگیری
من تجربه امو نوشتم😁🤌🏻
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.