۲۱ پاسخ

برو خرید😂😂😂

اره هم من هم خواهرم ایقد روز اخر راه رفتیم یهو شب دردامون شروع شد

انشالله عزیزممم

کمردرد که واسه زایمان نیس عزیزم
باید انقباض ریتمیک داشته باشی

سلام منم باید بزایم ولی دردم نمیگیره از بس ورزش کردم بدن دردم.منم امشب برم پیاده روی زیادپس

برو بیمارستان بگو ۴۰ هفته رد شدم درد ندارم.بیشتر بمونه خطرناکه

خیلی عجله داری زایمان کنی ،من سزارین بودم برام ۳۹هفته ،۴روز وقت زایمان وبستری داد شما که طبیعی ،فقط حواست به تکوناش ونشت کیسه آب باشه تا دردت شروع بشه

عزیزم پله نوردی از پیاده روی بهتره

سلام دخملم بزا دیگه ما نی نی می‌خواهیم

پله بالا وپایین کردن خیلی خوبه ودستاتا به اپن بگیر هی بشین وپاشو

پیاده روی زیاد بکن دو ساعت حداقل داشته باش

اگه طبیعی هستی زیاد خودتو خسته نکن برو معاینه بشی شاید رحمت باز شده یکم ورزشای لگنی انجام بده

چ توانی داشته ۴ ساعت راه رفته😅😅😅

تو که چهل هفته ای عزیزم من آنقدر اذیت شدم از اول بارداریم و استرس و گریه و شب بیداری که همسرم دیشب می‌گفت چرا دردت نمیگیره زایمان کنی راحت شیم منم گفتم فعلا زوده وخطر داره واسه بچه 🥴بیچاره رو ذله کردم🥴🤣

من پس فردا انشالله میرم بیمارستان ببینم چجوری قراره سرویس شم /:

منم همچنان موندم🥺

چقد منی تو
دقیقا منم درد کمر پریودی دارم که میگیره ول میکنه ولی انگار نه انگار

امروز خونه رو تمیز کن اماده کن همه شرایطو انشالله که باز شی

من ز ۸صبح تا ۳بعدازظهر پیاده روی کردم ووسطش هی رفتم کمرمو باآب گرم ماساژ دادم خیلی خوب بود وگرنه قراربود سزارین شم دیگه طبیعی به دنیااومد

سلام عزیزم منم دو ساعت پیاده روی کردم یک سانت دهانه رحمم باز شد قبلش دو سانت باز بود
ایشالله بسلامتی زایمان کنی

انشالله ک میشه

سوال های مرتبط

مامان رقیه وکیان مامان رقیه وکیان ۴ ماهگی
سلام خانما من دیشب تو ۳۶هفته ۶ روز زایمان کردم از پریشب درد پریودی داشتم میگرفت باز ول میگرد تا دیروز ساعت ۱۲ رفتم زایشگاه گفت ۴ سانتی برو پیاده روی بعد بیا از ساعت ۲تا ۵ پیاده روی کردم رفتم میگه شدی ۳ سانت برو خونت دردات زیاد شد یا کیسه ابت ترکید بعد بیا ۵امدم‌خونه از ۷ شروع کردم تا ۱۰ شب پیاده روی ساعت گرفتم دردام ۳ دقیقه یبار بود ۱۰ رفتم میگه هنو ۴ سانتی دیگه انقدر گریه کردم خدایا بااین همه درد چرا باز نمیشه دیگه یه امپول زدن نمیدونم چی بود گفتم امپول فشتر گفت ن مال اینکه دهانه رحمت باز شه زدن گفتن برو یه ساعت دیگه بیا دیگه تو حیاط پیاده روی گردم یازده رفتم گفت شدی ۵ دیگه بستری کردن امپول فشار زدن تا نزدیک ۱ که دیگه گفت زور بزن توان نداشتم ولی مجبور بودم مهکم زور زدم تا بچه امد ساعت ۱ شب زایمان کردم بچه سومم به اندازه ای که این اذیتم کرددوتا دیگه نکردن باوزن ۲۷۰۰ بدنیاامد پسرم ۳۵۵۰ بود انقدر درد نکشیم اینک۶ میگن بچه درشت دردش بیشتر یا اینکه بچه دوم سوم راحت تر الکی منکه واسه این یکی مردم زنده شدم