۱۰ پاسخ

چقدر بازی کرد .برا نیم ساعت چقدر گرفت

عزیزمممم خیلی هم عالی 😍 کدوم خانه بازی هست؟ فاز یک؟
من یبار شهرک صدف بردم خیلی خیلی تمیز و نو بود اما یبار هم فاز یک ارغوان دوم بردم معمولی بود از لحاظ تمیزی وسایل

چقدر بده نزدیک هم نیستیم 🥺

من که میزنم زیر بغلم فرار میکنم😂😂اصلا یه وضعیه البته من زیاد میبرم خانه بازی تقریبا هر شب میریم جز روزایی که شوهرم دیر میاد خودم ظهر میبرم پارک دم خونه ولی اوضاع کلا همینه چه پارک چه خانه بازی امشب بردمش سرسره بادی دگ آخراش خودش خسته شده بود کمتر بهونه گرفت

هزینه بازی چجوریه چنده

بچه من رو اینا نمیشینه .نمیدونم چرا

عزیییزم
کدوم شهرید؟

الهی که همیشه خوش باشه....منم پسرمو پارک می‌بردم از وقتی فهمیدم حامله م نمی‌برم اما دو روزه میریم کوچه یه کم راه میریم....سر دندونش خیلی بهونه میگیره واقعا الان موندم پس فردا واکسن داره من چجوری تحمل کنم بیقراریاش رو

تولدش مبارک باشه❤❤❤
کجا هست عزیزم؟؟؟

به مرور که بدونه بازم میبریش بهتر کنار میاد

سوال های مرتبط

مامان قلب مامان مامان قلب مامان ۲ سالگی
امروز از صبح منو پسرم بازی کردیم تو حیاط رفتیم سرما هم خورده بود ولی خب هم خودش بازی میکرد هم با من بازی کرد همین طور چشم انتظار بودیم باباش بیاد باباش که اومد چون عادت داره تا میاد لباسش عوض می‌کنه می‌ره تو حیاط که دستش اینا بشوره پسر منم که عاشق حیاط رفتنه گریه کرد اونم دوباره برذش بعدش گذاشتش داخل در روش بست گفت نمیزاره یکم بگیرش تا من بیام منم ناراحت شدم گفتم این همه چشم انتظار بودیم که بیای حالام که اومدی گریه ش انداختی باز خلاصه که با هربدبختی بود و گریه پسرم سر کرد تا من اومدم ناهار بیارم نشستیم ناهار بخوریم پسر من هی دست میکرد تو دیس ماهم داشتیم می‌کشیدیم که بخوریم یه دفعه گریه کرد و نااروم شد ،من بغلش کردم ارومش کردم رختخوابش آوردم کارتون گذاشتم که دراز بکشه دوباره تا نشستم پسرم اومد که شیر بده من رفتم شیر گرم کنم دوباره گریه و اینا تا شیر آوردم اومدم اولین قاشق بخورم دوباره گریه شیشه رو انداخت من رفتم شیشه رو بدم و اینا خیلی بهم فشار اومده بود حالا چرا؟چون تو این مدت که من این کارا میکردم آقا در حال خوردن بود من این همه گرسنه بودم صبر کردم که بیاد حالا که اومده صبرم نکرد من بیام سرسفره باهم شروع کنیم خلاصه دیگه منم ناهار نخوردم و نشستم کنار گفت بخور گفتم نمیخوام گفت این برنامه هرروز ماست که اینجوری نذاره ناهار بخوریم بعدشم خودش بخوابه نمیدونم تا کی ادامه داره
من فقط ریز ریز گریه میکردم اشکم میومد حالام ظرفا نشستم اومدم رو تخت
آخه یه مادر غیر از یه روی خوش و یکم درک شدن چی میخواد؟
مامان هدیه مامان هدیه ۲ سالگی
سلام مامانا
می‌خوام تجربه از شیر گرفتنمو بگم شاید بدرد کسی بخوره
هدیه خیلی وقت بود ک شیر رو فقط دو وعده در روز اونم موقع خواب میخورد
من میخواستم یک سال و نه ماهگی بگیرم ولی تنبلی خودم، ترس از شیر گرفتن، این ک با شیر فقط می‌خوابید، و کلی بهونه دیگه داشتم ک نه زوده وایستا و ‌...
ی مامانی اینجا گفته بود اول ی سینه رو بگیر بعد اون یکی
منم اول ۲۳ ماهگی این کار رو شروع کردم یکی رو گرفتم کلا
هر وقت هم می‌پرسید میگفتم تموم شده شیرش و خب چون اون یکی هنوز بود مشکلی با این قضیه نداشت و زود قبول کرد
طبق این روش باید هفته بعد اون یکی سینه رو بگیری که من بازم تنبلی کردم و شد سه هفته بعدش.
ولی این مدت موقع خواب هم سعی کردم کمتر شیر بدم هم قصه میگفتم شاید در یک شب ده تا قصه مختلف رو مجبور میشدم بگم تا بدونه تا هر وقت ک نیاز داشته باشه کنارشم و اینو هم بین قصه ها بهش یادآوری میکردم ک من تا هر وقت بخوابی اینجام کنارتم
واسه گرفتن اون سینه دیگه، ی چسب زخم زدم بهش و ب دخترم گفتم خوردم زمین اوف شده آقای دکتر گفته فعلا چسب بزنیم
دختر من با دکتر میونه خوبی داره و خیلی راحت اینو هم قبول کرد
چند روز سراغ می می میگرفت همینو میگفتم و چسب رو بهش نشون میدادم و کنارش هم میگفتم شما دو ساله شدی دیگه بزرگ شدی باید شیر لیوانی بخوری ، این مدت هم شیر پاکتی کوچولوها و شیر لیوانی رو جایگزین کردم و خیلی خوشش اومد
بعد پنج روز دیگه حتی سراغ می می رو هم نگرفت
من خیلی خیلی از این پروسه میترسیدم ولی برای من خیلی راحت گذشت حتی بر عکس بعضی بچه ها ک شنیده بودم خلق و خوشون تغییر می‌کنه گریه میکنن و ... اصلا این برنامه ها رو نداشتیم انگار پذیرشش با این روش خیلی راحت شده بود