تجربه زایمان
پارت ³
خیلی حس خوبی بود هیچ دردیو حس نمیکردم فقط حواسم ب بچم بود
هی میزد پشت کمرش و میگفت خستش کردی
بچم گریه نمیکرد برد براش اکسیژن گذاشت کمی گریه کرد نفساشو شمرد گف نفساش یذره تنده ولی چیز خاصی نیست
منم هی اشک میریختم و با بچم حرف میزدم 🥺 هی میگفتم مامان خوش اومدی و از این حرفا
دکتره میگفت چرا گریه میکنی بابا چیزیش نیست
اومد جفتمو کشید بیرون حسش کردم ی تیکه گوشتی بود انگار 🤧
نشست بخیه زد
بخیه های داخل رو کم حس میکردم ولی رو پوستیا رو قشنگ حس میکردم و دردش یذره بیشتر بود
خلاصه تموم شد لباسامو عوض کردم رفتم اتاق پس از زایمان
منتظر بودم بچمو بیارن 🥺

وای اولین مامانی هستی ک تو گهواره دیدم از زایمان طبیعی خوب طعریف کردی واقعا آروم شدم خدا خیرت بده🥹😍❤️

بسلامتی عزیزم

درداش قابل تحمل بود ؟؟
از پاره شدن کیسه آبت تا زایمان چقدر طول کشید ؟

.

ای جان بسلامتی

راه رفتن اینا اذیتت نمیکرد میتونستی؟