اومدیم اینجا کمی درد ودل کنم 🥲
کسی رو نداشتم که براش غر بزنم
بچه من الان ۴ ماهش شده
این چهار ماه روز وشبای خیلی سختی رو گذروندم مثل همه ی مامانا
ولی حال خودمم خیلی داغون شده
من همه جوره بچمو میخوام همه جوره مادر شدن رو دوستدارم ولی از وقتی به دنیا اومده مدام گریه میکنه کولیک شدید داشت چهارماه غذامورعایت کردم هیچی نمیخوردم ضعیف شدم سرگیجه شدید پیدا کردم جوری که راه میرفتم فکر میکردم میوفتم تا ساعت ۵ یا ۶ صبح گریه میکرد ناآروم بود بی خوابی کشیدم
الان روم اثر گذاشته کم اوردم فکر میکنم ته دنیا رسیدم حالم بده خسته ام
هیچ جا نتونستم تو این مدت برم نه خریدی نه هیچ جا حالا هم باز لثه هاش باد کرده برای دندون باز یه درد اذیت شدن جدید شروع شده
نمیدونم چرا بچم انقد اذیت شد تو چهارماه امیدوارم حالش خوبشه برام دعا کنید خیلی کم اوردم. 😭خیلی روزای سختی رو دارم میگذرونم
الان مثلا خواهرشوهرم بچش با بچه من دنیا اومده از وقتی به دنیا اومده گریه نمیکنه اصلا فقط برای شیر بیدار میشه باز میخوابه نمیدونم شاید این صلاح منه که باید صبر کنم

والا عزیزم تو مادر خیلی صبوری هستی بچه منم زیاد گریه نمیکنه ولی با دوتا بچه داغون شدم فکر میکنم ته خط هستش برام

عزیزم بعضی جاها فکر کردن من نوشتم اگه وضعت خوبه کمکی بگیر خونه و غذات آماده باشه فقط به بچه ت برس
اگه هم نه با بچه ت بخواب و بیدار شو بدنت کشش داشته باشه

عزیزم این روزا هم میگذره ما همه فعلا همین وضعیت داریم باید تحمل کنیم بعد ها ک بزرگ شد دلمون برای همه اینا تنگ میشه ۲ شب پیش مهمونی بودیم پسرم یکم اذیتم کرد گریه کرد گفتم اه چقدر این گریه می‌کنه دیوونه شدم کاش اصلا بچه نمیاوردم واقعا اذیت کرد آخه بعد اونجا ی خانمی بود ۲۰ سال ک بچه دار نمی شد گفت ای کاش خداوند به منم میداد اصلا تا صبح گریه کنه بود نزاره بود بخوابم فقط میداد

عزیزم چاره ای نیس باید صبر و تحمل مون بالا ببریم همه بچه ها مثل هم نیستن و چیزی ک من میبینم اکثر بچه ها یا رفلاکس دارن یا کولیک یا هردو، ان شاء الله روزای خوب برای شما هم میرسه ولی باید حتما وسط بچه داری ی کاری هم برای خودتون بکنین ک حالتون کمی بهتر بشه وگرنه آدم کم میاره

انشالله زود میگزره به خدا منم بچم مثل بچه تو همش گریه چه کنیم مادریم باید همه درد بکشیم

ماهم همینیم ولی اون که بچش فقط برا شیر بیدار عجیب

تک تک حرفاتو من درک میکنم‌چون خودمم کشیدم...بچه منم خیلی ناآرومه تا دوماهگیش حتی یک شبم نخوابید خداشاهده تاخود صبح گریه میکرد...بعد از دوماه شبا میخوابه اما روزا خیلی اذیتم میکنه به شدت.من حتی نمیرسم خونمو تمیز کنم یا غذایی درست کنم.واقعا بچه مثل دختر خودم تاحالا ندیدم.از خدا فقط سلامتیشو میخوام.این روزاهم میگذره عزیزم ما میتونیم

کسی ک بچش واسه شیر بیدار بشه خوب نیس چون دکترا میگن بچه هایی ک گریه می کنن سالم ترن

