چقدر حرفات شبیه زندگی من بود مامان بابای منم کمک حالم نیستن خودمم بدجور عصبیم همش با شوهرم بحث میکنم دعوای شدید میکنیم ولی میگذره ماها الان هورمونا مون بهم ریختس نمیتونیم مدیریت کنیم
عزیز دلم درکت میکنم غصه نخور یه جایی خواندم خانما تا حدودا اگه اشتباه نکنم یکی دو سال هنوزم به خاطر بارداری و زایمان و بچه داری هورموناشون بهم ریخته و اعصابشون ضعیفه متاسفانه آقایون خیلی کم هستن که درک کنند این قضیه رو تو اصلا مادر بدی نیستی تو فقط الان خسته ای که کاملا حق داری امیدوارم خدا به همه ما کمک کنه بچه هامون رو در آرامش بزرگ کنیم
ماهم همین بودیم بخدا همش دعوا داشتیم .خیلی سر حرفای من حساس شده بود شوهرم کوچیکترین حرفی ک میزدم قیامت ب پا میکرد دیگ محلش ندادم تقصیر خودمم بود به هم ریخته و بی اعصاب بودم
ولی الان ک ۶ ماه از اومدن بچه میگذره هم من اعصابم آروم شده هم شوهرم درکش بالا رفته
ان شاءالله شمام مشکلتون حل میشه با گذر زمان
خدا ب همه مردا فهم و درک و شعوره رابطه رو بده🤲🏻
بعد زایمان ما خانما خیلی تو فشاریم بچه داری بی خوابی و..... خیلی چیزای دیگه آدمو بهم میریزه و متاسفانه مردها هم اصلا درک ندارن
همه بخاطر هرمونه به مرور درست میشه
یه خورده به خاطر بچه است
زن و شوهر حساس تر میشن چون فکرمیکنن طرف مقابل بچه را ببشتر از همسرش دوست داره
ماه های اول معمولا همینجوریه،یه کم صبوری کنید به خاطر گل دخترت باهم با آرامش حرف بزنید انشااله این روزها هم میگذره
شقایق این طبیعیه.
اما به این معنی نیس که اجازه بدیم اتفاق بیفته. پس پیشنهاد میکنم از مشاور کمک بگیرین. خیلی گمک میکنه.
مادر از کم خوابی و ...خسته س و اعصابش کم ظرفیت. پدر هم بواسطه بودن تو این فضا اعصابش کم ظرفیته. تنها راحش پلیرش این شرایط و با هم هم مسیر شدنه.
مشاور چیزهایز رو میبینه که تو نقطه کور ماست و میتونه راهکاری بده
عزیزم من کلا خودم کمی آدم جیغ جیغو هستم و همسرم خیلی وسواس رو بچه خیلی ک میگم یعنی ب حدی رو مخم بود ک خدا میدونه خیلیا میگفتن خوشی زده زیر دلت ما از خدامونه و ووووو
ولی من خیلی خسته میشدم از دخالت های بی جاش تو بچه داری
برا همین دعوامون میشد ولی من برنده دعوا بودما ولی بخاطره بچه های دیگه دوست نحداشتم فضای خونم اینجوری باشه
تصمیم گرفتم دو الی سه رو کلا برا خودم باشم نوبت آرایشگاه گرفتم دو روز پشت هم رفتم برا خدمات کل کارای خونه و رستا رو دادم دستش دیگه دخالت نکرد چون واقعا کارای خونه و بچه خیلی سخته مخصوصا اینکه بچه های دیگه هم داشته باشی الانم دست و پاش میجنبه ولی ی جوری شده با خنده نگاش میکنم یعنی اگه. دوباره شلوغش کنه فرداش میرم آرایشگاه ووووو
عزیزدلم طبیعیه منم هروز دعوا داریم بحث داریم مردا هرچند هم عاشق زنشون باشن بچه ک میاد کلا عوض میشن من ک بیشتر وقتا ب حرفاش اهمیت نمیدم شما شاید فقط شوهرت بحث کنه باهات من کل خانواده شوهر بحث میکنن باهام
ماهم دعوا داریم
چون خسته ایم
بچه بزرگتر بشه بهتر میشه اوضاع
خواهر نداری عزیزم یکم کمک حالت بشه واقعا بچه داری تو سن بچه های ما آدم رو پیر میکنه کاملا حق داری اگه خسته باشی و بریده باشی ولی تحمل کن این روزای سخت هم میگذره به این فکر کن چند ماه دیگه دخترت صدات میکنه مامان با خنده هاش امید رو تو وجودت می کاره میشه یار و یاورت با هم میرین بیرون هم زبونت میشه بچه کلا شیرینه ولی دختر برای مادر خیلی شیرینتره مخصوصا اگه خواهر نداشته باشی
منم همینجوریم خیلی خسته میشم خیلی کم میارم همشم احساس گناه دارم
سر بچه دعوا میکنید ؟
حق داری عزیزم ادم بخاطر بچه خیلی بهش فشار میاد
ب خودت ی خورده فضا بده
چرا دعواتون سر چیه مگ یکیتون کوتاه بیاین ینی قبل دنیا اومدن دخترتون دعوا نداشتین سر بچه حساسه مگ شوهرت
بمیرم برات
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.