صبرکن گلم بچه منم همین بود ولی من باعشق تا صبح بالاسرش بودم حتی شوهرمم کمکم نمیکرد
منم بچم گریه میکرد تا صبح ۳ماهش شد کم کم خوب شد الانم خداروشکر خوبه شب ها خوبه ولی روزا همش نق میزنه
منم دوستام میگفتن بچمونو بزور بیدار میکنیم شیر میدیم ولی من همش گریه میکرد ولی گریع هاش وخنده هاشو مثل هم دوس دارم نباز زن ک مادر شد باید کوه هم بشه گلم بچت ب تو لازم داره ن تنها تو خالی تو کوه ..تو قوی‌..توشاد...تو عاشق بچت‌..تو سرحال چون بچتم از تو یاد میگیره تو الگو اونی الگو خوبی باش❤️

همه ی مادران رو خدا صبر بده من هم عروس دایی مامانم ۲۰ ساله حامله نمیشه خیلی دوست داره بچه داشته باسه بعضی مادر ها که بچه ندارن حسرت بچه دار شدن رو میخورن خدا به این شب بزرگ همه مادرانی که بچه ندارن بهشون بچه بده🤲🤲

ببین کلا مادر شدن همینه گریه کردن چی رو عوض میکنه فقط باعث سرد درو احساس ناراحتی کنی به خدا منم همینم بعد یه بارداری سخت ویار خون دماغ وزن پایین بچه به دنیا اومد گریه گریه کارش بود بعد هزارتا دکتر بردن به ذره هم فرق نکردطفلک انقدربهش فشار اومده بواسیر گرفته شوهرم پسرم دخترم شش ماهه اسیریشم به خدا همه همینن مادر شدن بچه بزرگ کردن که راحت نیست انشالله خیلی زود آروم میشه پسرم خدا شاهده به جان خودش چهار ساعتم نخوابیده کل مسافرت موندم خونه الان شمالیم مگه دریا دیدم تا میرم بیرون انقد جیغ میزنه سریع برمی‌گردم اگه بچه ی اولته باید کمک داشته باشی عزیزم زیاد سخت نگیر

عزیزم برو دکتر یه ب کمپلکس بزن فولیک اسید و قرص آهن و روی هر روز بخور قرص کلسیم هم همینطور که همیشه شاد باشی . اول سلامتی خورت مهمه بچه منم مثل شما هست تازه نمیخوابه هر یک ربع شیر میخوره الانم ۴ ماه و ۱۸ روزشه برای دندون بی قراری میکنه از اینور ابله مرغان هم گرفت هرچی سختی بچه بیشتر لذتش بیشتر این روزا میگذره به یاد داشته باش اگر می‌خواهی مادر خوبی براش باشی باید قوی باشی و سلامتیت مهمترین چیز هست حسرت بچه دیگران رو نخور اونم یه درد داره برا خودش نمیگن هرچی بچه ها بزرگتر میشن دردسراشون بیشتره

سلام گلم خدارو شکر خدا بهت بچه سالم نصیب کرده میدونی این صبر و اذیتی که در مقابل بچت داری میکشی جهاده من امروز توی یه برنامه تلوزیونی دیدم خانومه دوماهه زایمان کرده بود توی اون دنیا بخاطر زایمانش تمام گناهاش بخشیده شده بود حالا بزرگ کردنش هم یه مساله جداست خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که لیاقت مادر شدن رو داشتم پس نا شکری نکن شاید خواهر شوهرت توی بزرگ سالی بچش اذیت بشه و تو نه از خدا طلب صبر کن بگو کمکم کن شرمندت نشم خدا این امانتتو خوب نگهداری کنم هممون زایمان کردیم و هممون مثل همیم بدن ماهم داغون شده الان به خدا مو های جلوی سر من کلا ریخته از ریخت افتادم ولی بازم شکرش میکنم اینم درست میشه با صبر من از اول بارداریم سختی کشیدم پدرمو از دست دادم خیلی خیلی سخت بود برام الان بگم چرا فلانی سختی نکشید من کشیدم نمیگم کفر نگفتم گفتم ولی بعد توبه کردم و از خودش صبر خواستم

عزیزم خاکشیر بذار با اب بجوشه از صافی رد کن با یکم نبات و شاهسپران بده بهش

خدا بهمون صبر بده همین

اکثر مامانا این روزا رو داشتن یا دارن واقعا سخته حق داری اما چاره ای نداریم باید به خاطر بچ ها قوی باشیم چون ما خواستیم ک به این دنیا بیان اونام خودشون دارن درد میکشن طفلیا یا کولیک یا رفلاکس یا دندون یا واکسن طاقت ندارن

وا عجیب بچش گریه نمیکنه